هنر ديني در اسلام

از آن جا که هنر ديني نردبامي است که عالم مادي و محسوس را به عالم نامحسوس و معنوي متصل مي کند، بنابراين از ديني که به آن مرتبط است، تفکيک ناپذير است. مي توان به صورت منطقي از هنر ديني در هند يا بودايي يا اسلام
پنجشنبه، 24 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنر ديني در اسلام
هنر ديني در اسلام

 

نويسنده: احمد ضابطي جهرمي





 


از آن جا که هنر ديني نردبامي است که عالم مادي و محسوس را به عالم نامحسوس و معنوي متصل مي کند، بنابراين از ديني که به آن مرتبط است، تفکيک ناپذير است. مي توان به صورت منطقي از هنر ديني در هند يا بودايي يا اسلام بحث به ميان آورد، ولي مثلاً نمي توان از هنر ديني هندي صحبت کرد؛ البته اگر مقصود از هند و هندي فقط سرزمين و مردم آن باشد، نه ديني خاص که در آن سرزمين ظهور کرده است.
« اين امر را نمي توان انکار کرد که صور و رموزي هنري در برخي موارد از ديني به دين ديگر انتقال مي يابد، ولي روحي که از درون به اين صور و اشکال مي دهد، در اين جريان تغيير مي يابد. هم اسلام و هم مسيحيت بيزانسي، فنون معماري ساساني را در ساختن گنبد اقتباس کردند، ولي ساختمان هاي گنبدداري به وجود آوردند که جلوه گر دو سبک مختلف هنري است. همچنين هنر اسلامي بسياري از اشکال و صور هنري ايران قبل از اسلام و آسياي مرکزي را در خود جذب کرد، ولي اين صور و اشکال را توسط روح اسلام تغيير و تبديل داد و از آن ها به عنوان مصالحي در ساختمان استفاده کرد که طرح و سبک آن کاملاً اسلامي است. »(1)
درعصر اسلامي، به ويژه در ايران، رابطه ي بين هنر و دين بيش از پيش تحکيم شد. اصناف و صاحبان مشاغل که از اوايل عصر اسلامي در شهرها پديد آمده بودند، واسطه اي نزديک با عرفان، تصوف و بنابراين برگزيدگان دين داشتند و هنوز نيز در گوشه و کنار جهان اسلام اين رابطه باقي است. استاد يک حرفه يا صنف وارد سير و سلوک مي شود و از اسرار الهي وقوف حاصل مي کند و از اصول حکمي جهان شناسي اسلامي که پايه و اساس هنر اسلامي است، آگاه مي شود. قبل از آن جه صنعت ماشيني هنر را از عرصه ي حيات انسان دور کند و به درون موزه ها و نمايشگاه ها بکشاند، مفهومي آن چنان تصنعي مانند اصطلاح هنرهاي زيبا ( Fine Arts ) وجود نداشت، چون همه چيز که انسان مي ساخت، زيبا بود. آلات و ادوات زندگي روزانه ي تمدن هاي قديم، که امروزه براي ما اشياي هنري شده و در موزه ها نگه داري مي شوند شاهد رابطه ي حياتي و عميق بين هنر و زندگي در آن ايام است.
اين امر به ويژه در فرهنگ ايران قابل پي گيري است، مثلاً در فرهنگ ايران نفس کلمه ي هنر، يا فن، يا صنعت که همان Art/ ارت فرنگي است و معادل آن « تخنه » ( Tekhne ) يوناني به معناي فن است و واژه تکنيک ( Tecninc ) نيز از همين آمده، خود جلوه گر کلي بودن مفهوم آن و رابطه اش با همه ي شئون زندگي است. به فارسي و گاه در اصطلاح مي گوييم: هر کاري فن خودش را دارد، يعني نمونه ي صحيح انجام دادن يا ساختن آن، که همان هنر است، و نيز مي گوييم: انجام فلان کار هنر است، يعني مستلزم يک نوع چيرگي، دانايي، تجربه و استادي است که همان هنر، به معناي عميق آن، است. صنعت نيز که امروزه درباره ي ماشين و تکنولوژي به کار برده مي شود، در اصل البته مربوط به اصناف و حرف، و ساختن انواع و اقسام اشيايي بوده که موضوع امروزي هنرهاي تجسمي است. از اين رو در فرهنگ ايران، به ويژه ايران پس از اسلام، نبايد و نمي توان بين هنر و کارهاي دستي تفاوتي قايل شد، زيرا آن دو در واقع يکي است. ساختن يک بشقاب يا کاسه ي زيبا همان قدر هنر است که کشيدن يک مينياتور يا تابلوي نقاشي يا احداث يک بناي عظيم. اين وحدت مخصوصاً بين ايرانيان سنتي، که از خلاق ترين و هنرمندترين مردمان اند، ديده مي شود و لطافت ذوق هنري آنان در جنبه هاي زندگي سنتي ايراني، از معماري و باغباني گرفته تا دوزندگي و آشپزي و....، مشهود است. بايد توجه داشت که در ايران قديم از واژه ي هنر باري معاني ديگري نيز استفاده مي شده است. مثلاً عبارت « مرد پرهنر » که امروز براي ما معادل مفهوم انسان « همه فن حريف » است به کسي مي گفتند که مجموعه اي فنون رزمي و پهلواني نظير تيراندزاي، شکار، شمشير زني، سوارکاري، کشتي گرفتن و نظاير اينها را بداند و يا در آنها مهارت داشته باشد. در اين صورت، به او هنرمند يا هنردار مي گفتند. فردوسي در شاهنامه بارها واژه ي هنر و هنرمند را به اين معنا نيز به کار برده است. مثلاً در اين بيت:

چو تو نيست اندر جهان سربه سر** به جنگ از تو جويند شيران هنر

هنر ديني در اسلام، چنانکه در قرآن کريم نازل شده، هم از نظر صورت و هم معني، به کلام الهي مرتبط است. از آن جا که فرمان خداوند به صورت کتاب ( در قالب کلمه ) نازل شده و نه شمايل، تصوير عيني و يا تصوير يک انسان- چنان که در مسيحيت ديده مي شود- هنر ديني اسلامي نيز با حروف و اصوات کتاب آسماني سروکار دارد. هنر به اصطلاح اسلامي(2)، بيش از هر جا در معماري مسجد و خطاطي يا خوش نويسي تجلي مي کند که هر دو به نحي و تفکيک ناپذير به صورت و معناي قرآن وابسته اند و مي توان گفت که هر دو از آن سرچشمه گرفته اند.
فضاي داخلي يک مسجد، اتفاقي و امري عرضي نيست، بلکه مخصوصاً به نحوي طرح شده تا موانعي را که ممکن است از گسترش کلام الهي در فضاي بي انتها و موزون عبادتگاه جلوگيري کند، و مثلاً در قياس با مسيحيت در يک شمايل يا مجسمه متمرکز نشده، از ميان بردارد.
معماري مسجد از روح قرآن سرچشمه گرفته است. هر چند مسلمانان آشکارا برخي فنون معماري مساجد را از منابع ساساني و بيزانسي اقتباس کرده اند، اما از جنبه ي کاربردي و به لحاظ عبادتگاه که به ان بنگريم، شکل بيروني مسجد به صورت رمزي، تجلي اسما و صفات خداست، به اين نحو که گنبد جلوه گر جمال الهي و مناره ها نشانه ي جلال و کبريايي اوست.
البته بنا به نبوغ اقوام و ملل مختلف مسلمان، سبک هاي متعددي در معماري اسلامي به وجود آمده است، ولي رابطه اي عميق بين همه ي آن ها وجود دارد. بناهايي آن چنان دور از هم مانند مسجد قرطبه در اسپانيا، مسجد جامع اصفهان و مسجد دهلي در يک جهان معنوي با يکديگر هم بستگي و انطباق دارند.

خوش نويسي و خطاطي

هنر خوش نويسي در دنياي اسلام خصلتي مقدس يافته، زيرا وسيله ي ثبت پيام الهي است که به زبان عربي بر بشر نازل شده است. خوش نويسي از همان اوايل دوره ي اسلامي به شاخه اي از دانش با قواعد دقيق و به شاخه اي از هنر با کاربرد فراوان تبديل شد و امروز نيز در جوار متون چاپي جاي شايسته ي خود را حفظ کرده است.
در تمام کشورهاي اسلامي، نمونه هاي خوش نويسي ( به صورت متون مذهبي، مکاتبات رسمي ديواني و حتي نوشته هاي خصوصي و به ويژه اشعار شاعران و ايات قرآن مجيد ) نه تنها روي پوست و کاغذ، بلکه همچنين در بسياري از ظروف، اثار نقاشي و نماي بناهاي مذهبي و مساجد و حتي ابنيه ي غير مذهبي يافت مي شود که اصطلاحاً کتيبه مي خوانند.
خوش نويسي در سير تحول خود با طرح هاي تزييني و تذهيب درآميخت، طوري که نگارش حروف و کلمات زاويه دار هندسي، خود به تنهايي به صورت طرح تزييني به کار گرفته شد.
خطاطي و خوش نويسي نيز در اشکال و رموز خود رابطه اي نزديک با قرآن کريم دارد. در هنر اسلامي خطاطي ايجاد يک هنر تزييني پرقدرت و نيرومند را امکان پذير ساخته است که در عين حال يک سبک معنوي است. در اکثر مساجد کاشي کاري شده، اين دو نوع اصلي از هنر ديني يا اسلامي، يعني معماري و خطاطي، در متن کاشي کاري، و در کتاب ها همراه با تذهيب، با هم ترکيب و ادغام شده اند. ( کتيبه نويسي خود به مثابه بخش مهمي و برجسته اي از مهارت در هنر خوش نويسي به شمار مي آيد ).
نگارگري که طبعاً رابطه اي نزديک با تذهيب کتب دارد، يک نوع بسط و ادامه ي خطاطي است و با نقش و رنگ هاي خود، به نحوي، بهشت برين را به ياد مي آورد.

پوشاک سنتي مسلمانان

جامه هاي سنتي مسلمانان، با انواع و اقسامي که در کشورهاي اسلامي دارد، به گونه اي طراحي شده که اجراي مراسم عبادي، به ويژه نماز، را اسان تر سازد و زيبايي حرکات آن را که به جنبه ي روحي، معنوي يا عاطفي نمازگزار مرتبط است، بهتر نشان دهد.
« وقتي پوشاک مورد استفاده در زندگي روزمره هماهنگي خود را با احکام و شعائر ديني از دست مي دهد، بخش اساسي از يگانگي زندگي اسلامي از ميان مي رود، در واقع، پوشاک قسمتي از چهار چوبي است که هنر براي اسلام فراهم ساخته و هنر لباس پوشيدن به هيچ روي نازل ترين هنرهاي اسلامي نيست.(3) جامه ي سنتي انواع بسيار دارد، ولي در همه ي اشکال خود گوياي شأني است که اسلام به انسان بخشيده تا هم خليفه و هم عبد خدا باشد. بنابراين در عين سنگيني و وقار، ساده و نجيبانه است، شايد حتي بتوان گفت هم باشکوه و هم فقيرانه است. جامه ي اسلامي طبيعت حيواني بشر را مي پوشاند، خصايص بشري او را نمود بيش تري مي دهد، به رفتار و حرکات او متانت و وقار مي بخشد و حرکت بدن را هنگام نماز و عبادت تسهيل مي نمايد... »(4)

مسکن سنتي ايراني مسلمان

در گذشته خانه ي سنتي ايراني، به يک تعبير ( به ويژه از لحاظ معنوي و محتوايي )، امتداد مسجد بوده است؛ به اين معني که پاکي و صفا و سادگي آن را ادامه داده است. نظافت و پاکي قالي هاي خانه به لحاظ شرعي، آن چنان که انسان مي تواند روي آن ها نماز بگزارد، و خالي بودن اتاق هاي خانه هاي سنتي که بر خلاف خانه هاي امروزي از ميل، ميز، صندلي و بسياري عوالم ديگر عاري بوده، خانه را از نظر روحاني و معنوي به مسجد مرتبط و نزديک مي کند.
هنرهاي مربوط به اشيا و لوازم مختلف زندگي يا صنايع دستي نيز که غربي ها به اشتباه آن ها را هنرهاي فرعي مي نامند، حائز اهميت است، زيرا از طريق آن ها مهر معنويت بر عادي ترين اشيايي که زندگاني روزانه ي انسان را احاطه کرده، زده مي شود؛ مثلاً قالي ايراني که نمونه اي است از طرح عالم ملکوت و يا بهشت موعود، در چهارچوبي محصور شده که به درون و به سوي مرکز مي نگرد، مانند حياط منازل سنتي ايراني و باغ هاي اصيل ايراني ( پرديس ). يکي از خصايص حيرت انگيز معماري اسلامي که تقريباً در تاريخ هنر جهان يگانه است، اين است که اين معماري در دوره ي کوتاهي به اوج کمال رسيد و طي قرون متمادي نيز تا دوران معاصر در همان اوج باقي ماند.
رابطه ي معنوي شعر و موسيقي ايران و موسيقي اعراب با قرآن کريم آن نيروي معنوي که در شعر و موسيقي ملل مسلمان وجود دارد، از قرائت و تجويد قرآن کريم که عالي ترين نمونه ي شکل يا جلوه ي مسموع هنر ديني است، منبعث شده است. زبان فارسي ايرانيان که به صورت فعلي آن در آغاز دوران اسلامي به وجود آمد، مخصوصاً در شعر و عروض و قافيه، حتي بيش از شعر عربي، تحت تأثير صورت و معناي قرآن کريم قرار گرفت، زيرا سنت شعر در زبان عربي از همان دوران وحي اسلامي کاملاً تشکيل يافته بود. اين امر توأم با نبوغ ايرانيان در شعر، علت اصلي غناي اشتثنايي ادبيات فارسي از حيث شعري عرفاني است و اين نوع شعر رابطه ي مستقيم با قرآن کريم دارد. « عروض و قافيه ي شعر فارسي در اذهان آنان که با اين شعر مأنوس بوده و هستند، منعکس کننده ي سوره و ايات قرآني است. رابطه ي بين ادبيات فارسي و گسترش اسلام در اسيا وابسته به همين حقيقت است. »(5)

پي‌نوشت‌ها:

1- اقتباس و تلخيض از مقاله ي دکتر سيد حسين نصر، « هنر ديني در فرهنگ ايران »، پيام يونسکو، ش27، آبان 1350، صص 17-16.
2- بين آثار هنري اسلام و اثار هنري مسلمانان تفاوت وجود دارد. آن دسته از آثار هنري که مي توانيم به اسلام نسبت دهيم، اثاري است که خداوند آفريده باشد يا پيامبران و امامان معصوم پديد آورده باشند، يا به دستور مستقيم و نظارت آن ها ساخته شده باشد. اما آن چه مردمان مسلمان ساخته اند به خود آن ها بايد نسبت داده شود، نه به اسلام. زيرا در ساختن آثار دسته ي اول انديشه ي الهي و قديسين دخالت دارد، نه انديشه هاي انساني؛ مثلاً قرآن کريم، مسجد پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) و نهج البلاغه اثاري اصالتاً و خالصاً اسلامي هستند.
3- قرآن مي فرمايد: يا بني آدم خذوا زينتکم عند کل مسجد ( اعراف: 31 ) اي فرزندان آدم زيورهاي خود در مقام عبادت از خود بگيريد.
4- هنر اسلامي: زبان و بيان، ص 13.
5- دکتر سيد حسين نصر، مقاله ي « هنر ديني در فرهنگ ايران »، پيام يونسکو، ش27، ص20.

 

منبع مقاله :
ضابطي جهرمي، احمد؛ (1389)، پژوهش هايي در شناخت هنر ايران، تهران: نشر ني، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط