سه خاطره از روزهای انقلاب
پدرش مدّاحی و نوحه خوانی می کرد. به همان بهانه، دوران انقلاب از ساعت دوازده شب به بعد، در جلسات مخفیانه حضور داشت. بعضی اوقات «محسن» را هم با...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
اول همه را می کشم
وقتی این ها (ساواکی ها) دیدند که عظمت ایشان (امام خمینی) بیشتر شد، تصمیم گرفتند برنامه ای تنظیم کنند که شخصیت امام را تنزل دهند. لذا توطئه ای...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
شعله های فراگیر
فکر می کرد و نقشه می ریخت. می گفت: «اگر امروز در انقلاب سهمی نداشته باشیم، بعدها شرمنده می شیم.» گفتم: «تو مدرسه کافی نیست!؟» گفت: «باید یک...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
روزهای خون و آتش
برادر شهید (هادی برنجی یوسفی) در خاطراتش می گوید: «در آن هنگام اوج گیری تظاهرات انقلاب - منزل ما در کوی کارمندان بود. فلکه ای بود که در وسط آن،...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
مشق شرافت
نفس زنان آمد شهید صمد یونسی گفتم: «چیه؟ چته؟» گفت: « صمد رو پای تپه ی مصلّا دستگر کردن. ولی من در رفتم.» نتوانسته بودند چیزی از زیر زبانش بکشند....
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
حکومت پاره پاره
کارمند ژاندارمری بودم و دائم در سفر. هرچند ماه از این شهر به آن شهر به مأموریت می رفتم. وضع اقتصادی مان خوب بود بعد از خردسالی حسین به سمنان...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
خنده های مهربان
چند روزی بود که سید کاظم را کمتر می دیدم دلم هوایش را کرده بود. هوای حرف هایش، حدیث هایی که می خواند، نگاه نافذ و آن لبخندهای مهربانش. با خودم...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
سراپا گوش
عجب سخنرانی پرشوری. لحظه ای حرفش قطع نمی شد. پشت تریبون دائم به چپ و راست درحرکت بود. جمعیت زیادی آمده بودند هیچ کس دم نمی زد. همه سراپا گوش...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
خاطرات انقلاب (3)
در بحبوحه ی انقلاب، کارمان شده بود نشستن پای سخنرانی های انقلابی، ریختن تو خیابان و قیام بر علیه طاغوت. امروز تجمع در مسجد حکیم، خیابان عبدالرزّاق....
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
سه خاطره از شهید همت در روزهای انقلاب
جوانی پر شور و فعال بود. هر روز صبح زود با تنی چند از یاران انقلابی اش ماشین زوار در رفته ای را پر از کتاب، پوستر و نوار می کردند و همراه یک...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
حرف اول
این فعالیت دانشکده ی افسری روز به روز گسترده تر می شد و اعلامیه های تکثیر شده در دانشکده در شهر تهران نیز پخش می گردید. یادم می آید یک روز در...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
خاطرات انقلاب (2)
دوران انقلاب، خانوادگی در تظاهرات شرکت می کردیم. یک روز که به راهپیمایی می رفتیم، بدون آنکه «محمد تقی» متوجه شود، از پشت سر حرکاتش را زیر نظر...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
گروهبان سوم
به رغم فضای سراسر خفقان حاکم بر ارتش طاغوت، گروهبان سوّم زرهی احمد متوسلیان، از کمترین فرصتها برای افشای ماهیت ضدّ اسلامی و اجنبی پرست رژیم در...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
خاطرات انقلاب (1)
تظاهرات راه می افتد و او با آن قدّ بلند و جثه ی درشت پیشاپیش همه شعار می دهد، امّا مأموران ساواک در سه راه اسدی مانع آنها می شوند و «غلامرضا»...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
پرسه در خاطرات عاشقانه همسر شهید جهان آرا
ذهنش را جمع و جور می کند تا از ابتدای آشنایی تا شهادت همسرش برایمان بگوید. از روزهایی که به خاطر داشتن اعلامیه های امام رحمة الله دستگیر و به...
يکشنبه، 26 آبان 1392
امام (ره)، ولایت و روحانیت در سیره ی شهدا
دایی شهید - عباسعلی قرائی - می گوید: «در عزاداریها، در همین مسجد محل، در دوره های قرائت قرآن حاضر می شد. در مراسم دعا شرکت می کرد و پرده ی سیاه...
سه‌شنبه، 21 آبان 1392
امام درموضع فرمان دهی
یک گردان از لشکر 27 بود و یک گردان از لشکر 58 ذوالفقار. این ها حرکت کردند و ما هم از آن طرف حرکت کردیم به طرف ایران .
سه‌شنبه، 21 آبان 1392
شهدا و ولایت مداری
امام دستور فرموده بودند که سربازها از پادگان ها فرار کنند. در همان روزها من با ابوالفضل در اجتماع مردم در کنار مسجد امام خمینی جهرم بودیم، یک...
سه‌شنبه، 21 آبان 1392
امام خمینی (ره ) و روحانیت درخاطرات شهدا
از شهرستان به تهران، از تهران به شهرستان، خلاصه خیلی رفت و آمد داشت، مخصوصاً برای این که حکم امام جمعه شهرستان را بگیرد. آن روز با هم بودیم،...
سه‌شنبه، 21 آبان 1392
شهدا و ولایت فقیه (4)
اواخر سال 1360 بود فرمان تاریخی امام، به ما رسید، فرمانی مبنی بر این که جوانان به جبهه بروند وجبهه ها را پر کنند. من و برادرم حاج علی عبداللهی...
سه‌شنبه، 21 آبان 1392