سلام شهادت
قدری دراز کشیدم تا خستگی راهپیمایی چند کیلومتری را از بدن کوفته و داغم به در کنم. باید خود را برای کیلومترها پیاده روی دیگر آمده می کردیم. حرف...
سه‌شنبه، 19 آذر 1392
خلوت معنوی
شهید حمید رضا نوبخت حمید رضا نمی گفت حتماً نماز شب بخوانید؛ اما خودش نماز شب می خواند. نمی گفت دعای کمیل بخوانید؛ مگر این که خودش اولین نفری...
سه‌شنبه، 19 آذر 1392
استوار هم چون کوه
شهید محمد حسن فایده چون امام (قدس سره) فرموده بودند که دوشنبه ها و پنج شنبه ها روزه بگیرید، او هم در هفته این دو روز را روزه می گرفت. یادم می...
سه‌شنبه، 19 آذر 1392
تا اعماق جان
پس از چند دقیقه که از رفتن بی موقع او (عیسی) گذشته بود نگران شده بودم. به جستجوی او از جا برخاستم. دیدم درون جنگ از چادرها فاصله گرفته و در آن...
يکشنبه، 17 آذر 1392
راه کار اشک
با تمام مشکلاتی که حاجی - شهید کاظمی- از ن1ظر کاری داشت، مسایل دینی اش را واقعاً به نحو احسن انجام می داد. نماز و دعایش ترک نمی شد. در هر شرایط...
يکشنبه، 17 آذر 1392
گریه های دیدنی
شب جمعه ای از شدت خستگی خوابیده بودم. نیمه های شب در ساعت سه، از صدای ناله و نیایش بیدار شدم. چشم هایم را که باز کردم، شهید را دیدم که چه پر...
يکشنبه، 17 آذر 1392
هر لحظه نگاهی به آسمان
رفتار و حرکات و صحبت های او طوری بود که هر بار او را می دیدیم، خیال می کردیم که تنها بدین خاطر آفریده شده. در زندگی خدایی او چنان کار و عبادت...
يکشنبه، 17 آذر 1392
زمزمه هایی از مناجات
شهید گرانقدر رضا حمیدی نور، در هنگام نماز خود را بی واسطه در مقابل خدا می دید و به همین خاطر، خضوع زاید الوصفی از خود نشان می داد و بعد از نماز...
يکشنبه، 17 آذر 1392
فرشتگان زمینی
جمعی از نیروهای یگان های مختلف در ارومیه مشغول دیدن آموزش های کماندویی بودند. من و جمیل هم هر کداممان یک گروهان از نیروهای خودمان را برای آموزش...
شنبه، 16 آذر 1392
از خوف خدا
شروع کردم به گشتن بین مجروحان و احوال پرسی و دید و بازدید! در یکی از سنگرهای مهمات عراقی ها، در داخل دیواره ی کانال، پاهای یکی از غواصّ هایمان...
شنبه، 16 آذر 1392
دست هایی برای دعا
هواگرگ و میش بود. پس از سپری کردن یک شب سخت در عملیات خیبر، صبح آتش شدید دشمن حکایت از پاتک سنگینی داشت. رزمنده ی عارف و دلاور،ورزشکار حسن توکلی...
شنبه، 16 آذر 1392
بهانه ای برای گریستن
عملیات بدر، عملیات سختی بود. واقعاً بچه ها رشادت زیادی از خودشان نشان دادند. از زمین و آسمان تیر و ترکش و بمب و موشک و خلاصه هر چه در دسترس دشمن...
شنبه، 16 آذر 1392
گونه های خاکی
شهید سعید درخشان از فرماندهان آفتاب خورده ی جنگ بود. او که شب ها از خوف خدا، پیشانیش را به خاک می سایید، اجر شب زنده داری هایش را گرفت. وقتی...
شنبه، 16 آذر 1392
دنیایی و آخرتی
یکی از فرماندهان با تقوا، شجاع و با اخلاص لشکر بود که علاوه بر رزمنده و جنگنده بودن، خیلی مهربان و با محبت بود. می توان او را به راستی از مصادیق...
چهارشنبه، 13 آذر 1392
بالاتر از جنگ
چند روزی بود علی بهانه می گرفت که سرکار نرود و هر چه از او سؤال می کردم علت را نمی گفت. متعجب بودم که پسری به این مظلومی، سر به راه، متواضع،...
چهارشنبه، 13 آذر 1392
غرق تماشا
شهید حاج سید محمد فولادی عمویم حاج سید محمد، توصیه همیشگی اش این بودکه: «قرآن بخوانید و با آن انس بگیرید تا خدا با شما مأنوس گردد.
چهارشنبه، 13 آذر 1392
محراب به فریاد آمده
در سایت چهار منطقه ی فکّه بودیم. مرخصی گرفته بودم که به شهرستان بیایم. ماشینی که ما را به پشت جبهه منتقل می کرد، آماده ی حرکت بود. هاشم قلم و...
چهارشنبه، 13 آذر 1392
در رأس امور
هنگام عملیات فتح المبین با دستگاه های مهندسی به سوی «دشت عباس» درحال پیش روی بودیم. منطقه هنوز پاکسازی نشده بود. عراقی ها در سنگرها بودند و ما...
سه‌شنبه، 12 آذر 1392
فراتر از آتش دشمن
شهید محمود سعیدی نسب (غزنوی) ما که برای دیدن محمود به قم می رفتیم، هنگام نماز ما را به نماز آیت الله بهجت می برد تا به ایشان نگاه کنیم. به قرائت...
سه‌شنبه، 12 آذر 1392
دو رکعت حضور
گردان حبیب ساعتی پیش از آغاز عملیات سراسری فتح المبین، در عمق مواضع دشمن گم شده بود! حتی اعزام تیم های شناسایی به اطراف نیز گرهی از این کار فرو...
سه‌شنبه، 12 آذر 1392