[توصیف واژه ها ]
برای اینکه بهتر بتوانیم با این موضوع علمی آشنا شویم، لازم است اصطلاحاتی را در این مورد بدانیم که از این موارد می توان به منوپاز اشاره کرد.منوپاز، قطع قاعدگی در جنس مؤنث است که Climacteric نیز خوانده می شود. ریشه لغت منو ( Meno) از لغت یونانی menses اشاره به چرخه خونریزی ماهانه زنان دارد. پاز (Pause) معنای توقف این چرخه را می دهد.
بعضی زنان مسن در حسرت از دست دادن ظاهر و توانایی های جوانی اند. بقیه طعم بعد از یائسگی را می چشند و به راحتی به «بزرگسالی دوم» انتقال می یابند. بسیاری از زنان بالای پنجاه سال قدرت خود را احیا نموده و از نظر هیجانی بزرگسالانی بالغ و زندگی بخش شده اند.
[سالخوردگی]
سالخوردگی، تأثیر جریان انرژی روی ماده در طول زمان است که گریزی از آن نیست. گفته شده که زمان التیام بخش تمامی جراحت ها است. ولی زمان منجر به جمع شدن مواد زائدی می شود که حتی در غیاب بیماری، نهایتأ بدن را از بین می برد.[دوره یائسگی مردان]
دوره یائسگی مردان، دوره ای است از زندگی که مرد از اولین بزرگسالی به دومین بزرگسالی می رود. تغییراتی که این دوره را به وجود می آورند شامل: دگرگونی های بیولوژیکی، روانشناختی، بین فردی، اجتماعی و روحی است. واژه «گذار میانسالی» که با واژه «گذار یائسگی مردان» به جای یکدیگر نیز به کار می روند، بودن در میانه راه زندگی را نشان می دهند و گویای این مسئله هستند که سال های بیشتری، نه در پیش رویمان بلکه پشت سرمان قرار دارند. می آموزیم که مهارته ای مورد نیاز برای گذراندن نیمه دوم زندگی اساسا با آنچه در نیمه اول به کار برده ایم تفاوت دارند.مارک گرزوننویسنده می گوید: «ما مشتاق به خاطر آوردن بخش های فراموش شده از خود هستیم تا آنچه را که در حسرتش بوده ایم به دست آوریم، آنچه را مسکوت گذاشته ایم ابراز کنیم و آنچه را در تاریکی به جا مانده به روشنایی آوریم».
«بحران میانسالی» واکنشی نسبت به تغییرات درک شده درگذار یائسگی مردان است. این دوره برای آن ها که احساس می کنند باید از دگرگونی های نیمه دوم زندگی ترسیده و از آن ها اجتناب کرد و آن ها که هم چنان راه های جوانی را آزمایش کرده و به آن متصل می مانند، یک بحران تلقی می شود.
برای کسانی که می فهمند این تغییرات فیزیکی، هیجانی و روحی در آماده سازی ما برای نیمه دوم مفیدند، این زمان نه بحران، بلکه روندی است که باید جریان یابد.
مردان درباره یائسگی چه می گویند؟
من با هزاران مرد صحبت کردم از جمله دوستان، درمان جویان و افرادی که در سراسر کشور در کارگاه های من شرکت می کنند. پرسشنامه هایی به آن ها که می شناختم دادم و دوستان هم آن ها را به دوستانشان دادند. مردانی که پاسخ دادند متعلق به سه گروه سنی بودند:1-مردان در سنین بیست و سی که هنوز وارد دوره یائسگی مردان نشده بودند.
۲- مردانی در سال های چهل و پنجاه که در میانه تغییرات بودند.
و ۳- مردانی در سال های شصت و هفتاد که حس می کردند این دوره زندگی را به پایان رسانده اند.
از اینکه هر پاسخگو احساس می کرد که یائسگی مردان واقعی و مهم است حیرت کردم. تقریبا همه احساس می کردند دگرگونی هایی که مردان تجربه می کنند به همان اهمیت چیزی است که زنان تجربه می کنند. گرچه وجود تغییرات روانشناختی مربوط به پیر شدن و میانسالی را قبول داشتند، اغلب دگرگونی های عملی فیزیکی و هورمونی را نیز احساس می کردند.
از تعداد تغییراتی که مردان با یائسگی مرتبط می دانستند تعجب کرده بودم. در جلسه های مشاوره با هزاران مرد، دیدم که آنها از یک لیست شصت و پنج نشانه ای، پنجاه و پنج نشانه را تجربه کرده بودند. نشانه های کلی زیر از همه شایع تر بودند:
- زمان طولانی تر برای بهبودی جراحت ها و بیماری ها
- تحمل کمتر برای فعالیت های فیزیکی
- احساس چاقی یا افزایش وزن
- مشکل در خواندن حروف چاپی ریز
- فراموشی یا از دست دادن حافظه
- ریزش یا نازک شدن موها
- نگرانی به خاطر والدین سالخورده
- احساس افسردگی یا طرد شدگی
- احساس تنهایی در غالب اوقات
- نیاز به دفعات بیشتر دفع ادرار
بیشترین دلواپسی مردان، مربوط به تغییرات جنسی بود. تجربیات زیر از همه فراوان تر بودند:
- کاهش علاقه نسبت به سکس
- افزایش اضطراب و ترس نسبت به تغییرات جنسی
- کاهش علاقه نسبت به سکس با شریک همیشگی
- افزایش استمناء
- نگرانی در مورد از دست دادن اشتهای جنسی
- افزایش نگرانی در مورد ارضا نکردن شریک خود
- کاهش فشار انزال
- از دست دادن نعوظ ظرف مدت فعالیت جنسی
- عدم دستیابی به ارگاسم
- افزایش خیال پردازی درباره داشتن روابط جنسی با دیگران
- وسواس درباره شریک های جوانتر و «به کلی فراری شدن از آن»
- مشکلات افزایش یافته در روابط و مشاجره بر سر سکس، عشق و صمیمیت.
پس از صحبت با صدها مرد، این موضوع که تعداد بسیار کمی از آنان درباره این تغییرات با کسی صحبت کرده بودند و اینکه چقدر تشنه صحبت کردن درباره آن با سایر مردان بودند، بسیار چشمگیر بود. بسیاری از آنان زمانی که فهمیدند در مواجهه با این دگرگونی ها تنها نیستند، آرامش پیدا کردند. زمانی که هر مرد داستان خود را از دهان مردان دیگر شنید، سطح بالایی از احساس گناه و شرم در بسیاری از مردان به طور مشهودی از بین رفت.
نویسنده: جد دایاموند
منبع: کتاب «یائسگی مردان»
