جایگاه زن در نظام اندیشه غرب

زن در طول تاریخ همیشه مورد ظلم واقع شده است. حتی آن زمانی که جنبش هایی برای دفاع از حقوق زنان به عنوان «فمینیسم» پدید می آید، نتیجه ای که در بردارد، خود ظلم دیگری به زنان است. با ما همراه باشید تا با جایگاه زن در نظام اندیشه غرب بیشتر آشنا شوید.
پنجشنبه، 6 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد حسین افشاری
موارد بیشتر برای شما
جایگاه زن در نظام اندیشه غرب
در جنبش موج دوم فمینیسم، دو نقش مادری و همسری زنان مورد هجمه و انتقاد قرار گرفت. 


جایگاه زن در نظام اندیشه غرب

از آن روی که خاستگاه پیدایی رسانه ها در غرب می باشد، لازم است جایگاه زن را در غرب مطالعه کرد تا بعد از آن بتوان به ریشه برخی از بهره گیری زنان در رسانه به طور بهتری نگاه افکند. جدای از آن لازم به تذکر این نکته است که غربی که در اینجا مدنظر است غربی است که دین را به گوشه ای نهاده است و برای آن در زندگی انسان ارزشی قائل نیست و اگر هم جایگاهی به او داده است، صرفاً یک ارزش اخروی را برای او قائل است و بیش از این را برایش نمی داند.
 
شاید بتوان این را بیان داشت که علت پیدایی جنبش های فمینیستی در جهان غرب، مظلومیت زنان در طول تاریخ غرب است. در خواسته هایی که در موج اول فمینیست مشاهده می شود، خواسته هایی ابتدایی مطرح می شود که نشان از آن دارد زنان در آن جوامع از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی خویش محروم بوده اند. این جنبش ها از درون دیگر جنبش های اجتماعی در اروپا و آمریکا برآمد چرا که زنان می دیدند در هنگام فعالیت های اجتماعی در این جنبش ها موقعیتی نابرابر به ایشان داده شد و همین امر بنیان شکل گیری هویت جمعی برای آنان را مهیا کرد. [1]

زنان نخستین بار بود که در این جنبش ها کار سازمان یافته و ارتباطات لازم به منابع مورد نیاز آنها برای کنش جمعی را شکل می داد.[2]
 
این افراد به دنبال «انسانیت مشترک» و «عدالت» عمومی برای کل انسان ها بودند که بخشی از این موارد زنان بودند.[3]
 

خواسته های زنان در موج اول فمینیسم

مهم ترین خواسته های زنان در جنبش موج اول، به شرح زیر می باشد:
  1. اصلاح لباس: زنان می خواستند همچون مردان لباس راحتی بپوشند که مانع حضور ایشان در فعالیت های اجتماعی نباشد. اما در این امر، الگویی به جز لباس مردان نداشتند. از همین روی می بینیم که در این برهه بین لباس زنان و مردان شباهت زیادی وجود دارد.
  2. اصلاحات حقوقی: در ارتباط با مسئله ازدواج
  3. اصلاحات سیاسی: که مهم ترین آن دسترسی به حق رای بود. تا قبل از این زمان زنان حق رای دادن و دخالت در امور سیاسی مملکت خود را نداشتند و چیزی که باعث آزار روانی آنها می شد، همین عدم توجه و نیز دخالت ایشان در امور سیاسی بود. از همین روی زنان، اولین قدم برای دخالت در امور سیاسی را داشتن حق رای عنوان نمودند.
  4. مردستیز، نقد خانواده و ازدواج.
  5. طرح برداشت های جدید از مسیحیت.[4] بسیاری از اندیشمندان زن حاضر در این جنبش بر این عقیده بودند که ترجمه ها و تفسیرهایی که از کتاب مقدس شده است، یک ترجمه و تفسیر مردانه هست. از همین روی به مشکلات زنان توجه نشده است و در نظام خلقت یک گونه نقش حاشیه ای را برای او قائل شده اند. امروزه این مباحث در سخنان فمینیست های مسلمان نیز بیان می شود.  
 
بخشی از علل پیدایی موج های سه گانه فمینیسم در غرب، نشان از بی عدالتی ها و تبعیض هایی است که بر علیه زنان بوده است و در این دو قرن این اعتراض ها به شکل های مختلف خود را نشان داده و در برخی موارد همچون نظام خانواده و ازدواج به سوی کج روی های بسیاری کشیده شده است.
 
توجهی که در این موضوع باید داشت این است که علیرغم همه مبارزه هایی که زنان و طرفداران جنبش های زنان در غرب انجام دادند، ثمره ای برای زنان جزو اسارت دوباره نداشت. برخورداری از عدالت جنسیتی و تمامی آزادی‌ها و حقوق برابر با مردان روی یک طرف سکه بود و سکه روی دیگری نیز داشت.
 

نقد عدالت جنسیتی

مقام معظم رهبری با نقد این عدالت جنسیتی ای که در غرب برای زنان هست اینگونه بیان می دارند: «زن غربی مظهر مصرف، آرایش، جلوه‌گری در مقابل مردان و وسیله‌ هیجان جنسیِ نوع مرد و جنس مرد است. بقیّه‌‌ حرف‌هایی که می‌زنند، مثل قضیّه عدالت جنسیّتی و این حرفها، همه حرف است و ظاهر قضیّه است، شنیدید که تعداد قابل توجّهی از بانوان صاحب‌مقام غربی، در همین چند ماه قبل از این، یکی پس از دیگری اعلام کردند در دوران جوانی، در جریان مسائل اداری‌ای که در آنجاها عضو بوده‌اند، با زور و با خشونت مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند؛...  این عنوان عدالت جنسیّتی و مانند اینها هم حرف است؛ اینها حرف‌هایی است که دیگران گفته‌اند، غربی‌ها گفته‌اند، یک عدّه هم از روی دست آنها برمی‌دارند می‌نویسند، می‌شوند بلندگوی آنها. چه عدالتی؟ این عدالت است؟ الان بیشترین تجاوز جنسیِ با اِعمال زور، در غرب- در آمریکا و در اروپا- دارد انجام می‌گیرد».[5]

خواسته های زنان در طول تاریخ فمینیسم به حد افراط کشیده شد. این افراط آنگونه پیش رفت که در موج دوم، نظام خانواده و ساختاری که نشان از یک ساختار طبیعی بود را یک ساختار ظالمانه ای دانستند و مادر شدن را ظلمی دیگر. رابطه جنسی را یک رابطه ظالمانه القا شده از سوی مرد دانستند که زن در آن برده ای بیش نبوده و ابزاری است برای لذت بخشی جنسی به مردان .

با گذشت نیم قرن از جنبش دوم فمینیسم و گذر از جنبش سوم، امروزه زنان درغرب به این نتیجه رسیده اند که فمینیسم خود ظلم دیگری بر علیه زنان بود و از همه نادرست تر دور کردن زن از نقش مادری و همسری بوده است.

پی نوشت:
[1] . محمد توحیدفام و لیلا عیسی وند، فمینیسم و دموکراسی در گذر تاریخ، فصلنامه علمی-پژوهشی علوم سیاسی و روابط بین الملل، شماره 13، زمستان 1389، ص 27.
[2] . حمیرا مشیری زاده، از جنبش تا نظریه های اجتماعی تاریخ دو قرن فمینیسم، تهران: نشر شیرازه، 1381، ص 51.
[3] . حمیرا مشیری زاده، پیشین.
[4] .Bidethal, Born female, New York, mc key. 1967, p:45.
[5] . سخنرانی ایراد شده در روز میلاد حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) (17/12/1396)


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.