به نمایش گذاشتن بدن برهنه خود یا تن دادن به عمل جنسی در برابر دوربین آخرین تلاش عدۀ زیادی از شهرت طلبان است.
معضلات و مشکلات شهرت طلبی
۱- بیش از هر زمان دیگری به آن اهمیت میدهیم :
در عصر کنونی شبکههای اجتماعی به تمایل ذاتی بشر به مشهور شدن دامن میزنند؛ این تمایل ذاتی از ابتدای تاریخ تمدن بشر وجود داشته و عموماً از همان آغاز، انسانهایی که تواناییهای خاص و برتر از دیگران داشتند و میتوانستند کارهایی خارقالعاده انجام دهند، تمایل داشتند با به نمایش گذاشتن آن بین همگان شناخته شوند. شاید بتوان سرمنشاء ادبیات حماسی و افسانهپردازی را که در تمدنهای باستانی رواج بسیاری داشته همین تمایل ذاتی بشر دانست. حال در زمانۀ کنونی و به لطف تکنولوژی پیشرفتۀ دیجیتال، تمام انسانهایی که در حد ایجاد یک حساب کاربری در یکی از شبکههای اجتماعی هوشمند باشند، قادر هستند به این میل طبیعی تا حدودی پاسخ گویند.
طبق یک نظرسنجی از نوجوانان ۱۶ ساله در آمریکا مشخص شد ۵۴ درصد از آنها قصد دارند مشهور شوند درحالیکه فقط ۱ درصد میخواهند در یک کار اداری مشغول به کار گردند. این یعنی از همین الان یک نسل قرار است احساس شکست کنند. حتی وقتی بزرگ شده و با واقعیت روبرو میشویم هنوز ۴۰ درصد از ما میخواهیم مشهور شویم. اما خرده شهرتهای لحظهای در شبکههای اجتماعی ممکن است اعتماد به نفس ما را از بین ببرند؛ میلیونها نفر از مردمی که در اینستاگرام سلفی پست میکنند وقتی تعداد لایکها راضیشان نمیکند، آن را پاک میکنند.
طبق یک نظرسنجی از نوجوانان ۱۶ ساله در آمریکا مشخص شد ۵۴ درصد از آنها قصد دارند مشهور شوند درحالیکه فقط ۱ درصد میخواهند در یک کار اداری مشغول به کار گردند. این یعنی از همین الان یک نسل قرار است احساس شکست کنند. حتی وقتی بزرگ شده و با واقعیت روبرو میشویم هنوز ۴۰ درصد از ما میخواهیم مشهور شویم. اما خرده شهرتهای لحظهای در شبکههای اجتماعی ممکن است اعتماد به نفس ما را از بین ببرند؛ میلیونها نفر از مردمی که در اینستاگرام سلفی پست میکنند وقتی تعداد لایکها راضیشان نمیکند، آن را پاک میکنند.
۲- برخی برای مشهور شدن دست به هر کاری میزنند :
بعد از مدتی احساس میکنید بدون آن خرده شهرت نمیتوانید زندگی کنید و احساس تشنگی بیشتر برای فالوور و لایک بیشتر میکنید. برای برخی افراد شهرت مجازی کافی نیست و دوست دارند بازخورد این شهرت را در دنیای واقعی ببینند. مشکل بیشتر برای انسانهایی است که استعداد خاص و برتری ندارند اما بهشدت از شهرت لذت میبرند، و داستان آنجا خطرناک میشود که جامعه به طرز فزایندهای شهرتی که ناشی از کار خوب یا هنرمندانه باشد را تشویق نمیکند، بلکه “هر نوع” شهرتی را مطالبه کرده و بهطور غیرمستقیم آن را موفقیت تلقی میکند.
برخی کارشناسان بر این باورند که مهمترین انگیزۀ تیراندازیهای مرگبار و متعدد در ایالاتمتحده همین است. در اکثر غریب به اتفاق موارد تیراندازان در آخرین یادداشتهای خود نوشتهاند که میخواهند رکورد کلمباین(حادثه مشهور تیراندازی در دبیرستانی به همین نام که در آن ۱۳ نفر کشته شدند) را بزنند و تمام اخبار و تلویزیون پر از اسم آنها باشد. این باعث شد بسیاری از شبکههای تلویزیونی خساست بیشتری در انتشار اخبار تیراندازیها نشان دهند اما فقط یک شبکه برای وسوسه شدن بیماران شهرت کافی است. اغلب ترورهای سیاسی نیز شامل همین دسته میشوند. راههای بد دیگری را که افراد با بیماری شهرتطلبی برای به شهرت رسیدن میپیمایند احتمالاً خود میتوانید نام ببرید! به نمایش گذاشتن بدن برهنه خود یا تن دادن به عمل جنسی در برابر دوربین آخرین تلاش عدۀ زیادی از آنها است.
برخی کارشناسان بر این باورند که مهمترین انگیزۀ تیراندازیهای مرگبار و متعدد در ایالاتمتحده همین است. در اکثر غریب به اتفاق موارد تیراندازان در آخرین یادداشتهای خود نوشتهاند که میخواهند رکورد کلمباین(حادثه مشهور تیراندازی در دبیرستانی به همین نام که در آن ۱۳ نفر کشته شدند) را بزنند و تمام اخبار و تلویزیون پر از اسم آنها باشد. این باعث شد بسیاری از شبکههای تلویزیونی خساست بیشتری در انتشار اخبار تیراندازیها نشان دهند اما فقط یک شبکه برای وسوسه شدن بیماران شهرت کافی است. اغلب ترورهای سیاسی نیز شامل همین دسته میشوند. راههای بد دیگری را که افراد با بیماری شهرتطلبی برای به شهرت رسیدن میپیمایند احتمالاً خود میتوانید نام ببرید! به نمایش گذاشتن بدن برهنه خود یا تن دادن به عمل جنسی در برابر دوربین آخرین تلاش عدۀ زیادی از آنها است.
۳- حتی اگر دنبالش نباشید هم ممکن است به سراغ تان بیاید :
موردی که در این زمینه شهرت به سزایی دارد شهرت خانواده کارداشیان است! همانطور که میدانید آنها بدون انجام هیچ کار و هنر خاصی بسیار مشهور هستند، البته اگر به نمایش گذاشتن بدن و لباس و لوازم آرایش را هنر حساب کنیم قضیه فرق میکند! فردی عادی به نام “جاستین ساکو” نیز در سال ۲۰۱۳ به دلیل یک توییت نژادپرستانه برای مدتی مشهورترین کاربر آنلاین بود! او صرفاً توییت کرده بود: “دارم میرم آفریقا، امیدوارم ایدز نگیرم، شوخی کردم من سفید پوستم!”؛ که این یعنی فقط سیاهپوستان و میمونها ایدز میگیرند! زندگی او به خاطر شهرتی که از این توییت به دست آورد نابود شد! بله این روی دیگر سکه شهرت است و ممکن است به خاطر چیزی مشهور شوید که خودتان انتخاب نکردهاید!
۴- جامعه تشنۀ سقوط مشاهیر است :
آمریکا واقعاً در تولید انبوه سلبریتی تخصص دارد. بازیگران و خوانندگان در آمریکا طوری مشهور میشوند که هیچ جای دیگر دنیا توان رقابت با آن را ندارد اما بقیه ماجرا بیشتر جالبتوجه است؛ ما از افرادی که آنقدر آنها را بالا بردهایم توقعات زیادی داریم، کافی است زمزمهای از یک حرکت ناجور از آنها به گوشمان بخورد تا برای تکه تکه کردنشان مشتاق شویم. در آمریکا سالی ۳ میلیارد دلار!!! خرج پخش شایعات میشود و اینجا جایی است که مردم علاقه چندانی به شنیدن خوبیها و محاسن سلبریتیها دارند، اینجا آن سویۀ پست و حسود روح انسان خودنمایی میکند که مربوط به همان نکتهای است که در ابتدا گفتیم؛ حالا که ما مشهور نشدیم بگذار آنها که شدند کمی رنج بکشند تا ما کمی دلمان خنک شود! میتوانیم بخشی از شهرت امثال کارداشیانها را ناشی از همین گرایش جامعه بدانیم؛ اصلاً شاید آنها از قصد توسط کمپانیها مشهور شدهاند که این حس ما را ارضا کنند؛ به اینها فحش دهید تا عقدههایتان را بیرون ریخته و خنک شوید، ما هم از تبلیغات برندهای لباس و غیره پول پارو کنیم!
۵- در نهایت باعث افسردگی ما میشود :
همه این حرفِ اغلبِ سلبریتیها را مسخره میکنیم که “دوست داریم ناشناس و راحت هرجایی که دلمان میخواهد برویم”. اگر آنقدر بد است بگذارند ما مشهور شویم! اما چه باور کنیم چه نکنیم این حقیقت دارد؛ تمام افرادی که از نزدیک با سلبریتیها در تماسند از نوعی گمگشتگی هویتی، شکاکیت بیمارگونه نسبت به نزدیکان و اعتیاد به شهرت در آنها خبر میدهند. نتیجه عقلانی این است که ما هم اگر واقعاً سلبریتی شویم بهاحتمال ۹۹ درصد دلمان را میزند اما درست مانند مواد مخدر برای معتادان که دیگر از آن لذت نمیبرند و فقط به آن وابستهاند، فقط آن را تحمل خواهیم کرد، ما نوعی نیاز شناخته نشده داریم که فکر میکنیم با به شهرت رسیدن آن حس نیاز را خاموش میکنیم.
شاید… شاید اگر بهاندازه کافی از والدین و دوستان خود محبت و توجه دریافت میکردیم احساس نیاز نمیکردیم که جای خالی آن را با توجه میلیونها غریبه پر کنیم. شاید موضوع فقط کمبود پول در زندگی ماست، شاید هم مسئله فلسفیِ میل به جاودانگی! شاید باورتان نشود ولی برخی واقعاً به فکر این هستند که بعد از مرگ بر اثر کارهایی که کردهاند نامشان مشهور و جاودانه شود، اما به نظر راقم این سطور ماندن در سودای شهرت تا آخر عمر یکی از مصادیق بارز هدر رفتن آن است.
“آل پاچینو” بازیگر مشهور، چند سال پیش جملۀ جالبی گفته که بسیار عمیق است: “روزی میرسد آن کسی که مشهور نیست، به خاطر همین مشهور نبودنش مشهور میشود!” به نظر میرسد آن روز همین امروز باشد، آن یک نفر هم میتواند نامش “جامعه” باشد. در عصر دموکراسی(حداقل در ظاهر) آن موجودیتی که واقعاً اهمیت اصلی را دارد “جامعه” و تمام ابعاد و جوانب آن است.
منبع: مفتا
شاید… شاید اگر بهاندازه کافی از والدین و دوستان خود محبت و توجه دریافت میکردیم احساس نیاز نمیکردیم که جای خالی آن را با توجه میلیونها غریبه پر کنیم. شاید موضوع فقط کمبود پول در زندگی ماست، شاید هم مسئله فلسفیِ میل به جاودانگی! شاید باورتان نشود ولی برخی واقعاً به فکر این هستند که بعد از مرگ بر اثر کارهایی که کردهاند نامشان مشهور و جاودانه شود، اما به نظر راقم این سطور ماندن در سودای شهرت تا آخر عمر یکی از مصادیق بارز هدر رفتن آن است.
“آل پاچینو” بازیگر مشهور، چند سال پیش جملۀ جالبی گفته که بسیار عمیق است: “روزی میرسد آن کسی که مشهور نیست، به خاطر همین مشهور نبودنش مشهور میشود!” به نظر میرسد آن روز همین امروز باشد، آن یک نفر هم میتواند نامش “جامعه” باشد. در عصر دموکراسی(حداقل در ظاهر) آن موجودیتی که واقعاً اهمیت اصلی را دارد “جامعه” و تمام ابعاد و جوانب آن است.
منبع: مفتا