مبانی زیست شناختی برای تفاوت های جنسی (بخش اول)

تفاوت های جنسی، امر پر حاشیه ایست که تا به حال نظریات گوناگونی در مورد آن بیان شده است. یکی از نظریات، پایه تفاوت های جنسی را بر اساس تفاوت های زیست شناختی بیان می کند. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
پنجشنبه، 23 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مبانی زیست شناختی برای تفاوت های جنسی (بخش اول)
استادان دانشگاه اغلب از کودکان خود به عنوان انگیزه ای برای پژوهش در موضوع تفاوت های جنسی یاد می کنند.
 

فرزندداری و تغییر نگرش

 اگر برخی پژوهشگران زن، پس از دیدن شواهد پژوهشی، به ناچار ناگزیر شدند از دیدگاه خود مبنی بر اینکه جامعه پذیری عامل تفاوت های مهم جنسی است، دست بردارند، گروهی دیگر برای نخستین بار زمانی دچار تردید درباره نظریه های جامعه پذیری شدند که خودشان دارای فرزند شدند. بسیاری از فمینیست های تحصیل کرده غیر دانشگاهی نیز پس از بچه دار شدن، پذیرش بیشتری نسبت به محوریت تفاوت های جنسی پیدا کردند.
 
این امر به خوبی قابل درک است؛ زیرا بسیاری از تفاوت های جنسی به طور شگفت آوری در همان روزهای اول، خیلی پیش از آنکه جامعه فرصت داشته باشد تا رفتار، شخصیت و اولویت ها را شکل دهد، ظاهر می شوند و این تفاوت ها اغلب در خانواده هایی بروز می کند که مصمم هستند کودکان خود را از نظر جنسیت خنثی بار آورند.
 

اندیشه فمینیست ها

در دهه ۱۹۸۰م، مادر یکی از چنین خانواده هایی از منطقه برکلی که دیدگاه های چپ گرایانه دارند، از تلاش های طاقت فرسای خود برای آنکه پسر سه ساله اش را صلح طلب بار آورد، می نویسد. در این منطقه مردان برای کمک به جنبش ضد تسلیحات هسته ای، پول جمع می کردند و زنان در تظاهرات ضد ریگان شرکت می کردند. در خانه، تنها شبکه تلویزیونی که این پسر آن را تماشا می کرد، سیستم استریت بود. نه در این خانه و نه در خانه هیچ یک از چهار دوست صمیمی این پسر، تفنگ اسباب بازی وجود نداشت. حتی اسباب بازی فروشی محل هم تفنگ اسباب بازی عرضه نمی کرد.
 
با این همه، به نظر می رسید که تفنگ، ذهن این پسر را به خود مشغول کرده است. او خیلی زود فهمیده بود که تینکر تویز تفنگ های معرکه ای می سازد و یکی از دوستانش فهمیده بود که حتی از وافل می توان موقع صبحانه برای تیراندازی به پدر استفاده کرد. همین که پسر یاد گرفت شبکه های تلویزیون را عوض کند، کانال تلویزیون را از شبکه سیسیم استریت به شبکه ای که آن را کارتون های تیراندازی، می نامید، تغییر داد.
 
مادر او فکر می کرد که مطمئنا فرهنگ، پسرش را با تفنگ آشنا کرده است. اما از طرف دیگر، همین فرهنگ او را با کامپیوتر، کشتی های اقیانوس پیما و حیوانات مزرعه، و بسیاری چیزهای جالب دیگر نیز آشنا کرده بود، اما دلبستگی او به آنها تا این حد نبود. پسر می دانست که مادرش به شدت مخالف تفنگ است؛ اما تنها اثری که این موضوع برای او داشت، احساسی ترحم آمیز در مورد حساسیت مادرش بود. یک بار، هنگامی که وارد یک فروشگاه بزرگ اسباب بازی شد. یکراست سراغ قفسه ای که شبیه میز استقبال در یک نشست تسلیحانی جهان سومی بود، رفت. وقتی مادرش به او رسید، پسر نگاهی به او انداخت و با مهربانی گفت: «مامان، به اینها نگاه نکن. اینها تفنگ هستند. تو آنها را دوست نداری، اما من دوست دارم. پس من به آنها نگاه می کنم».
 

والدین فمینیست دختران

والدین فمینیست دختران نیز کمتر از این سرخورده نیستند؛ این مادر اهل برکلی مشاهده می کرد که دوروبرشان پر است از اتوبوسرانان زن و زنانی که لباس کار و کفش دو به پا دارند، اما دختربچه های کوچک ظاهرا این پیام ها را نمی گرفتند. دولین، تنها با یک پیراهن و جوراب شلواری به کودکستان می رفت. نیکول، که هنوز دو سال بیشتر نداشت، هر روز صبح اصرار می کرد که مادرش پیراهن و کفش های بندداری را که تابستان گذشته در یک مجلس عروسی پوشیده بود، بیرون بیاورد. حتی راشل جسور، بهترین بازیکن بیسبال منطقه و دختر یک وکیل دعاوی تندخو، به پسران اعلام کرد که دیگر نمی خواهد بیسبال بازی کند و در عوض سردسته تشویقی گران خواهد شد.
 
استادان دانشگاه اغلب از کودکان خود به عنوان انگیزه ای برای پژوهش در موضوع تفاوت های جنسی یاد می کنند. دبورا بلوم، نویسنده متون علمی، که با اجاق های اسباب بازی و دستکش های بیسبال در خانواده ای که روی آن را از نظر سیاسی درست می نامد، رشد کرده بود، هنگامی که دید پسرانش از روزی که به دنیا آمدند ویژگی های شخصیتی مردانه سنتی از خود نشان می دهند، دچار حیرت شد. مارک بریدلاو،کارشناس تفاوت های جنسی در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، تربیت را بر طبیعت مقدم می دانست تا آنکه صاحب دختری شد. او مشاهده کرد که اسباب بازی های برادران بزرگ تر این دختر برای او جالب نیستند. (دختر) پیش از آنکه بتواند حرف بزند، کاری که بیش از همه دوست داشت انجام دهد این بود که سراغ کمد مادرش برود و کفش های او را بپوشد. مادر او شاید سه بار در سال پیراهن می پوشید، اما این دختر، در شش سالگی، فقط پیراهن به تن می کرد. بریدلاو اکنون برای توصیف کسانی که فکر می کنند فقط جامعه است که نقش های جنسی را برای کودکان رقم می زند، از واژه «بی فرزند» استفاده می کند.
 
البته برخی فمینیست های دانشگاهی واقعیات مشابهی را می بینند، اما نتایج متفاوتی می گیرند.
 
ادامه دارد..
 
نویسنده:  استون ای. رودز
 
منبع: کتاب «تفاوت های جنسیتی را جدی بگیرید!»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.