چگونه مسائل دینی را به کودکان آموزش دهیم؟

باید توجه داشته باشیم که کودک و به ویژه نوجوان، در مقابل برخورد هاى آمرانه، مقاومت مى کند. اگر والدین مى خواهند فرزندان آن ها نماز خوان و معتقد بار آیند، سعى کنند خودشان عامل به دستورات و تعالیم دینى باشند و اینکه توجه داشته باشند که در دوران کودکى، فرزندان شان را با نماز و مجالس و محافل مذهبى مأنوس سازند. در این مطلب نحوه آموزش مسایل دینی به فرزندان را می آموزیم.
چهارشنبه، 24 ارديبهشت 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه مسائل دینی را به کودکان آموزش دهیم؟
اعتدال و میانه روى، زیربناى تعالیم است، به گونه اى که در همه دستورات و مقرّرات آن، از هرگونه افراط و تفریط جلوگیرى به عمل آمده است.
 

مقدمه

جسم و روح مانند دو بال هستند که اگر یکی از آنها نباشد شخص نمی تواند مدارج عالی سلامتی را طی کند پس باید همانطور که به غذای جسم خود و بیماری های آن اهمیت می دهیم برای روح و متعلقات آن اهمیت ویژه ای قائل باشیم. بهترین چیزی که انسان هم به سلامت روح و هم جسم خود خواهد رسید عمل کردن و پایبند بودن به مبانی دین مبین اسلام می باشد. در واقع دین اسلام همه این گونه صفات را رد کرده و تاکید زیادی روی معاشرت و گفت و شنود با یکدیگر دارد تا حدی که خداوند این گونه قرار داده است که اگر صله رحم (دیدار از اقوام) زیاد شود عمر افراد زیاد می گردد و اگر این کار کم شود و به آن اهمیت داده نشود عمر شخص کوتاه می گردد.

در دین به کودکان اهمیت خاصی داده شده است زیرا کودکان در این سن دارای فهم و قدرت درک و یادگیری بسیار بالایی هستند تا آنجا که روایت است از آئمه طاهرین که یادگیری به بچه ها در خردسالگی مانند این است که که بر روی سنگ نقشی کشیده شود به این معنی که دیگر این علم دیگر از ذهن او محو نخواهد شد و برعکس اگر کسی در سن بالا قصد یاد گرفتن چیزی را داشته باشد مانند این است که نقشی بر روی آب کشیده شود.

یکی از این مسائل که بسیار حائز اهمیت است و جزء واجبات است مسئله نماز می باشد که باید به خردسال آموزش داده شود. در آموزش و تعلیم هر موضوعى، اصول و مبانى ساختار آن موضوع از اهمیت ویژه و اساسى برخوردار است. اصول و مبانى هر علمى به منزله ستون و پایه ساختمان است که در استحکام و عمر آن نقش اساسى دارد. روش ها و شیوه هاى آموزش مسائل دینى (نماز) در کودکان و نوجوانان بر اصولى استوار است.
 

چگونه مسائل دینی را به کودکان آموزش دهیم؟

فطرى بودن مسائل دینى
نیاز به پرستش و نیایش یکى از نیازهاى اساسى و عمیق است که در عمق روان بشر وجود دارد. در بررسى تاریخى، این موضوع ثابت شده است که پرستش جزئى از وجود و کشش فطرى انسان است. گاهى که این میل و روح پرستش توسط انبیا (علیهم السلام) در مسیر صحیحى قرارگرفته، به خداپرستى ختم شده، اما گاهى بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشیاى گوناگون مانند سنگ و چوب، ماه، خورشید، آتش، گاو و پول مورد پرستش قرار گرفته اند.

همه کودکان به طور فطرى کنجکاو و کاوشگر بوده و به دنبال پاسخ به سؤالات و چراها هستند و میل به پرستش و نیایش در وجودشان موج مى زند; مثلاً، وقتى بزرگ ترها به آن ها محبت و نوازش مى کنند، ممکن است قادر به تفهیم تشکر و سپاس خویش به آن ها نباشند، ولى با پیام هایى که از طریق چشم و نگاه هاى معصومانه و چهره متبسم به ما مى دهند، تشکر و قدردانى خویش را ابراز مى دارند.

کودکان در تقلید و یادگیرى مفاهیم و مسائل دینى مثل نماز و روزه آمادگى بیش ترى در مقایسه با دیگر رفتارها و موضوعات از خود نشان مى دهند. این موضوع مؤیّد فطرى بودن خداجویى در کودکان است. اگر مشاهده مى شود که گروهى از کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل دینى ـ از جمله نماز ـ رغبت و تمایلى از خود نشان نمى دهند، این مربوط به عوامل محیطى است که فطرت کودک را از مسیر خود منحرف کرده است.

خداجویى امرى فطرى و درونى است، علماى تعلیم و تربیت اسلامى باید به فکر تهیه و تدوین کتبى باشند که شیوه هاى صحیح رشد و پرورش این حس را بر مبناى فطرى بودن آن به والدین آموزش دهد تا آنان به شیوه ها و روش هاى نادرست متوّسل نشوند.
 
اختیارى بودن مسائل دینى به کودکان
انسان به اقتضاى فطرت الهى خود و به دلیل آن که موجودى است چند بعدى و به اعتبار کرامتى که خداوند براى او مقرّر نموده، موجودى است مختار و کرامت خویش را مى تواند با اختیار خود کسب نماید. انسان قادر است در برابر میل هاى درونى خود ایستادگى کند و فرمان آن ها را اجرا نکند یا به بعضى از آن ها پاسخ گوید و بعضى دیگر را مهار نماید یا از آن ها در جهتى خاص استفاده کند.

این توانایى انسان به حکم نیرویى است که آن را «اراده» مى نامند و تحت فرمان عقل عمل مى کند. در دین اسلام، تأکید فراوان بر این مطلب مى شود که اصول دین تقلیدى نیست، بلکه فرد باید با آگاهى و آزادى آن را بپذیرد. باید تلاش کنیم که کودک و نوجوان را به طریقى مثبت و ترغیب کننده، به دین دعوت نماییم و از افرادى که داراى مبناهاى اعتقادى و فکرى قوى هستند در این زمینه، کمک بگیریم.

باید توجه داشته باشیم که کودک و به ویژه نوجوان، در مقابل برخوردهاى آمرانه، مقاومت مى کند. اگر والدین مى خواهند فرزندان آن ها نمازخوان و معتقد بار آیند، سعى کنند اولاً، خودشان عامل به دستورات و تعالیم دینى باشند و به دور از ریا و با خلوص نماز را به پاى دارند و خودشان بدان معتقد باشند. ثانیاً، توجه داشته باشند که در دوران کودکى، فرزندان شان را با نماز و مجالس و محافل مذهبى مأنوس سازند و سعى کنند که خاطرات خوشى را در ذهن آنان ایجاد نمایند و از سخت گیرى، اجبار و اکراه آن ها خوددارى ورزند.
 
آموزش تدریجى مسائل دینى به کودکان
آموزش معارف و مسائل دینى داراى مراتب و درجاتى است و هر مرتبه و درجه اى از آن، اصول و مقتضیاتى دارد که باید مراعات شود. والدین و بزرگ سالان نباید توقّع داشته باشند که کودک آن ها سریع اهل عبادت و نماز شود. کودک نباید یکباره بار سنگینى از وظایف دینى را بر دوش خود احساس کند و خود را به انجام آن موظف بداند. تکالیف سنگین و زودهنگام و خارج از طاقت و توان کودک ممکن است صدمه اى جبران ناپذیر بر اعتقادات دینى و مذهبى او وارد آورد.

سرعت بیش از اندازه و به دور از توانمندى و جذب ظرفیت طبیعى کودک، فرایند درون سازى مفاهیم تربیتى را مختل مى سازد. در واقع، هماهنگى مشترک بین توانایى و قابلیت مترّبى از یک سو و امکانات مناسب تربیتى از سوى دیگر است که میزان سرعت متناسبى را مى طلبد که تشدید و یا تخفیف بیش از حد آن به اختلال در فرایند تربیت و حتى اختلال در تعادل شخصیت متربّى منجر مى گردد.

اگر فرایند تربیت در قالب مراحل تحوّل روانى با تسریع بیش از حد همراه باشد، یادگیرى مفاهیم و ارزش هاى اخلاقى ـ تربیتى ناپایدار خواهد بود تا حدى که کودک قادر به تعمیم اصول یادگرفته شده به شرایط جدید و موقعیت هاى تازه نیست. مربیان آگاه، عالم و بصیر زمان مناسب را تشخیص داده و آموزش را بر مبناى آمادگى و توانایى ذهنى و روانى کودک منطبق کرده، نتیجه مطلوب را به دست مى آورند.
 
اعتدال در آموزش مسائل دینی به کودکان
اعتدال و میانه روى، زیربناى تعالیم است، به گونه اى که در همه دستورات و مقرّرات آن، از هرگونه افراط و تفریط جلوگیرى به عمل آمده است در عبادت، تحصیل علم، خوردن، پوشیدن، رفاقت، دشمنى و در سایر شؤون زندگى، همه جا میانه روى توصیه شده است.

اصل تعادل از اصولى است که در قرآن کریم بدان عنایت شده است. انسان موجودى است چند بعدى و چند کانونى. اسلام نیز، که دین جامع و کاملى است، به تمام نیازهاى انسان توجه کرده است. براى رشد، تعالى و کمال بشر، لازم است همه ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل رشد و تکامل یابد تا انسان حقیقى پرورش یافته، انسانیّت او تحقق یابد.

عدم توجه به تمام ابعاد وجودى انسان و یا توجه بیش از حد به یک بعد و نادیده گرفتن ابعاد دیگر، جامعیت و وحدانیت وجود آدمى را نادیده گرفته، انسان را یک بعدى و تک ساحتى مى سازد. اگر انسان را فقط در یک بعد ببینیم و او را در همان بعد تربیت کنیم، در حقیقت، موجبات مرگ و نابودى شخصیت انسانى او را فراهم کرده ایم.

متأسفانه بیشتر انسان ها و بسیارى جوامع فاقد این اصل در زندگى بوده و هستند و در دام افراط و یا تفریط غلتیده اند و از مسیر صحیح و تعادل و تکامل خارج شده اند. ریشه بسیارى از انحرافات فردى، اجتماعى، اخلاقى و روانى را مى توان در عدم رعایت اصل تعادل جستوجو کرد. ظرفیت انسان براى عبادت، محدود است. از این رو، باید سعى شود عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بین برود، عبادت جنبه تحمیلى پیدا مى کند و در حکم خوردنى نامطبوع و مهوّعى مى گردد که واکنش بدن پس زدن و نپذیرفتن آن است.

بى اطلاعى برخى از والدین و مربیان از مراحل رشد و تحوّل روانى کودکان و نوجوانان و هم چنین ناآگاهى آنان از روش هاى برخورد ائمّه اطهار(علیهم السلام)در این زمینه، و نیز اتّکا به دانسته ها و تجربیات غیرعلمى و غلط خویش و نیز اظهارنظرهاى غیر مسؤولانه بعضى از مبلّغان، که سخنان شان پایه و اساس دینى، علمى و منطقى ندارد، موجب مى شود چنان رفتارى با کودکان و نوجوانان داشته باشند، که بعضاً به حال آن ها مضر است.

تأکید بیش از حد والدین و علاقه مفرط آنان به مذهبى شدن فرزندان شان و بى توجهى به توان، استعداد و نیازهاى روحى و روانى آنان و خارج شدن از مرز توازن باعث بی میلی کودکان به دین خواهد شد.
 
واقعیت گرایی در آموزش مسائل دینی به کودکان
در منهج تربیتی اسلام با انسان مطابق با واقعیت بشری و متناسب با توان او رفتار می شود و خواسته ها و نیازهایش مورد توجه قرار می گیرد. وظایفی که از توان او خارج است بر او تحمیل نمی شود و در عین حال با وجود ناتوانیش رها نمی گردد و نقاط قدرت و ضعفش در نظر گرفته می شود.

از آنجایی که بشر دارای استعداد بالقوه است و توانایی پیشرفت دارد، اسلام او را به حرکت به سمت آرمان مطلوب تشویق می کند. بنابراین در می یابیم که اسلام به همه جوانب تربیت شخص مسلمان و نیز کودک مسلمان از نظر اعتقادی، عبادی، اخلاقی، جسمی، روحی و عقلی توجه دارد.
 
برخی بازی هایی که با کمک آن‌ها، می توان در آموزش مسائل دینی به کودکان استفاده کرد
1. تعریف کردن قصه ای با عناوین احترام گذاشتن، کمک به مستمندان و سالمندان، نماز جماعت و... و سپس با کودک نمایش آن داستان را اجرا کنید.

2.جهت آموزش پوشش و حجاب اسلامی نمایشی ترتیب دهید، مثلاً طی بازی بگویید: «آفرین دخترم زود برو چادرم را بیار که دیر نشه» یا «چقدر با این روسری دوست داشتنی‌تر شدی».

3.وقتی غذا پخته شد، با «بسم الله» شروع به خوردن کرده و در آخر، خدا را به خاطر نعمت هایش شکر کنید.

4.وقتی کودک را به پارک می برید و در صف سُرسُره یا تاب بازی قرار می گیرد به او آموزش دهید نوبت را رعایت کند.

5.برایش اشعاری با موضوع ادب، نظافت، سلام، کمک، نماز و... با آهنگی زیبا خوانده و از او بخواهید آن ها را حفظ کند.

منبع: مرکز مشاوره رهیاب


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.