0
مسیر جاری :
واژه‌ی عدل در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی عدل در قرآن

«عدل» در لغت در اين معاني به کار رفته است: 1. ميانه‌روي و اعتدال در امور، مقابل جور؛ 2. متمايل شدن و منصرف شدن در صورت تعديه با کلمه «عن» همانند: «عدل عن الطريق» که به معناي متمايل شدن و
واژه‌ی ظلمات در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی ظلمات در قرآن

«ظلمت» در مقابل نور است و جمع آن ظُلَم و ظلمات است. ظلام اول شب است و از جهل و شرک و فسق نيز تعبير به ظلمت شده است، چنان‌که به علم و توحيد و طاعت، نور گويند: «اظلم فلانٌ» يعني شخص در
واژه‌ی ظلم در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی ظلم در قرآن

«ظلم» اسم مصدر است در لغت به معناي قرار دادن شيء در غير جايگاه اصلي‌اش با افزودن يا کم کردن از آن يا عدم استفاده از آن در زمان و مکان خاص خودش است
واژه‌ی طَرَف در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی طَرَف در قرآن

«طرْف» به سکون «را» به معناي نگاه کردن و به فتح «را» به معناي ناحيه و جانب است و جمع آن اطراف است. اين کلمه در هر يک از اجسام و اوقات و غير اين دو به کار مي‌رود
واژه‌ی طيب در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی طيب در قرآن

«طيب» در مقابل خبيث برگرفته از کلمه‌ي «طاب» به معناي لذيذ و حلال است. «طابت نفسه» يعني جانش انبساط و گسترش يافت و «استطابه» به معناي پاکيزه کردن مخرج بول و غائط است. معناي اصلي اين کلمه
واژه‌ی طغي در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی طغي در قرآن

به هر چيزي که از اندازه و مقدار خود بگذرد، گفته مي‌شود طغيان کرد، همانند طغيان آب بر قوم نوح و طغيان صيحه بر قوم ثمود، چنان‌که به کسي که معصيت و نافرماني او از اندازه گذشته است، «طاغي» گفته
واژه‌ی طائِر در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی طائِر در قرآن

«طائر» به معناي پرنده است و جمع آن طَير - مثل صاحب و صَحب - و جمع الجمع آن طيور و اطيار است. طائر انسان عمل اوست که گريبان‌گيرش مي‌شود.
واژه‌ی ضرب در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی ضرب در قرآن

«ضرب» در لغت به معناي زدن، مسافرت، شتاب در حرکت، وصف و بيان، اعراض و رويگرداني، غلبه و فرستادن، مقرر کردن ماليات، ممانعت و به‌هم‌زدن کار ديگري آمده است. گفتني است برخي از معاني ضرب به
واژه‌ی صلات در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی صلات در قرآن

«صلات» جمع آن صلوات است، به معناي دعا، نماز و نيز به معناي مصلّاي يهوديان است. بازگشت اصلي اين کلمه به دو معناست:
واژه‌ی صِرّ در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی صِرّ در قرآن

«صِرّ» - به کسر صاد - به معناي سرد بودن و «صَرّه» به معناي فرياد کشيدن است. «صرار» پارچه‌اي است که بر پستان شتر مي‌بندند تا بچه‌اش از آن شير نخورد