مسیر جاری :
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
خلاصه ای از زندگی مولانا
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
چهار زن برگزیده عالم
با رنگ و بويت اي گل گل رنگ و بو ندارد
با لعلت آب حيوان آبي به جو ندارد با رنگ و بويت اي گل گل رنگ و بو ندارد
من عاشق تو هستم اين گفتگو ندارد از عشق من به هر سو در شهر گفتگوئي است
بازار خودفروشي اين چار سو ندارد دارد متاع عفت از چار...
بزن که سوز دل من به ساز ميگوئي
ز ساز دل چه شنيدي که باز ميگوئي بزن که سوز دل من به ساز ميگوئي
به گوش دل سخني دلنواز ميگوئي مگر چو باد وزيدي به زلف يار که باز
که شرح قصهي به سوز و گداز ميگوئي مگر حکايت پروانه ميکني با شمع
آمد آن شاهد دل برده و جان بازآورد
جانم از نو به تن آن جان جهان بازآورد آمد آن شاهد دل برده و جان بازآورد
آب رفته است که آن سرو روان بازآورد اشک غم پاک کن اي ديده که در جوي شباب
باز پيرانه سرم بخت جوان بازآورد نوجواني که غم دوري...
دير آمدي که دست ز دامن ندارمت
جان مژده دادهام که چوجان در برارمت دير آمدي که دست ز دامن ندارمت
ابري شدم ز شوق که اشگي ببارمت تا شويمت از آن گل عارض غبار راه
تا درکشم به سينه و در بر فشارمت عمري دلم به سينه فشردي در انتظار
دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
چمن پرسمن تازه بهار آمده بود در کهن گلشن طوفانزدهي خاطر من
غرق بوي گل و غوغاي هزار آمده بود سوسنستان که همآهنگ صبا ميرقصيد...
نالدم پاي که چند از پي يارم بدواني
من بدو ميرسم اما تو که ديدن نتواني نالدم پاي که چند از پي يارم بدواني
عاشق پا به فرارم تو که اين درد نداني من سراپا همه شرمم تو سراپا همه عفت
يک نظر در تو ببينم چو تو اين نامه بخواني چشم خود در...
چه شد آن عهد قديم و چه شد آن يار نديم
خون کند خاطر من خاطرهي عهد قديم چه شد آن عهد قديم و چه شد آن يار نديم
دل بشکستهي عاشق ننوازد به نسيم چه شدن آن طره پيوند دل و جان که دگر
چون پسندي که شود تنگتر از چشم ليم آن دل بازتر از دست کريمم...
آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفري
ما هم از کارگه ديده نهان شد چو پري آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفري
بعد از اين دست من و دامن ديوانه سري باز در خواب سر زلف پري خواهم ديد
سوخت در فصل گلم حسرت بي بال و پري منم آن مرغ گرفتار که در کنج...
در دياري که در او نيست کسي يار کسي
کاش يارب که نيفتد به کسي کار کسي در دياري که در او نيست کسي يار کسي
نپسنديد دل زار من آزار کسي هر کس آزار من زار پسنديد ولي
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسي آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
نالد به حال زار من امشب سهتار من
اين مايهي تسلي شبهاي تار من نالد به حال زار من امشب سهتار من
جز ساز من نبود کسي سازگار من اي دل ز دوستان وفادار روزگار
من غمگسار سازم و او غمگسار من در گوشهي غمي که فراموش عالمي است