مسیر جاری :
#اشعار عطار نیشابوری در راسخون
#اشعار عطار نیشابوری در مقالات
#اشعار عطار نیشابوری در فیلم و صوت
#اشعار عطار نیشابوری پرسش و پاسخ
#اشعار عطار نیشابوری در مشاوره
#اشعار عطار نیشابوری در خبر
#اشعار عطار نیشابوری در سبک زندگی
#اشعار عطار نیشابوری در مشاهیر
#اشعار عطار نیشابوری در احادیث
#اشعار عطار نیشابوری در ویژه نامه
صفر تا صد هزینه سفر به ژاپن با تور
سرگذشت خط عیلامی
ابـزار خوشنویسـی
ارکان اربعه هنر خوشنویسی
چگونه کتاب را به بهترین دوست کودک تبدیل کنیم ؟
هزینه های سرسام آور رزرو هتل مشهد واقعیت دارد؟
ویژگی های استخر ویژه کودکان
حفاظت از وسایل قیمتی در سفر
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
رازهای زندگی حضرت زهرا (س) از زبان سلمان فارسی
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
دعای هفت هیکل و خواص آن
اصهب و ابقع کیستند؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
دعای طلب رزق و روزی امام جواد(ع)
چهار زن برگزیده عالم
عشق آبم برد گو آبم ببر
عشق آبم برد گو آبم ببر شاعر : عطار روز آرام و به شب خوابم ببر عشق آبم برد گو آبم ببر جان خوشي زان لعل سيرابم ببر چند دارم تشنهي لعل تو جان آتشي در من زن و آبم ببر...
اشک ريز آمدم چو ابر بهار
اشک ريز آمدم چو ابر بهار شاعر : عطار ساقيا هين بيا و باده بيار اشک ريز آمدم چو ابر بهار وز من دلشکسته دست بدار توبهي من درست نيست خموش تا کنم جان خويش بر تو نثار...
در عشق تو گم شدم به يکبار
در عشق تو گم شدم به يکبار شاعر : عطار سرگشته همي دوم فلکوار در عشق تو گم شدم به يکبار سرگشته نبودمي چو پرگار گر نقطهي دل به جاي بودي کز پي برود زهي سر و کار دل...
اي عشق تو کيمياي اسرار
اي عشق تو کيمياي اسرار شاعر : عطار سيمرغ هواي تو جگرخوار اي عشق تو کيمياي اسرار اندوه تو ابر تند خونبار سوداي تو بحر آتشين موج خورشيد سپهر ذره کردار در پرتو آفتاب...
بردار صراحيي ز خمار
بردار صراحيي ز خمار شاعر : عطار بربند به روي خرقه زنار بردار صراحيي ز خمار بنشين و دمي مباش هشيار با دردکشان دردپيشه يا بند هوا ز پاي بردار يا پيش هوا به سجده درشو...
درآمد دوش ترکم مست و هشيار
درآمد دوش ترکم مست و هشيار شاعر : عطار ز سر تا پاي او اقرار و انکار درآمد دوش ترکم مست و هشيار ز سرمستي نه در خواب و نه بيدار ز هشياري نه ديوانه نه عاقل فلک از گشت...
از پس پردهي دل دوش بديدم رخ يار
از پس پردهي دل دوش بديدم رخ يار شاعر : عطار شدم از دست و برفت از دل من صبر و قرار از پس پردهي دل دوش بديدم رخ يار حال من گشت چو خال رخ او تيره و تار کار من شد چو سر...
اگر خورشيد خواهي سايه بگذار
اگر خورشيد خواهي سايه بگذار شاعر : عطار چو مادر هست شير دايه بگذار اگر خورشيد خواهي سايه بگذار ز پس در تک زدن چون سايه بگذار چو با خورشيد همتک ميتوان شد بده جان...
ميي درده که در ده نيست هشيار
ميي درده که در ده نيست هشيار شاعر : عطار چه خفتي عمر شد برخيز و هشدار ميي درده که در ده نيست هشيار ز دردي کوزهاي بستان ز خمار ز نام و ننگ بگريز و چو مردان قلندروار...
قدم درنه اگر مردي درين کار
قدم درنه اگر مردي درين کار شاعر : عطار حجاب تو تويي از پيش بردار قدم درنه اگر مردي درين کار مکن بي حکم مردي عزم اين کار اگر خواهي که مرد کار گردي شود چون شير بيشه...