آتش عشق تو در جان خوشتر است
آتش عشق تو در جان خوشتر است شاعر : عطار
شنبه، 24 مهر 1400
سوختي جانم چه مي‌سازي مرا
بر سر افتادم چه مي‌تازي مرا سوختي جانم چه مي‌سازي مرا بوک بر گيري و بنوازي مرا در رهت افتاده‌ام بر بوي آنک بر نخيزم گر بيندازي مرا ليک...
شنبه، 6 فروردين 1390
گر سير نشد تو را دل از ما
گر سير نشد تو را دل از ما شاعر : عطار يک لحظه مباش غافل از ما گر سير نشد تو را دل از ما ماننده‌ي مرغ بسمل از...
شنبه، 6 فروردين 1390
بار دگر شور آوريد اين پير درد آشام را
بار دگر شور آوريد اين پير درد آشام را شاعر : عطار صد جام برهم نوش کرد از خون دل پر جام ما بار دگر شور آوريد اين...
شنبه، 6 فروردين 1390
چون شدستي ز من جدا صنما
چون شدستي ز من جدا صنما شاعر : عطار ملتقي لم ترکت في ندما چون شدستي ز من جدا صنما هو يکفي من الذي ظلما حق...
شنبه، 6 فروردين 1390
در دلم افتاد آتش ساقيا
در دلم افتاد آتش ساقيا شاعر : عطار ساقيا آخر کجائي هين بيا در دلم افتاد آتش ساقيا بر سر آتش بماندم ساقيا هين...
شنبه، 6 فروردين 1390
در دلم بنشسته‌اي بيرون ميا
در دلم بنشسته‌اي بيرون ميا شاعر : عطار ني برون آي از دلم در خون ميا در دلم بنشسته‌اي بيرون ميا هر زمان در ديده...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي عجب دردي است دل را بس عجب
اي عجب دردي است دل را بس عجب شاعر : عطار مانده در انديشه‌ي آن روز و شب اي عجب دردي است دل را بس عجب همچو مرغي...
شنبه، 6 فروردين 1390
نه بود از خود نه از غيرش نسب
نه بود از خود نه از غيرش نسب شاعر : عطار چون نباشد او صفت چون باشدش نه بود از خود نه از غيرش نسب گر تو را بايد...
شنبه، 6 فروردين 1390
برقع از ماه برانداز امشب
برقع از ماه برانداز امشب شاعر : عطار ابرش حسن برون تاز امشب برقع از ماه برانداز امشب تا درآيي تو به اعزاز امشب...
شنبه، 6 فروردين 1390
چه شاهدي است که با ماست در ميان امشب
چه شاهدي است که با ماست در ميان امشب شاعر : عطار که روشن است ز رويش همه جهان امشب چه شاهدي است که با ماست در ميان...
شنبه، 6 فروردين 1390
سحرگاهي شدم سوي خرابات
سحرگاهي شدم سوي خرابات شاعر : عطار که رندان را کنم دعوت به طامات سحرگاهي شدم سوي خرابات که هستم زاهدي صاحب کرامات...
شنبه، 6 فروردين 1390
تا درين زندان فاني زندگاني باشدت
تا درين زندان فاني زندگاني باشدت شاعر : عطار کنج عزلت گير تا گنج معاني باشدت تا درين زندان فاني زندگاني باشدت ...
شنبه، 6 فروردين 1390
زهي ماه در مهر سرو بلندت
زهي ماه در مهر سرو بلندت شاعر : عطار شکر در گدازش ز تشوير قندت زهي ماه در مهر سرو بلندت چو بگذشت بادي به مشکين...
شنبه، 6 فروردين 1390
دم مزن گر همدمي مي‌بايدت
دم مزن گر همدمي مي‌بايدت شاعر : عطار خسته شو گر مرهمي مي‌بايدت دم مزن گر همدمي مي‌بايدت محو شو گر محرمي مي‌بايدت...
شنبه، 6 فروردين 1390
بعدجوي از نفس سگ گر قرب جان مي‌بايدت
بعدجوي از نفس سگ گر قرب جان مي‌بايدت شاعر : عطار ترک کن اين چاه و زندان گر جهان مي‌بايدت بعدجوي از نفس سگ گر قرب...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي شکر خوشه‌چين گفتارت
اي شکر خوشه‌چين گفتارت شاعر : عطار سرو آزاد کرد رفتارت اي شکر خوشه‌چين گفتارت ز اشتياق لب شکر بارت بس که طوطي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تا به عمدا ز رخ نقاب انداخت
تا به عمدا ز رخ نقاب انداخت شاعر : عطار خاک در چشم آفتاب انداخت تا به عمدا ز رخ نقاب انداخت آهوان را به مشک ناب...
شنبه، 6 فروردين 1390
عشق جانان همچو شمعم از قدم تا سر بسوخت
عشق جانان همچو شمعم از قدم تا سر بسوخت شاعر : عطار مرغ جان را نيز چون پروانه بال و پر بسوخت عشق جانان همچو شمعم...
شنبه، 6 فروردين 1390
آه‌هاي آتشينم پرده‌هاي شب بسوخت
آه‌هاي آتشينم پرده‌هاي شب بسوخت شاعر : عطار بر دل آمد وز تف دل هم زبان هم لب بسوخت آه‌هاي آتشينم پرده‌هاي شب بسوخت...
شنبه، 6 فروردين 1390