0
مسیر جاری :
اگر روي تو پنهان مي‌نمايد فخرالدین عراقی

اگر روي تو پنهان مي‌نمايد

اگر روي تو پنهان مي‌نمايد شاعر : فخرالدين عراقي لب لعل تو جانم مي‌نوازد اگر روي تو پنهان مي‌نمايد ندانم تا چه خواهد فتنه انگيخت؟ بنفشه آب حيوان مي‌نمايد به دوران تو...
گهي درد تو درمان مي‌نمايد فخرالدین عراقی

گهي درد تو درمان مي‌نمايد

گهي درد تو درمان مي‌نمايد شاعر : فخرالدين عراقي گهي وصل تو هجران مي‌نمايد گهي درد تو درمان مي‌نمايد همه دشوارش آسان مي‌نمايد دلي کو يافت از وصل تو درمان که دردت مرهم...
صبا وقت سحر، گويي، ز کوي يار مي‌آيد فخرالدین عراقی

صبا وقت سحر، گويي، ز کوي يار مي‌آيد

صبا وقت سحر، گويي، ز کوي يار مي‌آيد شاعر : فخرالدين عراقي که بوي او شفاي جان هر بيمار مي‌آيد صبا وقت سحر، گويي، ز کوي يار مي‌آيد که آواز خوش بلبل ز هر سو زار مي‌آيد نسيم...
صبا وقت سحر گويي ز کوي يار مي‌آيد فخرالدین عراقی

صبا وقت سحر گويي ز کوي يار مي‌آيد

صبا وقت سحر گويي ز کوي يار مي‌آيد شاعر : فخرالدين عراقي که بوي او شفاي جان هر بيمار مي‌آيد صبا وقت سحر گويي ز کوي يار مي‌آيد که آواز خوش از هر سو ز خلقي زار مي‌آيد نسيم...
آخر اين تيره شب هجر به پايان آيد فخرالدین عراقی

آخر اين تيره شب هجر به پايان آيد

آخر اين تيره شب هجر به پايان آيد شاعر : فخرالدين عراقي آخر اين درد مرا نوبت درمان آيد آخر اين تيره شب هجر به پايان آيد آخر اين گردش ما نيز به پايان آيد چند گردم چو فلک...
زان پيش که دل ز جان برآيد فخرالدین عراقی

زان پيش که دل ز جان برآيد

زان پيش که دل ز جان برآيد شاعر : فخرالدين عراقي جان از تن ناتوان برآيد زان پيش که دل ز جان برآيد کان سود بر اين زيان برآيد بنماي جمال، تا دهم جان اين کار کجا به جان...
مرا، گرچه ز غم جان مي‌برآيد فخرالدین عراقی

مرا، گرچه ز غم جان مي‌برآيد

مرا، گرچه ز غم جان مي‌برآيد شاعر : فخرالدين عراقي غم عشقت ز جانم خوشتر آيد مرا، گرچه ز غم جان مي‌برآيد نپرسد حال من، جانم برآيد درين تيمار گر يک دم غم تو که اندوه...
نگاريني که با ما مي‌نپايد فخرالدین عراقی

نگاريني که با ما مي‌نپايد

نگاريني که با ما مي‌نپايد شاعر : فخرالدين عراقي به ما دلخستگان کي رخ نمايد؟ نگاريني که با ما مي‌نپايد که از ما يار آرامي نمايد بيا، اي بخت، تا بر خود بموييم به حيله...
اندرين ره هر که او يکتا شود فخرالدین عراقی

اندرين ره هر که او يکتا شود

اندرين ره هر که او يکتا شود شاعر : فخرالدين عراقي گنج معني در دلش پيدا شود اندرين ره هر که او يکتا شود اندرين ره هر که او بينا شود جز جمال خود نبيند در جهان چون سوي...
وه! که کارم ز دست مي‌برود فخرالدین عراقی

وه! که کارم ز دست مي‌برود

وه! که کارم ز دست مي‌برود شاعر : فخرالدين عراقي روزگارم ز دست مي‌برود وه! که کارم ز دست مي‌برود وآنچه دارم ز دست مي‌برود خود ندارم من از جهان چيزي چون برآرم ز دست...