مسیر جاری :
#تاریخ انقلاب اسلامی در راسخون
#تاریخ انقلاب اسلامی در مقالات
#تاریخ انقلاب اسلامی در فیلم و صوت
#تاریخ انقلاب اسلامی پرسش و پاسخ
#تاریخ انقلاب اسلامی در مشاوره
#تاریخ انقلاب اسلامی در خبر
#تاریخ انقلاب اسلامی در سبک زندگی
#تاریخ انقلاب اسلامی در مشاهیر
#تاریخ انقلاب اسلامی در احادیث
#تاریخ انقلاب اسلامی در ویژه نامه
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
5 ابزار ضروری برای زنده ماندن در صعودهای زمستانی
تحصیل در آلمان: فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر
تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در ترکیه: راهنمای کامل برای متقاضیان ایرانی
بوستان موشها و تاثیر آن در ترک و درمان اعتیاد
خوشنویسی در جهان اسلام
سامریهای منافق در جامعه امروز
پیوند خوشنویسی در هنرهای مختلف
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
خلاصه ای از زندگی مولانا
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نحوه خواندن نماز والدین
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
پرهيز از تک روي، مشورت با ديگران
يکي ديگر از کارهاي خوب «شهيد کلهري» اين بود که افراد گردان را به خط مي کرد و يکايک آنها را نزد برادران طلبه مي فرستاد تا نماز خود را در نزد آنان بخوانند و مشکلات احتمالي خود را در قرائت و تجويد، برطرف...
چوب را به ديوار مي زد!
«به علت اختلافي که با يکي از همسايگان برايمان پيش آمده بود نزاعي بين ما در گرفته بود و من را کتک زده بودند، لذا بسيار چشم انتظار بودم تا او از منطقه به مرخصي بيايد و موضوع را به او بگويم تا انتقام مرا...
کار فرهنگي هنگام بنّايي
با برادرم - حسن - خدمت آقا محمود رسيديم. خسته نباشيدي گفت بابت فعاليتمان در مدرسه. نمي دانستم چه بگويم؟ او محمود بود و من، نوجوان حيران و غرق در وادي بحران هويت. متوجه حال و هوايم شده بود. با چند شوخي...
استفاده از موقعيت براي تعليم
کمي پايين تر، انواع و اقسام گناهان را رديف کرده و جلوي هر کدام را خالي گذاشته بود. اين برگه را تکثير کرده و به هر کدام از مربيان يک برگه داده بود و مي گفت: «شب که رسيد، بنشينيد و همه ي کارهايتان را بررسي...
بايد الگوي خوبي باشيم
براي نمايش فيلم به کوهسرخ رفته بوديم. شب بود و هوا سرد. نمايش فيلم که تمام شد، ساعت به 12 رسيد. گفتيم صلاح نيست آن وقت شب بين جاده حرکت کنيم. شب را در همان محل بيتوته کرديم. نيمه هاي شب با صداي يکي از...
99 درصد جاذبه، يک درصد دافعه
برادر حسن خيلي هواي نيروهايش را داشت، چه از جنبه ي روحي و چه از جهت جسمي مراقبشان بود، درست مثل يک پدر، آن روز صبح زود براي شناسايي حرکت کرديم. هوا خيلي سرد بود و من هم ضعف جسماني داشتم. تا خاکريز
ايجاد رابطه ي عاطفي و قلبي
شهيد ميرزايي عادت نداشت خيلي تذکر اخلاقي بدهد ولي با شيوه ي خاصّ خودش بچه ها را ترغيب به کارهاي عبادي مي کرد. تابستان بود. رفته بوديم ميدان مين خنثي کنيم.
تا مي تواني اطراف من نيا!
« همسرم از تهران به لشکر 28 سنندج منتقل شده بود. من دوست نداشتم به سنندج بروم و مي دانستم اگر به شوهرم بگويم که از نامجو کمک بگيرد، او اين کار را نخواهد کرد. لذا شخصاً در وزارت دفاع خدمت نامجور سيدم. اوّل...
مقررات بايد رعايت شود
تازه آمده بودند. مي خواست از آنها بازديد کند. رفت سراغ نفر اوّل. فانسقه اش را کشيد. گفت: « خيلي شُله، فانسقه را همچين بايد محکم ببندي که دست داخلش جا نشود. »
مسواک نشانه ي نظم و پاکيزگي است
شهيد قجه اي سعي مي کرد از ساعات کار به نحو احسن استفاده کند. او به نظم و انضباط توجّه بسيار داشت، و همين توجّه به نظم بود که از او در صحنه هاي نبرد فردي پيشرو ساخت. در يکي از صفحات دفترچه ي او مي خوانيم: