مسیر جاری :
#تاریخ انقلاب اسلامی در راسخون
#تاریخ انقلاب اسلامی در مقالات
#تاریخ انقلاب اسلامی در فیلم و صوت
#تاریخ انقلاب اسلامی پرسش و پاسخ
#تاریخ انقلاب اسلامی در مشاوره
#تاریخ انقلاب اسلامی در خبر
#تاریخ انقلاب اسلامی در سبک زندگی
#تاریخ انقلاب اسلامی در مشاهیر
#تاریخ انقلاب اسلامی در احادیث
#تاریخ انقلاب اسلامی در ویژه نامه
توصیههای ویژه مقام معظم رهبری برای پیروزی جبهه مقاومت
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
اصول و قواعد دوازده گانه خوشنویسی
5 ابزار ضروری برای زنده ماندن در صعودهای زمستانی
تحصیل در آلمان: فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر
تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در ترکیه: راهنمای کامل برای متقاضیان ایرانی
بوستان موشها و تاثیر آن در ترک و درمان اعتیاد
خوشنویسی در جهان اسلام
سامریهای منافق در جامعه امروز
پیوند خوشنویسی در هنرهای مختلف
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
هیئت؛ قلب نهضت امام خمینی (ره)
یکی از عوامل مؤثر در پیروزی نهضت اسلامی در ایران، نقشآفرینی هیئات حسینی در آن بود. هیئات حسینی که حامل پیام عاشورا بودند در مقاطع مختلف توانستند رژیم شاهنشاهی را به چالش کشیده و وادار به تسلیم کنند. این...
اهميت سرنوشت ديگران
فصل جمع آوري محصول انگور بود. سبدها را پر از انگور كرديم تا روي تخت كشمش بياورد. وقتي آمد، ديدم تمام سبدها خالي است.
بوسه بر كف پاي بچه ها
مسؤول لشگر، ما را به ميهماني دعوت كرده بود. من، شهيد صنعتكار را براي اولين بار آنجا ديدم. بعد از اذان كه از نماز برمي گشتيم، اولين برخورد رو در روي ما بود. ايشان طوري با من رفتار كردند كه گويي 10 سال است...
! راه شما روش ما نيست
در كردستان كه بود، مي رفت پيش بسيجي هايي كه در كنار شهيد كاظمي بود، ساعتها با آنها مي نشست، حرف مي زد، غذا مي خورد، دعا مي خواند، عبادت مي كرد و آنگاه كه بر مي گشت، از لذت همنشيني با آن بچه ها حرف مي زد....
لبخند رضايت روي لبهاي مردم
نفر اول كه شروع به استفراغ كرد، پانزده نفر ديگر گفتند: « تو شيميايي شده اي، نمي تواني در عمليات شركت كني! »
در دل ارتشي ها هم نفوذ كرد
ظاهراً همه ي بسيجي ها هم همين احساس را نسبت به حاجي داشتند. خودش چيزي نمي گفت: اما دفترچه ي يادداشتي داشت و من مي ديدم كه اين هميشه زير بغل حاجي است و هرجا مي رود آن را با خودش مي برد. يك غروب كه حاجي...
بي آرام در خدمت مردم
مجيد عشق عجيبي به نيروهاي بسيج مردمي داشت و دائماً هرجا مشكلي پيش مي آمد از آنها دفاع مي كرد. رفتار او با نيروهاي بسيجي آميخته با ملاطفت و مهرباني بسيار بود. با آنها نشست و برخاست مي كرد، با آنها غذا مي...
دنيايي خاطره
بعد از يك سال پيش نوروزعلي رفتم. به دوستانش وفادار بود. براي ديدن دوستان و دانش آموزان به مدرسه رفتيم. موقع ناهار، عسل طبيعي پيش من گذاشت. گفتم: « نوروز اين چيه؟ » گفت: « وقتي بچه ها هديه اي مي آورند،...
ارادت به بچه هاي بسيج
حاج سيد محمد به خاطر نفوذي كه در منطقه داشت به « چاچا » معروف بود. در بين فرماندهان، مردم و مسئولان محبوبيتي خاص داشت. همه ايشان را به اسم « چاچا » مي شناختند. چون انساني خوش اخلاق، بشّاش، مهربان، باصفات...
سيلي را به گوش من بزنيد
از طرف فرماندهي منطقه دستور داده بودند، در ناحيه ي بم پست سراوان با كمك عشاير و نيروهاي مردمي قرارگاهي ايجاد شود. منطقه كويري بود و جانداران موذي فراوان داشت. گويا براي امتحان اين ياران امام زمان ( عجل...