مسیر جاری :
اي سنايي خويشتن را بي سر و سامان مکن
اي سنايي خويشتن را بي سر و سامان مکن شاعر : سنايي غزنوي مايهي انفاس را بر عمر خود تاوان مکن اي سنايي خويشتن را بي سر و سامان مکن ديدهي رضوان و شخص خويش را گريان مکن ...
الا يا خيمهي گردان به گرد بيستون مسکن
الا يا خيمهي گردان به گرد بيستون مسکن شاعر : سنايي غزنوي گه از بن دامنت ماهست و گاهت ماه بر دامن الا يا خيمهي گردان به گرد بيستون مسکن که گه بر گاوشان جايست و گه بر شيرشان...
چون مردان بشکن اين زندان يکي آهنگ صحرا کن
چون مردان بشکن اين زندان يکي آهنگ صحرا کن شاعر : سنايي غزنوي به صحرا در نگر آن گه به کام دل تماشا کن چون مردان بشکن اين زندان يکي آهنگ صحرا کن به دانش جان بپرور نيک و در...
اي اميرالمومنين اي شمع دين اي بوالحسن
اي اميرالمومنين اي شمع دين اي بوالحسن شاعر : سنايي غزنوي اي به يک ضربت ربوده جان دشمن از بدن اي اميرالمومنين اي شمع دين اي بوالحسن وي به نوک نيزه کرده شمع فرعونان لگن ...
عقل محرم تا بود دستور سلطان بدن
عقل محرم تا بود دستور سلطان بدن شاعر : سنايي غزنوي کي به ناواجب رود فرمان جان در ملک تن عقل محرم تا بود دستور سلطان بدن هر يکي با کار و باري در جهان خويشتن جان جهاني...
احمد مرسل نشسته کي روا دارد خرد
احمد مرسل نشسته کي روا دارد خرد شاعر : سنايي غزنوي دل اسير سيرت بوجهل کافر داشتن احمد مرسل نشسته کي روا دارد خرد زين برادر يک سخت بايست باور داشتن اي درياي ضلالت در گرفتار...
فقه نبود قال و قيل از بهر کسب جاه و مال
فقه نبود قال و قيل از بهر کسب جاه و مال شاعر : سنايي غزنوي فقه چه بود؟ عقل و جان و دين به سامان داشتن فقه نبود قال و قيل از بهر کسب جاه و مال صد زبان خاموش و گويا همچو ميزان...
خجسته باد بهاري بهار ارسنجان
خجسته باد بهاري بهار ارسنجان شاعر : سنايي غزنوي بر آن ظريف سخي و جواد و راد و جوان خجسته باد بهاري بهار ارسنجان مسخر وي گشتند جمله سرهنگان سپهر قدري کز بخت و دولت فلکي...
چرخ نارد به حکم صدر دوران
چرخ نارد به حکم صدر دوران شاعر : سنايي غزنوي جان نزايد به سعي چار ارکان چرخ نارد به حکم صدر دوران چون محمد تکين بغراخان در زمين از سخا و فضل و هنر بخل در دامن فنا...
جاي نوري تو و ما از تو چو تاريک دلان
جاي نوري تو و ما از تو چو تاريک دلان شاعر : سنايي غزنوي آب گويي تو و ما از تو پر آتش جگران جاي نوري تو و ما از تو چو تاريک دلان مشک ار بوي دهد خشکي نارست در آن ماهت ار...