مسیر جاری :
واژهی وَليّ در قرآن
«وَلي» برگرفته از «ولي» در اصل به معناي نزديک بودن است. جمله «تباعد بعد ولي» يعني دور شد پس از آنکه نزديک بود و «وجَلس ممّا يَليني» به اين معناست که در محلي نشست که به من نزديک بود.
واژهی وکيل در قرآن
«وَکِل» به معناي واگذاردن کار به ديگري و اکتفا کردن به اوست. «وکيل» صفت مشبهه و معناي مفعولي، کسي است که کارها به او واگذار ميشود و در معناي فاعلي، حافظ و نگاهبان است. توکل بر خدا اعتماد و
واژهی وحي در قرآن
«وحي» در لغت به معاني مختلفي همانند اشاره، نامه، نوشته، القاي دانش، سرعت، صدا و آواز آمده است. راغب مينويسد: اصل وحي اشاره سريع است، خواه با کلام رمزي باشد و يا صداي خالي از ترکيب کلامي
واژهی وجه در قرآن
معناي اصلي «وجه» چهره است و از آنجا که چهره اولين عضوي است که مقابل انسان قرار ميگيرد، اين واژه بر هرچه مقابل و روبهرو قرار ميگيرد، اطلاق ميشود و از سويي چون صورت شريفترين عضو ظاهري
واژهی نور در قرآن
«نور» به معناي روشنايي مقابل تيرگي و ظلمت است و جمع آن انوار است و «نَور» به فتح نون به معناي شکوفه است و داراي دو قسم است: دنيوي و اخروي. نور دنيايي داراي دو نوع است: نوري که با چشم
واژهی نفس در قرآن
«نفس» در لغت به معناي روح، انسان اعم از مذکر و مؤنث و وجود متعين و متشخص هر چيز است. جمله «رجلٌ له نفسٌ» به مردي گفته ميشود که براي وي اخلاق، سخاوت و هوشمندي باشد.
واژهی نشوز در قرآن
«نشز» به معناي نافرماني و عصيان و رها کردن و جفا کردن است. «نَشَرتِ المرأة من زوجها» به معناي نافرماني زن از شوهرش است و «نشز الرّجل» يعني مرد همسر خود را رها کرد و به او جفا نمود. معناي اصلي
واژهی نبات در قرآن
«نبات» اسم مصدر از ماده «نبت» به معناي چيزي است که از زمين ميرويد و «اَنبت الغلام» به معناي روييدن موي نوجوان است. «وَنَبّت الشَجر» از باب تفعيل به معناي کاشتن و غرس درخت است.
واژهی ميزان در قرآن
«وزن» ماده اصلي «ميزان» و به معناي سنگيني است، نيز کنايه از اهميت و ارزشمندي است. جمله «ما اقمت له وزناً» يعني به او اهميتي ندادم و «ليس به وزنٌ» يعني اعتبار و ارزشي براي او نيست. کلمه «وزان» و
واژهی مَنّ در قرآن
«مَنّ» در لغت به معناي نعمت بخشيدن، يادآوري و شمارش کردن کارهاي انجام شده براي ديگري است، به گونهاي که موجب آزرده شدن خاطر وي گردد، قطع و بريده شدن، آنچه از آسمان افتد و برداشته شود،