مسیر جاری :
واژهی عين در قرآن
«عين» در معاني مختلفي به کار رفته است، همانند چشم، چشمه، نهر، ديدهبان، خود، ذات و شخص، دينارهاي مسکوک، نقدهاي رايج طلا و نقره در معامله، شريف و بزرگ قوم. «امرأة عيناء» به معناي زني است که
واژهی عقيم در قرآن
«عقيم» فردي است که فرزندي به دنيا نميآورد. اين کلمه بر مرد و زن اطلاق ميشود. اسم مصدر آن «عُقم» است و «عقل عقيم» آن عقلي است که صاحبش را نفعي نميرساند و «سلطنت عقيم» يعني دوسي و نسبت فاميلي
واژهی عفو در قرآن
«عفو» در لغت به معناي کهنه شدن، بخشيدن و محو گناهان، اسقاط حق، کثرت افراد، زياده از يک شيء است و «استعفي الخروج» به معناي درخواست ترک خارج شدن است
واژهی عزم در قرآن
«عزم» در لغت، تصميم قلبي بر انجام کاري است، همچنين به معناي تلاش و جديت در کار است. «و عزيمة الله» به معناي واجبات الهي است
واژهی عزت در قرآن
«عزة» برگرفته از ماده «عزز» اسم مصدر است و جمع آن «اعزّه» است. در لغت در معاني مختلفي همانند شدت، قوت، غلبه و از اضداد به معناي ضعف و کمياب شدن به کار رفته است. جمله «عزّ الشي» يعني آن
واژهی عرش در قرآن
«عرش» در لغت به معناي تخت پادشاه، قوام امور، سايبان و سقف خانه است و اصل در معناي آن چيزي است که بر بالاي سر گسترانده شود، در مقابل فرش. اين کلمه به لحاظ معنا امري نسبي است؛ بنابراين گاه آنچه
واژهی عدل در قرآن
«عدل» در لغت در اين معاني به کار رفته است: 1. ميانهروي و اعتدال در امور، مقابل جور؛ 2. متمايل شدن و منصرف شدن در صورت تعديه با کلمه «عن» همانند: «عدل عن الطريق» که به معناي متمايل شدن و
واژهی ظلمات در قرآن
«ظلمت» در مقابل نور است و جمع آن ظُلَم و ظلمات است. ظلام اول شب است و از جهل و شرک و فسق نيز تعبير به ظلمت شده است، چنانکه به علم و توحيد و طاعت، نور گويند: «اظلم فلانٌ» يعني شخص در
واژهی ظلم در قرآن
«ظلم» اسم مصدر است در لغت به معناي قرار دادن شيء در غير جايگاه اصلياش با افزودن يا کم کردن از آن يا عدم استفاده از آن در زمان و مکان خاص خودش است
واژهی طَرَف در قرآن
«طرْف» به سکون «را» به معناي نگاه کردن و به فتح «را» به معناي ناحيه و جانب است و جمع آن اطراف است. اين کلمه در هر يک از اجسام و اوقات و غير اين دو به کار ميرود