حريف شير
پشه‌اي به شيري گفت: «من از تو نمي‌ترسم. از تو کاري برنمي‌آيد که از من برنيايد. اگر جز اين است بگو. شايد فکر کني مي‌تواني چنگال‌هايت را به کار...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
بود و نبود
پشه‌اي بر شاخ گاوِ نري نشست. او پس از مدّتي طولاني تصميم گرفت از جايي که نشسته بود به‌جاي ديگري برود، امّا پيش از برخاستن نظر گاو را جويا شد....
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
به هيچ کس به ديده‌ي حقارت نگاه نکن
خرگوشي از دست عقابي مي‌گريخت و به جست‌وجوي کمک به هرسو نگاه مي‌کرد. با اين‌همه تنها موجودي که ديد، سوسکي بياباني بود. خرگوش به ناچار از سوسک...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
دليل قانع کننده
جيرجيرکي در ميان شاخ و برگ درختي تناور جيرجير مي‌کرد و روباهي پايين درخت براي خوردن او نقشه مي‌کشيد. سرانجام روباه از جا برخاست و پس از تحسين...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
فرومايگان
مدّت‌ها بود که نبردي سخت بين نهنگ‌ها و دلفين‌ها در گرفته بود. روزي ماهي ريزي خود را به سطح آب رساند و سعي کرد آن‌ها را با هم آشتي بدهد. امّا...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
به عمل کار برآيد
خرچنگي به پسرش مي‌گفت که کج راه نرود و خود را به سنگ‌هاي خيس نمالد. فرزند به او پاسخ داد: «بسيار خب مادر، ولي شما که مي‌خواهيد مستقيم رفتن را...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
آسيابان، پسرش و الاغ‌شان
آسياباني با پسر کوچک خود، الاغ‌شان را به بازار مال‌فروشان مي‌بردند تا آن را بفروشند. آن دو در ميان راه به دختراني که با هم مي‌گفتند و مي‌خنديدند،...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
خودفريبي
خواننده‌اي که ته صدايي بيش‌تر نداشت، تمام روز در خانه‌اي چنگ مي‌نواخت و آواز مي‌خواند. در و ديوار گچ‌اندود خانه صداي او را چنان تقويت مي‌کرد...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
فقط يک تفاوت کوچک
خرگوشي از ميان بوته‌ها بيرون پريد. سگي سر در پي او گذاشت امّا از آن‌جا که سگي تندرو نبود، از خرگوش جا ماند. چوپاني که شاهد ماجرا بود، هم‌چنان‌که...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
رشوه‌ناپذير
دزدي شبرو تکّه‌ ناني براي سگ خانه انداخت تا ببيند مي‌تواند با آن او را خاموش کند يا نه. سگ به او گفت: «اوو هو! مي‌خواهي دهان مرا ببندي تا صاحبم...
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
ابله در حسرت عقل
رقص ميمون در جمع جانوران، تأثير بسياري بر آنان گذاشت و از اين‌رو او را به پادشاهي خود برگزيدند. با انتخاب ميمون، حسادت روباه به جوش آمد. روباه...
دوشنبه، 16 مرداد 1396
ريا
چوپاني عادت کرده بود برّه‌هاي تازه‌زا و گوسفند‌هاي مرده را به سگ تنومندش بدهد. يک روز که گلّه وارد آغل مي‌شد، چوپان سگش را ديد که پيش بعضي از...
دوشنبه، 16 مرداد 1396
بي‌علاقه
الاغي و سگي که با هم همسفر شده بودند، کاغذي مهر و موم شده يافتند. الاغ کاغذ را برداشت و پس از شکستن مهر و گشودن آن در حالي که سگ گوش مي‌داد،...
دوشنبه، 16 مرداد 1396
وقتي تعقيب کننده بد مي‌آورد
سگي شکاري تصادفاً شيري را ديد و او را تعقيب کرد. امّا همين‌که شير به‌سوي او برگشت و شروع به غريدن کرد، ترسيد و پا به فرار گذاشت. روباهي او را...
دوشنبه، 16 مرداد 1396
نشان شرمندگي
سگي غافلگير، مردم را گاز مي‌گرفت. صاحب سگ براي خبر کردن مردم زنگوله‌اي به گردن او آويخت. پس از آن‌ سگ در حالي که زنگوله‌اش را تکان مي‌داد، توي...
دوشنبه، 16 مرداد 1396
فايده‌ي تجربه
سگي در جلوي خانه‌اي روستايي خوابيده بود که گرگي او را غافلگير کرد. چيزي نمانده بود گرگ يک لقمه‌ي چپش کند که سگ از او خواهش کرد لحظه‌اي صبر کند....
دوشنبه، 16 مرداد 1396
واقعيّت و تصوير
سگي با تکه گوشتي در دهان، از رودخانه‌اي مي‌گذشت. او با ديدن عکس خودش در آب تصوّر کرد سگ ديگري را با تکه گوشت بزرگ‌تري مي‌بيند. بنابراين تکه گوشتي...
دوشنبه، 16 مرداد 1396
تنها به قاضي رفتن
مردي قصد داشت يکي از دوستانش را به شام دعوت کند و از او حسابي پذيرايي کند. سگ مرد نيز از سگ ديگري که مي‌شناخت دعوت کرده بود تا با هم شام بخورند....
دوشنبه، 16 مرداد 1396
فرصت طلب
آهنگري سگي داشت که هنگام کارِ او مي‌خوابيد و هنگام خوردنِ او بيدار مي‌شد. آهنگر هم‌چنان که استخواني به‌سوي او پرتاب مي‌کرد، به او گفت: لعنتي...
دوشنبه، 16 مرداد 1396
نان تنبلي
مردي يکي از دو سگش را براي شکار تربيت کرده بود امّا سگ ديگرش را در خانه نگه مي‌داشت. سگ شکاري به سگ ديگر گِله کرد که چرا از هر چه او شکار مي‌کند،...
دوشنبه، 16 مرداد 1396