پای فراق تو پیرتر گشتم
اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم شبیه شعله شمعی اسیر سو سو یم رسیده‌ام سر خاکت ولی به زانویم بیا که هر دو بگرییم جای...
دوشنبه، 9 آذر 1394
به قافله کربلا ببین
ای کربلا به قافله کربلا ببین حال مسافران به درد آشنا ببین ما زائران خون خداییم کربلا بر کاروان زائر خون خدا ببین
دوشنبه، 9 آذر 1394
به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید
به غمزه‌ای نظرت صد مه و ستاره کشید نظاره تو ابوحمزه و زراره کشید غریب هستی و چون مادرت نشد آقا سر مزار شما گنبد و مناره کشید به زخم‌های دلت...
دوشنبه، 9 آذر 1394
به غایت آوردم
اگرچه عشق و وفا را به غایت آوردم هجوم بی‌کسی‌ام را برایت آوردم من از تظاهر نامحرمان عزادارم هزار غم ز هزاران حکایت آوردم کسی که درد ندیده ز درد...
دوشنبه، 9 آذر 1394
برگشته ام
برگشتم از رسالت انجام داده‌ام زخمي ترين پيمبر غمگين جاده‌ام ناباورانه از سفرم خيل خارها تبريك گفته‌اند به پاي پياده‌ام يا نيست باورم كه در اين...
دوشنبه، 9 آذر 1394
باید شناخت کینه ز بدر و حنین را
باید شناخت کینه ز بدر و حنین را بغض نهان و شوم، علیه حسین را باید شنید شرح غمِ کاف و عین را تا ذوب شد مخدّره عالمین را باید مسیر قافله تا اربعین...
دوشنبه، 9 آذر 1394
بالم شكسته، از پرم چيزي نگويم
بالم شكسته، از پرم چيزي نگويم از كوچ پر درد سرم چيزي نگويم طوفان سختي باغ‌مان را زیر و رو كرد از لاله‌هاي پرپرم چيزي نگويم حق مي‌دهم نشناسي‌ام؛...
دوشنبه، 9 آذر 1394
بار بگشایيد
بار بگشایيد، اينجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست بر مشام جان رسد بوي بهشت به به از اين تربت مينو سرشت کربلا، اي آفرينش را هدف
دوشنبه، 9 آذر 1394
آن باده‌ای كه روز نخستش نه خام بود
آن باده‌ای كه روز نخستش نه خام بود يك اربعين گذشت و دوباره به جام بود شكر خدا كه صبح زيارت دميده است هر چند آفتاب حياتم به بام بود
دوشنبه، 9 آذر 1394
آمده سر شکستۀ محنت
آمده سر شکستۀ محنت آمده اشک‌ریز بت شکنت السلام ای مرملٌ بدماء چه خبر از هزار زخم تنت از دو تا لاله‌های من چه خبر
دوشنبه، 9 آذر 1394
ای غایب از نظر
ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت زینب نشسته بر سر قبر مطهرت یک اربعین گذشته ولی زنده‌ام هنوز قامت خمیده آمده سرو صنوبرت
دوشنبه، 9 آذر 1394
الا ای گل که پرپر زیر خاکی
الا ای گل که پرپر زیر خاکی به زیر خاک و چون دل چاک چاکی نمی‌گویم ز خاکت سر برآری که می‌دانم برادر سر نداری
دوشنبه، 9 آذر 1394
از جان خود
از جان خود اگرچه گذشتم به راحتی دل كنده‌ام ولی ز تنت با چه زحمتی می‌خواستم به پات سرم را فدا كنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی كی گفته قطعه قطعه...
دوشنبه، 9 آذر 1394
اربعين آمد
اربعین آمد، دلم را غم گرفت بهر زینب عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله صاحب زمان آید به گوش جان اهل بیت عصمت بر لب است كاروان سالار...
دوشنبه، 9 آذر 1394
من اسیرم
من اسیرم ، من اسیرم ، ای خدا در چنگ دل نیست جز عشقت ، حسینم ، فاتحی در جنگ دل تا شد این دل، در هوای کربلا بی‌اختیار منهم از آن دم شدم همراه و...
چهارشنبه، 13 آبان 1394
نمانده مرا راه دیگری
می‌سوزم و نمانده مرا راه دیگری آری فرشته‌ام که ندارم دگر پری سنگین شده عبور نفس‌های خسته‌ام انگار بین سینه من رفته خنجری من می‌چشم مقابل ابروی...
چهارشنبه، 13 آبان 1394
مشکل است
تشنه را از روی ناقه آب دادن مشکل است روی اشک دلبر خود پا نهادن مشکل است با طنین بازتر قرآن بخوان قاری من با صدای سنگ قرآن گوش دادن مشکل است شوق...
چهارشنبه، 13 آبان 1394
ماه سرگردان به روی نیزه‌ها
ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزه‌ها از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه‌ها خاطرات كربلا از پیش چشمانم گذشت تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه‌ها...
چهارشنبه، 13 آبان 1394
لب‌های تو مگر چقدر سنگ خورده است
لب‌های تو مگر چقدر سنگ خورده است؟ قاری من ، چقدر صدایت عوض شده تشریف تو به دست همه سنگ داده است اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده تو آن حسین لحظه...
چهارشنبه، 13 آبان 1394
سصوت قرآن تو صبرم را ربود
صوت قرآن تو صبرم را ربود از دل ، حسین زآن سبب سر را زدم بر چوبه محمل ، حسین من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را از چه بگرفتی کنون بر نوک نی منزل...
چهارشنبه، 13 آبان 1394