اثبات مابعدالطبیعه از دیدگاه حکمای اسلامی

از دیدگاه کانت، قضایای مابعدالطبیعه قضایایی جدلی الطرفین است و هیچ توافق و اجتماعی بین فلاسفه در مورد آن ها وجود ندارد؛ لذا علمی به نام مابعدالطبیعه وجود ندارد، زیرا اصلاً عقل نظری توان حل مسائل نظری را...
پنجشنبه، 8 مرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اثبات مابعدالطبیعه از دیدگاه حکمای اسلامی
 اثبات مابعدالطبیعه از دیدگاه حکمای اسلامی

 

نویسنده: دکتر حسین معصوم




 

از دیدگاه کانت، قضایای مابعدالطبیعه قضایایی جدلی الطرفین است و هیچ توافق و اجتماعی بین فلاسفه در مورد آن ها وجود ندارد؛ لذا علمی به نام مابعدالطبیعه وجود ندارد، زیرا اصلاً عقل نظری توان حل مسائل نظری را ندارد و حوزه ی کار فاهمه، مُدرَکات حسی است و به ورای آن راه ندارد.
پاسخ به سخن کانت این است که اگر چند مسئله در مابعدالطبیعه اختلافی و جدلی الطرفین است، دلیل نمی شود که علم مابعدالطبیعه مطلقاً وجود ندارد و عقل به هیچ وجه قادر به حل و پاسخ گویی به مسائل مابعدالطبیعی نیست؛ مثلاً ابن سینا و میرداماد هر دو اعتقاد دارند که مسئله ی حدوث و قدم جهان از لحاظ فلسفی، جدلی الطرفین است، ولی هیچ کدام از این دو به ناتوانیِ مطلق در حل مسائل فلسفی معتقد نیستند.
ابن سینا می گوید:
... و اِمّا لفقدان الحُجَج فی الطَرَفَینِ جمیعاً ... مِثلُ حالِ العالَم اَهو اَزلیّ اَم لیس. (1)
میرداماد اظهار می دارد:
اِنّ مسئلة حدوث العالَم و قدمه جدلیّة الطرفین لفقدان الحجّة البرهانیة فی کِلَی طَرَفَیها. (2)
بنا و ساختمان مابعدالطبیعه را با مصالحی صحیح می توان ساخت به گونه ای که خللی در آن به وجود نیاید، گر چه ممکن است به سبب کامل نبودنِ عقل انسان اشتباه و خطاهایی در این بنای علمی حاصل شود، ضرری به اصلِ ساختمانِ مابعدالطبیعه وارد نمی کند.
بنابراین، آن چه در این جا مهم است، نوع مصالحی است که از آن ها برای ساختمان بنای علمیِ مابعدالطبیعه استفاده می شود. کانت از مصالحی ناکافی برای ایجاد علم مابعدالطبیعه استفاده کرد.
فلاسفه ی اسلامی در بنای علم مابعدالطبیعه عناصر و مصالحی را به کار برده اند که عقل انسان با استفاده از آن ها می تواند به حل مسائل بنیادی فلسفی نایل آید.
طرح اجمالیِ ساختمان مابعدالطبیعه چنین است:

شکل

نقطه چین نشان دهنده ی این است که این ساختمان مابعدالطبیعه تمام نشده است و متفکران می توانند با ابزار عقل آن را کامل تر سازند.
در این طرح، آغاز معرفت انسان علم حضوری است. یکی از پرسش هایی که در میان متفکران طرح بوده این است که اولین آگاهی و شناخت انسان چیست؟
در قلمرو علم حصولی، اکثر فلاسفه ی اسلامی معتقدند که اولین آگاهی و شناخت انسان معرفت حسی است.
خواجه نصیر طوسی می گوید: «... اما باید که معلوم باشد که مفتاح ابواب علوم کلی و جزوی، حس است». (3)
لذا در حیطه ی علم حصولی، شناخت انسان متوقف بر معرفت حس است، اما در قلمرو علم و شناخت به طور کلی، آغاز معرفت انسان علم حضوری است.
شناخت حضوری گر چه خطاناپذیر است، به تنهایی نیاز علمی انسان را بر نمی آورد و انسان به علم حصولی یقین هم احتیاج دارد. بنابراین، وقتی طبقه ی زیرین معرفت مابعدالطبیعی را با علوم حضوری بنا کردیم، باید طبقات بعدی آن را نیز به نحوی بسازیم که معارف و شناخت های بعدی هم یقینی و معتبر باشند، و لذا طبقه ی دوم را شناخت های حصولی تشکیل می دهند که بدیهیِ اولیه باشند.
طبقه ی دوم این طرح را قضایای بدیهیِ اولیه تشکیل می دهد که صِرفِ تصور دقیق موضوع و محمول آن ها برای حکم به اتحاد آن ها کفایت می کند؛ مانند اصل امتناع تناقض، اصل علیت، اصل هویت، اصل امتناع سلب هر چیز از خودش و ... این گونه قضایا یقینی اند.
طبقه ی سوم را قضایای وجدانی تشکیل می دهد. قضایای وجدانی از انعکاس علوم حضوری در ذهن حاصل می شود. وجدانیات قضایایی حصولی اند که از یافته های حضوری نفس حکایت می کنند؛ مانند «من هستم» و «من خوشحالم».
طبقه ی چهارم را علم حصولیِ نظری تشکیل می دهد. انسان با این سرمایه ی علمی می تواند با به کارگرفتنِ حس و عقل، علوم و معارف فراوانی را با استفاده از روش تجربه و استدلالِ نظری کسب کند و در خصوص شناخت مابعدالطبیعی و فلسفی برای دست یابی به شناخت نظریِ یقینی به عقل و استدلال عقلانی نیاز است.
بنای علمی و معرفتی که کانت آن را معتبر می دانست چنین است:

شکل

توضیح اجمالیِ طرح کانت این است که به نظر او، شناخت انسان ماده و صورتی دارد. ماده از خارج می آید و صورت از ذهن. حواس انسان مواد خام معرفت را از خارج می گیرد بدون این که صورتی داشته باشد و در مرحله ی بعد، ذهن انسان آن مواد را در قالب زمان و مکان قرار می دهد و در نتیجه، شهود حسی حاصل می شود و در مرتبه ی بعد، شهود حسی با قوه ی فاهمه در قالب مقولات و مفاهیم محض فاهمه قرار می گیرد و قضایای تألیفی ما تقدم به دست می آید.
نهایت معرفتی که کانت آن را معتبر می داند، قضایای مجرّبات است، ولی طبق طرحی که بر مبنای فلسفه ی اسلامی ارائه شد، قضایای مجرّبات فقط یکی از انواع شناخت های نسبتاً معتبری است که انسان بدان نائل می شود و غیر از آن،
شناخت های یقینی و معتبر دیگری هم قابل حصول است که در طرح کانت نمی گنجد؛ بنابراین، در طرح کانت، شناخت عقلانیِ فلسفیِ محض امکان ندارد، ولی طبق طرح مبتنی بر فلسفه ی اسلامی چنین شناختی اگر با روش صحیحی حاصل شود، یقینی و معتبر خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. ابن سینا، الشفاء، المنطق، الجدل، ص 76.
2. میرداماد، القبسات، ص 25.
3. خواجه نصیر طوسی، اساس الاقتباس، ص 375.

منبع مقاله :
معصوم، حسین؛ (1390)، مطالعات عقل محض در فلسفه ی کانت، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط