ويژگيهاي ياوران حضرت در آيينهي روايات
ياران امام مهدي (عليه السلام) از بينشي عميق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستي برخوردارند:
الف) بينش عميق نسبت به حق تعالي
اساسيترين ويژگي ياران امام مهدي (عليه السلام)، معرفت عميق نسبت به خداوند متعال است. اين معرفت آن چنان استوار است که نه شبهات در آن خللي ايجاد ميکند و نه ترديدها و شکها در حريمش راه مييابد. امام علي (عليه السلام) ميفرمايند:
«رجالٌ مؤمنونَ عَرَفُوا اللهَ حقَّ معرِفَتهِ و هم أنصارُ المهدي في آخرِ الزمان»؛1 «مرداني که خدا را آن چنان که شايسته است، شناختهاند، و آنان ياوران مهدي (عليه السلام) در آخرالزّماناند.»
همچنين امام صادق (عليه السلام) در وصف ياران امام زمان عجّلاللهتعاليفرجهالشّريف ميفرمايند:
«رجالٌ کأنَّ قُلوبُهم زُبُرَ الحديدِ لايَشُوبُها شکٌ في ذاتِ اللهِ أشدُّ مِنَ الحَجَر»؛2 «آنان مردانياند که گويا دلهايشان پارههاي آهن است و از سنگ سختترند و هيچ ترديدي در ذات خداوند ندارند.»
اين باور آن قدر با صلابت و استوار است که مرارتها و مصيبتها، در آن خللي ايجاد نميکند و بلاها و امتحانات، آرامش آنها را به تلاطم نميافکند و شبهات و سؤالات در آن رخنهاي ايجاد نميکند. آنان، از سرچشمهي توحيد ناب، سيرابند و به حضرت حق- آن چنان که شايسته است- اعتقاد دارند. امام علي (عليه السلام) در اينباره ميفرمايند:
«فَهُمُ الّذينَ وحَّدوا اللهََ حقَّ تَوحيدهِ»؛3 «آنان به وحدانيت خداوند، آن چنان که حق وحدانيت اوست، اعتقاد دارند.»
حرم دلهايشان را بتهاي نفس، ثروت، و مقام نيالوده و در آن حريم امن، جز خداوند حضور ندارد. نتيجهي اين بينش عميق، ايمان و تقواست. اين دو را هم در چهرهي عبادتها و راز و نيازشان ميتوان ديد و هم در آيينهي تلاشي که در طريق عبادت و بندگي حضرت حق دارند.
ب) بينش عميق نسبت به امام (عليه السلام)
ياران امام مهدي (عليه السلام)، امام خود را ميشناسند و به او اعتقاد دارند. امام سجاد (عليه السلام) در اين خصوص فرمودهاند:
«... القَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ»؛4 «آنان به امامت امام مهدي (عليه السلام) اعتقاد راسخ دارند.»
اين معرفت شناخت شناسنامهاي و دانستن نام و نشان ايشان، و دانستن اسم پدر و مادر و محلّ تولّد ايشان نيست؛ بلکه معرفت به «حق ولايت» است. يعني، فهم اين حقيقت که ايشان از من، به من نزديکتر و سزاوارترند.
نتيجهي اين بينش عميق، محبت و اطاعت است.
ج) بينش عميق نسبت به انسان و هستي
ياران حضرت در اهداف بلند پايه و حرکت فراگيرشان، آرمانهاي کم ارزش و اهداف کم مايه را دنبال نميکنند. با تأمل در خويشتن و استعدادهاي شگفتانگيزشان، قدر و عظمت خود را مييابند و مسير بودن دنيا و سالک بودن خويش را ميفهمند. آنان با اين نگاه به معبودي پيوند ميخورند که از تمام کاستيها و زشتيها مبرّا است و ميتواند آنان را سرشار و ظرفيتهايشان را تکميل کند.
عمق و ژرفاي اين نگاه آنان را از سيل امتحانات، سرفرازانه بيرون ميبرد:
«إنَّ أصحابَ طالوت إبتَلوا بالنّهرِ الّذي قالَ الله تعالی: «مُبتَلِيکُم بِنَهَر» و إن أصحاب القائم يُبتَلُونَ بمثل ذلک»؛5 «سپاهيان طالوت، با نهر آبي آزمايش شدند، همان که خداوند دربارهاش ميفرمايد: «(خداوند) شما را با نهر آبي ميآزمايد»، و ياران امام مهدي (عليه السلام) نيز مثل آنان آزمايش ميشوند.»
همچنين اين اعتقاد و نگرش آنان را مشتاق شهادت و لقاي الهي ميکند: از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است که:
«... و يَمُنُّونَ أن يُقتَلُوا في سبيل الله»؛6 «آرزو ميکنند که در راه خدا به شهادت برسند.»
2- عبادت و بندگي
ياران امام مهدي (عليه السلام) از پيشواي خود الگو گرفته و روزها و شبها را با ذکر شيرين حق سپري ميکنند. معرفت و ايمان در قلبهايشان ريشه دوانده و ايشان را به خضوع در برابر حق تعالي و تلاش در مسير بندگي سوق ميدهد. در اينجا به بررسي رواياتي که عبادت و بندگي ياوران حضرت را توصيف ميکند، ميپردازيم:
الف) پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) در مورد آنان ميفرمايند:
«مُجِدُّونَ في طاعةِ الله»؛7 «آنان در طريق عبوديّت اهل جديّت و تلاشند.»
ب) امام علي (عليه السلام)، عبادت و راز و نياز ياوران امام مهدي (عليه السلام) را اين گونه ترسيم ميکنند:
«لَهُم في اللَّيلِ أصواتٌ، کَأصواتِ الثّواکِلِ حَزَناً مِن خَشيَةِ الله قُوّامٌ بِاللَّيلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ»؛8 «در دل شب، از خشيت خداوند، نالههايي دارند مانند نالهي مادران پسر مرده.»
ج) در روايتي ديگر آمده است:
«رِجالٌ لايَنامُونَ اللّيلَ لَهم دويّ في صَلواتهم کَدَويّ النَّحلِ يَبيتُونَ قياماً علی أطرافهم و يُسَبِّحونَ علی خُيُولهم»؛9 «مردان شب زندهداري که زمزمهي نمازشان، مانند نغمهي زنبوران کندو به گوش ميرسد. شبها را با شبزندهداري سپري ميکنند و بر فراز اسبها، خدا را تسبيح ميگويند.»
د) امام صادق (عليه السلام) همچنين در مورد آنان ميفرمايند:
«قُوّامٌ باللَّيلِ صُوّامٌ بالنّهار»؛10 «شبها را با عبادت به صبح ميرسانند و روزها را با روزه به پايان ميبرند.»
3- مَحبّت
دلهاي ياران امام مهدي (عليه السلام)، سرشار از محبت ايشان است. اين علاقهمندي تا بدان حدّ است که حتّي زين اسب ايشان را مايهي برکت ميدانند و به آن تبرک ميجويند: امام صادق (عليه السلام) ميفرمايند:
«يَتَمَسَّحُونَ بِسَرجِ الإمام يَطلبُونَ بِذلک البَرکة»؛11 «به عنوان تبرک بر زين اسب امام دست ميکشند.»
به جهت همين عشق آتشين، آنان در آوردگاه رزم، ايشان را مانند نگيني در بر ميگيرند و جانشان را سپر بلايشان ميکنند: امام صادق (عليه السلام) در اينباره ميفرمايند:
«يَحُفُّونَ بِه و يقُونه بأنفُسِهم في الحَربِ و يَکفُونَهُ ما يريدُ ... .»؛12 «در ميدان رزم، آنان او را در ميان ميگيرند و در جنگها با جان خود، از ايشان محافظت ميکنند ... .»
چه بسيار است فاصلهي ميان ما و ياران او، چرا که ما از جان و حتّي وقت خود، براي ايشان سهمي قرار ندادهايم و چه اهداف و آرمانهايي از ايشان که به جهت سستي ما بر زمين مانده و چه دعوتهايي از ايشان که بيپاسخ مانده است؟!!!
4- اطاعت
مقدّم داشتن خواست حضرت، بر خواست خود از ديگر شاخصههاي ياوران امام مهدي (عليه السلام) است. امام صادق (عليه السلام) در اين خصوص فرمودهاند:
«هُم أطوَعُ مِنَ الأمَةِ لِسَيِّدَها»؛13 «اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداري کنيز در برابر مولايش بيشتر است.»
آنان نيک ميدانند که حق، با امام است و امام با حق. آنان به بهانهي نوانديشي از امام خود سبقت نميگيرند و گر چه پشت سر ايشان در حرکتند ولي پاي از دامها برميگيرند، تا از ايشان فاصله نگيرند. آنان نه تنها مطيعاند، بلکه بر خلاف بسياري که بهانهي فقدان زمينه، امکانات، سختي راه و ... را دارند، از خدمت به ايشان و اهدافشان شانه خالي نميکنند. در اطاعت ايشان، اهل جديّت و تلاشند و براي بر زمين نماندن آرمانهاي ايشان، خود را به آب و آتش ميزنند و از هيچ کوششي فرو گذاري نميکنند:
«... مُجِِدّونَ في طاعَتهِ»14
5- شجاعت
اگر جهاد و مبارزه جهاني و فراگير است، پس ياران ايشان هم بايد شجاعت و جسارتي در خور و عزمهايي پولادين داشته باشند؛ چرا که بدون آن، قدمها ياراي حرکت نخواهد داشت. اهلبيت(عليهم السلام) شجاعت آنان را اين گونه توصيف ميکنند:
الف) امام علي (عليه السلام) ميفرمايند:
«کُلّهم ليوثٌ قَدخَرَجُوا مِن غاباتِهم لَو أنّهم هَمّوَا بِإزَالةِ الجِبالِ لَأزَالُوهَا مِن مَوَاضِعهَا»؛15 «همه شيرانياند که از بيشهها خارج شدهاند و اگر اراده کنند، کوهها را از جا بر ميکنند.»
ب) امام سجاد (عليه السلام) ميفرمايند:
«جُعِلَت قُلُوبُهم کَزُّبُرِ الحديد»؛16 «دلهايشان چون پارههاي آهن شده است.»
ج) امام باقر (عليه السلام) ميفرمايند:
«إنَّ الرّجلُ مِنهم يُعطي قُوة أربعينَ رجلاً وَ إِنَّ قَلبَهُ لَأَشَدُّ مِن زُبُرِ الحَدِيدِ وَ لَو مَرّوا بِجِبالِ الحَديدِ لَقَطَّعُوهَا»؛17 «به هر کدامشان نيروي چهل مرد داده شده است. اگر به کوههاي آهن روي آورند، آنها را قطعه قطعه ميکنند.»
د) امام باقر (عليه السلام) در مورد شجاعت و دليري ياران امام مهدي (عليه السلام) ميفرمايند:
«أُلقِي الرُّعبُ في قُلوبِ شيعَتِنا مِن عَدُوِّنا، فَإذا وَقَعَ أمرُنا و خَرَجَ مَهدينا کانَ أحَدُهُم أجري مِنَ اللَّيثِ و أمضي مِنَ السّنانِ و يطَأُ عَدُوَّنا بِقَدَمَتِهِ وَ يقتُلُ بِکَفَّيهِ»؛18 «امروز ترس و رعب دشمنان ما بر دل دوستان ما افکنده شده و چون امر ما واقع شود و مهدي ما خروج کند، هر کدام از دوستان ما از شير دليرتر و از نيزه برّانتر شوند و دشمنان را پايمال کنند و با دست و چنگ بکشند.»
6- بردباري
در راه تحقّق آرمانهاي جهاني امام مهدي (عليه السلام) مشکلات و مصائب فراواني را به جان ميخرند ولي از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را هيچ ميپندارند و به جهت هجوم سختيها و تحمّل مشقّتها، بر خداوند منّت نميگذارند: امام علي (عليه السلام) ميفرمايند:
«قومٌ ... لم يَمنُّوا عَلَی اللهِ بِالصَّبر و لم يَستَعظِموا بَذلَ أَنفُسِهِم فِي الحَق»؛19 «ياران مهدي (عليه السلام) کسانياند که به جهت بردباريشان بر خداوند منّت نميگذارند و از اينکه نقد جان خويش را در کف اخلاص نهادهاند، احساس بزرگي نميکنند»
7- يکدلي
ياوران امام مهدي (عليه السلام)، يک رنگ و يک دلاند: امام علي (عليه السلام) در مورد آنان ميفرمايند:
«قُلُوبُهم مُجتَمِعَةٌ بِالمَحَبَّةِ وَ النَّصِيحَةِ»؛20 «ياران مهدي (عليه السلام) دلهايي متّحد دارند.»
امام صادق (عليه السلام) در مورد آنان ميفرمايند:
«إنَّ أصحابَ القائم (عليه السلام) يلقي بعضُهُم بَعضاً کَأنَّهُم بَنو أبٍ و أُمٍّ»؛21 «اصحاب قائم (عليه السلام) به گونهاي با هم معاشرت ميکنند مانند اينکه از يک پدر و مادر هستند.»
و اين نيست مگر به اين سبب که هواها و خودخواهيها از جانشان رخت بربسته و به جاي آن، خداخواهي و خداپرستي نشسته است. با اين اتّحاد و يک رنگي است که ميتوان به اهداف جهاني دست يافت و آرمانهاي الهي را تحقّق بخشيد. سپاهي که از اختلاف و چند دلي رنج ميبرد، چگونه ميتواند سرافرازانه بام دنيا را فتح کند، در دعاي افتتاح هم، ما خود را راغب و مشتاق دولتي ميخوانيم که نفاق و دو رويي در آن خوار و ذليل است.
«اللّهم إنّا نَرغَبُ أليکَ في دولةٍ کريمةٍ ... تُذِلُّ بها النِّفاقَ و أهلَه»
8- ايثار
آن حرکت گسترده، براي هدايت و سازندگي است، نه جهانگشايي و زمينگيري. جهاد، مقدمهي اين آرمان الهي است و آن چنان که رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) از حق اهلبيت خود چشم ميپوشاندند تا ديگران به رفاه برسند و از اين رهگذر، دلهاي کافران را نرم و نسبت به دين متمايل ميکردند. ياران حضرت مهدي (عليه السلام) نيز، سختيها را به جان ميخرند و از خوشيها و لذايذ چشم ميپوشند و با دستهاي مهربانشان، خوبيها و خوشيها را به ديگران هديه ميدهند؛ تا از اين رهگذر، قلبها را نرم کنند و رهيدگان را به دامان پر از مهر و محبّت دين برگردانند.
9- علم و بصيرت
امام علي (عليه السلام) در سخنان زيبايي، مراتب فضل و كمال علمي ياران موعود آخر الزمان را چنين توصيف ميكنند:
«لَيَشحَذَنَّ فِيهَا قَـومٌ شَحذَ القَينِ النَّصلِ، تُجلی بالتَّنـزِيلِ بَصائِرُهُم، وَ يُرمي بِالتَّفسِيرِ فِي مَسَامِعِهِم، وَ يَغبُقُونَ كأسَ الحِكمَةِ بَعدَ الصَّبُوحِ»؛22 «پس گروهي در آن فتنهها صيقلي ميشوند. مانند صيقل دادن آهنگر، شمشير را، ديدههاي آنها به نور قرآن جلا داده و تفسير در گوشهايشان جا گرفته است. در شب، جام حكمت را به آنها مينوشانند بعد از اين كه در بامداد هم نوشيده باشند.»
امام سجاد (عليه السلام) نيز در مورد قوت عقل و انديشهي ياوران امام ميفرمايند:
«إنَّ اللهَ تبارک و تعالي أعطاهُم مِنَ العُقول و الأفهامِ و المَعرِفَةِ ما صارَت بِهِ الغيبَةُ عِندَهُم بِمَنزِلَةِ المشاهدة»؛23 «خداوند تبارک و تعالي آنها را آنچنان از عقل و فهم و شناخت برخوردار کرده است که غيبت امام براي آنان به منزلهي مشاهده و حضور در آمده است.»
آري، ياران امام (عليه السلام)، همچنان كه در بالاترين درجهي تقوي و پرهيزگاري قرار دارند، از نظر كمال علمي نيز در بالاترين درجه قرار گرفته و از جام حكمت الهي و معرفت ديني، چنان كه بايد، سيراب گشتهاند.
10- نظم
امام علي (عليه السلام) در مورد نظام عمومي که بر ياوران حضرت (عليه السلام) حاکم است ميفرمايند:
«کَأَنِّي أنظُرُ إِلَيهم و الزِّیُّ واحدٌ و القَدُّ واحدٌ و الجَمالُ واحدٌ و اللّباسٌ واحِدٌ»؛24 «گويا آنان را مينگرم، در شکل و هيأتي يکسان، قد و قامتي برابر و در جمال و برازندگي همانند و هم لباسند.»
«اللّهمُّ اجعَلنِي مِن أَنصارِهِ و أعوانِهِ»
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 229 / صافی گلپايگانی، منتخب الأثر، ص 611 .
2. همان، ج 52، ص 308 .
3. کامل سليمان، يوم الخلاص، ص 224، به نقل از بشارة الاسلام، ص 220 .
4. صافی گلپايگانی، منتخب الأثر، ص 244 / علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 36، ص 386 .
5. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ب 27، ص 336 .
6. همان، ص 308 .
7. همان، ج 36، ص 207 .
8. کامل سليمان، يوم الخلاص، ج 1، ص 224 .
9. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308 .
10. کامل سليمان، يوم الخلاص، ج 1، ص 224 .
11 مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308 .
12. همان .
13. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308 .
14. پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم)، کامل سليمان، يوم الخلاص، ج 1، ص 223 .
15. كامل سليمان، يوم الخلاص، ج 1، ص 414 .
16. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 316 .
17. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 316 .
18. حرّ عاملی، اتباة الهداة، ج 7، ص 113 .
19. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 129 .
20. کامل سليمان، يوم الخلاص، ص 226 .
21. فخر رازی، تفسير برهان، ج 2، ص 20 .
22. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 334، ح 64 .
23. همان، ص 122 .
24. سيد بن طاووس، ملاحم و الفتن، ص 148 .