دين و خاستگاه آن در قرآن
فراسوي پديده اي جامعه شناختي
از طرفي ، دين پژوهان از منظري جديد و پويا به پژوهش هاي ديني روي آوردند. با اين همه تاکنون بر سرتعريف ، خاستگاه ، قلمرو و جامعيت آن توافقي حاصل نشده است ، به اين علت که هر کس از چشم اندازي خاص تصوري از دين دارد. اين تصور به نوبه خود انتظاري خاص و قلمرويي خاص بر دين تحميل مي کند.
متاسفانه در جامعه ما در باره دين ، خاستگاه ، جامعيت و قلمرو آن ، تاليفي مستقل و نظريه پردازي جامع و مستدلي از ديدگاه قرآن کريم ديده نشده است.
بحث هاي داغي که درباره نظريه دين اقلي و دين اکثري ، سکولاريزم ، قلمرو دين ، گوهر و صدف دين و انتظار بشر از دين به وجود آمده ، تنها به دليل اين چشم انداز معوج و تصور ناقصي که از دين ايجاد شده ، برمي گردد.
هدف اساسي ما در اين نوشته نگاهي دوباره و ژرف به آموزه هاي کليدي دين است تا از اين طريق تصويري جامع و کارآمد از دين ارائه دهيم.
لذا پس از تعريف دين ، خاستگاه و چيستي آن را از نگاه قرآن در اين مقاله بررسي مي کنيم.
دورکيم ، جامعه شناس فرانسوي در باب خاستگاه دين چنين مي گويد: اعتقاد به وجود خدا ساخته و پرداخته جامعه به شمار مي رود. به اين معنا که خدا همان جامعه در لباس مبدل است. مومنان که با زيستن در جامعه وجود و حضور جامعه و سنگيني اثرات آن را بر دوش خويش احساس مي کنند، نام آن را خدا نهاده اند و خدا در واقع سمبل جامعه در اذهان مومنان است 1 مارکس در باب خاستگاه دين مي گويد: اعتقاد به خدا يا خدايان محصول ناميمون نزاع طبقاتي است 2 در جاي ديگر مي گويد: دين.
.. يک ايدئولوژي است ، دين مانند دولت ، هنر، اخلاق و ديگر تلاش هاي فکري ، به روبناي جامعه تعلق دارد و به بنياد اقتصادي وابسته است 3 .
فرويد روانشناس معروف ، اظهارنظرهاي متفاوتي در باب خاستگاه دين دارد، در يک جا منشا دين را ترس و در جاي ديگر منشا دين را احساس گناه و عقده هاي رواني و نيز عقده و نياز سرکوب شده جنسي پيامبران مي داند. 4
تعريف دين
دين ، در فرهنگ مختصر اکسفورد اين گونه تعريف شده است : شناخت موجودي فوق بشري که داراي قدرت مطلقه است و خصوصا باور داشتن به خدا يا خدايان متشخص که شايسته اطاعت و پرستش اند. ويليامز جيمز در تعريف دين گفته است : دين عبارت است از احساسات ، اعمال و تجربياتي که افراد در تنهايي و در پيشگاه الوهيت دارند. پارسونز در تعريف دين مي گويد: دين مجموعه اي از باورها، اعمال ، شعائر و نهادهاي ديني است که انسان ها در جوامع مختلف بنا کرده اند و بالاخره هربرت اسپنسر در تعريف دين مي گويد:دين اعتراف به اين حقيقت است که کليه موجودات ، تجليات نيرويي هستند که فراتر از علم و معرفت ماست». 5 ملاحظه کرديد نظرياتي که جامعه شناسان و انديشمندان غربي از دين و خاستگاه آن دارند، در برابر ديدگاه قرآن کريم که هم اکنون به بررسي و تحليل آن مي پردازيم ، بي اهميت جلوه مي کند و از حقيقت دين بسيار دور است.
خاستگاه دين از منظر قرآن کريم
چيستي دين از ديدگاه قرآن
«دور افتادن از دين خدا، بريدن از فطرت انساني و فاصله گرفتن از اساس خلقت است ، چون تمام موجودات عالم چه زميني و چه آسماني در برابر خدا تسليم هستند و مي توان گفت همه موجودات جاندار و بي جان مسلمان هستند و هر کسي و هرچيزي به ميزان گنجايش وجودي خود خداشناس و خداجوست.
هر چند اين خداجويي تسليم شدن در برابر خدا از روي تکوين باشد مانند گردش خورشيد و ستارگان و با نظام شگفت آوري که در ميان موجودات رشد کننده از قبيل گياهان و حيوانات وجود دارد. همه اين موجودات خواه ناخواه ، چه از گردش و سير خودآگاهي داشته باشند و چه نداشته باشند، همگي در مسيري حرکت مي کنند و طبق برنامه اي پيش مي روند که از سوي خداوند براي آن ها تعيين شده است.
در ميان موجودات عالم ، تنها انسان است که مي تواند و اين اختيار به او داده شده که عصيان کند و مطابق با برنامه الهي حرکت نکند. ولي اگر چنين باشد، او از خانواده هستي مي برد و برخلاف مسير کل موجودات جهان حرکت مي کند». 6 آيه مورد بحث معناي بس وسيع و عميقي براي دين قائل شده است ، به اين معني که دين در جهان هستي و در معناي عام ، تسليم و انقياد مطلق کل موجودات بيکران هستي در برابر اراده تکويني الهي است.
بديهي است اين تسليم و انقياد از طريق حاکميت قوانين تکويني و هدايت عامه بر آنها صورت مي گيرد. از سويي ، براساس جهان بيني قرآني همه موجودات جهان هستي از روي علم و شعور به نماز و تسبيح خداوندي مشغولند. (نور - 41) براين اساس مي توان گفت کل پديده ها و موجودات جهان هستي هم به طور تکويني و هم از روي علم و آگاهي که البته براي ما ناشناخته است ديندار و مطيع خالق خود هستند. اين نشان مي دهد سرشت آفرينش ديني است بنابراين تسليم فرمان خدا شدن چيزي نيست که فقط به انسان ها بستگي دارد، بلکه کل موجودات جهان آفرينش به طور تکويني تسليم اراده او هستند، ولي انسان ها از روي عقل و اختيار تسليم اراده تشريعي و فرمان هاي الهي مي شوند. پس گوهر دين ، تسليم در برابر اراده تشريعي عالمانه و حکيمانه الهي است و نه حيرت زيرا تجربه ديني و عبوديت و کمال نهايي انسان پس از تسليم کامل به خدا در ايمان و عمل به دست مي آيد. تسليم امر خدا شدن يگانه شالوده اي است که دين بر بنياد آن استوار شده است.
اطاعت بدون قيد وشرط نسبت به وحي و پيام الهي يعني باورها (توحيد، نبوت و معاد) و امور عبادي و ارزش هاي اخلاقي و احکام و قوانين اجتماعي که در قالب دين از سوي پيامبران الهي به جامعه بشري ابلاغ شده است ، نخستين و بنيادي ترين شرط دينداري است.
ويژگي هاي پايه اي پيام الهي
1- تسليم شدن مردمان در برابر پيام الهي
2- پيام الهي.
قبلا درباره بخش اول سخن گفتيم ، اکنون درباره بخش دوم سخن خواهيم گفت. در اين بخش تنها از ويژگي هاي پايه اي پيام الهي يا دين بحث مي شود. نخستين ويژگي آموزه هاي ديني اين است که اين آموزه ها، معيار و ميزان هر چيزي است که به سعادت انسان مربوط مي شود. توضيح اين که دين ، منظومه اي واحد، هماهنگ و هدفدار از باورها، حقايق ، ارزش ها، قوانين اجتماعي و اهداف مطلق و حکيمانه اي است که سراسر حوزه زندگي فردي و حوزه اجتماعي و عمومي ، اين جهاني و آن جهاني انسان را شامل مي شود. اينها به منزله معيار و ميزاني فراگير است که در پرتوي سنت و اجتهادي زنده همه برنامه ريزي ها، مسائل ، روابط اجتماعي و نيازهاي جديد عصر و زمانه اي ، اندازه گيري و ارزش گذاري و حق و باطل آن از هم تمييز داده مي شود و راه حل پيدا مي کند. ميزان يعني معيار سنجش ارزش ها و ضدارزش ها، خوبي ها و بدي ها و هر قانون تکويني و تشريعي را شامل مي شود. از اينجا هم دانسته مي شود برقراري عدالت اجتماعي در جامعه تنها بر پايه اين ميزان و کتاب سنجيده و ارزش گذاري مي شود و نه با هر ميزان و معيار غيرالهي.
در هر صورت چنانچه حقايق ، باورها، ارزش ها يا معيارهاي مطلقي نداشته باشيم ، آن گاه بر سازماندهي انديشه ، هيچ اصل حاکمي ، هيچ حد و مرزي نخواهيم داشت و همه چيز در چنبره نسبيت گرفتار خواهد شد و در نتيجه تشخيص حق از باطل و عدل از ظلم ناممکن مي شود و بي نظمي و نابساماني هاي شديدي در مناسبات اجتماعي رخ خواهد داد. اگر بگوييم حق و باطل يا خوب و بد و زيبايي و زشتي نسبي مي باشند، معنا و مفهومش اين است که يک امر يا يک شي ئ هم مي تواند حق و خوب و زيبا باشد و هم مي تواند باطل و بد و زشت معرفي مي شود. در اين صورت حق و باطل و خوب و بد و زيبا و زشت با هم درمي آميزند و تشخيص آنها منوط به سلايق و اميال و خواست ها، از فرد تا فردي ديگر و از جامعه اي تا جامعه اي ديگر و از شرايطي تا شرايطي ديگر ناهماهنگ و متفاوت يا حتي متناقض و متضاد مي شود. 7 از سويي اين را هم اضافه کنيم که خاستگاه ارزش هاي مطلق ، چيزي جز حقايق و باورهاي مطلق نمي تواند باشد. دومين ويژگي آموزه هاي ديني ، جامعيت آن است.
استاد سيدمحمد علي ايازي (کتاب گرانسنگ فقه پژوهي قرآني ص 85) ، نظر قابل قبول و محققانه اي از جامعيت ارائه کرده است که با هم مي خوانيم : «ما فرطنا في الکتاب من شيئ» خداوند در اين آيه مي گويد: ما در اين کتاب از چيزي فروگذار نکرديم.
دين اعم از ايمان محض
قرآن کريم شيطان را کافر خوانده است ، زيرا به آنچه معرفت و ايمان داشت عمل نکرد. خداوند در سوره عصر قسم ياد کرده است که انسان قرين زيان است مگر کساني که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته کرده و همديگر را به حق و صبر سفارش کرده اند.
پس خلاصه اين بحث اين مي شود که دين يک قانون فراگير است که به صورت قانون تکويني در جهان ماده و قانون تشريعي يعني برنامه همه جانبه زندگي در جامعه بشري متجلي مي شود.
اگر عقلانيت مدرن دين را از اين زاويه بفهمد آنگاه ديد و قضاوتش در باب دين به کلي دگرگون خواهد شد و طرح بسياري از شبهات حول دين بي معنا مي شود.
آري چيستي و ماهيت دين ريشه در واقعيت جهان هستي که واقعيتي تکويني تشريعي است دارد و اما اين تشريع يا ارزش هاي عبادي ، اخلاقي و حقوقي که يگانه راه سعادت و تکامل انسان است ، از باورهاي صادق و واقعي (عقلي ، فطري ، وجبي) نسبت به جهان هستي (تکوين) و اين واقعيت که جهان هستي مخلوق خداوند و تحت ربوبيت او اداره مي شود، برخاسته است و ساخته و پرداخته ذهن و فاقد ارتباط با واقعيت جهان هستي نيست.
نتيجه ديگري که از اين بحث مي توان گرفت ، اين است که دين يک احساس شخصي و يک رابطه خصوصي ميان خدا و انسان نيست ، بلکه همان طوري که توضيح داديم ، دين به معناي تسليم در برابر فرمان هاي تکويني و تشريعي الهي در سراسر جهان هستي و نيز جامعه بشري است.
منظور، فروگذاري و فرونگذاري در همه چيز نيست ، بلکه چيزهايي را که انبيا بايد بيان کنند، وظيفه دين است آنها را به مردم ياد دهد... قهرا قدر متيقن از آن چيزي که خداوند ابا دارد بيان نشود، ذکر احکام ، اصول عقايد و دستورات اخلاقي است.
به اين دليل قرآن در زمينه آنچه بايد براي مباني ، اصول ، کليات و رئوس احکام بگويد، فروگذار نکرده است.
و نزلنا عليک الکتاب تبيانا لکل شي و هدي و رحمه و بشري للمسلمين (نحل - 89) اگر قرآن بيانگر هر چيزي است ، قدر متيقن اين بيان ها، اصول عقايد، دستورات عملي و روش عبوديت الهي است ، اوامر و دستوراتي که انسان را به سعادت دو جهان رهنمون مي کند».
سومين ويژگي آموزه هاي ديني ، اين است که معارف و ارزش هاي پايه اي و نيز قواعد نظام حقوقي اسلام ، به طور کامل با فطرت و ساختار وجودي انسان و نيازهاي اصيل وي هماهنگي دارد. در غير اين صورت التزام و عمل به آموزه هاي ديني و برقراري نظم و عدالت اجتماعي مقدور نمي بود. پس روي خود را با گرايش هر چه تمام به سوي اين دين کن (چرا که دين) فطرتي است که خدا مردم را بر آن سرشته است.
آفرينش خداي تبديل پذير نيست.
اين حق ، يعني اين که جهان هستي هدف و جهتي دارد، اتفاقا مبناي کاملا جدي و اساسي نظام اسلامي است براي حق به معناي دوم ، يعني حق حقوقي در نظام اسلامي.
کدام قانون حق است؟ کدام قرارداد حق است؟ کدام نظام اقتصادي حق است؟ کدام نظام سياسي حق است؟ حق و ناحق در مقررات و قوانين اسلامي بنا بر انطباق و هماهنگي اين مقررات با جهت و هدفي که قرآن براي نظام هستي و آفرينش اعلام کرده است ، سنجيده مي شود... وقتي قرار است حق بودن اين جهان در پرتو حق بودن خدا و حق بودن نظامات و مقررات در پرتو هدف داشتن اين خلقت الهي باشد، آن چيزي که مي تواند به انسان حق را بشناساند يکي انديشه مستقيم است و ديگري وحي محکم متقن. از نظر قرآن اين جهان چون داراي هدف است حق است و هدفي که اين جهان را حق مي کند عمل انسان است نه خود انسان. 10
پانوشت ها:
1 - ابوالقاسم فنايي ، در آمدي بر فلسفه دين و کلام جديد، ص 133، قم ، 1375، انتشارات اشراق.
2- دانيل پالس ، هفت نظريه در باب دين ، ترجمه محمدعزيز بختياري ، ص 209، قم ، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
3- همان ، ص 219.
4- ابوالقاسم فنايي ، درآمدي بر فلسفه دين و کلام جديد، ص 145، 147و149.
5- همان ، ص 109 و 110.
6- يعقوب جعفري ، تفسير کوثر، جلد 2، ص 171و 172، قم ، 1376، انتشارات هجرت.
7- سيداحمد رهنمايي ، درآمدي بر مباني ارزش ها، ص 89، قم ، 1383، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
8- تدوين و تحقيق زير نظر محمود فتحعلي ، درآمدي بر نظام ارزشي و سياسي اسلام ، ص 32 و 33، قم ، 1384، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
9- مصطفي دانش پژوه و قدرت الله خسروشاهي ، فلسفه حقوق ، ص 62، قم ، 1383، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
10- آيت الله دکتر سيدمحمد حسيني بهشتي ، حق و باطل از ديدگاه قرآن ، خلاصه صفحات 33، 53، 58و 59، تهران ، 1378، انتشارات بقعه.