علل دين گريزي و راه هاي مقابله با آن
نويسنده: حجت الاسلام رجب بيت اللهي
پديده دين گريزي يكي از مشكلات اساسي جوامع انساني است كه همواره دغدغه هايي را براي رهبران ديني، دينداران و خانواده هاي متدين به وجود آورده و تهديدي جدي براي نسل جوان محسوب مي شود. اين پديده ناميمون مشكل امروز يا ديروز بشر نيست، بلكه سابقه ديرينه دارد و همواره جوامع بشري با آن دست به گريبان بوده اند. دين گريزي در سده هاي اخير، بويژه در قرن بيستم بخش عظيمي از شرق به غرب عالم را فراگرفت و مكتب هاي فلسفي الحادي گوناگوني مانند كمونيسم مولود آن هستند.
اكنون اين سؤال مطرح است كه چرا انساني كه ذاتاً مشتاق دين است و فطرت او با عناصر درون ديني ارتباط تكويني و ماهوي دارد، به دين گريزي روي آورده و به اين پديده شوم دامن مي زند، و چرا اين موضوع در جوانان شيوع و نمود بيشتري يافته است؟
بدون ترديد در ذات دين هيچ عنصر دين گريزانه اي وجود ندارد. اگر انسان ها به دريافت ديني نايل آيند، در هيچ رتبه اي، از دين نمي گريزند، علاوه براين عقل و عشق كه دو ركن اساسي در حيات انساني محسوب مي شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در اين دو حوزه و براساس اين دو معيار رخ مي دهند، هردو در درون دين وجود دارد و دين با هر دو گروه باقي مانده است. دين هم ذهن انسان را تغذيه مي كند و هم دل آدمي را حيات و حركت و نشاط مي بخشد.
بنابراين پديده دين گريزي به عنوان يك پديده اجتماعي، عيني و رفتاري، معلول ماهيت و ذات خود دين نيست، بلكه علت يا علل دين گريزي را در خارج از قلمرو دين و آموزه هاي ديني بايد جست و جو كرد. بي شك عوامل متعددي مانند ناهنجاري هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي و رواني زمينه گريز جوانان از دين را فراهم مي نمايد. در مقاله حاضر نويسنده نگاهي اجمالي به علل و عوامل دين گريزي و راه هاي مقابله با آن دارد مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:
بنابراين جوانان كشور از بهترين جوانان از حيث سلامت فكري، روحي و ديني مي باشند و سرمايه گذاري دشمنان دين و كشور، براي تسخير اين دژ مستحكم و انحراف جوانان گواهي است بر مدعاي ما كه البته موفق نخواهند شد.
به هرحال دين گريزي عوامل متعددي دارد، ازجمله:
1- روند تغيير ارزش ها: پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي واجتماعي درپيش گرفته شد كه اين مدل موجب بروز تضادهاي ارزشي و فاصله گرفتن جامعه از شاخص هاي مطلوب گرديد، به گونه اي كه توسعه نتايجي ازقبيل تغيير ارزش ها را نيز درپي داشت. توضيح اينكه اقدامات اقتصادي- نظير تغيير نرخ ارز و تورم موجب كاهش درآمد واقعي و قدرت خريد مردم گرديد. همچنين با ابزار مختلف (واردات، تبليغات، مراكز تجاري و...) فرايند قوي توليد نياز در مردم درپيش گرفته شد. درنتيجه سطح نياز قالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضاي نيازهايشان، با موانع اساسي روبه رو شدند.
از آنجا كه درآمد واقعي نيز كاهش يافت، دستيابي به درآمد بيشتر و پول بيش از حد معمول با ارزش شد. ازطرف ديگر، عواملي مانند نمايش ثروت قشر بالا و تسهيلاتي كه براي قشر بالا فراهم آمد، گرايش بارز بعضي از مديران دولتي به تجملات و ظواهر و تغيير فضاي كل جامعه، موجب شد كه مردم ارزش هاي جديد را تأييد شده (هنجار) و جستجوي پول براي ارضاي نيازهاي جديد را درست و مشروع ببينند! بنابر اين پول جويي به ارزش غالب تبديل شد و حداقل در مورد بيشتر كساني كه پول و درآمدشان كم بود و كفاف ارضاي نيازهايشان را نمي داد، ارزشهاي ديگر را تحت الشعاع قرارداد. در نتيجه اين فرآيندها ارزش هاي اجتماع، از سنتي به سوي مدرن، از ساده زيستي به تجمل، از كمك و همياري و ايثار و گذشت براي جامعه به سودجويي فردي و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام به فرد گرايي و ازارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا حركت كرد ند.(1)
2- مشكلات پس از انقلاب : مشكلاتي (مانند جنگ تحميلي و توجه به مسائل امنيتي و دفاعي
و ...) كه نتيجه طبيعي آن فقدان برنامه ريزي هاي دقيق و كارشناسي شده براي نهادينه سازي و تثبيت ارزشها و معارف اسلامي است.
3- تبليغات سوء دشمنان و ايجاد القاي شبهه درباره دين كه گاهي بي پاسخ مانده و در ذهن برخي جاي گرفته است.
4- روش هاي نادرست در آموزش ديني در دوران كودكي و نوجواني:
بعضي از رفتارها و برخوردهاي ناصحيح و مخالف شرع در بيان احكام شرعي، موجبات بدبيني عده اي از افراد - به خصوص جوانان - را فراهم آورده است. حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب بارها خطر اين افراد را متذكر شده، در اين خصوص مي فرمايد: «معناي تحجر آن است كه كسي كه مي خواهد از مباني اسلام و فقه اسلام براي بناي جامعه استفاده كند، به ظواهر احكام اكتفا كند و نتواند كشش طبيعي احكام و معارف اسلامي را - در آنجايي كه قابل كشش است - درك كند و براي نياز يك ملت و يك نظام و يك كشور - كه نياز لحظه به لحظه است - نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه بدهد؛ اين بلاي بزرگي است.» 2
5- ضعف و سستي بنيان هاي ديني خانواده ها: در برخي از خانواده ها ضعف بنيه ديني منجر به عدم تربيت و پرورش صحيح جوانان شده است.
6- گرايش به سوي تمايلات و هواهاي نفساني: خواسته هاي نابجاي برخي و ناهنجاري عاطفي و رواني آنان و بي بند و باري و گرفتاري در انواع دام هاي شيطاني و ... موجب شد كه بسياري به سستي و فساد و راحتي و سود جويي و... روي آورند و التزام به دين و چهارچوب هاي ديني را مزاحم خود ببينند. چنان كه در قرآن كريم درباره مهم ترين عامل روي گرداني از توحيد و معاد آمده است:
«بل يريد الانسان ليفجر امامه» بلكه انسان مي خواهد راه فساد را پيش روي خود باز نمايد.3
7- ضعف بينش ديني افراد: نداشتن آگاهي درست از ماهيت دين و نقش و كاركرد آن در تأمين سعادت دنيوي و اخروي انسان موجب عملكرد ضعيف و دين گريزي ديگران مي شود.
8- ناكارآمدي برخي از مديران جامعه در اجراي برنامه هاي اعلام شده حكومت ديني، و بي پاسخ ماندن نيازهاي اجتماعي جوانان (ازدواج، اشتغال، مسكن و...)
9- عدم توزيع عادلانه امكانات و فرصت ها در برخي از ادارات و دستگاه هاي كشور.
10- درگيري برخي گروه ها و جناح هاي سياسي بر سر كسب، حفظ و استمرار قدرت سياسي و در نتيجه، ايجاد يأس و نااميدي جوانان براي نيل به خواسته هاي مشروع خويش.
11- عملكرد منفي و نامطلوب بعضي از دستگاه هاي فرهنگي در سالهاي اخير و ميدان دادن به افراد وعناصر غير معتقد به نظام اسلامي، و ترويج فرهنگ غربي از سوي آنان.
12- عملكرد و رفتار نامناسب گروهي از شاغلان در دستگاه ها و نهادهاي دولتي و حكومتي كه باعث پيدا شدن تعارض و شكاف بين گفتار و عمل آنان شده و موجب بدبيني مردم گشته است.
13- كم كاري رسانه هاي جمعي در توليد برنامه هاي سالم و جذاب و مفيدي كه بتواند اوقات فراغت جوانان را پر كند و آنان را از توجه به برنامه هاي ضد اخلاقي و فاسد فرهنگ بيگانه باز دارد.
14- مشكل انتقال ارزش هاي نسل اول انقلاب و دستگاه هاي فرهنگي، در انتقال اين ارزش هاي انقلابي و ديني به نسل دوم و سوم انقلاب و حتي تعميق آن ها براي نسل اول انقلاب، سهل انگاري و كم كاري هايي داشته اند كه موجب فاصله گرفتن تدريجي برخي از افراد جامعه- به خصوص جوانان- از ارزش هاي اسلامي شده است.
از اين رو نقش متوليان و دستگاههاي فرهنگي در برنامه ريزي صحيح و اصولي و تقويت مباني ديني و عقيدتي جوانان و تربيت آنان براساس الگوها و معيارهاي صحيح اسلامي نقش بسيار حياتي در مقابله با دين گريزي جوانان دارد. اهميت اين مسئله در دانشگاه ها بسيار جدي است؛ لذا بايد مسئولان تأثيرگذار در اين مراكز، در گزينش اساتيد و مديران دانشگاه دقت و نظارت كافي داشته باشند و در غني سازي متون آموزشي متناسب با نيازهاي جامعه و ارزش هاي اسلامي همت گمارند. از طرف ديگر به شدت بايد مواظب خطر دگرگوني در هويت فرهنگي و گرايش هاي نسل جوان بود. يكي از خطرات جدي فرهنگ مهاجم غرب، اين است كه جوانان را چنان به سوي تمايلات شهواني و آزادي هاي جنسي سوق مي دهد كه اساساً گرايش به دين و ديانت در آنان رنگ مي بازد و ديگر براي آنان حق و باطل چندان اهميتي ندارد. از اين رو بايد در كنار كار فرهنگي، با عوامل شبهه افكن داخلي دشمن از قبيل روزنامه ها و گروه هاي معاند، برخورد قانوني داشت و اجازه مسموم نمودن فضا، امنيت سلامت فكري و رواني جامعه را به آنها نداد. علاوه بر اين تقويت و كارآمدي دستگاه هاي قضايي و انتظامي در مقابله با باندهاي فساد و اشراري كه سعي در گسترش فساد، اعتياد و بزهكاري در ميان جوانان دارند از اهميت ويژه اي برخوردار است.
در كنار راهكارهاي ياد شده تلاش براي اثبات كارآمدي نظام اسلامي در تمامي زمينه ها و در نتيجه برطرف كردن معضلات و مشكلاتي كه نسل جوان با آن مواجه اند از قبيل ازدواج، مسكن، اشتغال، امكانات علمي و تفريحي و... تا حدود بسيار زيادي مي تواند عوامل دين گريزي جوانان را از بين برده و آنان را مجذوب دين نمايد. البته باتوجه به شرايط و امكانات كنوني جامعه فراهم كردن چنين بسترهايي، زمان بر است. از اين رو بايد به طور جدي به حفظ خود و خانواده و اطرافيان پرداخت. البته حفظ ايمان و ارزش هاي آن در محيط نامساعد، بسي دشوار است؛ ولي ارزش افزون تري دارد. خداوند در قرآن كريم نمونه اي را براي اينگونه افراد يادآوري مي نمايد. خداوند براي مؤمنان، آسيه همسر فرعون را مثال و نمونه مي آورد هنگامي كه از شوهرش بيزاري جست و عرضه داشت: «خدايا! من از قصر فرعون و زيورهاي دنيوي گذشتم و تو خانه اي در بهشت براي من بنا كن و مرا از شر فرعون و كردارش و قوم ستمكار نجات بخش».4
حفظ ارزش ها در محيط مناسب و مساعد هنر نيست، هنر آن است كه در تندباد ضدارزش ها، اخلاق و معنويت مطرح شود. همچنين با عمل به سفارش هاي زير و گسترش چنين برنامه هايي در سطح جامعه، مي توان بر ناهنجاري ها و گريز از دين غلبه كرد:
.1 سعي و كوشش در انجام وظايف و واجبات ديني
.2 خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت
.3 گرفتن روزه مستحبي به ويژه دوشنبه و پنجشنبه
.4 تلاوت قرآن بويژه بعد از نماز صبح
.5 تأمل و انديشه در آيات قرآن
.6 نماز شب
.7 سحرخيزي
.8 شركت در ورزش هاي فردي و دسته جمعي
.9 تنظيم برنامه براي تمام شبانه روز و پر كردن اوقات فراغت با برنامه هاي صحيح و سودمند
.10 شركت در فعاليت هاي مذهبي و اجتماعي
.11 پرهيز از نگاه نامشروع به افراد نامحرم
.12 كنترل افكار و نينديشيدن به صحنه هاي شهوت انگيز
.13 ياد خدا در همه اوقات
.14 عدم معاشرت و دوستي با افراد منحرف و فاسد
.15 انتخاب دوستان مؤمن و سالم
.16 تقويت مباني ديني و عقيدتي خود از طريق مطالعه كتاب هاي معتبر و مفيد و يا شركت در نشست هاي علمي و مذهبي و...
اكنون اين سؤال مطرح است كه چرا انساني كه ذاتاً مشتاق دين است و فطرت او با عناصر درون ديني ارتباط تكويني و ماهوي دارد، به دين گريزي روي آورده و به اين پديده شوم دامن مي زند، و چرا اين موضوع در جوانان شيوع و نمود بيشتري يافته است؟
بدون ترديد در ذات دين هيچ عنصر دين گريزانه اي وجود ندارد. اگر انسان ها به دريافت ديني نايل آيند، در هيچ رتبه اي، از دين نمي گريزند، علاوه براين عقل و عشق كه دو ركن اساسي در حيات انساني محسوب مي شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در اين دو حوزه و براساس اين دو معيار رخ مي دهند، هردو در درون دين وجود دارد و دين با هر دو گروه باقي مانده است. دين هم ذهن انسان را تغذيه مي كند و هم دل آدمي را حيات و حركت و نشاط مي بخشد.
بنابراين پديده دين گريزي به عنوان يك پديده اجتماعي، عيني و رفتاري، معلول ماهيت و ذات خود دين نيست، بلكه علت يا علل دين گريزي را در خارج از قلمرو دين و آموزه هاي ديني بايد جست و جو كرد. بي شك عوامل متعددي مانند ناهنجاري هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي و رواني زمينه گريز جوانان از دين را فراهم مي نمايد. در مقاله حاضر نويسنده نگاهي اجمالي به علل و عوامل دين گريزي و راه هاي مقابله با آن دارد مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:
بررسي عوامل دين گريزي
بنابراين جوانان كشور از بهترين جوانان از حيث سلامت فكري، روحي و ديني مي باشند و سرمايه گذاري دشمنان دين و كشور، براي تسخير اين دژ مستحكم و انحراف جوانان گواهي است بر مدعاي ما كه البته موفق نخواهند شد.
به هرحال دين گريزي عوامل متعددي دارد، ازجمله:
1- روند تغيير ارزش ها: پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي واجتماعي درپيش گرفته شد كه اين مدل موجب بروز تضادهاي ارزشي و فاصله گرفتن جامعه از شاخص هاي مطلوب گرديد، به گونه اي كه توسعه نتايجي ازقبيل تغيير ارزش ها را نيز درپي داشت. توضيح اينكه اقدامات اقتصادي- نظير تغيير نرخ ارز و تورم موجب كاهش درآمد واقعي و قدرت خريد مردم گرديد. همچنين با ابزار مختلف (واردات، تبليغات، مراكز تجاري و...) فرايند قوي توليد نياز در مردم درپيش گرفته شد. درنتيجه سطح نياز قالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضاي نيازهايشان، با موانع اساسي روبه رو شدند.
از آنجا كه درآمد واقعي نيز كاهش يافت، دستيابي به درآمد بيشتر و پول بيش از حد معمول با ارزش شد. ازطرف ديگر، عواملي مانند نمايش ثروت قشر بالا و تسهيلاتي كه براي قشر بالا فراهم آمد، گرايش بارز بعضي از مديران دولتي به تجملات و ظواهر و تغيير فضاي كل جامعه، موجب شد كه مردم ارزش هاي جديد را تأييد شده (هنجار) و جستجوي پول براي ارضاي نيازهاي جديد را درست و مشروع ببينند! بنابر اين پول جويي به ارزش غالب تبديل شد و حداقل در مورد بيشتر كساني كه پول و درآمدشان كم بود و كفاف ارضاي نيازهايشان را نمي داد، ارزشهاي ديگر را تحت الشعاع قرارداد. در نتيجه اين فرآيندها ارزش هاي اجتماع، از سنتي به سوي مدرن، از ساده زيستي به تجمل، از كمك و همياري و ايثار و گذشت براي جامعه به سودجويي فردي و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام به فرد گرايي و ازارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا حركت كرد ند.(1)
2- مشكلات پس از انقلاب : مشكلاتي (مانند جنگ تحميلي و توجه به مسائل امنيتي و دفاعي
و ...) كه نتيجه طبيعي آن فقدان برنامه ريزي هاي دقيق و كارشناسي شده براي نهادينه سازي و تثبيت ارزشها و معارف اسلامي است.
3- تبليغات سوء دشمنان و ايجاد القاي شبهه درباره دين كه گاهي بي پاسخ مانده و در ذهن برخي جاي گرفته است.
4- روش هاي نادرست در آموزش ديني در دوران كودكي و نوجواني:
بعضي از رفتارها و برخوردهاي ناصحيح و مخالف شرع در بيان احكام شرعي، موجبات بدبيني عده اي از افراد - به خصوص جوانان - را فراهم آورده است. حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب بارها خطر اين افراد را متذكر شده، در اين خصوص مي فرمايد: «معناي تحجر آن است كه كسي كه مي خواهد از مباني اسلام و فقه اسلام براي بناي جامعه استفاده كند، به ظواهر احكام اكتفا كند و نتواند كشش طبيعي احكام و معارف اسلامي را - در آنجايي كه قابل كشش است - درك كند و براي نياز يك ملت و يك نظام و يك كشور - كه نياز لحظه به لحظه است - نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه بدهد؛ اين بلاي بزرگي است.» 2
5- ضعف و سستي بنيان هاي ديني خانواده ها: در برخي از خانواده ها ضعف بنيه ديني منجر به عدم تربيت و پرورش صحيح جوانان شده است.
6- گرايش به سوي تمايلات و هواهاي نفساني: خواسته هاي نابجاي برخي و ناهنجاري عاطفي و رواني آنان و بي بند و باري و گرفتاري در انواع دام هاي شيطاني و ... موجب شد كه بسياري به سستي و فساد و راحتي و سود جويي و... روي آورند و التزام به دين و چهارچوب هاي ديني را مزاحم خود ببينند. چنان كه در قرآن كريم درباره مهم ترين عامل روي گرداني از توحيد و معاد آمده است:
«بل يريد الانسان ليفجر امامه» بلكه انسان مي خواهد راه فساد را پيش روي خود باز نمايد.3
7- ضعف بينش ديني افراد: نداشتن آگاهي درست از ماهيت دين و نقش و كاركرد آن در تأمين سعادت دنيوي و اخروي انسان موجب عملكرد ضعيف و دين گريزي ديگران مي شود.
8- ناكارآمدي برخي از مديران جامعه در اجراي برنامه هاي اعلام شده حكومت ديني، و بي پاسخ ماندن نيازهاي اجتماعي جوانان (ازدواج، اشتغال، مسكن و...)
9- عدم توزيع عادلانه امكانات و فرصت ها در برخي از ادارات و دستگاه هاي كشور.
10- درگيري برخي گروه ها و جناح هاي سياسي بر سر كسب، حفظ و استمرار قدرت سياسي و در نتيجه، ايجاد يأس و نااميدي جوانان براي نيل به خواسته هاي مشروع خويش.
11- عملكرد منفي و نامطلوب بعضي از دستگاه هاي فرهنگي در سالهاي اخير و ميدان دادن به افراد وعناصر غير معتقد به نظام اسلامي، و ترويج فرهنگ غربي از سوي آنان.
12- عملكرد و رفتار نامناسب گروهي از شاغلان در دستگاه ها و نهادهاي دولتي و حكومتي كه باعث پيدا شدن تعارض و شكاف بين گفتار و عمل آنان شده و موجب بدبيني مردم گشته است.
13- كم كاري رسانه هاي جمعي در توليد برنامه هاي سالم و جذاب و مفيدي كه بتواند اوقات فراغت جوانان را پر كند و آنان را از توجه به برنامه هاي ضد اخلاقي و فاسد فرهنگ بيگانه باز دارد.
14- مشكل انتقال ارزش هاي نسل اول انقلاب و دستگاه هاي فرهنگي، در انتقال اين ارزش هاي انقلابي و ديني به نسل دوم و سوم انقلاب و حتي تعميق آن ها براي نسل اول انقلاب، سهل انگاري و كم كاري هايي داشته اند كه موجب فاصله گرفتن تدريجي برخي از افراد جامعه- به خصوص جوانان- از ارزش هاي اسلامي شده است.
راهكارهاي مقابله با دين گريزي
از اين رو نقش متوليان و دستگاههاي فرهنگي در برنامه ريزي صحيح و اصولي و تقويت مباني ديني و عقيدتي جوانان و تربيت آنان براساس الگوها و معيارهاي صحيح اسلامي نقش بسيار حياتي در مقابله با دين گريزي جوانان دارد. اهميت اين مسئله در دانشگاه ها بسيار جدي است؛ لذا بايد مسئولان تأثيرگذار در اين مراكز، در گزينش اساتيد و مديران دانشگاه دقت و نظارت كافي داشته باشند و در غني سازي متون آموزشي متناسب با نيازهاي جامعه و ارزش هاي اسلامي همت گمارند. از طرف ديگر به شدت بايد مواظب خطر دگرگوني در هويت فرهنگي و گرايش هاي نسل جوان بود. يكي از خطرات جدي فرهنگ مهاجم غرب، اين است كه جوانان را چنان به سوي تمايلات شهواني و آزادي هاي جنسي سوق مي دهد كه اساساً گرايش به دين و ديانت در آنان رنگ مي بازد و ديگر براي آنان حق و باطل چندان اهميتي ندارد. از اين رو بايد در كنار كار فرهنگي، با عوامل شبهه افكن داخلي دشمن از قبيل روزنامه ها و گروه هاي معاند، برخورد قانوني داشت و اجازه مسموم نمودن فضا، امنيت سلامت فكري و رواني جامعه را به آنها نداد. علاوه بر اين تقويت و كارآمدي دستگاه هاي قضايي و انتظامي در مقابله با باندهاي فساد و اشراري كه سعي در گسترش فساد، اعتياد و بزهكاري در ميان جوانان دارند از اهميت ويژه اي برخوردار است.
در كنار راهكارهاي ياد شده تلاش براي اثبات كارآمدي نظام اسلامي در تمامي زمينه ها و در نتيجه برطرف كردن معضلات و مشكلاتي كه نسل جوان با آن مواجه اند از قبيل ازدواج، مسكن، اشتغال، امكانات علمي و تفريحي و... تا حدود بسيار زيادي مي تواند عوامل دين گريزي جوانان را از بين برده و آنان را مجذوب دين نمايد. البته باتوجه به شرايط و امكانات كنوني جامعه فراهم كردن چنين بسترهايي، زمان بر است. از اين رو بايد به طور جدي به حفظ خود و خانواده و اطرافيان پرداخت. البته حفظ ايمان و ارزش هاي آن در محيط نامساعد، بسي دشوار است؛ ولي ارزش افزون تري دارد. خداوند در قرآن كريم نمونه اي را براي اينگونه افراد يادآوري مي نمايد. خداوند براي مؤمنان، آسيه همسر فرعون را مثال و نمونه مي آورد هنگامي كه از شوهرش بيزاري جست و عرضه داشت: «خدايا! من از قصر فرعون و زيورهاي دنيوي گذشتم و تو خانه اي در بهشت براي من بنا كن و مرا از شر فرعون و كردارش و قوم ستمكار نجات بخش».4
حفظ ارزش ها در محيط مناسب و مساعد هنر نيست، هنر آن است كه در تندباد ضدارزش ها، اخلاق و معنويت مطرح شود. همچنين با عمل به سفارش هاي زير و گسترش چنين برنامه هايي در سطح جامعه، مي توان بر ناهنجاري ها و گريز از دين غلبه كرد:
.1 سعي و كوشش در انجام وظايف و واجبات ديني
.2 خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت
.3 گرفتن روزه مستحبي به ويژه دوشنبه و پنجشنبه
.4 تلاوت قرآن بويژه بعد از نماز صبح
.5 تأمل و انديشه در آيات قرآن
.6 نماز شب
.7 سحرخيزي
.8 شركت در ورزش هاي فردي و دسته جمعي
.9 تنظيم برنامه براي تمام شبانه روز و پر كردن اوقات فراغت با برنامه هاي صحيح و سودمند
.10 شركت در فعاليت هاي مذهبي و اجتماعي
.11 پرهيز از نگاه نامشروع به افراد نامحرم
.12 كنترل افكار و نينديشيدن به صحنه هاي شهوت انگيز
.13 ياد خدا در همه اوقات
.14 عدم معاشرت و دوستي با افراد منحرف و فاسد
.15 انتخاب دوستان مؤمن و سالم
.16 تقويت مباني ديني و عقيدتي خود از طريق مطالعه كتاب هاي معتبر و مفيد و يا شركت در نشست هاي علمي و مذهبي و...
پی نوشت:
1- رفيع پور، فرامرز، توسعه و تضاد، ص 552
2- روزنامه جمهوري اسلامي، 1376.3.17
3- سوره قيامت (75) . آيه 5
4- سوره تحريم (66). آيه 11