تأملی در سطوح مختلفِ نقد زندگی

زندگیِ نقدی

وقتی مجری رادیو می‌گوید: با ما تماس بگیرید و از آرزوهای خود بگویید، چه پیامی به ما می‌دهد؟ او می‌خواهد امید به زندگی ایجاد کند، یعنی بگوید شما می‌توانید زندگی خود را آنگونه که آرزو می‌کنید، بسازید. ما خواسته‌ها و
يکشنبه، 29 فروردين 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
زندگیِ نقدی

 زندگیِ نقدی
 

 

نویسنده: سیدمحمدهادی میرطاهری (1)




 

 تأملی در سطوح مختلفِ نقد زندگی

«زندگی حق شماست»

وقتی مجری رادیو می‌گوید: با ما تماس بگیرید و از آرزوهای خود بگویید، چه پیامی به ما می‌دهد؟ او می‌خواهد امید به زندگی ایجاد کند، یعنی بگوید شما می‌توانید زندگی خود را آنگونه که آرزو می‌کنید، بسازید. ما خواسته‌ها و مطلوب‌هایی داریم که زندگی فرصت برآوردن آن‌هاست. قدر این فرصت را دانستن و ساختن باکم و کاستی‌های فعلی و تلاش برای آزادکردن ظرفیت‌های نهفته در آن، زندگی را از حالت امانت تبدیل به سرمایه یا وجه نقد می‌کند. بنابراین نقد زندگی، یافتن توانایی‌های ما برای بیش‌تر زندگی کردن است، توانایی ما در تحول یا تغییر زندگی و بهبود آن. در این حالت نمی‌توان زندگی را «وقف» کار یا جای خاصی کرد، یعنی نمی‌توان مالکیت زندگی را به دیگری سپرد. حتی ما نیز مالک زندگی نیستیم، بلکه تملک زندگی در دست ماست. یعنی زندگی همچون سرمایه‌ای است که باید تبدیل به احسن شده و به کار گرفته شود و نمی‌توان آن را در جایی حبس کرد. نقدِ زندگی می‌گوید: زندگی «حق» شماست، آن را باید آنطور که می‌خواهید تغییر دهید.

«فکر نکن؛ پودرِتو عوض کن»

ما برای بهبود کیفیت زندگی خودمان تبدیل به منتقد زندگی شده‌ایم. لذا به کیفیت تمام زوایای سبک زندگی، از خوراک و پوشاک گرفته تا فرم بدن فکر می‌کنیم. زندگی برای ما تبدیل به اجزای بی‌شماری شده که هر کدام با اندک هزینه‌ای (به نرخ بازار) قابلیت بهترشدن دارد. کافیست فکر خود را بر مدیریت و ساماندهی این اجزای بی‌شمار متمرکز کنیم. البته شاخصه‌های کیفیت به کمک کارشناسانی خبره که در رسانه‌ها حضور فعالی دارند برای ما تبیین می‌شود، و ما تنها بر حسب سلایق یا اقتضائات محیط زندگی، آن‌ها را با وضع زندگی خود تطبیق داده و اقدام به تغییراتی در برخی از اجزای زندگی می‌کنیم. در این میان پیشرفت تکنولوژی و رقابت در بازارها و عرضه‌ی محصولات متنوع، امکان تغییر در زندگی‌ها را آسان می‌کند. ظاهراً بهترین منتقدان زندگی کسانی شده‌اند که می‌توانند بهتر و بیش‌تر مصرف کنند، اما منتقدانی نیز شکل گرفته‌اند که افق‌های بلندتری داشته و برای نمونه از محیط زیست و به اصطلاح توسعه‌ی پایدار در زندگی دفاع می‌کنند.

«در لحظه زندگی کن»

توسعه‌ی مداوم ابزار و لوازم عینی سبک زندگی تا حد کمی خواست ما برای بهبود کیفیت زندگی و نقد آن را مرتفع می‌کند. این خواست در سطح بالاتر تبدیل به تنوع‌طلبی افراطی و تخلیه‌ی «هیجان» در زندگی می‌شود. برای همین سیرک یا شهربازی یا سیتی سنتر پدید می‌آید؛ یعنی جایی که انسان خود را در موقعیت ریسک قرار می‌دهد تا در صورت نجات از خطر احساس زندگی بیش‌تری پیدا کند. البته بستر اصلی‌تر تخلیه‌ی هیجان در آثار هنری چون سینما و ... رخ می‌دهد. آثار هنری جدای از تخلیه‌ی هیجان، می‌توانند تنوع‌طلبی در زندگی را تا نهایت پیش برند و لحظاتی را خلق کنند که انسان فارغ از هر دغدغه‌ای، آزاد و رها در خیالات خود معلق بماند. ظاهراً در این سطح بهترین منتقدان زندگی قماربازان و توریست‌ها و حتی شاید بتوان گفت معتادان و بدکاران هستند، اما منتقدان فرهیخته‌ای چون روشنفکران، فیلسوفان یا هنرمندان نیز هستند که از خلق آثار هنری دفاع و به نقد صنعت فرهنگی یا فساد فرهنگی می‌پردازند.

«به لحظه‌ها بیندیش، فردا از آن توست»

اوج نقد زندگی هنگامی است که تغییر در زندگی محدود به جابه‌جایی در ابزار مثلاً عوض کردن پودر ماشین یا محصور در یک لحظه مانند هیجان سقوط از بلندی نباشد، بلکه در سراسر زندگی و تمام عمر توزیع شود. در این حالت زندگی به واسطه‌ی نقد زندگی‌های دیگر و بازخوانی تجربه‌ها مسیر مشخصی پیدا کرده است. منتقد زندگی در این سطح اجمالاً می‌داند چه غایتی در پیش دارد و به کجا می‌رود اما مهم‌تر اینکه هدفش را خودش تعیین می‌کند و در این زمینه وابسته به نهادهای اجتماعی، آداب و رسوم و مد و حتی علم و تکنولوژیِ در جریان نیست. او می‌تواند با سرمایه‌گذاری دوراندیشانه در لحظه‌هایش، پلی به فردا بزند. ظاهراً در این سطح بهترین منتقدان سیاست‌مداران کارکشته، سرمایه‌داران بزرگ و حتی دانشمندان تاریخ‌ساز هستند، چرا که فرصت‌ها را به خوبی می‌شناسند و توانایی دارند دیگران را در حوزه‌های تخصصی‌شان تابع خود نمایند. البته همان منتقدان فرهیخته‌ای که پیش از این اشاره شد، در اینجا ممکن است وارد نقد وضع زندگی شوند، اما نقدهای آن‌ها نمی‌تواند افق جدیدی بگشاید، چون در نهایت ایشان نیز به دنبال بازتولید و بازسازی زندگی ممکن شده و موجود متناسب با خواست سوژه هستند، یعنی همان معنایی از نقد زندگی را مدنظر دارند که در ابتدا به آن اشاره شد. در حالی که منتقدان متفکر به جای ساخت زندگی و تغییر در زندگی موجود که در نهایت وضع فعلی زندگی را تثبیت می‌کند، به دنبال «طرح» سبک زندگی‌های دیگر که شاید به ظاهر ناممکن و پارا- دوکسا هست و بسط «شرایط امکان» برای آن‌ها هستند.

نسل جدید؛ نسل تفاوت

متن فوق در تلاش بود روایتی از مراتب نقد سبک زندگی در سه سطح ارائه دهد. آنجا که سوژه «حق» زندگی را برای خود به رسمیت شناخته و در سطح اول به دنبال توسعه‌ی خواست‌های اولیه‌ی زندگی است؛ در سطح دوم به دنبال تخلیه‌ی هیجان و به عبارت بهتر برآوردن رؤیاها یا خیالی آنچه در عمل محالست می‌افتد؛ و در سطح سوم مدیریت یا رهبری جامعه را در حوزه‌های خاصی به دست می‌گیرد. البته به واسطه‌ی تلاش‌‌های منتقدان متفکر، می‌توان به نشانه‌هایی از نسل جدیدی از زندگی اشاره نمود. نسلی که با «نقد به سبک زندگی» مدرن، افق متفاوتی از زندگی را دنبال می‌کند. تفاوت زندگی این‌ها با نگاه سبک زندگی مدرن در نوع نگاه به نقد زندگی است. در نگاه سبک زندگی مدرن از طریق ساختن زندگی آنطور که مطلوب سوژه‌ی مدرن است، زندگی نقد می‌شود. اما در نگاه جدید ساختن زندگی ممکن شده توسط سوژه اهمیتی ندارد، بلکه به دنبال فراروی از جهان زندگی نقد شده توسط سوژه و بیان «تفاوت»ها در جهان زندگی دیگر، برای طراحی زندگی دیگر و آینده‌ای دیگر است.

پی‌نوشت‌ها:

1- کارشناسی ارشد مدیریت دولتی از دانشگاه علامه طباطبایی.

منبع مقاله :
ماهنامه فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه، شماره 86 و 87، مهر و آبان ماه 1394



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط