نبرد کاره

رُم که پس از نابودی کارتاژ، نابودی پادشاهی پونت، تضعیف ارمنستان و تسخیر یونان تقریباً در آسیای صغیر و مدیترانه دشمنی نداشت و در شمال اروپا نیز تا توانسته بود از جنگل‌نشینان به اسارت گرفته بود، اکنون برای فتح جهان
سه‌شنبه، 28 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نبرد کاره
 نبرد کاره

 

نویسنده: علی غفوری




 
 سورنا، کاره، کراسوس

آغاز نبردهای ایران و رُم (نبرد کاره)

رُم که پس از نابودی کارتاژ، نابودی پادشاهی پونت، تضعیف ارمنستان و تسخیر یونان تقریباً در آسیای صغیر و مدیترانه دشمنی نداشت و در شمال اروپا نیز تا توانسته بود از جنگل‌نشینان به اسارت گرفته بود، اکنون برای فتح جهان متمدن آن روز باید وارد بین‌النهرین می‌شد. حال آن که در شرق قدرت جدیدی در حال توسعه بود. پارت‌ها یا اشکانیان در حدود 100 سال قبل از میلاد به قدرتی قابل توجه رسیده و با اخراج سلوکیان از سرزمین اصلی ایران اکنون قصد ورود به ارمنستان، آسیای صغیر و بین‌النهرین را داشتند. طبیعی بود که در این شرایط جنگ اجتناب‌ناپذیر باشد. مهرداد اول، پادشاه اشکانی، ابتدا برای آن که از جانب بیابانگردان شرقی رها شود، آن‌ها را در یک نبرد تعیین کننده شکست داد و سکاها و صحرانوردها در اثر این شکست تا ده‌ها سال مزاحم ایران نشدند. بنابراین جانشینان او از جانب شمال و شرق راحت بودند.

دلیل اولیه پیدایش تضاد بین ایران و رُم

در زمان نبردهای ارمنستان و رُم، پمپه، سردار رُمی، از ایران خواست تا در این نبرد به زیان ارمنستان شرکت کند و در مقابل دو شهر ارمنستان در اختیار ایران باشد. اما پس از پایان جنگ و شکست ارمنستان، پمپه با این استدلال که ایران در جنگ با ارمنستان جدی نبوده، از این قول خود شانه خالی کرد.
پمپه سردار پرقدرت رُمی، پس از مطیع ساختن سوریه و آسیای صغیر، وارد بین‌النهرین شده و این تقاضای فرهاد، پادشاه ایران، را مبنی بر آن که رود فرات حد فاصل دو کشور باشد را نپذیرفت. به گفته‌ی مورخان، پمپه در همان زمان حتا خیال ورود به ایران را به سر داشت، اما به دلیل وسعت خاک ایران از این تصمیم منصرف شد و آتش جنگ موقتاً خاموش شد.

کراسوس و ایران

کراسوس، پمپه و سزار، سه سردار بزرگ رُم در 60 قبل از میلاد با یکدیگر توافق کردند که در انجام کارها با یکدیگر هماهنگ باشند و بنابراین علی رغم وجود سنا، این سه نفر حاکم امپراتوری بودند. کراسوس در 55 قبل از میلاد به حکمروایی سوریه منصوب شد. او در سال بعد با استفاده از قدرت لژیون‌های رُم، بین‌النهرین را تسخیر و عملاً ایران و رُم را هم‌مرز کرد. پیروزی‌های مدام رُم در اروپا و شرق سبب شد تا رُم ظفر بر ایران را نیز کار ساده‌ای فرض کند.

اشتباه بزرگ کراسوس

آرتاوردیس، پادشاه ارمنستان، پس از آن که از تصمیم کراسوس مطلع شد، به او پیشنهاد داد که از خاک این کشور به ایران حمله‌ور شود. چرا که لژیونرها در کوهستان بهتر می‌جنگند و سواران پارت (نقطه قوت ارتش ایران) نمی‌توانند در خاک کوهستان ارمنستان به خوبی تاخت و تاز کنند. وی حتا وعده 16 هزار سوار و 30 هزار پیاده را به کراسوس داد، اما کراسوس به دلیل غرور ناشی از پیروزی‌های مکرر لژیون‌های رُمی به آشنایی به خاک بین‌النهرین درخواست او را نپذیرفت و 54 قبل از میلاد آماده‌ی جدال با ایران شد.

اگر کف دست من مو می‌بینید، ایران را خواهید دید

پادشاه ایران در این زمان اورُد بود. وی در ابتدا خواهان جنگ با سربازان کراسوس نبود و سفیری به نزد کراسوس فرستاد با این که اگر مردم رُم خواهان جنگ با من بودند، من از بدترین عواقب آن نیز بیم نداشتم، اما اگر شما (کراسوس) با هدف شخصی می‌خواهید به ایران دست‌اندازی کنید، حاضرم به سفاهت شما رحمت کرده و اسرای رُم را پس دهم (تا جنگ نشود). کراسوس مغرور، در پاسخ به سفیر ایران گفت: «جواب شما را در سلوکیه می‌دهم.» (مراد از سلوکیه، خاک ایران است) و سفیر ایران نیز در جواب او با خنده جمله معروفی را گفت:
«اگر در دست من مو می‌بینید، ایران را خواهید دید.»

سرعت عمل شاه ایران

اورُد که در این زمان از سرداری بسیار باهوش و ورزیده به نام سورن (سورنا) بهره می‌برد، اول به سرعت به ارمنستان حمله برد تا از شکل‌گیری سپاه بزرگ ارمنی علیه نیروهای خود جلوگیری کند. سپس سورن را به جنگ با کراسوس فرستاد. اقدام اورُد از نظر نظامی بسیار دارای اهمیت بود، چراکه ارمنستان تسخیر شده و ارتباطش با سردار رُمی قطع شده بود. اکنون برای پیروزی تنها به رشادت سواران پارت احتیاج بود.
کراسوس با 42 هزار سرباز لژیون خود وارد جلگه‌های بین‌النهرین شده و به حران یا کاره رسید. سورن که می‌دانست سربازان حرفه‌ای و غرق در جوشن و فولاد رُم را به سادگی نمی‎‌توان شکست داد، دست به حیله‌ی جنگی زد. وی عمده سواران پارتی خود را پشت تپه‌ها پنهان کرد و آن‌هایی را که به سمت کراسوس نشاند نیز موظف کرد تا سلاح‌های خود را زیر لباس پنهان کنند.
هنگامی که لژیون‌ها ترکیب «فالانژ» را به خود گرفتند ناگهان ایرانی‌ها به صدای طبل از گوشه‌های مختلف به لژیون‌های رُمی حمله بردند. سربازان رُمی جهت مبارزه را تغییر داده و نیزه‌های خود را به سمت نیروهایی که آن‌ها را از پشت مورد هجوم قرار دادند برگرداندند اما سرعت آن‌ها به اندازه سواران پارت نبود و این لژیون‌ها نتوانستند به سرعت آن‌ها، جای خود را تغییر دهند.
در این اثنا سواران ایرانی لباس خود را کنار زده و کمان‌ها، سلاح‌ها و زره‌های خود را نمایان کردند. سرداران پارت با حرکت زیگزاگی تیرها را به سمت لژیون‌های رُمی‌ رها کردند. ابتکار عمل اکنون در دست سپاه ایران بود. آن‌ها لژیون‌ها را به سمت بیابان کشیدند و بخش عظیمی از مردان رُمی با تیر پارت‌ها بر زمین افتادند. در این زمان فابیوس، پسر کراسوس که سال‌ها هم‌رزم سزار بزرگ بود، با 1400 سوار سنگین اسلحه به کمک کراسوس رسید.
ورود فابیوس و دلاوری سواران وی سبب شد تا کراسوس برای ساعاتی از زیر ضربات پارت‌ها بیرون آید اما ظرف همین مدت فابیوس و سواران آن به کلی توسط پارت‌ها منهدم شدند.
کراسوس زمانی که می‌خواست مجدداً فرمان حمله بدهد ناگهان سر پسر خود را به نیزه مردان سوار پارس دید. روحیه رُمی‌ها اکنون به شدت تضعیف شده و بالعکس پارت‌ها حملاتشان را تشدید کردند. اکتاویوس، سردار دیگر رُمی، در این موقع پیشنهاد عقب‌نشینی به کوهستان را (برای در امان ماندن از حمله سواران) داد اما راهنمای عرب به رُمی‌ها خیانت کرد (و یا اشتباه کرد) در نتیجه سورن به حملات خود به رُمی‌ها ادامه داد.

مرگ کراسوس

سورن در این زمان پیشنهاد صلح به کراسوس را داد اما به او تکلیف کرد که باید برای امضای صلح به ساحل رودخانه بیاید. کراسوس به ایرانی‌ها اعتماد نکرد اما تحت فشار سربازان و سردارانش به ویژه اکتاویوس و کاسیوس (که بعدها فرمانروایان رُم شدند) مجبور به پذیرش این خواسته شد. وی و سواران همراه او در حین حرکت به سمت اردوی ایران با پارت‌ها درگیر شده و کشته شدند.
در این که چه کسی مسبب مرگ او بود باید گفت که برخی مورخان خلف وعده سورن را دلیل این امر می‌دانند، برخی بروز شورش در اردوی رُمی و برخی نیز دست به اسلحه بردن همراهان کراسوس را.
اما به هر تقدیر مرگ کراسوس سپاه رُم را متوحش و پراکنده کرد. گفته می‌شود از سپاه رُم 20 هزار نفر کشته، 10 هزار نفر اسیر ایرانی‌ها و 10 هزار نفر شکار اعراب بیابانگرد شدند.

نتیجه نبرد کاره

1- نبرد کاره یا حران نبردی تعیین کننده و مرگبار بود. برای اولین بار رُم در مصاف با یک دولت، شکست قطعی خورده و 90 درصد از بهترین لژیون‌های شرقی خود را از دست داد. این شکست را رُم در اوج قدرت از دولت تازه قدرت‌یافته‌ی پارت یا اشکانی خورده بود.
2- در این نبرد چنان که ذکر شد سه سردار بزرگ رُم کراسوس، اکتاویوس و کاسیوس حضور داشتند که نشان دهنده‌ی علاقه رُم به فتح ایران بود اما مرگ یک سردار و سرافکندگی دو سردار دیگر برای رُم قابل تحمل نبود.
3- حمله پارت‌ها در تاریخ مشهور گشت تا آن جا که جنگ و گریز علیه سپاه‌های منظم تاریخ به عنوان یک تاکتیک مورد استفاده بسیاری از سرداران جنگی قرار گرفت چنان که گفته می‌شود، جنگ و گریز پارتیزانی از کلمه‌ی پارت می‌آید.
4- ظاهراً رُمی‌ها فهمیدند که عبور از دجله و فرات کار آسانی نیست و پیشروی آن‌ها به سوی شرق اقدامی پرزحمت است.
شاید بتوان به جرأت گفت که ایران در دوران اشکانی و بعد ساسانی مانع اصلی توسعه دول غربی برای دستیابی آن‌ها به شرق به ویژه هند، ماوراءالنهر خاک ایران شد.
5- رُم اکنون متوجه وجود یک دشمن بسیار بزرگ‌تر از دشمنان قبل خود (پادشاه پونت، گل‌ها، ژرمن‌ها و هانیبال) شده بود، قدرتی که به دلیل پهناوری خاک، نفوس فراوان و توان بالای جنگاوری غیرقابل شکست نشان می‌داد.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط