از این رو بجاست که با شناخت ماهیّت و مقاصد موقوفات یکدیگر از تجارب ذی قیمت هریک، تا آنجا که چهارچوب های فرهنگی اجازه می دهد، در جهانی که هدف مشترک آن رسیدن به توسعه پایدار است بهرهمند گردند.
غربیها مدت هاست که از جهات گوناگون به شناخت و باز شناخت صور گوناگون و محتوای پُر ارزش فرهنگ مادّی و معنوی مشرقزمین و بلکه جهان پرداخته ند، ما نیز باید در تلاش بیشتری برای شناخت و تسخیر جهات مطلوب فرهنگ و تمدّن غرب با اندیشه غنی تر کردن معارف فرهنگی و فنّی خود، بی هیچ گونه خود باختگی باشیم، زیرا در درون صدف فرهنگی خویش، در دریای جهان، خزیدن و روی از مقتضیات مفید زمان و جنبه های مفید و مثبت آن بر تافتن نوعی هراس از زمانه خواهد بود.
گسترش سنّت وقف و تأسیس بنیادهای وقفی در تمامی زمین های مورد نیاز کشور از ملزومات رستگاری علمی، پژوهشی، فنّی و نظایر آن است. دستیابی به چنین نیک بختی و هدایتی مستلزم عنایت الهی و تلاش برای کسب چنین عنایتی است. انتظار، از ملّت شایسته و بزرگی چون ملّت ایران، بخصوص در اوضاع و احوال کنونی، پیوستن به جنبش وقف گرایی خصوصی و بنیادهای وقفی عمومی یا دسته جمعی جهت حصول به مقاصد عام المنفعه است؛ کاری که در روزگاران گذشته به کمک نهاد وقف جهان را شگفت زده و مشکلات را، بدون اینکه اعتنایی به حکومت های وقت داشته باشد، زدوده و فرهنگ اسلامی ما را استوار، غنی و پیشتاز کرده است.
بازگشت به مردم و زدودن زنگارهای احتمالی از اعتقادات آنان، حلّ مشکلات آنها با مشارکت خود آنها، تشکیل هیأت های امنای بنیادهای وقفیِ متشکل از شخصیت های محبوب فرهنگی، رجال سیاسی مورد وثوق و اعتماد، تجّار متدّین و صاحبان صنایع، ملاکیّن و نمایندگان قشرهای مردم در سطوح گوناگون جامعه، اعّم از جامعه عشایری، روستایی و شهری می تواند توفیقات فراوانی را در همه جهات در اختیار ما بگذارد.
انجام دادن این کارها از رموز موفقیت کشورهای پیشرفته جهان است. موقوفات خصوصی و بنیادهای وقفی کشورهای اروپایی و بخصوص امریکای شمالی از ابزارهای رشد، توسعه و تحوّل فرهنگی جوامع این کشورهاست. میزان و تنوّع امکانات مالی که از طریق بنیادهای وقفی شخصی، خانوادگی و... در اختیار مؤسسات فرهنگی، آموزشی، مراکز پژوهشی، کتابخانه ها، موزه ها و نظایر آنها قرار داده می شود حیرتآور است. بنیادهای وقفیِ جدید ابزاری هستند که به کمک آنها گرایشهای نوین از نظرهای گوناگون در اساسنامه های آنها منظور می شود و به فعلیّت و اجرا در می آید.
واقف یا واقفین دست متولیان یا هیأت های امنای موقوفات را در تشخیص و عمل به مقتضیات زمان باز می گذارند تا هرگاه موضوعی و یا مسأله جدیدی پیش آمد، و مرجع توجهّی بدان نبود، سعی و اهتمام کافی در حلّ آن مبذول دارند. مثلاً بنیادهای وقفی و یا تک موقوفه هایی وجود دارد که پس از حلّ مسایل آموزشی به حلّ مسایل اکولوژیکی و به طور کلّی زیست محیطی پرداخته اند.
از این رو افزایش تعداد بنیادها، تأسیس دانشگاه ها، ایجاد مدارس فنی ـ مهندسی، راه اندازی آزمایشگاه های تحقیقاتی و برپایی محافل و کانون های علمی برای بحث و چاره جویی در زمینه مسایل اجتماعی، اقتصادی، آموزشی در چهارچوب های محلّی، منطقه ای، کشوری و بینالمللی با کمک کارشناسان زبده و امکانات مالی چشم گیر است. اکنون رغبت و انگیزه شرکت ها و تراسته ای بزرگ ملّی و چند ملیتی با میلیاردها دلار سرمایه و هزاران کارگر برای تأسیس بنیادهای وقفی بهحدّی روزافزون شده است، که اعجاب برانگیز است. نتایج مفید همه اینها در نهایت به جامعه آنها و به خود آنها بر می گردد.
از این رو اشارهای به موقوفات و بنیادهای وقفی آلمان می کنیم تا بیش از پیش رمزهایی از راز بقای آنها را، که در وقف نیز نهفته است، دریابیم.
بنیادهای وقفی در آلمان فدرال
تاریخچه، اهمیت و روند موقوفات و بنیادهای وقفی در آلمان
یکی از کشورهای موقوفهخیز و بانی بنیادهای جهان غرب جمهوری فدرال آلمان است، که به علّت اهمیّت دادن به موقوفات در گذشته و بخصوص پس از جنگ جهانی دوم می توان از تجارب موفقیتآمیز آن استفاده فراوان کرد.
«فهرست موقوفات و بنیادهای وقفی آلمان در سال 1991»برای نخستینبار به همت «اتحادیه (ثبت شده) بنیادهای جمهوری فدرال آلمان»انتشار یافته است. به خلاصهای از جریان وقف براساس آن میپردازیم.(1) هرچند این فهرست هنوز کامل نیست امّا عظمت وقف را در این کشور می رساند. در مقدمه این فهرست دکتر رلف هاوئر(2) رئیس افتخاری اتحادیه موقوفات جمهوری فدرال آلمان ـ نظر خود را درباره وقف چنین بیان میک ند:
حق شهروندان در تأسیس موقوفات و بنیادهای وقفی بیانگر وجود آزادی در یک کشور قانونمدار است. واقف در قالب وقف، فراتر از مرگ خویش، اغلب نسل اندر نسلهای بسیار، زنده و جاوید می ماند. از این رو موقوفات همواره نشانی از احترام به آزادی و کرامت انسان بودهاند. در آلمان فدرال وقف سنتی هزار ساله دارد، زیرا سابقه وقف کهنسالترین موقوفه موجود به سال 917 میلادی میرسد.
چون در وجود موقوفات شخصیت واقف جریان داشته و ادامه زندگی می دهد، از این رو حقوق شخصی آنها نیز بر موقوفات بازمانده از آنان مترتّب است. موقوفات سرمایه های مرده نیستند، بلکه اراده ثمربخش جاریه واقف اند.(3)
تا سال 1991م تنها فهرست هایی از موقوفات آلمان در دست بود که یا برگزیدهای از موقوفات مهمّ و یا فهرست های منطقه ای بود. تهیه فهرست کامل موقوفات آلمان با تشکیل گروه کار از سال 1984م آغاز شد. برای انجام دادن این کار ابتدا پرسشنامهای با صد عنوان برای هر موقوفه ای پیشنهاد گردید که سرانجام 25 عنوان یا داده بنا به پیشنهاد گروه کار، به تصویب هیأت مشاوران و هیأت رئیسه اتحادیه موقوفات جمهوری فدرال آلمان برای ثبت و ذخیره در بانک اطلاعات (داده ها) به این قرار برای هر بنیاد وقفی یا موقوفه شخصی پذیرفته شد و مسؤولیت اجرای آن را «مدیریت شرکت مائسناتا با مسؤولیت محدود(4)»برعهده گرفت:
نام، مقر، نشانی، شکل قانونی، سازماندهی وقف یا بنیاد، تعداد کارکنان، عضویت ها، سال تأسیس، واقف، انتفاع عامه، عین متن مقصود واقف (از وقف)، تعیین هدف، پیگیری مقاصد واقف، تدابیر ترویجی، روال درخواست، حوزه تأثیر، وظایف و حقوق دریافت کنندگان، تدابیر اجرایی، اهداء جوایز و نشان ها، کمک هزینه های تحصیلی، سرمایه موقوفه (سرمایه اصلی،) دارایی، بودجه، شعب، خدمات عمومی.
از اوّل ژانویه 1989م تا سی و یکم مارس 1991م پرسشنامه ها برای 5933 موقوفه خانوادگی و شرکتی ارسال و آغاز به دریافت اطلاعات از آنها گردید. پاسخ به پرسشنامه ها مساعد بود و حدود پنجاه درصد پرسشنامه ها (یعنی 2948 پرسشنامه) بهدست موقوفات تکمیل و ارسال گردید، طبعا برخی از موقوفات اطلاعات کاملی ارائه نکردند، تعداد 110 پرسشنامه خطا داشت و تعداد 304 موقوفه از روی احتیاط حاضر به انتشار مشخصات موقوفات نشدند. بدیهی است بانک اطلاعات موقوفات، داده های بیشتری از فهرست دارد، زیرا در فهرست مشخصات 4862 موقوفه ثبت شده است. اتحادیه انتظار دارد کاستیهای فهرست را در چاپهای آتی برطرف کند.
همه ایالت های آلمان به یک نسبت موقوفه ندارند. تقریبا کلیّه موقوفات در ایالات دهگانه آلمان غربی سابق به انضمام برلن غربی قرار دارند و در 5 ایالت آلمان شرقی سابق، که اکنون جزو جمهوری فدرال آلمان اند، فقط 47 موقوفه باقی مانده است. بیشتر موقوفات آلمان شرقی تحت سلطه کمونیسم در چهل سال اخیر از میان رفته اند، که کار شناخت و احیای آنها به درازا خواهد کشید.
مقاطع ایجاد یا سال تأسیس وقف بیانگر روند روبه افزایش موقوفات و بنیادهای وقفی، بخصوص پس از جنگ جهانی دوم است، به طوریکه از سال 1951 تا سال 1991 جمعا 2495 موقوفه یا بنیاد ایجاد شده است.
مقاصد این موقوفات روشنگر اهمیت تشخیص نیازهای اجتماعی و تأمین آن توسط واقفین است. بیشترین تعداد موقوفات به مقاصدی چون تکالیف اجتماعی (8/33 درصد موقوفات)، آموزش، تعلیم و تربیت (21 درصد)، دانش، پژوهش و آموزشعالی (1/11 درصد)، هنر و فرهنگ (5/9 درصد اختصاص یافته است.
هرچند مبالغ مصرفی در فهرست روشن نیست، به نظر م یرسد همین نسبت ها در مورد رقم مصارف کمابیش صدق کند. ما در اواخر همین مقاله در معرفی برخی از بنیادهای وقفی جدید به ارقام نیز توجّه خواهیم کرد. افزایش رقم جمع موقوفات به علّت آن است که تعداد فراوانی از موقوفات چند منظوره هستند و لذا تکرار نشدهاند. بدیهی است نوع و سهم مقاصد در امور گوناگون در هر یک از ایالات آلمان با یکدیگر تفاوت دارند.(5)
به طوریکه اشاره شد، پس از جنگ جهانی دوم، بر اثر دگرگونیهای عظیم علمی، فنّی در جهان غرب و تأثیرات امریکا پس از اشغال آلمان بر این کشور، در زمینه موقوفات و بنیادهای وقفی نیز تغییرات شگرفی پدید آمد. در این مورد آلمان زبانزد است. پرفسور دکتر هلموت بکر که سال ها رئیس مؤسسه ماکس پلانک برای پژوهش آموزشی در برلین بود، این روند را در مقالهای تحت عنوان «آنجا آغاز کنیم، در آنجا که دولت رخنه ها و کمبودهایی را بر جای گذاشته است، برای موقوفات و بنیادهای وقفی نو و انعطاف پذیرتر در آلمان فدرال هنوز وظایف بسیار مهمّی وجود دارد»به سال 1987م به درستی بیان کرده است. در اینجا سعی می شود، حتیالامکان همه آن آورده شود(6)
نام برخی از بنیادهای سیاسی مانند بنیاد کنراد آدنائر Konrad-Adenauer Stiftung یا بنیاد فریدریش ابرت Friedrich-Elert Stiftung، که از درآمدهای عمومی اداره می شوند و این درآمدها را برای مقاصد سیاسی معیّنی به مصرف می رسانند در افواه است و حال آنکه این بنیادهای سیاسی غیرمعمولاند و باید از آنها گذشت. بنیادهای وقفی فراگیر، که افراد حقیقی و حقوقی آنها را به صورت موقوفات خصوصی بنیانگذاری کردهاند، دقیقا در فراهم آوردن موجبات و امکانپذیر ساختن تنوّع فرهنگی و انجام دادن امور و موضوعات معیّن در مسایل گوناگون جامعه نهفته است. اهمیت این مسأله را کسی درک می کند که بعد از جنگ جهانی اوّل جهت مطالعه امور آموزشی امریکا به ایالات متحده امریکا سفر کرده باشد. بخصوص انسان در آن کشور از تنوّع تخصیص امکانات مالی توسط بنیادهای وقفی به نهادهای فرهنگی، دانشگاه ها درزمینه های آموزش عالی و پژوهش، مدارس، موزه ها تحت تأثیر قرار می گرفت. در حالی که آلمانها در آن هنگام با بنیاد وقفی به مثابه ابزار ابتکار عمل فرهنگی، به منزله وسیله و امکان پیشرفت و تغییر مأنوس نبودند. دیدگاه سنتی وقف در آلمان عبارت از این بود که سرمایه ای در اختیار قرار می گرفت که می باید سود یا عواید آن برای انجام دادن مقصود یا مقاصد واقف کفایت کند، مقصود از وقف چنان به دقت تدوین و در وقفنامه تصریح می شد که تا نسلها و قرون متمادی پایدار و استمرار یابد.
شاید بتوان با قدری مبالغه گفت که وقف در سنّت آلمانی ابزاری است که به کمک آن گرایشهای کاملاً معیّن و تثبیتیافته فرهنگی در مقابل تحولات روز میت وانند پشتیبانی شوند، یعنی به مقتضیات زمان توجهّی نمیشد. برعکس در امریکا وقف یا بنیاد وقفی ابزاری است که به مدد و یاری آن گرایشهای نو و مقتضیات زمان تحقق می یابد. از ای نرو تصادفی نیست که مدت های مدید قسمت اعظم موقوفات آلمان کلیسائی (دینی) بودند.
امّا شرایط پس از جنگ جهانی دوم در آلمان نیز تغییر یافته است. از نظر سیاسی در مورد بنیادهای وقفی جریان بسیار شگفتآوری ملاحظه می شود. سوسیال دموکراتها، به طور اعجاب انگیزی دوستدار بنیادهای وقفی شدهاند، زیرا آنها در بنیادهای وقفی شرکت ها و بنگاه های بزرگ صنعتی اثری از اجتماعیشدن (سوسیالیزاسیون) می دیدند و به نظر آنان کسی که وقف می کند، چیزی از حقّ و اختیار تصرّف شرکت یا بنگاه بر وسایل تولید را به نفع مقاصد عام المنفعه از دست میدهد و از این رو وقف مطلوب است. بدینترتیب زیر نظر کُارلواشمید(7)، نخستوزیر ورتمبرگ جنوبی، بنیاد تسپلین(8) از کارخانه های مای باخ(9) تسپلین و کارخانه چرخدنده فریدریش هافن(10) پدید آمد.
حزب دمکرات مسیحی نیز، همواره خود را مدافع موقوفات و بنیادهای وقفی دانسته است، زیرا موقوفات در آلمان بخصوص بهعنوان تأسیسات و نهادهای محافظکارانه ای که سنّت های ویژه ای را حفظ می کردند، بهشمار می رفتند و طبعا دموکرات های مسیحی که خود را نگهبان همین گونه سنن می دانند پشتیبان موقوفاتاند. امّا تنها در سالهای اخیر است که اصطلاح و مفهوم «بنیاد وقفی اجرایی»بهتدریج جا افتاده است. در این میان میتوان به طور کلّی گفت که بنیادها در جریان شدن و پیداییاند. با مطالعه خبرنامه «فروم Forum»نشریه «اتحادیه بنیادهای وقفی جهت دانش آلمان»میتوان تشخیص داد و پی برد که به ندرت ماهی می گذرد، که یک کارخانهدار، یا بیوه او یا فرزندانش به تأسیس بنیاد وقفی غیرمستقلی مبادرت نورزیده باشند. به طوریکه در ظرف سال های 1972 تا 1987م چنین بنیادهایی در نزد اتحادیه مذکور با مبلغی در حدود پانصد میلیون مارک تأسیس شده است.
تعداد و اهمیّت موقوفات و بنیادهای وقفی آلمان در حال حاضر در مقایسه با ایالات متحده امریکا هنوز هم بسیار اندک است، امّا سخن به گزاف نرانده ایم اگر بگوئیم آلمان کشوری است که قصد دارد سرزمین موقوفات و بنیادهای وقفی شود. وقف کردن کاری محبوب و مردمپسند است. مصرف سودهای اقتصادی برای انجام دادن مقاصد عام المنفعه انتقاد از نظام سرمایهداری را کاهش میدهد، از سوی دیگر موقوفات به ترویج تنوّع حیات فرهنگی می پردازند و این چیزی است که دستگاه یکنواختساز دولت از عهده آن به چنان وجهی بر نمی آید.
راستی چرا انسان وقف می کند؟ پاسخ قطعی این سؤال مشکل است چرا که طبعا انگیزه هایی که وابسته به پیدایی موقوفاتاند همچون شخص واقف گوناگوناند. امّا اگر نیک در اینکار نظر کنیم همه در یک جهت و روند خاص حرکت می کنند.
روند تأسیس موقوفات و بنیادهای وقفی نهتنها در آلمان رو به گسترش است، بلکه انعطاف پذیر هم می شود. در اینجا مثالی داریم از شرکتی جهانی به نام شرکت فنی بوش(11) با سنتی در زمینه کارها و اقدامات عام المنفعه، مالک این شرکت تصمیم گرفت پس از مرگش 90 درصد از شرکت او را تبدیل به بنیادی وقفی نمایند. اساسنامه این بنیاد چنان تدوین گردید که به بنیاد امکان آزادی عمل در زمین های اجتماعی، علمی و به طور کلّی در حوزه فرهنگ داده شد. همچنین شرکت کوچکی چون شرکت پفاف(12) در کایزرس لوتن(13)بنیادی وقفی تأسیس کرد که سالیان دراز به ترویج طرحهای سیاست آموزشی می پرداخت، لکن کار خود را در این بین کاملاً در جهت مسایل اکولوژیکی تغییر داده است.
مثال دیگر بنیاد (وقفی) مجتمع صنعتی هاونی(14) در برگه دورف(15) نزدیک هامبورگ است. کورت آکربر(16) صاحب کارخانه بیفرزند بود. او مبادرت به ایجاد یک مدرسه مهندسی وقفی کرد، زیرا او وجود چنین مدرسهای را در هامبورگ بسیار ضروری میدید. او همچنین بهترویج تئاتر در هامبورگ با امکانات وقفی پرداخت و حتی کارخانه خود و مقررات و آئین نامه های آن را به صورت وقفی سر و سامان داد. مطلب جالب توجّه در این بنیاد ارتباط بحث های منظم کارشناسان در محفل علمی برگه دورف(17)درباره مسایل اساسی سیاست اجتماعی (داخلی و خارجی) با یکایک تدابیر وقفی در هر موردی است. آوازه اشتهار محفل یا حلقه گفتگوهای برگه دورف، به خاطر کیفیت آن در بحث مسایل اساسی داخلی و خارجی تا مسکو نیز می رسد.
روند و گسترش بسیار جالبی در بنیاد وقفی خانواده فرویدنبرگ(18) بهچشم می خورد. پنجمین نسل خانواده فرویدنبرگ در واین هایم در خیابان کوه(19) صاحب شرکتی خانوادگی شدند که به تولید چرم پرداخت. امروزه از این کارخانه کنسرنی پدید آمده است که در بسیاری از کشورهای جهان (مانند ژاپن، ایالات متحده امریکا، امریکای لاتین) دارای شعبه است و در فهرست صد کارخانه بزرگ آلمان این کارخانه در موقعیت متوسطی قرار دارد.
خانه اجدادی و بزرگترین کارخانه این کنسرن در واینهایم واقع است. کارخانه فرویدنبرگ در شهر واینهایم که فقط چهل هزار نفر جمعیت دارد ده هزار کارگر را بهکار گماشته است. در سال 1985 خانواده فرویدنبرگ مبادرت به تأسیس یک «بنیاد اجرایی»کرد، که اکنون، در سال دو میلیون مارک در اختیار دارد.سابقه اولیه کارهای وقفی هانس فرویدنبرگ کارخانهدار به سال 1957م می رسد. او محفل اتلینگ(20) را تأسیس کرد، که در آن بیست سال تمام مسایل اساسی سیاست آموزشی کارخانهدارها با کارشناسان مورد بحث قرار می گرفت.
او همزمان بنیادی وقفی ایجاد کرد تا بسیاری از نوجوانان و جوانان با استعداد بتوانند پس از گذراندن یک دوره آزمایشی در کارخانه به اخذ دیپلم متوسطه نایل گردند. کمکهزینه این افراد را در دبیرستان شهر واینهایم و در مدرسه اودن والد(21) کارخانه تقبل می کرد. در قبال این کار هیچگونه فشاری بر این نوجوانان و جوانان برای اینکه پس از پایان تحصیلات دبیرستانی و یا حتی دانشگاهی برای کار به کارخانه بر گردند، وارد نم یآمد. با این امکانات مالی موقوفه فرویدنبرگ بود که امکان تأسیس نخستین مدرسه جامع بادن و ورتمبرگ در واینهایم فراهم آمد.
از سال 1985م به بعد فعالیت های وقفی خانواده فرویدنبرگ شکل دیگری به خود گرفته است. اعضای خانواده سهامدار کارخانه فرویدنبرگ سپرده های انتقالناپذیر را بهصورت بنیاد وقفی تأسیس کردند تا با سود آن مقاصد عام المنفعه انجام گیرد. بدینترتیب بنیاد وقفی فرویدنبرگ تأسیس شد. اکنون بنیاد اولین برنامه خود را ارائه داده و در آن ضوابط اعطای امکانات را تدوین کرده است. بنیاد فرویدنبرگ همانند دیگر بنیادهای یاد شده است و تفاوت آن با بنیادها یا موقوفات قدیمی در آن است که برای تحقق یک اندیشه یا حفظ سنتی خاص تأسیس نشده است، بلکه وظیفه آن کشف طرحهای نو می باشد. بنیاد در جستجوی تشخیص و شناسایی خلأها و کمبودها در ابتکار عمل دولت و رفع آنها توسط کار خود بنیاد است.
بنیاد کار را بخصوص ب طور عمیق وقف سه حوزه عمل کرده است: مبارزه با بیکاری نوجوانان، همکاری نسلها و اصلاح شرایط زندگی و همچنین بهبود تفاهم برای اقلیت ها در آلمان. بنیاد طرحهایی را مورد پشتیبانی قرار داده و ترویج می کند، که نهفقط باید برای یک مورد خاص طراحی بشوند، بلکه در جستجوی شیوه های چاره و قابل تعمیم باشند.
کریستیان پتری(22)، مدیرعامل بنیاد فرویدنبرگ که طی سالیان متمادی اداره مرکز آموزشی و پرورشی دریندرزاکسن و کارهای مربوط به امور خارجیان در نُردراین را بهعهده داشته است، گزینش و شکلبندی پروژه ها را بدینقرار وصف می کند:
بنیادها باید برخلاف جهت دوران، اندیشه کنند. با توجّه به دگرگونی هایی که در موضوعات روی می دهد بسیار مهمّ است که انسان یک بار برخلاف جریان شنا کند. موضوع خارجیها، در صورتیکه ما آن را فقط در رسانه های گروهی و اولویت های بودجه ای دوایر دولتی بنگریم، موضوعی حلشده بهنظر میرسد، امّا چون مسایل خارجیها به هیچوجه حلّ نگردیده، از این رو بنیاد پشتیبانی از طرحهای مربوط به مسایل خارجیها در آلمان را جزو محورهای اصلی کار خود قرار داده است.
کسی که با مسایل جذب خارجیها در جامعه آلمان سر و کار دارد، بارها تجربه کرده است، چه کارها که میت وانست انجام دهد و می بایست انجام گیرد، امّا در مرزهای مسؤولیتها ناکام م یماند، زیرا که مشاغل کمک کردن و تربیت کردن در آلمان، چون همهجا، از یکدیگر جدا می باشد. از این رو همکاری نزدیک بین مدارس و کارخانجات، تأسیسات یا نهادهای کمک به جوانان و فرهنگ و ادامه تحصیل و رسانه های گروهی اقدامی جامع و فراگیر ضروری است. این امر یک فرصت عمل برای بنیادهای وقفی است، چرا که غالب اوقات می توان با امکانات مالی خصوصی محدودیت های اداری را، که مانع ابتکار عملاند از میان برداشت. این کار نه بر ضد بوروکراسیهای ذیربط، بلکه با کمک خود آنان، که میخواهند امّا در بیشتر موارد به تنهایی قادر به انجام آن امور نیستند، انجام می گیرد و بدینترتیب بر موانع پیروز می شوند.
پشت سر این نظریات تجربه مشترک همه بنیادهای بزرگ وقفی از بنیاد فورد(23) تا بنیاد فولکس واگن(24) قرار دارد، که اکنون روزگار آن است که خلأها و کمبودهای ابتکار عمل دولت را کشف کرده و نتایج لازم را از آن بگیریم. از این روست که بنیاد فرویدنبرگ به همراه اتحادیه بنیادهای وقفی برای دانش آلمان به تأسیس مرکزی برای ترکیه شناسی اقدام کرد. اندیشه ای که هنگام آن سر رسیده بود، امّا هیچ کس و هیچ مؤسسه ای بدان نپرداخته بود. برای بنیادها از پاره ای جهات جستجوی راه های نو که مغایر با عادات مألوفاند، آسانتر از دولت است.
انگیزه های مهمّ برای شکلدهی «بنیادهای اجرایی»از جانب «باشگاه هوگو»(25) بر انگیخته شد، در این باشگاه است که بنیادهای بزرگ اروپا معمولاً دوبار در سال برای تعاطی و مبادله افکار در زمینه نکات اساسی ترویجی و مسایل بنیادها از نوع سازمانی گردهم می آیند.
تصادفی نیست که اولین انگیزه برای ایجاد این باشگاه را شپارد استون(26)مطرح کرد. او رئیس مؤسسه آسپ(27) در برلن بود که بهعنوان مشاور کمیسر عالی آمریکا مک کلوی پس از جنگ جهانی دوم در آلمان با کمبود بنیادهای وقفی در آلمان روبهرو گردید.
هنوز هم میدان عمل قسمت اعظم موقوفات آلمان بسیار محدود است. به عنوان مثال بسیاری از موقوفات بدانجهت که مقصد واقف تنها منحصر به دانش است، امکان تقویت و ترویج مدارس، پیشبرد تأسیسات و نهادهای آموزشی و پرورشی و فرهنگی و موزه ها را ندارند. باید آرزو کرد که بنیادهای جدید حتیالامکان بهصورت بنیادهای اجراکننده و انعطاف پذیر تأسیس شوند تا هیأت امنای آنها بتوانند مقاصد خود را به موجب اساسنامه ای جامع جزء به جزء برحسب نیاز و اقتضای معنوی و عملی زمان جستجو کنند، همانگونه که کورت آکربر و خانواده فرویدنبرگ انجام دادهاند.
جزو کارهای اجرایی در این زمینه طبعا نیاز به برقراری رابطه باز مدیریت های کلّ دارایی در مورد ضرورت های بنیانگذاری بنیادهای وقفی وجود دارد. چون قانون موقوفات در ایالت های گوناگون آلمان گونهگون تنظیم شده است، بیشتر بسته به کاربرد عملی قوانین توسط یکایک ادارات دارایی ایالت ها مربوط می شود که آیا تأسیس بنیادها امکانپذیر است یا خیر؟ نظر و آرزوی هلموت بکر آن است که «بهخاطر سود و مصلحت، شادابی و سر زندگی فرهنگی و شکفتگی نیروی ابتکار عمل در آلمان، بسیار مهمّ است که اراده و نیّت وقف در اقتصاد آلمان ـ به همراه گشادهدستی و سعه صدر ادارات دارایی ـ رشد یابد»(28)
جایگاه والای آموزش عالی و پژوهش و فن در بنیادهای وقفی آلمان
از مهمترین بنیادهای مستقل وقفی آلمان بنیاد فولکس واگن است. بهسبب اهمیتی که این بنیاد، بخصوص از نظر پژوهشهای محض دارد چکیدهای از تاریخچه، وظایف و مقاصد و عملکردهای آن را در زمینه پشتیبانی، پیشبرد و ترویج و ارتقای دانش، پژوهش و فن در آموزشعالی و پژوهش دانشگاهی از گزارشی که به مناسبت سی سالگی این بنیاد انتشار یافته(29)می آوریم. امید است در کنار الگوهای بسیار اصیلتر و کهنتر میهن اسلامی ما تجارت ذیقیمت این بنیاد کمکی در گسترش بیشتر علم و بنیادپروری در کشور ما بنماید.
بنیاد مجتمع فولکس واگن در تاریخ نوزدهم ماه مه 1961 بهدست طرفین معاهده تشکیل بنیاد، یعنی دولت مرکزی جمهوری فدرال آلمان و دولت ایالتی نیدرزاکسن (یکی از ایالت های آلمان)، بهعنوان بنیادی با شخصیت و صلاحیت حقوقی قانون مدنی تأسیس شد و نخستین جلسه هیأت امنای آن در تاریخ بیست و هفتم فوریه 1962 آغاز بهکار کرد و از ای نرو سرآغاز فعالیت بنیاد را همین تاریخ می دانند.
مبانی حقوقی و منابع مالی بنیاد را «قرارداد تنظیم وضعیت حقوقی شرکت مجتمع صنعتی فولکس واگن با مسؤولیت محدود راجع به تأسیس بنیاد مجتمع فولکس واگن مورخ یازدهم و دوازدهم نوامبر 1959م»(30)ن قرارداد اساسنامه 12 مادّه ای مورخ نوزدهم ماه مه 1961م تدوین گردید و در دهم مارس سال 1989م نام بنیاد مجتمع فولکس واگن به بنیاد فولکس واگن تغییر یافت. در صفحات بعد ترجمه این اساسنامه بهسبب اهمیتی که دارد آورده می شود.
سرمایه بنیاد فولکس واگن، که فقط به منظور پشتیبانی، ترویج و ارتقای دانش و فنّ و ارتقای پژوهش و آموزشعالی است در سال 1992م حدود سه میلیارد مارک بود. بنیاد از سوی بخش خصوصی و دولتی کمک مالی و عطایا دریافت نمی کند. هیأت امنای بنیاد از هر حیث آزاد است و در تصمیمات خود مستقل عمل می کند و نباید به لحاظ نام آن گمان شود که بنیاد متعلق به یک شرکت است. باید علّت تأسیس، نام و مقاصد بنیاد را با ملاحظه شرایط خاص پس از جنگ جهانی دوم آلمان در نظر گرفت. پیدایش بنیاد، همانطور که اشاره شد، مربوط به قرارداد دولتی بین ایالت نیدرزاکسن و دولت جمهوری فدرال آلمان در نوامبر 1959م است، که همزمان دعوای حقوقی
و مالی بر سر وضعیت نامشخّص مالکیت بر شرکت سهامی مجتمع صنعتی فولکس واگن با مسؤولیت محدود را فیصله داد. بهموجب این قرارداد شرکت مجتمع فولکس واگن با مسؤولیت محدود تبدیل به یک شرکت سهامی با مسؤولیت نامحدود شد. شصت درصد سرمایه اصلی آن، با انتشار اوراق سهام کوچک فولکس واگن با نرخ مورد توافق بین دولت مرکزی فدرال و دولت نیدرزاکسن و با مدیریت دولت فدرال به فروش می رسد، به مالکیت خصوصی در می آید.
بیست درصد از سهام سرمایه اصلی به جمهوری فدرال آلمان و بیست درصد دیگر به ایالت نیدرزاکسن رسید. بنا به قرارداد منعقد فیمابین دولت فدرال و دولت ایالت نیدرزاکسن درآمد حاصل از فروش و مطالبات و کلیّه سودهای حاصله از سهام واگذاری شده از سرمایه اصلی به دولت فدرال و دولت نیدرزاکسن بهعنوان دارایی بنیاد جدیدالتأسیس مجتمع فولکس واگن منظور شد و به مالکیت بنیاد درآمد و طرفین قرارداد متعهّد به پشتیبانی از مقاصد بنیاد گردیدند.
لذا بنیاد از نظر مالی و اداری خودگردان و خودفرمان است. اندیشه تأسیس بنیاد بهصورت یک نهاد نیرومند جهت ترویج دانش، پژوهش و فن در سطوح عالیه، نیاز آلمان پس از جنگ به چنین نهادی بود. درآمد بنیاد فولکس واگن به هنگام تأسیس تقریبا با انجمن پژوهشی آلمان(31)و انجمن ماکس پلانک(32) برابر بود. میزان دارایی بنیاد در سال 1962م (سال تأسیس)، بدون مطالبات سود بابت سهام فولکس واگن جمهوری فدرال آلمان و ایالت نیدرزاکسن، نزدیک به یک میلیارد و یکصد هزار مارک بود.
در پایان سال 1991م کلّ دارایی بنیاد به سه میلیارد مارک بالغ گردید. در حال حاضر بنیاد به علّت کاهش ارزش پول تنها میتواند حدود نصف طرحها و مقاصد منطبق با اساسنامه خود را که در سال 1962 امکانپذیر بود، اجرا کند. هزینه پژوهش نیز در ظرف سیسال اخیر افزایش یافته است، به طوریکه پرداخت ناخالص سالیانه به یک پژوهشگر، که در سال 1962م معادل بیست هزار مارک بود، در سال 1991م به نود هزار مارک رسیده است. افزون بر این در ظرف همین مدت هزینه های دیگر پژوهش نیز به دنبال مسیر انفجارآمیز ابزارها و دستگاه های نوتر و بهتر چند برابر آن زمان می رسد.
در موادّ 1، 2 و 3 اساسنامه چنین آمده است(33)
ماده 1: نام مقر:
موقوفه «بنیاد فولکس واگن»نام دارد. بنیاد دارای شخصیت حقوقی قانون مدنی است و مقر آن در هانور می باشد.
ماده 2: مقاصد بنیاد
مقاصد بنیاد ترویج دانش و فنّ، پژوهش و آموزشعالی است.
ماده 3: انتفاع عامه
بنیاد فقط و فقط مقاصد عام المنفعه مطابق با فصل «اهداف مشمول معافیت های مالیاتی»آئیننامه مالیاتها را تعقیب می کند. فعالیت آن ایثارگرانه است و در وهله اوّل مقاصد آن نفع اقتصادی شخصی نیست و غیرانتفاعی است. امکانات مالی بنیاد باید تنها در راه مقاصد موافق با اساسنامه مصرف شود، احدی حق ندارد از طریق پرداخت هایی که با مقاصد بنیاد بیگانه است، یا به وسیله پاداش های بالای غیرمعقول از این امکانات برخوردار شود.
رسیدگی به تقاضاهای واصله، مبادله اطلاعات و مشاوره با متقاضیان، پیگیری موضوعات پیشنهادی درخواست کنندگان و ابلاغ موافقت های مصوّب هیأت امنا، پرداخت هزینه های پژوهشی مصوّب و نظارت بر هزینه های آنها برابر مقررات بنیاد صورت می گیرد. از ارگان های تشکیلات بنیاد «شورای کارکنان بنیاد»مرکب از پنج عضو از منتخبین کارکنان از میان کارکنان بنیاد م یباشد.
اداره اوّل: وظیفه این اداره اجرای مقاصد بنیاد در رشته های علوم طبیعی و مهندسی، طب
فعالیتهای بنیاد
بنیاد فولکس واگن از بدو تأسیس تا پایان سیسالگی آن (1992ـ1962م) جهت اجرای حدود بیست هزار موافقت علمی ـ پژوهشی فنی ـ مصوّب در هیأت امنا مبلغی معادل سه میلیارد و هشتصد میلیون مارک در اختیار متقاضیان، در چهارچوب مقاصد بنیاد قرار داده است. درآمدهای بنیاد در سال 1991م بالغ بر 221 میلیون و یکصدهزار مارک بود و در همین سال 484 موافقت جدید به مبلغ متجاوز از 159 میلیون و ششصد هزار مارک برای پیشبرد و ترویج آموزشعالی، پژوهش و فنّ در اختیار طرح های پژوهشی دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی داخلی و خارجی گذاشت و به تجهیز و راهاندازی مراکز پژوهشی و آموزشی پرداخت. بنیاد امکانات مالی ترویجی خود را در اختیار فرد نمی گذارد، بلکه فقط به نهادهای رسمی می پردازد.
محورهای اصلی مورد پشتیبانی، تشویق و ترغیب و ترویج بنیاد را در سال 1992م جزو فهرست کارهای ادارات اوّل و دوم تشکیلات علمی ـ اداری بنیاد در اینجا می آوریم. طبیعی است درباره هریک از محورهای علمی، پژوهشی و فنّی و رشته های ذیربط دانشگاهی طرح های فراوانی اجرا شده و در حال اجراست، که ذکر آنها به درازا می کشد. چکیده آنها در انتشارات بنیاد و فهرست گروهی از آنها در گزارش سال 1991م آمده است. بنیاد آزاد است تا بنا به ارزشیابی و تشخیص خود آنچه را در چارچوب مقاصد بنیاد مهمّ و مناسب م یداند مورد پشتیبانی مالی قرار دهد. بنیاد امکانات خود را هدفدار بهکار می برد تا همکاری های میان رشته ای و بینالمللی را برانگیزد. چون حداکثر زمان پشتیبانی از طرحها 5 سال است همین امر بنیاد را قادر م یسازد تا پیوسته برنامه های جدیدی را پیگیری کند و طرح های نوین علمی و پژوهشی و فنّی را مدّنظر قرار دهد و برای اجرای آنها تأمین اعتبار نماید و امکانات خود را برای تحققبخشیدن به پروژه ها بکار گیرد.
بنیاد، بخصوص به موضوعات و زمینـه هـایی می پردازد که نه دولت و نه سایر مراکز و یا نهادهای علمی ـ پژوهشی توجّه کافی بدانها مبذول نمی کنند و یا اصولاً عنایتی به انجام آنها ندارند. بنابراین بنیاد در تلاش اسـت تا برانگیزننده تحولات جدید در علوم و فنون باشد و شیوه هایی را جهت تربیت نسلهای علمی آینده تهیه کنـد و به تکامل پژوهش و زمینه های تحقیقاتی آیندهساز و علوم بنیادی و کاربردی، با توجّه به محورهای اصلی و بـر حسب نیاز و بنـا به توقع و انتظـار از دانش و فن، بپردازد.
تشکیلات بنیاد
علاوه بر هیأت امنا تعداد کادر کارکنان بنیاد در ماه ژوئن 1992م جمعا 91 نفر، متشکل از کارشناسان طراز اوّل با درجه های دانشگاهی دکتری، مهندسی و غیره بود و هزینه اداری آن در همین سال کلاً بالغ بر سیزده میلیون و ششصد هزار مارک می شد و طبیعی است این بجز هزینه های تحقیقاتی و آموزشی ـ فنی یادشده میباشد. بنیاد تصمیمات خود را از طریق هیأت امنا، که مدیریت امور علمی و فنی بنیاد بر عهده آن است، اتخاذ می کند. بهعلّت اهمیّت بسیاری که هیأت امنا دارد بیشتر اعضای آن از شخصیت های ممتاز حوزه های دانش، فنّ و اقتصاد منصوب میشوند. در حال حاضر از چهارده عضو هیأت امنا هشت نفر آنها پروفسور دانشگاه های آلمان م یباشند. یکی از اعضای هیأت امنا از طرف شرکت سهامی فولکس واگن نمایندگی دارد. اعضای هیأت امنا در طول پنج سال خدمت غیرقابل عزلاند. کارها و امور اجرایی را هیأت امنا در چارچوب این سازمان انجام می دهد:
1-دبیرخانه: مدیریّت دبیرخانه با دبیر کلّ منتخب هیأت امناست. دبیرخانه دارای دفتر مدیر کلّ، دفتر روابط عمومی و مطبوعاتی و دفتر حقوقی است. دبیرخانه کارهای مقدماتی مصوّبات هیأت امنا را تهیّه می کند و پس از تصویب به اجرا می گذارد. جزو وظایف دبیرخانه آماده کردن و سازماندهی محورهای اصلی ترویج براساس مقاصد مندرج در اساسنامه است.
2-اداره دوم:این اداره در زمینه علوم انسانی این فعالیت ها را انجام می دهد:
3-امور مالی و اداری: ـ دوایر:
ـ سازمان و دادهپردازی
ـ امور مالی و حسابداری، اداره امور داخلی بنیاد
ـ ممیزی (رسیدگی به هزینه ها)
ـ امور کارگزینی
4-اداره امور دارایی: ـ دوایر:
ـ اوراق بهادار، تسویه حساب
ـ ملک عقار، معامله اوراق بهادار(34)
جمع بندی و نتیجه گیری
به طوریکه دیدیم نقش موقوفات و بنیادهای وقفی کنونی جهان سرمایهداری تشخیص و شناخت مسایل، چارهجویی و سرمایهگذاری برای حلّ آنها و نیز گسترش کمّی و کیفی، ترویج دانش، بخصوص در آموزشعالی، پژوهش و فن و اشاعه آنهاست. این کار بهطور مستقیم و غیرمستقیم به سود جامعه و گسترش رفاه و سرمایه به قشرهای مختلف جامعه می باشد. در کشور ما نیز قاعدتا باید، همانگونه که در گذشته بوده، جستجوی راه های جدید و تأمین امکانات رفع نیازها و حلّ مسایل حادّ برای موقوفات و بنیادهای وقفی نسبت به دولت امکانپذیرتر باشد، زیرا همواره مردم و شخصیت های مذهبی و فرهنگی بودهاند که فرهنگ ما و ایران ما را تاکنون حفظ کردهاند. اگر تلاش مردم و سرمایه های مردمی برای نجات و اشاعه دین و آئینه ای مردمی نبود قطعا ما اکنون در کام نوینگرایی یا تمدّن منفی و تبعات نامطلوب آن فرو رفته بودیم.
جای آن است که برای درخشانتر کردن جایگاه بلند وقف، تأکید بیشتر بر آن، رغبت افزایی و گرایشآفرینی بهسوی وقف، در هر شکل و صورت آن، بخصوص بنیادهای موضوعی انعطاف پذیر، در اقتصاد ما شکوفا شود. فراگیر ساختن چنین امر خیری در میان مردم ما از سرمایهداران، صاحبان صنایع و حرف، بازرگانان، علما، فرهنگیان و کلیّه قشرهای جامعه ضروری است، به شرط آنکه تشویق های دینی، دولتی و مردمی و تسهیلات مالیاتی انجام گیرد. بر رسانه های گروهی است که تعریف، مقاصد متنوّع، فواید و نحوه اجرای وقف را در زمره واجبات ملّی ـ دینی دانسته و مبانی گسترش آن را توسط افراد خیّر فراهم آورند.
بر مقامات روحانی و بر سازمان محترم اوقاف است که موقوفات انعطاف پذیر و بسط حقوقی و دینی و تکامل آن را روشن سازند، اجازه تغییر در مصارف را، هر آنجا که لازم است و اقتضای زمان ایجاب می کند در صورت اجازه شرع مقدس از مقام محترم ولایت فقیه اخذ کنند، مسأله تبدیل به احسن و یکپارچه کردن اراضی پراکنده و مستغلات متفرّق وقفی را به همین شیوه و با نظر کارشناسان حل فرمایند. دردها و نیازهای اجتماعی کشور رو به رشد ما، بخصوص در زمینه آموزش و پرورش و آموزش عالی، پژوهش و فنون، چه از نظر نیازهای فضایی، علمی و تجهیزاتی، کاملاً ملموس است. مسأله ایجاد صنعت، فرصت های شغلی و جنگلکاری و مرتعداری و رشد کشاورزی، در شرایطی که ما با سیر قهقهرایی آنها مواجه هستیم امری حیاتی است و با همکاری بنیادهای وقفی و کمکهای دولتی حل آنها امکانپذیر است.
پی نوشت :
1-Verzeichnis der Deutschen Stiftungen 1991.
2-Dr. Rolf Hauer.
3-فهرست موقوفات آلمان، 1991، صVII.
4-Maecenata Manage-ment GMBH.
5-فهرست موقوفات، 1991، صV-IV.
6-Becker, H.: Dort anfangen, wo der staat luchen gelassen hat, Fur meue und flexiblere Stiftungen gilt es in der Bundesrepublik noch viele wichtige Aufgaben, in: Frankfurter Rundschau 26.3.1987Nr.72/S.23.
7-Carlo Schmid.
8-Zeppelinstiftung.
9-Maybach.
10-Der Zahnradfa brik Friedrichshafen.
11-Die Firma Bosch.
12-Die Firma pfaff.
13-Kaiserslauten.
14-Die Stiftung der Hauni - werke .
15-Bergedorf.
16-Kurt A. Korber.
17-Der Bergedorfer gesprachkreis.
18-Die der Familie Freudenberg.
19-Weinheim an der Bergstrabe.
20-Der Ettlinger Kreis.
21-Die odenwaldschule.
22-Christian Petry.
23-Ford Foundation.
24-Volkswagen Stiftung.
25-Hague - club.
26-Shepard Stone.
27-Der leiter des Aspen Instituts in Berlin.
28-هلموت بکر؛ همانجا، ص32.
29-Volkswagen - Stiftung; Bericht, 1991, Hannover, Juli 1992.
30-متن این قرارداد علاوه بر گزارش سال 1991م بنیاد فولکس واگن (ص182 تا 184) در مأخذ اصلی قانونی زیر نیز برای نخستینبار انتشار یافته است:
DGBI, 1960,1,S. 301, 302.
31-Devtsche Fors chungsgemeinschaft.
32-Max - Planck Gesllschaft.
33-متن اساسنامه در مآخذ زیر انتشار یافته است:
Gemeinsames Ministerialblatt der Bundesministerien 1989, S.205f; Nieder saechsischisches Ministerialblatt, 1989, S.488f.
Volkswagen - Stif-tung; Bericht 1991, Hannover, Juli 1992.
34-از گزارش 1991م بنیاد فولکس واگن به زبان آلمانی.
نویسنده: مصطفی مؤمنی
این مقاله در تاریخ 1403/ بروز رسانی شده است.