بنيادهاي وقفي در آلمان فدرال

موقوفات و بنيادهاي وقفي آلمان يا اصولاً غربي با موقوفات اسلامي، بخصوص شيعي، افتراق بنيادي دارند، امّا در مواردي که مقصود آنها حلّ مشکلات عمومي، پشتيباني، تشويق، ترغيب و ترويج دانش و فنّ است داراي وجوه اشتراک اساسي مي‏باشند. از اين‏رو بجاست که با شناخت ماهيّت و مقاصد موقوفات يکديگر از تجارب ذي‏قيمت هريک، تا آنجا که چهارچوب‏هاي فرهنگي اجازه مي‏دهد، در جهاني که هدف
پنجشنبه، 17 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بنيادهاي وقفي در آلمان فدرال
بنيادهاي وقفي در آلمان فدرال
بنيادهاي وقفي در آلمان فدرال

نويسنده: مصطفي مؤمني

(لزوم تأسيس بنيادهاي وقفي هماهنگ با مقتضيات زمان)

مقدمه
موقوفات و بنيادهاي وقفي آلمان يا اصولاً غربي با موقوفات اسلامي، بخصوص شيعي، افتراق بنيادي دارند، امّا در مواردي که مقصود آنها حلّ مشکلات عمومي، پشتيباني، تشويق، ترغيب و ترويج دانش و فنّ است داراي وجوه اشتراک اساسي مي‏باشند. از اين‏رو بجاست که با شناخت ماهيّت و مقاصد موقوفات يکديگر از تجارب ذي‏قيمت هريک، تا آنجا که چهارچوب‏هاي فرهنگي اجازه مي‏دهد، در جهاني که هدف مشترک آن رسيدن به توسعه پايدار است بهره‏مند گردند. غربيها مدتهاست که از جهات گوناگون به شناخت و باز شناخت صور گوناگون و محتواي پُر ارزش فرهنگ مادّي و معنوي مشرق‏زمين و بلکه جهان پرداخته‏اند، ما نيز بايد در تلاش بيشتري براي شناخت و تسخير جهات مطلوب فرهنگ و تمدّن غرب با انديشه غني‏تر کردن معارف فرهنگي و فنّي خود، بي‏هيچ‏گونه خودباختگي باشيم، زيرا در درون صدف فرهنگي خويش، در درياي جهان، خزيدن و روي از مقتضيات مفيد زمان و جنبه‏هاي مفيد و مثبت آن بر تافتن نوعي هراس از زمانه خواهد بود.
گسترش سنّت وقف و تأسيس بنيادهاي وقفي در تمامي زمينه‏اي مورد نياز کشور از ملزومات رستگاري علمي، پژوهشي، فنّي و نظاير آن است. دستيابي به چنين نيک‏بختي و هدايتي مستلزم عنايت الهي و تلاش براي کسب چنين عنايتي است. انتظار، از ملّت شايسته و بزرگي چون ملّت ايران، بخصوص در اوضاع و احوال کنوني، پيوستن به جنبش وقف‏گرايي خصوصي و بنيادهاي وقفي عمومي يا دسته‏جمعي جهت حصول به مقاصد عام‏المنفعه است؛ کاري که در روزگاران گذشته به کمک نهاد وقف جهان را شگفت زده و مشکلات را، بدون اينکه اعتنايي به حکومت‏هاي وقت داشته باشد، زدوده و فرهنگ اسلامي ما را استوار، غني و پيشتاز کرده است.
بازگشت به مردم و زدودن زنگارهاي احتمالي از اعتقادات آنان، حلّ مشکلات آنها با مشارکت خود آنها، تشکيل هيأت‏هاي امناي بنيادهاي وقفيِ متشکل از شخصيت‏هاي محبوب فرهنگي، رجال سياسي مورد وثوق و اعتماد، تجّار متدّين و صاحبان صنايع، ملاکيّن و نمايندگان قشرهاي مردم در سطوح گوناگون جامعه، اعّم از جامعه عشايري، روستايي و شهري مي‏تواند توفيقات فراواني را در همه جهات در اختيار ما بگذارد.
انجام دادن اين کارها از رموز موفقيت کشورهاي پيشرفته جهان است. موقوفات خصوصي و بنيادهاي وقفي کشورهاي اروپايي و بخصوص امريکاي شمالي از ابزارهاي رشد، توسعه و تحوّل فرهنگي جوامع اين کشورهاست. ميزان و تنوّع امکانات مالي که از طريق بنيادهاي وقفي شخصي، خانوادگي و... در اختيار مؤسسات فرهنگي، آموزشي، مراکز پژوهشي، کتابخانه‏ها، موزه‏ها و نظاير آنها قرار داده مي‏شود حيرت‏آور است. بنيادهاي وقفيِ جديد ابزاري هستند که به کمک آنها گرايشهاي نوين از نظرهاي گوناگون در اساسنامه‏هاي آنها منظور مي‏شود و به فعليّت و اجرا در مي‏آيد. واقف يا واقفين دست متوليان يا هيأتهاي امناي موقوفات را در تشخيص و عمل به مقتضيات زمان باز مي‏گذارند تا هرگاه موضوعي و يا مسأله جديدي پيش آمد، و مرجع توجهّي بدان نبود، سعي و اهتمام کافي در حلّ آن مبذول دارند. مثلاً بنيادهاي وقفي و يا تک موقوفه‏هايي وجود دارد که پس از حلّ مسايل آموزشي به حلّ مسايل اکولوژيکي و به‏طور کلّي زيست محيطي پرداخته‏اند. از اين‏رو افزايش تعداد بنيادها، تأسيس دانشگاه‏ها، ايجاد مدارس فني ـ مهندسي، راه‏اندازي آزمايشگاههاي تحقيقاتي و برپايي محافل و کانونهاي علمي براي بحث و چاره‏جويي در زمينه مسايل اجتماعي، اقتصادي، آموزشي در چهارچوب‏هاي محلّي، منطقه‏اي، کشوري و بين‏المللي با کمک کارشناسان زبده و امکانات مالي چشمگير است. اکنون رغبت و انگيزه شرکتها و تراستهاي بزرگ ملّي و چند مليتي با ميلياردها دلار سرمايه و هزاران کارگر براي تأسيس بنيادهاي وقفي به‏حدّي روزافزون شده است، که اعجاب برانگيز است. نتايج مفيد همه اينها در نهايت به جامعه آنها و به خود آنها بر مي‏گردد.
از اين‏رو اشاره‏اي به موقوفات و بنيادهاي وقفي آلمان مي‏کنيم تا بيش از پيش رمزهايي از راز بقاي آنها را، که در وقف نيز نهفته است، دريابيم.
تاريخچه، اهميت و روند موقوفات و بنيادهاي وقفي در آلمان
يکي از کشورهاي موقوفه‏خيز و باني بنيادهاي جهان غرب جمهوري فدرال آلمان است، که به علّت اهميّت دادن به موقوفات در گذشته و بخصوص پس از جنگ جهاني دوم مي‏توان از تجارب موفقيت‏آميز آن استفاده فراوان کرد.
«فهرست موقوفات و بنيادهاي وقفي آلمان در سال 1991»براي نخستين‏بار به همت «اتحاديه (ثبت شده) بنيادهاي جمهوري فدرال آلمان»انتشار يافته است. به خلاصه‏اي از جريان وقف براساس آن مي‏پردازيم.(1) هرچند اين فهرست هنوز کامل نيست امّا عظمت وقف را در اين کشور مي‏رساند. در مقدمه اين فهرست دکتر رلف هاوئر(2) رئيس افتخاري اتحاديه موقوفات جمهوري فدرال آلمان ـ نظر خود را درباره وقف چنين بيان مي‏کند:
حق شهروندان در تأسيس موقوفات و بنيادهاي وقفي بيانگر وجود آزادي در يک کشور قانون‏مدار است. واقف در قالب وقف، فراتر از مرگ خويش، اغلب نسل اندر نسل‏هاي بسيار، زنده و جاويد مي‏ماند. از اين‏رو موقوفات همواره نشاني از احترام به آزادي و کرامت انسان بوده‏اند. در آلمان فدرال وقف سنتي هزار ساله دارد، زيرا سابقه وقف
کهنسالترين موقوفه موجود به سال 917 ميلادي مي‏رسد. چون در وجود موقوفات شخصيت واقف جريان داشته و ادامه زندگي مي‏دهد، از اين‏رو حقوق شخصي آنها نيز بر موقوفات بازمانده از آنان مترتّب است. موقوفات سرمايه‏هاي مرده نيستند، بلکه اراده ثمربخش جاريه واقف‏اند.(3)
تا سال 1991م تنها فهرست‏هايي از موقوفات آلمان در دست بود که يا برگزيده‏اي از موقوفات مهمّ و يا فهرست‏هاي منطقه‏اي بود. تهيه فهرست کامل موقوفات آلمان با تشکيل گروه کار از سال 1984م آغاز شد. براي انجام دادن اين کار ابتدا پرسشنامه‏اي با صد عنوان براي هر موقوفه‏اي پيشنهاد گرديد که سرانجام 25 عنوان يا داده بنا به پيشنهاد گروه کار، به تصويب هيأت مشاوران و هيأت رئيسه اتحاديه موقوفات جمهوري فدرال آلمان براي ثبت و ذخيره در بانک اطلاعات (داده‏ها) به اين قرار براي هر بنياد وقفي يا موقوفه شخصي پذيرفته شد و مسؤوليت اجراي آن را «مديريت شرکت مائسناتا با مسؤوليت محدود(4)»برعهده گرفت:
نام، مقر، نشاني، شکل قانوني، سازماندهي وقف يا بنياد، تعداد کارکنان، عضويت‏ها، سال تأسيس، واقف، انتفاع عامه، عين متن مقصود واقف (از وقف)، تعيين هدف، پيگيري مقاصد واقف، تدابير ترويجي، روال درخواست، حوزه تأثير، وظايف و حقوق دريافت‏کنندگان، تدابير اجرايي، اهداء جوايز و نشانها، کمک هزينه‏هاي تحصيلي، سرمايه موقوفه (سرمايه اصلي،) دارايي، بودجه، شعب، خدمات عمومي.
از اوّل ژانويه 1989م تا سي و يکم مارس 1991م پرسشنامه‏ها براي 5933 موقوفه خانوادگي و شرکتي ارسال و آغاز به دريافت اطلاعات از آنها گرديد. پاسخ به پرسشنامه‏ها مساعد بود و حدود پنجاه درصد پرسشنامه‏ها (يعني 2948 پرسشنامه) به‏دست موقوفات تکميل و ارسال گرديد، طبعا برخي از موقوفات اطلاعات کاملي ارائه نکردند، تعداد 110 پرسشنامه خطا داشت و تعداد 304 موقوفه از روي احتياط حاضر به انتشار مشخصات موقوفات نشدند. بديهي است بانک اطلاعات موقوفات، داده‏هاي بيشتري از فهرست دارد، زيرا در فهرست مشخصات 4862 موقوفه ثبت شده است. اتحاديه انتظار دارد کاستي‏هاي فهرست را در چاپهاي آتي برطرف کند.
همه ايالتهاي آلمان به يک نسبت موقوفه ندارند. تقريبا کليّه موقوفات در ايالات ده‏گانه آلمان غربي سابق به انضمام برلن غربي قرار دارند و در 5 ايالت آلمان شرقي سابق، که اکنون جزو جمهوري فدرال آلمان‏اند، فقط 47 موقوفه باقي مانده است. بيشتر موقوفات آلمان شرقي تحت سلطه کمونيسم در چهل سال اخير از ميان رفته‏اند، که کار شناخت و احياي آنها به درازا خواهد کشيد.
مقاطع ايجاد يا سال تأسيس وقف بيانگر روند روبه افزايش موقوفات و بنيادهاي وقفي، بخصوص پس از جنگ جهاني دوم است، به طوري‏که از سال 1951 تا سال 1991 جمعا 2495 موقوفه يا بنياد ايجاد شده است.
مقاصد اين موقوفات روشنگر اهميت تشخيص نيازهاي اجتماعي و تأمين آن توسط واقفين است. بيشترين تعداد موقوفات به مقاصدي چون تکاليف اجتماعي (8/33 درصد موقوفات)، آموزش، تعليم و تربيت (21 درصد)، دانش، پژوهش و آموزش‏عالي (1/11 درصد)، هنر و فرهنگ (5/9 درصد اختصاص يافته است. هرچند مبالغ مصرفي در فهرست روشن نيست، به‏نظر مي‏رسد همين نسبت‏ها در مورد رقم مصارف کمابيش صدق کند. ما در اواخر همين مقاله در معرفي برخي از بنيادهاي وقفي جديد به ارقام نيز توجّه خواهيم کرد. افزايش رقم جمع موقوفات به علّت آن است که تعداد فراواني از موقوفات چند منظوره هستند و لذا تکرار نشده‏اند. بديهي است نوع و سهم مقاصد در امور گوناگون در هر يک از ايالات آلمان با يکديگر تفاوت دارند.(5)
به طوري‏که اشاره شد، پس از جنگ جهاني دوم، بر اثر دگرگونيهاي عظيم علمي، فنّي در جهان غرب و تأثيرات امريکا پس از اشغال آلمان بر اين کشور، در زمينه موقوفات و بنيادهاي وقفي نيز تغييرات شگرفي پديد آمد. در اين مورد آلمان زبانزد است. پرفسور دکتر هلموت بکر که سالها رئيس مؤسسه ماکس پلانک براي پژوهش آموزشي در برلين بود، اين روند را در مقاله‏اي تحت عنوان «آنجا آغاز کنيم، در آنجا که دولت رخنه‏ها و کمبودهايي را بر جاي گذاشته است، براي موقوفات و بنيادهاي وقفي نو و انعطاف پذيرتر در آلمان فدرال هنوز وظايف بسيار مهمّي وجود دارد»به سال 1987م به درستي بيان کرده است. در اينجا سعي مي‏شود، حتي‏الامکان همه آن آورده شود(6)
نام برخي از بنيادهاي سياسي مانند بنياد کنراد آدنائر Konrad-Adenauer Stiftung يا بنياد فريدريش ابرت Friedrich-Elert Stiftung، که از درآمدهاي عمومي اداره مي‏شوند و اين درآمدها را براي مقاصد سياسي معيّني به مصرف مي‏رسانند در افواه است و حال آنکه اين بنيادهاي سياسي غيرمعمول‏اند و بايد از آنها گذشت. بنيادهاي وقفي فراگير، که افراد حقيقي و حقوقي آنها را به صورت موقوفات خصوصي بنيانگذاري کرده‏اند، دقيقا در فراهم آوردن موجبات و امکان‏پذير ساختن تنوّع فرهنگي و انجام دادن امور و موضوعات معيّن در مسايل گوناگون جامعه نهفته است. اهميت اين مسأله را کسي درک مي‏کند که بعد از جنگ جهاني اوّل جهت مطالعه امور آموزشي امريکا به ايالات متحده امريکا سفر کرده باشد. بخصوص انسان در آن کشور از تنوّع تخصيص امکانات مالي توسط بنيادهاي وقفي به نهادهاي فرهنگي، دانشگاه‏ها درزمينه‏هاي آموزش عالي و پژوهش، مدارس، موزه‏ها تحت تأثير قرار مي‏گرفت. در حالي که آلمانها در آن هنگام با بنياد وقفي به مثابه ابزار ابتکار عمل فرهنگي، به منزله وسيله و امکان پيشرفت و تغيير مأنوس نبودند. ديدگاه سنتي وقف در آلمان عبارت از اين بود که سرمايه‏اي در اختيار قرار مي‏گرفت که مي‏بايد سود يا عوايد آن براي انجام دادن مقصود يا مقاصد واقف کفايت کند، مقصود از وقف چنان به دقت تدوين و در وقفنامه تصريح مي‏شد که تا نسل‏ها و قرون متمادي پايدار و استمرار يابد.
شايد بتوان با قدري مبالغه گفت که وقف در سنّت آلماني ابزاري است که به کمک آن گرايش‏هاي کاملاً معيّن و تثبيت‏يافته فرهنگي در مقابل تحولات روز مي‏توانند پشتيباني شوند، يعني به مقتضيات زمان توجهّي نمي‏شد. برعکس در امريکا وقف يا بنياد وقفي ابزاري است که به مدد و ياري آن گرايش‏هاي نو و مقتضيات زمان تحقق مي‏يابد. از اين‏رو تصادفي نيست که مدتهاي مديد قسمت اعظم موقوفات آلمان کليسائي (ديني) بودند.
امّا شرايط پس از جنگ جهاني دوم در آلمان نيز تغيير يافته است. از نظر سياسي در مورد بنيادهاي وقفي جريان بسيار شگفت‏آوري ملاحظه مي‏شود. سوسيال دموکراتها، به‏طور اعجاب انگيزي دوستدار بنيادهاي وقفي شده‏اند، زيرا آنها در بنيادهاي وقفي شرکتها و بنگاه‏هاي بزرگ صنعتي اثري از اجتماعي‏شدن (سوسياليزاسيون) مي‏ديدند و به نظر آنان کسي که وقف مي‏کند، چيزي از حقّ و اختيار تصرّف شرکت يا بنگاه بر وسايل توليد را به نفع مقاصد عام‏المنفعه از دست مي‏دهد و از اين‏رو وقف مطلوب است. بدين‏ترتيب زير نظر کُارلواشميد(7)، نخست‏وزير ورتمبرگ جنوبي، بنياد تسپلين(8) از کارخانه‏هاي ماي باخ(9) تسپلين و کارخانه چرخ‏دنده فريدريش هافن(10) پديد آمد.
حزب دمکرات مسيحي نيز، همواره خود را مدافع موقوفات و بنيادهاي وقفي دانسته است، زيرا موقوفات در آلمان بخصوص به‏عنوان تأسيسات و نهادهاي محافظ‏کارانه‏اي که سنّت‏هاي ويژه‏اي را حفظ مي‏کردند، به‏شمار مي‏رفتند و طبعا دموکراتهاي مسيحي که خود را نگهبان همين‏گونه سنن مي‏دانند پشتيبان موقوفات‏اند. امّا تنها در سالهاي اخير است که اصطلاح و مفهوم «بنياد وقفي اجرايي»به‏تدريج جا افتاده است. در اين ميان مي‏توان به‏طور کلّي گفت که بنيادها در جريان شدن و پيدايي‏اند. با مطالعه خبرنامه «فروم Forum»نشريه «اتحاديه بنيادهاي وقفي جهت دانش آلمان»مي‏توان تشخيص داد و پي برد که به ندرت ماهي مي‏گذرد، که يک کارخانه‏دار، يا بيوه او يا فرزندانش به تأسيس بنياد وقفي غيرمستقلي مبادرت نورزيده باشند. به طوري‏که در ظرف سالهاي 1972 تا 1987م چنين بنيادهايي در نزد اتحاديه مذکور با مبلغي در حدود پانصد ميليون مارک تأسيس شده است.
تعداد و اهميّت موقوفات و بنيادهاي وقفي آلمان در حال حاضر در مقايسه با ايالات متحده امريکا هنوز هم بسيار اندک است، امّا سخن به گزاف نرانده‏ايم اگر بگوئيم آلمان کشوري است که قصد دارد سرزمين موقوفات و بنيادهاي وقفي شود. وقف کردن کاري محبوب و مردم‏پسند است. مصرف سودهاي اقتصادي براي انجام دادن مقاصد عام‏المنفعه انتقاد از نظام سرمايه‏داري را کاهش مي‏دهد، از سوي ديگر موقوفات به ترويج تنوّع حيات فرهنگي مي‏پردازند و اين چيزي است که دستگاه يکنواخت‏ساز دولت از عهده آن به‏چنان وجهي بر نمي‏آيد.
راستي چرا انسان وقف مي‏کند؟ پاسخ قطعي اين سؤال مشکل است چرا که طبعا انگيزه‏هايي که وابسته به پيدايي موقوفات‏اند همچون شخص واقف گوناگون‏اند. امّا اگر نيک در اينکار نظر کنيم همه در يک جهت و روند خاص حرکت مي‏کنند.
روند تأسيس موقوفات و بنيادهاي وقفي نه‏تنها در آلمان رو به گسترش است، بلکه انعطاف‏پذير هم مي‏شود. در اينجا مثالي داريم از شرکتي جهاني به نام شرکت فني بوش(11) با سنتي در زمينه کارها و اقدامات عام‏المنفعه، مالک اين شرکت تصميم گرفت پس از مرگش 90 درصد از شرکت او را تبديل به بنيادي وقفي نمايند. اساسنامه اين بنياد چنان تدوين گرديد که به بنياد امکان آزادي عمل در زمينه‏اي اجتماعي، علمي و به طور کلّي در حوزه فرهنگ داده شد. همچنين شرکت کوچکي چون شرکت پفاف(12) در کايزرس لوتن(13)بنيادي وقفي تأسيس کرد که ساليان دراز به ترويج طرحهاي سياست آموزشي مي‏پرداخت، لکن کار خود را در اين بين کاملاً در جهت مسايل اکولوژيکي تغيير داده است.
مثال ديگر بنياد (وقفي) مجتمع صنعتي هاوني(14) در برگه دورف(15) نزديک هامبورگ است. کورت آکربر(16) صاحب کارخانه بي‏فرزند بود. او مبادرت به ايجاد يک مدرسه مهندسي وقفي کرد، زيرا او وجود چنين مدرسه‏اي را در هامبورگ بسيار ضروري مي‏ديد. او همچنين به‏ترويج تئاتر در هامبورگ با امکانات وقفي پرداخت و حتي کارخانه خود و مقررات و آئين نامه‏هاي آن را به صورت وقفي سر و سامان داد. مطلب جالب توجّه در اين بنياد ارتباط بحث‏هاي منظم کارشناسان در محفل علمي برگه دورف(17)درباره مسايل اساسي سياست اجتماعي (داخلي و خارجي) با يکايک تدابير وقفي در هر موردي است. آوازه اشتهار محفل يا حلقه گفتگوهاي برگه دورف، به خاطر کيفيت آن در بحث مسايل اساسي داخلي و خارجي تا مسکو نيز مي‏رسد.
روند و گسترش بسيار جالبي در بنياد وقفي خانواده فرويدنبرگ(18) به‏چشم مي‏خورد. پنجمين نسل خانواده فرويدنبرگ در واين هايم در خيابان کوه(19) صاحب شرکتي خانوادگي شدند که به توليد چرم پرداخت. امروزه از اين کارخانه کنسرني پديد آمده است که در بسياري از کشورهاي جهان (مانند ژاپن، ايالات متحده امريکا، امريکاي لاتين) داراي شعبه است و در فهرست صد کارخانه بزرگ آلمان اين کارخانه در موقعيت متوسطي قرار دارد.
خانه اجدادي و بزرگترين کارخانه اين کنسرن در واينهايم واقع است. کارخانه فرويدنبرگ در شهر واينهايم که فقط چهل هزار نفر جمعيت دارد ده هزار کارگر را به‏کار گماشته است. در سال 1985 خانواده فرويدنبرگ مبادرت به تأسيس يک «بنياد اجرايي»کرد، که اکنون، در سال دو ميليون مارک در اختيار دارد.سابقه اوليه کارهاي وقفي هانس فرويدنبرگ کارخانه‏دار به سال 1957م مي‏رسد. او محفل اتلينگ(20) را تأسيس کرد، که در آن بيست سال تمام مسايل اساسي سياست آموزشي کارخانه‏دارها با کارشناسان مورد بحث قرار مي‏گرفت.
او همزمان بنيادي وقفي ايجاد کرد تا بسياري از نوجوانان و جوانان با استعداد بتوانند پس از گذراندن يک
دوره آزمايشي در کارخانه به اخذ ديپلم متوسطه نايل گردند. کمک‏هزينه اين افراد را در دبيرستان شهر واينهايم و در مدرسه اودن والد(21)کارخانه تقبل مي‏کرد. در قبال اين کار هيچ‏گونه فشاري بر اين نوجوانان و جوانان براي اينکه پس از پايان تحصيلات دبيرستاني و يا حتي دانشگاهي براي کار به کارخانه بر گردند، وارد نمي‏آمد. با اين امکانات مالي موقوفه فرويدنبرگ بود که امکان تأسيس نخستين مدرسه جامع بادن و ورتمبرگ در واينهايم فراهم آمد.
از سال 1985م به بعد فعاليت‏هاي وقفي خانواده فرويدنبرگ شکل ديگري به خود گرفته است. اعضاي خانواده سهام‏دار کارخانه فرويدنبرگ سپرده‏هاي انتقال‏ناپذير را به‏صورت بنياد وقفي تأسيس کردند تا با سود آن مقاصد عام‏المنفعه انجام گيرد. بدين‏ترتيب بنياد وقفي فرويدنبرگ تأسيس شد. اکنون بنياد اولين برنامه خود را ارائه داده و در آن ضوابط اعطاي امکانات را تدوين کرده است. بنياد فرويدنبرگ همانند ديگر بنيادهاي ياد شده است و تفاوت آن با بنيادها يا موقوفات قديمي در آن است که براي تحقق يک انديشه يا حفظ سنتي خاص تأسيس نشده است، بلکه وظيفه آن کشف طرح‏هاي نو مي‏باشد. بنياد در جستجوي تشخيص و شناسايي خلأها و کمبودها در ابتکار عمل دولت و رفع آنها توسط کار خود بنياد است.
بنياد کار را بخصوص به‏طور عميق وقف سه حوزه عمل کرده است: مبارزه با بي‏کاري نوجوانان، همکاري نسل‏ها و اصلاح شرايط زندگي و همچنين بهبود تفاهم براي اقليت‏ها در آلمان. بنياد طرح‏هايي را مورد پشتيباني قرار داده و ترويج مي‏کند، که نه‏فقط بايد براي يک مورد خاص طراحي بشوند، بلکه در جستجوي شيوه‏هاي چاره و قابل تعميم باشند.
کريستيان پتري(22)، مديرعامل بنياد فرويدنبرگ که طي ساليان متمادي اداره مرکز آموزشي و پرورشي دريندرزاکسن و کارهاي مربوط به امور خارجيان در نُردراين را به‏عهده داشته است، گزينش و شکل‏بندي پروژه‏ها را بدين‏قرار وصف مي‏کند:
بنيادها بايد برخلاف جهت دوران، انديشه کنند. با توجّه به دگرگونيهايي که در موضوعات روي مي‏دهد بسيار مهمّ است که انسان يک بار برخلاف جريان شنا کند. موضوع خارجيها، در صورتي‏که ما آن را فقط در رسانه‏هاي گروهي و اولويت‏هاي بودجه‏اي دواير دولتي بنگريم، موضوعي حل‏شده به‏نظر مي‏رسد، امّا چون مسايل خارجيها به هيچ‏وجه حلّ نگرديده، از اين‏رو بنياد پشتيباني از طرح‏هاي مربوط به مسايل خارجي‏ها در آلمان را جزو محورهاي اصلي کار خود قرار داده است.
کسي که با مسايل جذب خارجيها در جامعه آلمان سر و کار دارد، بارها تجربه کرده است، چه کارها که مي‏توانست انجام دهد و مي‏بايست انجام گيرد، امّا در مرزهاي مسؤوليت‏ها ناکام مي‏ماند، زيرا که مشاغل کمک کردن و تربيت کردن در آلمان، چون همه‏جا، از يکديگر جدا مي‏باشد. از اين‏رو همکاري نزديک بين مدارس و کارخانجات، تأسيسات يا نهادهاي کمک به جوانان و فرهنگ و ادامه تحصيل و رسانه‏هاي گروهي اقدامي جامع و فراگير ضروري است. اين امر يک فرصت عمل براي بنيادهاي وقفي است، چرا که غالب اوقات مي‏توان با امکانات مالي خصوصي محدوديت‏هاي اداري را، که مانع ابتکار عمل‏اند از ميان برداشت. اين کار نه بر ضد بوروکراسي‏هاي ذي‏ربط، بلکه با کمک خود آنان، که مي‏خواهند امّا در بيشتر موارد به تنهايي قادر به انجام آن امور نيستند، انجام مي‏گيرد و بدين‏ترتيب بر موانع پيروز مي‏شوند.
پشت سر اين نظريات تجربه مشترک همه بنيادهاي بزرگ وقفي از بنياد فورد(23) تا بنياد فولکس واگن(24) قرار دارد، که اکنون روزگار آن است که خلأها و کمبودهاي ابتکار عمل دولت را کشف کرده و نتايج لازم را از آن بگيريم. از اين‏روست که بنياد فرويدنبرگ به همراه اتحاديه بنيادهاي وقفي براي دانش آلمان به تأسيس مرکزي براي ترکيه‏شناسي اقدام کرد. انديشه‏اي که هنگام آن سر رسيده بود، امّا هيچ‏کس و هيچ مؤسسه‏اي بدان نپرداخته بود. براي بنيادها از پاره‏اي جهات جستجوي راه‏هاي نو که مغاير با عادات مألوف‏اند، آسان‏تر از دولت است.
انگيزه‏هاي مهمّ براي شکل‏دهي «بنيادهاي اجرايي»از جانب «باشگاه هوگو»(25) بر انگيخته شد، در اين باشگاه است که بنيادهاي بزرگ اروپا معمولاً دوبار در سال براي تعاطي و مبادله افکار در زمينه نکات اساسي ترويجي و مسايل بنيادها از نوع سازماني گردهم مي‏آيند. تصادفي نيست که اولين انگيزه براي ايجاد اين باشگاه را شپارد استون(26)مطرح کرد. او رئيس مؤسسه آسپ(27) در برلن بود که به‏عنوان مشاور کميسر عالي آمريکا مک کلوي پس از جنگ جهاني دوم در آلمان با کمبود بنيادهاي وقفي در آلمان روبه‏رو گرديد.
هنوز هم ميدان عمل قسمت اعظم موقوفات آلمان بسيار محدود است. به عنوان مثال بسياري از موقوفات بدان‏جهت که مقصد واقف تنها منحصر به دانش است، امکان تقويت و ترويج مدارس، پيشبرد تأسيسات و نهادهاي آموزشي و پرورشي و فرهنگي و موزه‏ها را ندارند. بايد آرزو کرد که بنيادهاي جديد حتي‏الامکان به‏صورت بنيادهاي اجراکننده و انعطاف‏پذير تأسيس شوند تا هيأت امناي آنها بتوانند مقاصد خود را به موجب اساسنامه‏اي جامع جزء به جزء برحسب نياز و اقتضاي معنوي و عملي زمان جستجو کنند، همان‏گونه که کورت آکربر و خانواده فرويدنبرگ انجام داده‏اند.
جزو کارهاي اجرايي در اين زمينه طبعا نياز به برقراري رابطه باز مديريت‏هاي کلّ دارايي در مورد ضرورت‏هاي بنيانگذاري بنيادهاي وقفي وجود دارد. چون قانون موقوفات در ايالتهاي گوناگون آلمان گونه‏گون تنظيم شده است، بيشتر بسته به کاربرد عملي قوانين توسط يکايک ادارات دارايي ايالت‏ها مربوط مي‏شود که آيا تأسيس بنيادها امکان‏پذير است يا خير؟ نظر و آرزوي هلموت بکر آن است که «به‏خاطر سود و مصلحت، شادابي و سر زندگي فرهنگي و شکفتگي نيروي ابتکار عمل در آلمان، بسيار مهمّ است که اراده و نيّت وقف در اقتصاد آلمان ـ به همراه گشاده‏دستي و سعه صدر ادارات دارايي ـ رشد يابد»(28)
جايگاه والاي آموزش عالي و پژوهش و فن در بنيادهاي وقفي آلمان
از مهمترين بنيادهاي مستقل وقفي آلمان بنياد فولکس واگن است. به‏سبب اهميتي که اين بنياد، بخصوص از نظر پژوهش‏هاي محض دارد چکيده‏اي از تاريخچه، وظايف و مقاصد و عملکردهاي آن را در زمينه پشتيباني، پيشبرد و ترويج و ارتقاي دانش، پژوهش و فن در آموزش‏عالي و پژوهش دانشگاهي از گزارشي که به مناسبت سي سالگي اين بنياد انتشار يافته(29)مي‏آوريم. اميد است در کنار الگوهاي بسيار اصيل‏تر و کهن‏تر ميهن اسلامي ما تجارت ذي‏قيمت اين بنياد کمکي در گسترش بيشتر علم و بنيادپروري در کشور ما بنمايد.
بنياد مجتمع فولکس واگن در تاريخ نوزدهم ماه مه 1961 به‏دست طرفين معاهده تشکيل بنياد، يعني دولت مرکزي جمهوري فدرال آلمان و دولت ايالتي نيدرزاکسن (يکي از ايالتهاي آلمان)، به‏عنوان بنيادي با شخصيت و صلاحيت حقوقي قانون مدني تأسيس شد و نخستين جلسه هيأت امناي آن در تاريخ بيست و هفتم فوريه 1962 آغاز به‏کار کرد و از اين‏رو سرآغاز فعاليت بنياد را همين تاريخ مي‏دانند.
مباني حقوقي و منابع مالي بنياد را «قرارداد تنظيم وضعيت حقوقي شرکت مجتمع صنعتي فولکس واگن با مسؤوليت محدود راجع به تأسيس بنياد مجتمع فولکس واگن مورخ يازدهم و دوازدهم نوامبر 1959م»(30)ن قرارداد اساسنامه 12 مادّه‏اي مورخ نوزدهم ماه مه 1961م تدوين گرديد و در دهم مارس سال 1989م نام بنياد مجتمع فولکس واگن به بنياد فولکس واگن تغيير يافت. در صفحات بعد ترجمه اين اساسنامه به‏سبب اهميتي که دارد آورده مي‏شود.
سرمايه بنياد فولکس واگن، که فقط به منظور پشتيباني، ترويج و ارتقاي دانش و فنّ و ارتقاي پژوهش و آموزش‏عالي است در سال 1992م حدود سه ميليارد مارک بود. بنياد از سوي بخش خصوصي و دولتي کمک مالي و عطايا دريافت نمي‏کند. هيأت امناي بنياد از هر حيث آزاد است و در تصميمات خود مستقل عمل مي‏کند و نبايد به لحاظ نام آن گمان شود که بنياد متعلق به يک شرکت است. بايد علّت تأسيس، نام و مقاصد بنياد را با ملاحظه شرايط خاص پس از جنگ جهاني دوم آلمان در نظر گرفت. پيدايش بنياد، همان‏طور که اشاره شد، مربوط به قرارداد دولتي بين ايالت نيدرزاکسن و دولت جمهوري فدرال آلمان در نوامبر 1959م است، که همزمان دعواي حقوقي
و مالي بر سر وضعيت نامشخّص مالکيت بر شرکت سهامي مجتمع صنعتي فولکس واگن با مسؤوليت محدود را فيصله داد. به‏موجب اين قرارداد شرکت مجتمع فولکس واگن با مسؤوليت محدود تبديل به يک شرکت سهامي با مسؤوليت نامحدود شد. شصت درصد سرمايه اصلي آن، با انتشار اوراق سهام کوچک فولکس واگن با نرخ مورد توافق بين دولت مرکزي فدرال و دولت نيدرزاکسن و با مديريت دولت فدرال به فروش مي‏رسد، به مالکيت خصوصي در مي‏آيد. بيست درصد از سهام سرمايه اصلي به جمهوري فدرال آلمان و بيست درصد ديگر به ايالت نيدرزاکسن رسيد. بنا به قرارداد منعقد فيمابين دولت فدرال و دولت ايالت نيدرزاکسن درآمد حاصل از فروش و مطالبات و کليّه سودهاي حاصله از سهام واگذاري شده از سرمايه اصلي به دولت فدرال و دولت نيدرزاکسن به‏عنوان دارايي بنياد جديدالتأسيس مجتمع فولکس واگن منظور شد و به مالکيت بنياد درآمد و طرفين قرارداد متعهّد به پشتيباني از مقاصد بنياد گرديدند. لذا بنياد از نظر مالي و اداري خودگردان و خودفرمان است. انديشه تأسيس بنياد به‏صورت يک نهاد نيرومند جهت ترويج دانش، پژوهش و فن در سطوح عاليه، نياز آلمان پس از جنگ به چنين نهادي بود. درآمد بنياد فولکس واگن به هنگام تأسيس تقريبا با انجمن پژوهشي آلمان(31)و انجمن ماکس پلانک(32) برابر بود. ميزان دارايي بنياد در سال 1962م (سال تأسيس)، بدون مطالبات سود بابت سهام فولکس واگن جمهوري فدرال آلمان و ايالت نيدرزاکسن، نزديک به يک ميليارد و يکصد هزار مارک بود.
در پايان سال 1991م کلّ دارايي بنياد به سه ميليارد مارک بالغ گرديد. در حال حاضر بنياد به علّت کاهش ارزش پول تنها مي‏تواند حدود نصف طرح‏ها و مقاصد منطبق با اساسنامه خود را که در سال 1962 امکان‏پذير بود، اجرا کند. هزينه پژوهش نيز در ظرف سي‏سال اخير افزايش يافته است، به طوري‏که پرداخت ناخالص ساليانه به يک پژوهشگر، که در سال 1962م معادل بيست هزار مارک بود، در سال 1991م به نود هزار مارک رسيده است. افزون بر اين در ظرف همين‏مدت هزينه‏هاي ديگر پژوهش نيز به دنبال مسير انفجارآميز ابزارها و دستگاه‏هاي نوتر و بهتر چند برابر آن زمان مي‏رسد.
در موادّ 1، 2 و 3 اساسنامه چنين آمده است(33)
ماده 1: نام مقر:
موقوفه «بنياد فولکس واگن»نام دارد. بنياد داراي شخصيت حقوقي قانون مدني است و مقر آن در هانور مي‏باشد.
ماده 2: مقاصد بنياد
مقاصد بنياد ترويج دانش و فنّ، پژوهش و آموزش‏عالي است.
ماده 3: انتفاع عامه
بنياد فقط و فقط مقاصد عام‏المنفعه مطابق با فصل «اهداف مشمول معافيت‏هاي مالياتي»آئين‏نامه مالياتها را تعقيب مي‏کند. فعاليت آن ايثارگرانه است و در وهله اوّل مقاصد آن نفع اقتصادي شخصي نيست و غيرانتفاعي است. امکانات مالي بنياد بايد تنها در راه مقاصد موافق با اساسنامه مصرف شود، احدي حق ندارد از طريق پرداختهايي که با مقاصد بنياد بيگانه است، يا به‏وسيله پاداش‏هاي بالاي غيرمعقول از اين امکانات برخوردار شود.
رسيدگي به تقاضاهاي واصله، مبادله اطلاعات و مشاوره با متقاضيان، پيگيري موضوعات پيشنهادي درخواست‏کنندگان و ابلاغ موافقت‏هاي مصوّب هيأت امنا، پرداخت هزينه‏هاي پژوهشي مصوّب و نظارت بر هزينه‏هاي آنها برابر مقررات بنياد صورت مي‏گيرد. از ارگان‏هاي تشکيلات بنياد «شوراي کارکنان بنياد»مرکب از پنج عضو از منتخبين کارکنان از ميان کارکنان بنياد مي‏باشد.
اداره اوّل: وظيفه اين اداره اجراي مقاصد بنياد در رشته‏هاي علوم طبيعي و مهندسي، طب
فعاليت‏هاي بنياد
بنياد فولکس واگن از بدو تأسيس تا پايان سي‏سالگي آن (1992ـ1962م) جهت اجراي حدود بيست هزار موافقت علمي ـ پژوهشي فني ـ مصوّب در هيأت امنا مبلغي معادل سه ميليارد و هشتصد ميليون مارک در اختيار متقاضيان، در چهارچوب مقاصد بنياد قرار داده است. درآمدهاي بنياد در سال 1991م بالغ بر 221 ميليون و يکصدهزار مارک بود و در همين سال 484 موافقت جديد به مبلغ متجاوز از 159 ميليون و ششصد هزار مارک براي پيشبرد و ترويج آموزش‏عالي، پژوهش و فنّ در اختيار طرح‏هاي پژوهشي دانشگاهها و مؤسسات آموزشي و پژوهشي داخلي و خارجي گذاشت و به تجهيز و راه‏اندازي مراکز پژوهشي و آموزشي پرداخت. بنياد امکانات مالي ترويجي خود را در اختيار فرد نمي‏گذارد، بلکه فقط به نهادهاي رسمي مي‏پردازد.
محورهاي اصلي مورد پشتيباني، تشويق و ترغيب و ترويج بنياد را در سال 1992م جزو فهرست کارهاي ادارات اوّل و دوم تشکيلات علمي ـ اداري بنياد در اينجا مي‏آوريم. طبيعي است درباره هريک از محورهاي علمي، پژوهشي و فنّي و رشته‏هاي ذي‏ربط دانشگاهي طرح‏هاي فراواني اجرا شده و در حال اجراست، که ذکر آنها به درازا مي‏کشد. چکيده آنها در انتشارات بنياد و فهرست گروهي از آنها در گزارش سال 1991م آمده است. بنياد آزاد است تا بنا به ارزشيابي و تشخيص خود آنچه را در چارچوب مقاصد بنياد مهمّ و مناسب مي‏داند مورد پشتيباني مالي قرار دهد. بنياد امکانات خود را هدفدار به‏کار مي‏برد تا همکاريهاي ميان رشته‏اي و بين‏المللي را برانگيزد. چون حداکثر زمان پشتيباني از طرح‏ها 5 سال است همين امر بنياد را قادر مي‏سازد تا پيوسته برنامه‏هاي جديدي را پيگيري کند و طرح‏هاي نوين علمي و پژوهشي و فنّي را مدّنظر قرار دهد و براي اجراي آنها تأمين اعتبار نمايد و امکانات خود را براي تحقق‏بخشيدن به پروژه‏ها بکار گيرد.
بنياد، بخصوص به موضوعات و زمينـه‏هـايي مي‏پردازد که نه دولت و نه ساير مراکز و يا نهادهاي علمي ـ پژوهشي توجّه کافي بدانها مبذول نمي‏کنند و يا اصولاً عنايتي به انجام آنها ندارند. بنابراين بنياد در تلاش اسـت تا برانگيزننده تحولات جديد در علوم و فنون باشد و شيوه‏هايي را جهت تربيت نسل‏هاي علمي آينده تهيه کنـد و به تکامل پژوهش و زمينه‏هاي تحقيقاتي آينده‏ساز و علوم بنيادي و کاربردي، با توجّه به محورهاي اصلي و بـر حسب نياز و بنـا به توقع و انتظـار از دانش و فن، بپردازد.
تشکيلات بنياد
علاوه بر هيأت امنا تعداد کادر کارکنان بنياد در ماه ژوئن 1992م جمعا 91 نفر، متشکل از کارشناسان طراز اوّل با درجه‏هاي دانشگاهي دکتري، مهندسي و غيره بود و هزينه اداري آن در همين سال کلاً بالغ بر سيزده ميليون و ششصد هزار مارک مي‏شد و طبيعي است اين بجز هزينه‏هاي تحقيقاتي و آموزشي ـ فني يادشده مي‏باشد. بنياد تصميمات خود را از طريق هيأت امنا، که مديريت امور علمي و فني بنياد بر عهده آن است، اتخاذ مي‏کند. به‏علّت اهميّت بسياري که هيأت امنا دارد بيشتر اعضاي آن از شخصيت‏هاي ممتاز حوزه‏هاي دانش، فنّ و اقتصاد منصوب مي‏شوند. در حال حاضر از چهارده عضو هيأت امنا هشت نفر آنها پروفسور دانشگاههاي آلمان مي‏باشند. يکي از اعضاي هيأت امنا از طرف شرکت سهامي فولکس واگن نمايندگي دارد. اعضاي هيأت امنا در طول پنج سال خدمت غيرقابل عزل‏اند. کارها و امور اجرايي را هيأت امنا در چارچوب اين سازمان انجام مي‏دهد:
1-دبيرخانه: مديريّت دبيرخانه با دبير کلّ منتخب هيأت امناست. دبيرخانه داراي دفتر مدير کلّ، دفتر روابط عمومي و مطبوعاتي و دفتر حقوقي است. دبيرخانه کارهاي مقدماتي مصوّبات هيأت امنا را تهيّه مي‏کند و پس از تصويب به اجرا مي‏گذارد. جزو وظايف دبيرخانه آماده کردن و سازماندهي محورهاي اصلي ترويج براساس مقاصد مندرج در اساسنامه است.
2-اداره دوم:اين اداره در زمينه علوم انساني اين فعاليت‏ها را انجام مي‏دهد:
3-امور مالي و اداري: ـ دواير:
ـ سازمان و داده‏پردازي
ـ امور مالي و حسابداري، اداره امور داخلي بنياد
ـ مميزي (رسيدگي به هزينه‏ها)
ـ امور کارگزيني
4-اداره امور دارايي: ـ دواير:
ـ اوراق بهادار، تسويه حساب
ـ ملک عقار، معامله اوراق بهادار(34)
جمع‏ بندي و نتيجه ‏گيري
به طوري‏که ديديم نقش موقوفات و بنيادهاي وقفي کنوني جهان سرمايه‏داري تشخيص و شناخت مسايل، چاره‏جويي و سرمايه‏گذاري براي حلّ آنها و نيز گسترش کمّي و کيفي، ترويج دانش، بخصوص در آموزش‏عالي، پژوهش و فن و اشاعه آنهاست. اين کار به‏طور مستقيم و غيرمستقيم به سود جامعه و گسترش رفاه و سرمايه به قشرهاي مختلف جامعه مي‏باشد. در کشور ما نيز قاعدتا بايد، همان‏گونه که در گذشته بوده، جستجوي راههاي جديد و تأمين امکانات رفع نيازها و حلّ مسايل حادّ براي موقوفات و بنيادهاي وقفي نسبت به دولت امکان‏پذيرتر باشد، زيرا همواره مردم و شخصيت‏هاي مذهبي و فرهنگي بوده‏اند که فرهنگ ما و ايران ما را تاکنون حفظ کرده‏اند. اگر تلاش مردم و سرمايه‏هاي مردمي براي نجات و اشاعه دين و آئين‏هاي مردمي نبود قطعا ما اکنون در کام نوين‏گرايي يا تمدّن منفي و تبعات نامطلوب آن فرو رفته بوديم.
جاي آن است که براي درخشان‏تر کردن جايگاه بلند وقف، تأکيد بيشتر بر آن، رغبت افزايي و گرايش‏آفريني به‏سوي وقف، در هر شکل و صورت آن، بخصوص بنيادهاي موضوعي انعطاف‏پذير، در اقتصاد ما شکوفا شود. فراگير ساختن چنين امر خيري در ميان مردم ما از سرمايه‏داران، صاحبان صنايع و حرف، بازرگانان، علما، فرهنگيان و کليّه قشرهاي جامعه ضروري است، به شرط آنکه تشويق‏هاي ديني، دولتي و مردمي و تسهيلات مالياتي انجام گيرد. بر رسانه‏هاي گروهي است که تعريف، مقاصد متنوّع، فوايد و نحوه اجراي وقف را در زمره واجبات ملّي ـ ديني دانسته و مباني گسترش آن را توسط افراد خيّر فراهم آورند.
بر مقامات روحاني و بر سازمان محترم اوقاف است که موقوفات انعطاف‏پذير و بسط حقوقي و ديني و تکامل آن را روشن سازند، اجازه تغيير در مصارف را، هر آنجا که لازم است و اقتضاي زمان ايجاب مي‏کند در صورت اجازه شرع مقدس از مقام محترم ولايت فقيه اخذ کنند، مسأله تبديل به احسن و يکپارچه کردن اراضي پراکنده و مستغلات متفرّق وقفي را به همين شيوه و با نظر کارشناسان حل فرمايند. دردها و نيازهاي اجتماعي کشور رو به رشد ما، بخصوص در زمينه آموزش و پرورش و آموزش‏عالي، پژوهش و فنون، چه از نظر نيازهاي فضايي، علمي و تجهيزاتي، کاملاً ملموس است. مسأله ايجاد صنعت، فرصت‏هاي شغلي و جنگل‏کاري و مرتع‏داري و رشد کشاورزي، در شرايطي که ما با سير قهقهرايي آنها مواجه هستيم امري حياتي است و با همکاري بنيادهاي وقفي و کمک‏هاي دولتي حل آنها امکان‏پذير است.

پي نوشت :

1-Verzeichnis der Deutschen Stiftungen 1991.
2-Dr. Rolf Hauer.
3-فهرست موقوفات آلمان، 1991، صVII.
4-Maecenata Manage-ment GMBH.
5-فهرست موقوفات، 1991، صV-IV.
6-Becker, H.: Dort anfangen, wo der staat luchen gelassen hat, Fur meue und flexiblere Stiftungen gilt es in der Bundesrepublik noch viele wichtige Aufgaben, in: Frankfurter Rundschau 26.3.1987Nr.72/S.23.
7-Carlo Schmid.
8-Zeppelinstiftung.
9-Maybach.
10-Der Zahnradfa brik Friedrichshafen.
11-Die Firma Bosch.
12-Die Firma pfaff.
13-Kaiserslauten.
14-Die Stiftung der Hauni - werke .
15-Bergedorf.
16-Kurt A. Korber.
17-Der Bergedorfer gesprachkreis.
18-Die der Familie Freudenberg.
19-Weinheim an der Bergstrabe.
20-Der Ettlinger Kreis.
21-Die odenwaldschule.
22-Christian Petry.
23-Ford Foundation.
24-Volkswagen Stiftung.
25-Hague - club.
26-Shepard Stone.
27-Der leiter des Aspen Instituts in Berlin.
28-هلموت بکر؛ همانجا، ص32.
29-Volkswagen - Stiftung; Bericht, 1991, Hannover, Juli 1992.
30-متن اين قرارداد علاوه بر گزارش سال 1991م بنياد فولکس واگن (ص182 تا 184) در مأخذ اصلي قانوني زير نيز براي نخستين‏بار انتشار يافته است:
DGBI, 1960,1,S. 301, 302.
31-Devtsche Fors chungsgemeinschaft.
32-Max - Planck Gesllschaft.
33-متن اساسنامه در مآخذ زير انتشار يافته است:
Gemeinsames Ministerialblatt der Bundesministerien 1989, S.205f; Nieder saechsischisches Ministerialblatt, 1989, S.488f.
Volkswagen - Stif-tung; Bericht 1991, Hannover, Juli 1992.
34-از گزارش 1991م بنياد فولکس واگن به زبان آلماني.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.