نقش وقف در گسترش سنت کتاب و کتابخواني
نقش وقف در گسترش سنت کتاب و کتابخواني
پيشگفتار
وقف يا صدقه جاريه در فرهنگ اسلامي، سابقهاي به قدمت اسلام دارد، آيات و احاديث فراواني به اشاره و يا تصريح، مشروعين و استحباب و بلکه ضرورت آن را تضمين ميکند. با وجود اين، در طول تاريخ در مقابل «واقفان خير انديش»، «موقوفه خواراني» نيز بودهاند که هميشه به فکر بلعيدن موقوفات و يا سوء استفاده از آن سر به بالين خواب گذاشتهاند و همين جريان موجب شده است که در برابر «گروه خوشبين به وقف»، گروهي نيز از آن انتقاد کرده و چه بسا نهاد وقف را عامل مفتخواري و سبب خرابي اقتصاد جامعه معرفي کردهاند.
با مطالعه معارف اسلامي و توجه عميق به وظيفه خطير اغنياء نسبت به فقراي جامعه، اجمالاً در مشروعيت و استحباب و در برخي از حالات، وجوب وقف نميتوان ترديد کرد ولي، مضرات «سوء استفاده از وقف»، خطرات «موقوفه خواران» و احتياطات بيمورد «رياکاران ساحل نشسته و پر توقع» را نميتوان انکار کرد.
سوء استفاده از وقف و موقوفه خواري چنان آتشي به خرمن موقوفات زده که امروزه جز نامي از گروهي از موقوفات باقي نمانده است. مرحوم شيخ محمد حسين آل کاشف الغطاء، قدس سره، چنين درد دل خود را ابراز ميکند: «ولکن المؤسف ان هذا المشروع الخيري قد انعکس و صارت الأوقاف الخيره العامه الکه و ألسعبوه بايد االمنتفذين. يستغلونها لأنفسهم و ينفقون اکثرها في شهواتهم و لا حسيب و لا رقيب و لاسامع و لا مجيب. اما الأوقاف الخاصه، فقد صارت من اقوي اسباب الفتن و الفساد و البغضأ و الشحنأ بين الأرقاب و من اشدد واعي تقاطع الأرحام و اثاره الدعاوي و الخصومات بل کثيراً ما ينجر الي خراب الوقف و اضمحلاله فضلا عما يترتب عليه من تلف الأموال بل و النفوس. کل ذلک من الجهل الغاشي و غلبه الحرص و الأستئثار و مصارع العقول تحت بروق المطامع فلاحول و لا قوه...» (تحرير المجله. ج 4 ص 69).
اگر تاريخ وقف و سرگذشت وقفنامهها و ريزه کاريهاي واقفان را مطالعه کنيم و امروز را با ديروز و پريروز بسنجيم به گذشته خود افتخار خواهيم کرد و به موقوفه خواران بيانصاف لعنت خواهيم فرستاد ولي، تکليف ديني و ميهني ايجاب ميکند که «حاضر» را بر «ماضي» ترجيح دهيم و به نجات اسناد و موقوفات باقي مانده بشتابيم و به نشر «فرهنگ وقف» در ميان تودهها همّت بگماريم.
فرهنگ وقف چيست - نشر فرهنگ وقف چگونه است؟
فرهنگ وقف را ميتوان در «خدمت به مخلوق خدا بدون توقع و چشمداشت» و «ايثار و فداکاري در طريق خدمت به مردم» خلاصه کرد.
فرهنگ وقف را بايستي از واقفان بزرگ تاريخ يعني پيامبران، پيشوايان بحق، شهيدان و نيکوکاران ياد بگيريم که محبوبترين چيز خود را در طريق خدمت فدا کردهاند بدون آنکه توقع اجر و مزدي داشته باشند.
فرهنگ وقف به قدري اهميت دارد که از ديدگاه سرور شهيدان حضرت حسين بن علي، عليهما السلام، تنها «واقفان»، شايسته¬ي مقام امامت و رهبري هستند، کساني که خود را آگاهانه، بدون مطالبه اجر و مزد، وقف حق و حقيقت کردهاند. فرهنگ وقف را لازم است از «واقفان خير انديش» بياموزيم که به انواع نيازها و انواع نيازمندان توجه کردهاند و از کوچکترين نيازي غفلت نکردهاند.
نه از مسجد غفلت کردهاند و نه از مدرسه و نه از پل و نه از گورستان، نه از بيمارستان و نه از تيمارستان، نه مرغ هوا را فراموش کردهاند و نه ماهي دريا را، زنان بيوه مانند طفلان سر راهي مورد توجه آنان واقع شدهاند. کنيزان و غلامان بيپناه را نظير سگان کور و اجساد بيکفن مورد توجه قرار دادهاند. براي مردگان گورستان، براي بيماران بيمارستان، براي علماء مدرسه و مسجد و براي عرفا خانقاه و زاويه ساخته و مخارج همه و همه را تأمين نمودهاند. بعنوان نمونه چند مورد را از نظر ميگذرانيم تا فرهنگ وقف بهتر در اذهان ما مجسم شود:
ابن بطوطه در جاي جاي سفرنامه خود از مسجد، مدرسه، زاويه و موقوفات آنها سخن به ميان آورده و از جمله مينويسد: «موقوفات دمش از حيث تنوع موارد مصرف آن، خارج از حد شمار است. يک دسته از اين موقوفهها مخصوص کساني است که استطاعت مالي براي رفتن به حج ندارند و مخارج مسافرت آنان از محل اينگونه موقوفات پرداخته ميشود. يک دسته ديگر موقوفهها هست که از محل درآمد آنها براي دختران فقير که ميخواهند شوهر کنند جهيزيه تهيه ميشود، يک دسته ديگر براي آزاد کردن اسيران است. دسته ديگر وقف ابناء السبيل است که به اندازه کفاف خوراک و پوشاک و خرجي راه به آنان پرداخته ميشود. اوقاف ديگر هم براي راهسازي و نگهداري و سنگچين کردن آنها معين شده، زيرا کوچههاي دمش از دو طرف سنگفرش دارد که پيادهها از کنار و سوارهها از وسط عبور ميکنند. موقوفات ديگر نيز براي مصرف ساير امور خيريه در اين شهر وجود دارد.
روزي در يکي از کوچههاي دمش ميگذشتم، غلام بچهاي را ديدم که از دستش يک کاسه چيني که در دمش «صحن» ناميده ميشود، افتاد و شکست. مردم گرد او جمع شدند. يکي از آن ميان گفت: «غم نخور شکستههاي کاسه را جمع کن ببريم پيش رئيس اوقاف ظروف. غلام، خردهها را جمع کرد و آن مرد همراه او پيش رئيس اوقاف مزبور رفت و پول ظرف را گرفت و به او داد...».
رشيد الدين فضل الله همداني در کتاب «تاريخ مبارک غازاني» قسمتهايي از وقفنامه غازان را چنين نقل ميکند:
«اطفال که به راه مياندازند، ايشان را برگيرند و اجرت دايگان و مايحتاج ايشان بدهند تا آنگاه که بزرگ شوند و به سن تميز رسند، صنعتي و پيشهاي توانند آموخت...».
«انواع مرغان که در شش ماه زمستان، که سرما و برف باشد، گندم و گاورس مناصفه بر بام ريزند تا بخورند و هيچ کس آن مرغان را نگيرد و هر که قصد ايشان کند در لعنت و سخط حق تعالي باشد و متولي و سا کنان بقاع مانع و معترض شوند والا آثم باشند».
«جهت بيوه زنان درويش، که هر سال از براي ايشان پنبه بدهند تا مايه سازند. از پانصد نفر بيوه زن که يکي را چهار من پنبه محلوج بدهند».
«سبوي و کوزه که غلامان و کنيزکان و کودکان بشکنند، متولي اميني را در شهر تبريز نصف گرداند تا هرگاه که آن جماعت آب کشند و سبوي ايشان بشکند و از خداوندگان بترسند، تحقيق کرده ايشان را آن امين، عوض دهد».
شيخ محمد جواد مغنيه، قدس سره، به نقل از مجله «الاخبر المصريه»، مورخ 7/7/1964 م، مينويسد: «اخيراً وقفنامهها و وصيتنامههايي به دست آمده که وقفنامههاي جالب و شگفتانگيزي در ميان آنها وجود دارد و از جمله اموال و املاکي وقف شده بر «خطيب» و «ساقي» مسجد جامع الازهر، و بر بخور و عطريات جلسات درس اين مرکز علمي و ديني و لباس مخصوص اساتيد و شيوخي که در آنجا تدريس ميکنند و حتي براي تهيه طناب دلوهاي آنجا املاکي وقف شده است».
نامبرده اضافه ميکند:
«شنيدهام در شهر «حمص» موقوفهاي وجود دارد براي کسي که هلال شب عيد فطر را رؤيت کند و در «جبل عامل» موقوفهاي است براي تأمين کفن نيازمندان».
استاد دکتر ابوالقاسم گرجي در مقدمه کتاب «الذريعه الي اصول الشريعه» نقل کرده است که مرحوم سيد مرتضي علم الهدي قريهاي را براي تأمين کاغذ فقهاء وقف کرده بود.
از همين چند نمونه ميتوان از عظمت فرهنگ وقف و عموم و شمول آن آگاه شد.
فرهنگ وقف را چگونه ميتوان در ميان تودهها گسترش داد؟
عمده هدف از نشر فرهنگ وقف، گسترش معنويت، خيرخواهي و غيرخواهي، تضحيه و ايثار و فداکاري است. يکي از طرق نشر و تعميم اين گونه روحيات اين است که احکام وقف، در جنب قوانين وقف، مستقلاً جمعآوري و در اختيار مردم قرار داده شود. از واقفان خير انديش به نيکي ياد شود. متون اسناد وقف با توضيح نکات تاريخي، جغرافيايي، عرفاني و اخلاقي از قرن اول اسلام تا امروز آماده و به تدريج چاپ و منتشر گردد.
البته اين گونه کارها و کارهاي مربوطه، جز به تحريک عشق دين و ميهن، نميتواند جامه عمل بپوشد، چه آنکه کاري است مشکل و طاقتفرسا و به قول خواجه شيراز:
الا يا ايها الساقي ادر کأساً و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکلها