جنگنرم غرب عمدتاً معطوف به سه مؤلفهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعهی هدف است
چکیده
در مورد ابعاد و حوزههای تأثیر جنگنرم، صاحبنظران دیدگاههای مختلف و طبقهبندیهای متفاوتی ارائه کردهاند. برخی از صاحب نظران معتقدند سه بعد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، ابعاد اصلی جنگنرم را تشکیل میدهد و در این چهارچوب شاخصهایی را ارائه نمودهاند.
تعداد کلمات 2077/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
در مورد ابعاد و حوزههای تأثیر جنگنرم، صاحبنظران دیدگاههای مختلف و طبقهبندیهای متفاوتی ارائه کردهاند. برخی از صاحب نظران معتقدند سه بعد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، ابعاد اصلی جنگنرم را تشکیل میدهد و در این چهارچوب شاخصهایی را ارائه نمودهاند.
تعداد کلمات 2077/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
شاخصهای جنگنرم
همانگونه که اهداف جنگ نشان میدهد، جنگنرم غرب عمدتاً معطوف به سه مؤلفهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعهی هدف میشود؛ از همین روی با بهرهگیری از یافتههای محققانی، همچون ساندرس (۱۳۸۲)، نای (۲۰۰۶)، متقی (۱۳۷۶)، میچل (۲۰۰۸) الیاسی (۱۳۸۸) میتوان شاخصهای جنگنرم را به شرح مندرج در جدول زیر خلاصه کرد:
• شاخصهای فرهنگی:
- تغییر ارزشهای پایهای (خداپرستی، عدالت، ایثار و.)؛
- تغییر نگرشهای پایه (نگرش به دین، حکومت و...)؛
- تغییر الگوهای زیباییشناختی؛
- گرایش به مدلهای غربی؛
- رواج نحلههای مذهبی خرافی؛
- ترویج نسبیگرایی اخلاقی؛
- رواج موسیقیهای غربی؛
- رواج رفاهطلبی و مصرفزدگی؛
- کاهش وحدت مذهبی
- ترجیح متون مکتوب غیر مذهبی به متون مذهبی؛
- کاهش خودباوری ملی و مذهبی؛
- افزایش سلفیگری؛
- رواج واژگان مبتذل در جامعه؛
- از میان رفتن قبح روابط با نامحرم؛
- ترجیح کالای فرهنگی غربی بر کالای فرهنگی داخلی؛
- کاهش وجدان اخلاقی و احساس گناه؛
- ترجیح سبک زندگی غرب به سبک زندگی داخلی؛
- کاهش باور به کارآمدی دین در حل مشکلات؛
- کاهش نقش ایمان در زندگی؛
- کاهش رفتارهای مذهبی (نماز، روزه، زکات)؛
- رواج رفتارهای ناهنجار اخلاقی (دورویی، تقلب و...)؛
- تغییر الگوها و هنجارهای ازدواج؛
- تغییر الگوهای تربیتی؛
- تغیییر نگرش به روابط قبل از ازدواج؛
- تغییر نگرش به پوشش؛
- رواج تصاویر و فیلمهای غیر اخلاقی؛
- رویگردانی از مساجد؛
- و رواج پیامهای کوتاه غیر اخلاقی.
- تغییر نگرشهای پایه (نگرش به دین، حکومت و...)؛
- تغییر الگوهای زیباییشناختی؛
- گرایش به مدلهای غربی؛
- رواج نحلههای مذهبی خرافی؛
- ترویج نسبیگرایی اخلاقی؛
- رواج موسیقیهای غربی؛
- رواج رفاهطلبی و مصرفزدگی؛
- کاهش وحدت مذهبی
- ترجیح متون مکتوب غیر مذهبی به متون مذهبی؛
- کاهش خودباوری ملی و مذهبی؛
- افزایش سلفیگری؛
- رواج واژگان مبتذل در جامعه؛
- از میان رفتن قبح روابط با نامحرم؛
- ترجیح کالای فرهنگی غربی بر کالای فرهنگی داخلی؛
- کاهش وجدان اخلاقی و احساس گناه؛
- ترجیح سبک زندگی غرب به سبک زندگی داخلی؛
- کاهش باور به کارآمدی دین در حل مشکلات؛
- کاهش نقش ایمان در زندگی؛
- کاهش رفتارهای مذهبی (نماز، روزه، زکات)؛
- رواج رفتارهای ناهنجار اخلاقی (دورویی، تقلب و...)؛
- تغییر الگوها و هنجارهای ازدواج؛
- تغییر الگوهای تربیتی؛
- تغیییر نگرش به روابط قبل از ازدواج؛
- تغییر نگرش به پوشش؛
- رواج تصاویر و فیلمهای غیر اخلاقی؛
- رویگردانی از مساجد؛
- و رواج پیامهای کوتاه غیر اخلاقی.
• شاخصهای اجتماعی
- از خودبیگانگی و بحران هویت؛
- کاهش انسجام اجتماعی؛
- ترویج لمپنیسم؛
- ایجاد آمادگی برای تغییر هنجارها؛
- کاهش روحیۀ ملی و حماسی؛
- افزایش گسست ملی؛
- القای احساس ناامنی اجتماعی؛
- ترویج مفاسد اجتماعی اخلاقی؛
- ترویج آسیبهای اجتماعی؛
- ترویج هنجارهای غربی؛
- تغییر آداب و رسوم اجتماعی؛
- افزایش عصیانگری؛
- رواج فیمینسم؛
- افزایش بیاعتمادی عمومی؛
- گرایش به رسانههای غربی؛
- رواج بینظمی؛
- رواج بدبینی به آیندۀ اجتماعی؛
- کاهش رضایت از زندگی؛
- تغییر در سبک تصمیمگیری در خانواده؛
- رواج احساس تبعیض و بیعدالتی؛
- افزایش قانونگریزی؛
- رواج خودمحوری؛
- افزایش گمگشتگی اجتماعی؛
- افزایش ناهمنوایی اجتماعی؛
- تغییر در الگوی گذراندن اوقات فراغت؛
- و افزایش خشونت و کاهش مدارا.
- کاهش انسجام اجتماعی؛
- ترویج لمپنیسم؛
- ایجاد آمادگی برای تغییر هنجارها؛
- کاهش روحیۀ ملی و حماسی؛
- افزایش گسست ملی؛
- القای احساس ناامنی اجتماعی؛
- ترویج مفاسد اجتماعی اخلاقی؛
- ترویج آسیبهای اجتماعی؛
- ترویج هنجارهای غربی؛
- تغییر آداب و رسوم اجتماعی؛
- افزایش عصیانگری؛
- رواج فیمینسم؛
- افزایش بیاعتمادی عمومی؛
- گرایش به رسانههای غربی؛
- رواج بینظمی؛
- رواج بدبینی به آیندۀ اجتماعی؛
- کاهش رضایت از زندگی؛
- تغییر در سبک تصمیمگیری در خانواده؛
- رواج احساس تبعیض و بیعدالتی؛
- افزایش قانونگریزی؛
- رواج خودمحوری؛
- افزایش گمگشتگی اجتماعی؛
- افزایش ناهمنوایی اجتماعی؛
- تغییر در الگوی گذراندن اوقات فراغت؛
- و افزایش خشونت و کاهش مدارا.
• شاخصهای سیاسی
- تغییر ترجیحات سیاسی؛
- رواج بیتفاوتی سیاسی؛
- افزایش مطالبات سیاسی؛
- کاهش منزلت و تغییر نگرش به روحانیت؛
- افزایش پتانسیل انقلاب مخملی؛
- افزایش واگرایی ملی؛
- آمادگی برای انجام کنشهای اعتراضآمیز؛
- باور به ناکارآمدی نظام؛
- مشروعیتزدایی سیاسی؛
- رواج لیبرالیسم در عرصهی سیاست؛
- کاهش سرمایۀ اجتماعی؛
- ایجاد گسست بین مردم و حاکمیت؛
- رواج NGOهای مخالف؛
- شکلگیری و انسجام احزاب مخالف؛
- افزایش مقبولیت روشنفکران غیر مذهبی؛
- گسست رابطهی روشنفکران و حاکمیت؛
- کاهش اعتماد به رسانۀ ملی؛
- کاهش روحیه، اراده و انگیزش نظامیان؛
- رواج اندیشهی سکولاریسم (جدایی دین از سیاست)؛
- کاهش منزلت نظامیان؛
- کاهش اقتدار پلیس در نظر مردم؛
- رواج بدبینی سیاسی؛
- کاهش احساس آزادی؛
- افزایش تنشهای سیاسی؛
- کاهش حضور مردم در عرصههای سیاسی؛
- و رواج نشر شایعات سیاسی.
جنگنرم از منظر مقام معظم رهبری عمدتاً معطوف به دو مؤلفهی فرهنگی و سیاسی است؛ از همین روی با بهرهگیری از مجموعهی فرمایشات معظم له میتوان مهمترین شاخصهای جنگنرم را به شرح مندرج در جدول زیر خلاصه کرد. (نائینی، ۱۳۸۸)
- رواج بیتفاوتی سیاسی؛
- افزایش مطالبات سیاسی؛
- کاهش منزلت و تغییر نگرش به روحانیت؛
- افزایش پتانسیل انقلاب مخملی؛
- افزایش واگرایی ملی؛
- آمادگی برای انجام کنشهای اعتراضآمیز؛
- باور به ناکارآمدی نظام؛
- مشروعیتزدایی سیاسی؛
- رواج لیبرالیسم در عرصهی سیاست؛
- کاهش سرمایۀ اجتماعی؛
- ایجاد گسست بین مردم و حاکمیت؛
- رواج NGOهای مخالف؛
- شکلگیری و انسجام احزاب مخالف؛
- افزایش مقبولیت روشنفکران غیر مذهبی؛
- گسست رابطهی روشنفکران و حاکمیت؛
- کاهش اعتماد به رسانۀ ملی؛
- کاهش روحیه، اراده و انگیزش نظامیان؛
- رواج اندیشهی سکولاریسم (جدایی دین از سیاست)؛
- کاهش منزلت نظامیان؛
- کاهش اقتدار پلیس در نظر مردم؛
- رواج بدبینی سیاسی؛
- کاهش احساس آزادی؛
- افزایش تنشهای سیاسی؛
- کاهش حضور مردم در عرصههای سیاسی؛
- و رواج نشر شایعات سیاسی.
جنگنرم از منظر مقام معظم رهبری عمدتاً معطوف به دو مؤلفهی فرهنگی و سیاسی است؛ از همین روی با بهرهگیری از مجموعهی فرمایشات معظم له میتوان مهمترین شاخصهای جنگنرم را به شرح مندرج در جدول زیر خلاصه کرد. (نائینی، ۱۳۸۸)
• شاخصهای فرهنگی
- تهی شدن انقلاب از محتوای اسلامی و دینی؛
- تضعیف فرهنگ ملی و اسلامی ایران؛
- تضعیف باورها و عادات حسنه؛
- تضعیف روحیه و ایجاد انفعال در مردم؛
- گرایش نسل جوان جامعه به ابتذال و فساد اخلاقی؛
- بیاعتقاد شدن نسل نو به دین و اصول انقلابی؛
- استحالۀ تفکر شیعی؛
- کاهش پایبندی متعصبانۀ جوان مؤمن به ایمان و باورهای خود؛
- سست شدن همت جوانان در داخل کشور؛
- اظهار پشیمانی مجاهدان از مجاهدتهای گذشته؛
- تغییر ذهن مردم از اسلام (القای ناکارآمدی دین در ادارهی جامعه)؛
- خاموش شدن روحیهی جهادی در صحنههای انقلاب و سازندگی؛
- جایگزینی فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ، ارزشها و باورهای مردم؛
- تغییر هویت واقعی نظام؛
- مشتبه شدن حق و باطل و به وجود آمدن محیط فتنهآلود؛
- تبدیل نقاط قوت نظام به ضعف و کاهش قدرت تحلیل نخبگان و مردم؛
- گرایش به رسانههای غربی؛
- از بین رفتن فروغ و امید در دلها (کاهش خودباوری ملی)؛
- تحقیر جریان ادب، هنر و فرهنگ انقلابی؛
- انزوای عناصر فرهنگی، ادیب و هنرمند؛
- بزرگنمایی از توانمندیهای غرب و جهان استکباری؛
- گرایش به تئوریسازی بر اساس اندیشهی فرهنگی؛
- غرب ارائهی تصویر تاریک از آیندهی کشور؛
- وجود تردید در مسئولان نسبت به حقایق روشن؛
- زیر سؤال رفتن عقاید و تفکر سیاسی اسلام در کتابها و کلاسهای درسی؛
- بهرهگیری دشمن از محیط فتنه؛
- آلودهشدن پسران و دختران پاک ایرانی؛
- اختلافات مذهبی در بین مسلمانان؛
- تیرهوتار و مبهم نمایاندن افق آینده برای جوانان؛
- و از کار افتادن پویایی افراد نخبه، مبتکر، جوان و با نشاط جامعه.
- تضعیف فرهنگ ملی و اسلامی ایران؛
- تضعیف باورها و عادات حسنه؛
- تضعیف روحیه و ایجاد انفعال در مردم؛
- گرایش نسل جوان جامعه به ابتذال و فساد اخلاقی؛
- بیاعتقاد شدن نسل نو به دین و اصول انقلابی؛
- استحالۀ تفکر شیعی؛
- کاهش پایبندی متعصبانۀ جوان مؤمن به ایمان و باورهای خود؛
- سست شدن همت جوانان در داخل کشور؛
- اظهار پشیمانی مجاهدان از مجاهدتهای گذشته؛
- تغییر ذهن مردم از اسلام (القای ناکارآمدی دین در ادارهی جامعه)؛
- خاموش شدن روحیهی جهادی در صحنههای انقلاب و سازندگی؛
- جایگزینی فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ، ارزشها و باورهای مردم؛
- تغییر هویت واقعی نظام؛
- مشتبه شدن حق و باطل و به وجود آمدن محیط فتنهآلود؛
- تبدیل نقاط قوت نظام به ضعف و کاهش قدرت تحلیل نخبگان و مردم؛
- گرایش به رسانههای غربی؛
- از بین رفتن فروغ و امید در دلها (کاهش خودباوری ملی)؛
- تحقیر جریان ادب، هنر و فرهنگ انقلابی؛
- انزوای عناصر فرهنگی، ادیب و هنرمند؛
- بزرگنمایی از توانمندیهای غرب و جهان استکباری؛
- گرایش به تئوریسازی بر اساس اندیشهی فرهنگی؛
- غرب ارائهی تصویر تاریک از آیندهی کشور؛
- وجود تردید در مسئولان نسبت به حقایق روشن؛
- زیر سؤال رفتن عقاید و تفکر سیاسی اسلام در کتابها و کلاسهای درسی؛
- بهرهگیری دشمن از محیط فتنه؛
- آلودهشدن پسران و دختران پاک ایرانی؛
- اختلافات مذهبی در بین مسلمانان؛
- تیرهوتار و مبهم نمایاندن افق آینده برای جوانان؛
- و از کار افتادن پویایی افراد نخبه، مبتکر، جوان و با نشاط جامعه.
• شاخصهای سیاسی
- تضعیف باورهای سیاسی؛
- ناامید شدن شیفتگان حاکمیت اسلامی در جهان؛
- وجود تردید در کار مسئولین رسمی کشور؛
- تصرف پشت جبههی انقلاب، یعنی مردم؛
- تردید در تفکر فعالی که غرب و قلمروی قدرت آن را به خطر انداخته؛
- ناامید شدن جامعه در مبارزه علیه نظامسلطه؛
- شکاف میان ایران و دوستداران انقلاب اسلامی ایران؛
- انفعال در مقابل دشمن؛
- کاهش مشارکت و مشروعیت؛
- تهی شدن انقلاب از روح انقلابی؛
- اختلاف و به جان هم افتادن فعالان سیاسی؛
- از حیثیت و اعتبار افتادن مقاومت در میان ملت ایران؛
- ناامید شدن شیفتگان حاکمیت اسلامی در جهان؛
- بحران اعتماد و کارآمدی نظام؛
- رواج و نشر دروغسازی و شایعهپراکنی با ابزارهای پیشرفتهای ارتباطی؛
- انتشار لحظه به لحظۀ اخبار ضد نظام؛
- زیر سؤال رفتن تفکر سیاسی اسلامی در مطبوعات، مجلات و کتب؛
- رویگردانی ملت و دولت ایران از اهداف انقلابی؛
- بدبینی و شکاف بین مردم و دولتمردان؛
- تشنج، اغتشاش و ناامنی در جامعه؛
- و غفلت نخبگان از دیدن دشمن (نداشتن تحلیل و درک صحیح).
- ناامید شدن شیفتگان حاکمیت اسلامی در جهان؛
- وجود تردید در کار مسئولین رسمی کشور؛
- تصرف پشت جبههی انقلاب، یعنی مردم؛
- تردید در تفکر فعالی که غرب و قلمروی قدرت آن را به خطر انداخته؛
- ناامید شدن جامعه در مبارزه علیه نظامسلطه؛
- شکاف میان ایران و دوستداران انقلاب اسلامی ایران؛
- انفعال در مقابل دشمن؛
- کاهش مشارکت و مشروعیت؛
- تهی شدن انقلاب از روح انقلابی؛
- اختلاف و به جان هم افتادن فعالان سیاسی؛
- از حیثیت و اعتبار افتادن مقاومت در میان ملت ایران؛
- ناامید شدن شیفتگان حاکمیت اسلامی در جهان؛
- بحران اعتماد و کارآمدی نظام؛
- رواج و نشر دروغسازی و شایعهپراکنی با ابزارهای پیشرفتهای ارتباطی؛
- انتشار لحظه به لحظۀ اخبار ضد نظام؛
- زیر سؤال رفتن تفکر سیاسی اسلامی در مطبوعات، مجلات و کتب؛
- رویگردانی ملت و دولت ایران از اهداف انقلابی؛
- بدبینی و شکاف بین مردم و دولتمردان؛
- تشنج، اغتشاش و ناامنی در جامعه؛
- و غفلت نخبگان از دیدن دشمن (نداشتن تحلیل و درک صحیح).
بیشتر بخوانید: ابعاد تهدید نرم در یک نگاه
ابعاد جنگنرم
در مورد ابعاد و حوزههای تأثیر جنگنرم، صاحبنظران دیدگاههای مختلف و طبقهبندیهای متفاوتی ارائه کردهاند. برخی از صاحب نظران معتقدند سه بعد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، ابعاد اصلی جنگنرم را تشکیل میدهد و در این چهارچوب، شاخصهایی را ارائه نمودهاند. برخی دیگر از صاحبنظران با افزودن بعد اقتصادی و برخی با افزودن بعد امنیتی، ابعاد جدیدی را تا شش بعد به ابعاد جنگنرم افزودهاند. برخی دیگر با جزئینگری بیشتر به این ابعاد، بعد علمی، مدیریتی و روانی و تبلیغی و رسانهای را اضافه نمودهاند. قبل از پرداختن به برخی از این دیدگاهها، لازم است برخی از مهمترین ابعاد جنگنرم را تعریف نماییم.
بسیاری از محققان (دسی، ۲۰۰۷ و لوین، ۲۰۰۸) جنگنرم را به سه نوع یا بعد جنگ فرهنگی، جنگ اجتماعی و جنگ سیاسی تقسیم کردهاند. بعد فرهنگی مهمترین بعد جنگنرم است. عاملان جنگنرم در پی آن هستند تا با استفاده از سازوکارهای و روشهای فرهنگی بر ارزشهای بنیادی جامعه، نگرشهای پایه و آداب و رسوم، منش و رفتار اجتماعی، تأثیر بگذارند و آن را دستخوش تغییر قرار دهند.
دومین بعد جنگنرم، بعد سیاسی آن است. عاملان جنگنرم درصددند تا نوع نگرش، موضعگیری و کنش شهروندان یک جامعه را در برابر حکومت و نهادهای سیاسی آن، «دستکاری» نمایند و آنان را برای دست یازیدن به کنشهای اعتراضآمیز، نظیر جمعآوری طومار، اعتصاب، راهپیمایی، تظاهرات و جز آن، ترغیب کنند. به تعبیر روشنتر، عاملان جنگنرم در پی آن هستند تا شهروندان جامعه را وادار به نافرمانی مدنی و اعتراضجویی نمایند تا بر اثر آن رفتار حکومت، یا حتی نوع حکومت را به تدریج دستخوش تغییر قرار دهند. شاید از همین روی است که برخی محققان (مافی، ۱۳۸۷) «انقلابهای رنگی» را در زمرهی انواع جنگنرم سیاسی جای میدهند. در این نوع رخدادها، نظامسیاسی بر اثر اعتراضات گروههایی از شهروندان و بر اثر فرصتهایی نظیر انتخابات، دستخوش تغییر میشود. «انقلاب گل سرخ در گرجستان»، «انقلاب نارنجی در اوکرین» و «انقلاب گل لاله در قرقیزستان» از جمله انقلابهای رنگی هستند که طی دو دههی گذشته بر اثر جنگنرم به وقوع پیوستهاند.
متقی (۱۳۸۶) نیز بر این باور است که جنگنرم بیش از هر چیز در پی آن هستند تا به مخاطبان القا کنند که حکومت آماج، فاقد کارآمدی است و مشروعیت ندارد. برخی صاحبنظران، بعد سیاسی جنگنرم را پراهمیتتر از سایر ابعاد میدانند. متولیان بنیاد فرهنگی پژوهشی غربشناسی (۱۳۸۶) در نوشتاری تحت عنوان «شیوههای بهکارگیری قدرتنرم» بعد سیاسی جنگنرم را برجستهتر از سایر ابعاد ذکر میکنند. آنان جنگنرم را اقدامی سیاسی میدانند که در جهت اعمال قدرت در نبردها، بدون استفاده از خشونت فیزیکی، عمل میکنند. آنان تأکید میکنند که در اقدام کنشگران خواسته میشود تا:
۱. از انجام برخی اعمال، جهت مخالفت با نظام، سرباز زنند؛
۲. به انجام کنشهایی بپردازند که مغایر قوانین و هنجارهای جاری است و همانگونه که از این تأکیدات پیدا است، نویسندگان نوشتار مذکور جنگنرم را در حد اقدامات اعتراضآمیز مدنی فرو میکاهند؛ در حالی که جنگنرم از شمول و گستردگی بیشتری برخوردار است.
سومین بعد جنگنرم، بعد اجتماعی است. عاملان تهدید نرم در پی آن هستند تا بر هویت مردم جامعه، انسجام اجتماعی، سرمایهی اجتماعی و دلبستگی ملی تأثیر بگذارند.
اما روانشناسان اجتماعی از منظر دیگری به ابعاد و مؤلفههای جنگنرم نگریستهاند؛ برای مثال، بارون و دیگران (۲۰۰۷) بر این باورند که تهدیدات غیر فیزیکی معطوف به ابعاد زیر است:
۱. بعد شناختی یا ذهنی: عاملان تهدید با بهرهگیری از روشهای مجابسازی، تغییر نگرشها و شستوشوی مغزی، در پی آن هستند تا نظامشناختی مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند و افکار، اندیشهها، شیوهی خبرپردازی و تغییر و تحلیل اطلاعات آنان را دستخوش تغییر قرار دهند. آنان در این زمینه از روشهای تعبیر ذهن (که در مبانی نظری موضوع از آنها به میان خواهد آمد) بهره میگیرند.
۲. بعد عاطفی و هیجانی: عاملان تهدید نرم میکوشند تا نظام عاطفی مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد و اطلاعات ویژهای را به آنان القا کنند؛ برای مثال، آنان میکوشند تا نفرت مخاطبان را نسبت به حکومت خویش برانگیزند و عشق و علاقهی آنان را معطوف خود سازند.
٣. بعد منششناختی: در این بعد، تلاش عاملان تهدید نرم بر آن است تا بر اندیشه و رفتار اخلاقی مخاطبان تأثیر بگذارد و نگرش آنان را به شاخصهای اخلاقی جامعه دستخوش قرار دهد.
۴. بعد اجتماعی: کنشهای اجتماعی، روابط و تعامل میانفردی، آداب و رسوم و رفتارهای جمعی، از جمله مؤلفههای بعد اجتماعی تهدید نرم هستند که آماج تغییر قرار میگیرند.
۵. بعد معنوی: عاملان تهدید نرم میکوشند تا بر باورهای دینی، مناسک دین و ارزشهای اخلاقی برگرفته از دین، تأثیر بگذارد. آنان میکوشند تا برخی باورها را متزلزل و باورهای جدیدی را بر جای آن بنشانند؛ از همین روی است که ترویج گروههای مذهبی نوآیین (خرافی) از جمله روشهای تهدید نرم تلقی میشود.
ایجاد تهدیدات نرم را میتوان به شرح مندرج در جدول زیر خلاصه کرد:
اگر برای یک نظام اجتماعی، چهار حوزهی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی قائل شویم، جنگنرم میتواند در این چهار حوزه، اندیشه، باورها، ارزشها و رفتارهای یک نظامسیاسی را تحت تأثیر قرار دهد. (نائینی، ۱۳۸۸)
منبع: کتاب اصول و مبانی جنگنرم؛ علیمحمد نائینی؛ انتشارات ساقی، چاپ سوم، 1391ش.
ابعاد جنگنرم | تعریف |
بعد فرهنگی جنگنرم | تهدیدهایی که معطوف به ارزشها، نگرشها و کنشهای اعتقادی و فرهنگی است. |
بعد سیاسی جنگنرم | تهدیدهایی که معطوف به نهادها، ساختها و بنیانهای سیاسی و حکومتی کشور است. |
بعد روانی جنگنرم | تهدیدهایی که در پی مجابسازی مخاطبان از درون و دستکاری آنان با استفاده از نمادهای مختلف است. |
بعد اقتصادی جنگنرم | تهدیدهایی که معطوف به اندیشه، مدل اقتصادی و الگوی رفتاری تولید، مصرف و جز آن است. |
بعد اجتماعی جنگنرم | تهدیدهایی که معطوف به آداب و رسوم، الگوهای رفتار اجتماعی، وحدت ملی، پیوندهای اجتماعی و جز آن است. |
بعد دفاعی امنیتی جنگنرم | تهدیدهایی که معطوف به تضعیف روحیۀ ایستادگی، مقاومت و بازدارندگی نیروهای مسلح است. |
بعد مدیریتی جنگنرم | تهدیدهایی که معطوف به ناکارآمدسازی مدیریتی نظامسیاسی است. |
بعد رسانهای جنگنرم | تهدیدهایی که معطوف به ناکارآمدسازی و سلب اعتماد از رسانههای ملی است |
بسیاری از محققان (دسی، ۲۰۰۷ و لوین، ۲۰۰۸) جنگنرم را به سه نوع یا بعد جنگ فرهنگی، جنگ اجتماعی و جنگ سیاسی تقسیم کردهاند. بعد فرهنگی مهمترین بعد جنگنرم است. عاملان جنگنرم در پی آن هستند تا با استفاده از سازوکارهای و روشهای فرهنگی بر ارزشهای بنیادی جامعه، نگرشهای پایه و آداب و رسوم، منش و رفتار اجتماعی، تأثیر بگذارند و آن را دستخوش تغییر قرار دهند.
دومین بعد جنگنرم، بعد سیاسی آن است. عاملان جنگنرم درصددند تا نوع نگرش، موضعگیری و کنش شهروندان یک جامعه را در برابر حکومت و نهادهای سیاسی آن، «دستکاری» نمایند و آنان را برای دست یازیدن به کنشهای اعتراضآمیز، نظیر جمعآوری طومار، اعتصاب، راهپیمایی، تظاهرات و جز آن، ترغیب کنند. به تعبیر روشنتر، عاملان جنگنرم در پی آن هستند تا شهروندان جامعه را وادار به نافرمانی مدنی و اعتراضجویی نمایند تا بر اثر آن رفتار حکومت، یا حتی نوع حکومت را به تدریج دستخوش تغییر قرار دهند. شاید از همین روی است که برخی محققان (مافی، ۱۳۸۷) «انقلابهای رنگی» را در زمرهی انواع جنگنرم سیاسی جای میدهند. در این نوع رخدادها، نظامسیاسی بر اثر اعتراضات گروههایی از شهروندان و بر اثر فرصتهایی نظیر انتخابات، دستخوش تغییر میشود. «انقلاب گل سرخ در گرجستان»، «انقلاب نارنجی در اوکرین» و «انقلاب گل لاله در قرقیزستان» از جمله انقلابهای رنگی هستند که طی دو دههی گذشته بر اثر جنگنرم به وقوع پیوستهاند.
متقی (۱۳۸۶) نیز بر این باور است که جنگنرم بیش از هر چیز در پی آن هستند تا به مخاطبان القا کنند که حکومت آماج، فاقد کارآمدی است و مشروعیت ندارد. برخی صاحبنظران، بعد سیاسی جنگنرم را پراهمیتتر از سایر ابعاد میدانند. متولیان بنیاد فرهنگی پژوهشی غربشناسی (۱۳۸۶) در نوشتاری تحت عنوان «شیوههای بهکارگیری قدرتنرم» بعد سیاسی جنگنرم را برجستهتر از سایر ابعاد ذکر میکنند. آنان جنگنرم را اقدامی سیاسی میدانند که در جهت اعمال قدرت در نبردها، بدون استفاده از خشونت فیزیکی، عمل میکنند. آنان تأکید میکنند که در اقدام کنشگران خواسته میشود تا:
۱. از انجام برخی اعمال، جهت مخالفت با نظام، سرباز زنند؛
۲. به انجام کنشهایی بپردازند که مغایر قوانین و هنجارهای جاری است و همانگونه که از این تأکیدات پیدا است، نویسندگان نوشتار مذکور جنگنرم را در حد اقدامات اعتراضآمیز مدنی فرو میکاهند؛ در حالی که جنگنرم از شمول و گستردگی بیشتری برخوردار است.
سومین بعد جنگنرم، بعد اجتماعی است. عاملان تهدید نرم در پی آن هستند تا بر هویت مردم جامعه، انسجام اجتماعی، سرمایهی اجتماعی و دلبستگی ملی تأثیر بگذارند.
اما روانشناسان اجتماعی از منظر دیگری به ابعاد و مؤلفههای جنگنرم نگریستهاند؛ برای مثال، بارون و دیگران (۲۰۰۷) بر این باورند که تهدیدات غیر فیزیکی معطوف به ابعاد زیر است:
۱. بعد شناختی یا ذهنی: عاملان تهدید با بهرهگیری از روشهای مجابسازی، تغییر نگرشها و شستوشوی مغزی، در پی آن هستند تا نظامشناختی مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند و افکار، اندیشهها، شیوهی خبرپردازی و تغییر و تحلیل اطلاعات آنان را دستخوش تغییر قرار دهند. آنان در این زمینه از روشهای تعبیر ذهن (که در مبانی نظری موضوع از آنها به میان خواهد آمد) بهره میگیرند.
۲. بعد عاطفی و هیجانی: عاملان تهدید نرم میکوشند تا نظام عاطفی مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد و اطلاعات ویژهای را به آنان القا کنند؛ برای مثال، آنان میکوشند تا نفرت مخاطبان را نسبت به حکومت خویش برانگیزند و عشق و علاقهی آنان را معطوف خود سازند.
٣. بعد منششناختی: در این بعد، تلاش عاملان تهدید نرم بر آن است تا بر اندیشه و رفتار اخلاقی مخاطبان تأثیر بگذارد و نگرش آنان را به شاخصهای اخلاقی جامعه دستخوش قرار دهد.
۴. بعد اجتماعی: کنشهای اجتماعی، روابط و تعامل میانفردی، آداب و رسوم و رفتارهای جمعی، از جمله مؤلفههای بعد اجتماعی تهدید نرم هستند که آماج تغییر قرار میگیرند.
۵. بعد معنوی: عاملان تهدید نرم میکوشند تا بر باورهای دینی، مناسک دین و ارزشهای اخلاقی برگرفته از دین، تأثیر بگذارد. آنان میکوشند تا برخی باورها را متزلزل و باورهای جدیدی را بر جای آن بنشانند؛ از همین روی است که ترویج گروههای مذهبی نوآیین (خرافی) از جمله روشهای تهدید نرم تلقی میشود.
ایجاد تهدیدات نرم را میتوان به شرح مندرج در جدول زیر خلاصه کرد:
نوع رویکرد | ابعاد |
سیاسی - فرهنگی | اجتماعی: تغییر ساختها و کنشهای اجتماعی فرهنگی: تغییر در ارزش ها، هنجارها، باورها و نگرشهای پایه سیاسی: تغییر در ترجیحات، جهتگیریها و کنشهای سیاسی حکومتی |
روانشناسی - اجتماعی | شناختی: تغییر در نظام ذهنی و اندیشه عاطفی: القای احساسات و هیجانات خاص اجتماعی: تغییر در تعاملات و کنشهای عمومی منششناختی: تغییر در رفتارها و اندیشههای اخلاقی معنوی: تغییر در عقاید، مناسک و اخلاقیات دینی |
جدول ابعاد جنگنرم
اگر برای یک نظام اجتماعی، چهار حوزهی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی قائل شویم، جنگنرم میتواند در این چهار حوزه، اندیشه، باورها، ارزشها و رفتارهای یک نظامسیاسی را تحت تأثیر قرار دهد. (نائینی، ۱۳۸۸)
منبع: کتاب اصول و مبانی جنگنرم؛ علیمحمد نائینی؛ انتشارات ساقی، چاپ سوم، 1391ش.