پدر ادبیات کودک
چکیده
«هانس کریستین اندرسن»، نویسنده، شاعر و هنرمند دانمارکی، روز سهشنبه دوم آوریل سال ۱۸۰۵ در شهر «اودنسه» به دنیا آمد. پدرش کفاشی کمدرآمد بود و مادرش در خانههای مردم رختشویی میکرد. پدرِ هانس با وجود اینکه تحصیلات کافی نداشت، به خواندن داستان و نمایشنامه علاقهمند بود و بسیاری از داستانهایی را که میخواند، برای هانس بازگو میکرد. کریستین در دوران بچگی برای خود صحنۀ تئاتر درست میکرد و آثار ویلیام شکسپیر را با استفاده از عروسکهای چوبی بازی میکرد.
تعداد کلمات 748/ تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
«هانس کریستین اندرسن»، نویسنده، شاعر و هنرمند دانمارکی، روز سهشنبه دوم آوریل سال ۱۸۰۵ در شهر «اودنسه» به دنیا آمد. پدرش کفاشی کمدرآمد بود و مادرش در خانههای مردم رختشویی میکرد. پدرِ هانس با وجود اینکه تحصیلات کافی نداشت، به خواندن داستان و نمایشنامه علاقهمند بود و بسیاری از داستانهایی را که میخواند، برای هانس بازگو میکرد. کریستین در دوران بچگی برای خود صحنۀ تئاتر درست میکرد و آثار ویلیام شکسپیر را با استفاده از عروسکهای چوبی بازی میکرد.
تعداد کلمات 748/ تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
نویسنده: رامین بابازاده
مقدمه
«هانس کریستین اندرسن»، نویسنده، شاعر و هنرمند دانمارکی، روز سهشنبه دوم آوریل سال ۱۸۰۵ در شهر «اودنسه» به دنیا آمد. پدرش کفاشی کمدرآمد بود و مادرش در خانههای مردم رختشویی میکرد. پدرِ هانس با وجود اینکه تحصیلات کافی نداشت، به خواندن داستان و نمایشنامه علاقهمند بود و بسیاری از داستانهایی را که میخواند، برای هانس بازگو میکرد. آندرسن به حق لقب «پدر ادبیات کودک» را دارد و آثارش تا کنون به بیش از 150 زبان ترجمه و بارها و بارها به شکلهای گوناگون تجدید چاپ شده است. دوستداران اندرسن برای بزرگداشت تلاش او در راه ادبیات کودکان و نوجوانان، جایزهای جهانی به نام جایزۀ «هانس کریستین اندرسن» بنیاد نهادهاند که هر دو سال یکبار، به بهترین نویسندگان و تصویرگران کتابهای کودکان و نوجوانان اعطا میشود.کریستین در دوران بچگی برای خود صحنۀ تئاتر درست میکرد و آثار ویلیام شکسپیر را با استفاده از عروسکهای چوبی بازی میکرد. هانس در یازدهسالگی پدر خود را از دست داد و در آن سن برای گذران زندگی به عنوان شاگرد نزد یک خیاط کار میکرد. پس از آن در کارخانۀ تولید سیگار شروع به کار کرد. او در سنّ چهارده سالگی به کپنهاگ، پایتخت دانمارک رفت و در تئاتر مشغول به کار شد. به خاطر صدای زیبایش در تئاترِ سلطنتی دانمارک استخدام شد؛ اما پس از چندی با از دست دادن صدایش، کار خود را از دست داد. او بعدها توانست با حمایتهای فردی به نام «یوناس کالین» به تحصیل بپردازد.
هانس در سنّ 24 سالگی دورۀ تحصیل را به پایان رساند. از آن پس به سرودن شعر، نوشتن داستان و نمایشنامه، طراحی و کاردستی با کاغذ و قیچی پرداخت. او به بسیاری از کشورهای اروپا سفر کرد و زندگی مردم این کشورها را از نزدیک دید. در این سفرها با نویسندگان معروف آن زمان، مانند: ویکتور هوگو، والتر اسکات، چارلز دیکنز، الکساندر دوما، بالزاک و برادران گریم آشنا شد.
در بهار سال ۱۸۷۲، اندرسن که به اوج شهرت جهانی رسیده بود و دولت دانمارک او را «گنجینهی ملی» میدانست، بر اثر افتادن از تخت به شدت آسیب دید و دیگر هرگز سلامتیاش را بازنیافت. اندرسن سرانجام پس از تحمل درد و رنج فراوان، در چهارم آگوست سال ۱۸۷۵ میلادی درگذشت و در کپنهاگ به خاک سپرده شد. قبل از مرگش با یک آهنگساز دربارۀ موزیک مراسم تدفینش صحبت کرده بود. اندرسن چنین گفته بود: «بیشتر کسانی که در مراسم تدفین، مرا بدرقه خواهند کرد، کودکان هستند. ضربات موسیقی را برای قدمهای کوچکشان هماهنگ کن!»
هانس در سنّ 24 سالگی دورۀ تحصیل را به پایان رساند. از آن پس به سرودن شعر، نوشتن داستان و نمایشنامه، طراحی و کاردستی با کاغذ و قیچی پرداخت. او به بسیاری از کشورهای اروپا سفر کرد و زندگی مردم این کشورها را از نزدیک دید. در این سفرها با نویسندگان معروف آن زمان، مانند: ویکتور هوگو، والتر اسکات، چارلز دیکنز، الکساندر دوما، بالزاک و برادران گریم آشنا شد.
در بهار سال ۱۸۷۲، اندرسن که به اوج شهرت جهانی رسیده بود و دولت دانمارک او را «گنجینهی ملی» میدانست، بر اثر افتادن از تخت به شدت آسیب دید و دیگر هرگز سلامتیاش را بازنیافت. اندرسن سرانجام پس از تحمل درد و رنج فراوان، در چهارم آگوست سال ۱۸۷۵ میلادی درگذشت و در کپنهاگ به خاک سپرده شد. قبل از مرگش با یک آهنگساز دربارۀ موزیک مراسم تدفینش صحبت کرده بود. اندرسن چنین گفته بود: «بیشتر کسانی که در مراسم تدفین، مرا بدرقه خواهند کرد، کودکان هستند. ضربات موسیقی را برای قدمهای کوچکشان هماهنگ کن!»
بیشتر بخوانید: همه چیز درباره هانس کریستیان آندرسن
نخستین آثار اندرسن برای کودکان در سال ۱۸۳۵ منتشر شدند. علاقه و تشویق مردم سبب دلگرمی اندرسن بود؛ به طوری که تا پایان عمر نزدیک به ۱۵۷ قصه و داستان، ۸ رمان، ۸۰۰ قطعه شعر، ۴ زندگینامه، چند سفرنامه و تعداد بیشماری طراحی و کاردستی به شکل کاغذ و بُرش پدید آورد. شماری از معروفترین آثار اندرسن عبارتند از: «دخترک کبریتفروش»، «درخت صنوبر»، «پری دریایی کوچک»، «بلبل»، «بندانگشتی»، «ملکهی برفی»، «جوجهاردک زشت» و «لباس تازهی امپراتور».
منشأ بسیاری از آثار او، قصهها و افسانههای عامیانهاند؛ اما بیشترِ آنها مخلوق ذهن آندرسن است که در آنها مایههای جهانی را به قصههای قدیم کشورش افزوده است. قهرمانان اصلیِ این قصهها یا از گلها و گیاهان گرفته شده است، مانند قصۀ آخرین رؤیای کاج پیر؛ یا از حیوانات، مانند قناری کوچک شرور؛ یا از اشیا، مانند آسیای بادی. آندرسن به شیوۀ خاص قصهنویسی، به همۀ قهرمانها جان میدهد. پیش از اندرسن، کسانی چون «شارل پرو» و برادران «گریم»، قصهها و افسانههای عامیانه را برای کودکان و نوجوانان گرد آورده بودند؛ اما بازآفرینیهای اندرسن، پایهگذار راه و روشی نو در ادبیات کودکان جهان و بهویژه خلق فانتزیهای کودکان شدند. او با زبانی ساده و به دور از خشونت، آرزوهای مردم سراسر جهان را به آثار ادبی تبدیل کرد.
آندرسن به حق لقب «پدر ادبیات کودک» را دارد و آثارش تا کنون به بیش از 150 زبان ترجمه و بارها و بارها به شکلهای گوناگون تجدید چاپ شده است. دوستداران اندرسن برای بزرگداشت تلاش او در راه ادبیات کودکان و نوجوانان، جایزهای جهانی به نام جایزۀ «هانس کریستین اندرسن» بنیاد نهادهاند که هر دو سال یکبار، به بهترین نویسندگان و تصویرگران کتابهای کودکان و نوجوانان اعطا میشود.
روزی یکی از منتقدان از آندرسن پرسید: «آیا روزی داستان زندگیِ خودت را خواهی نوشت؟» آندرسن پاسخ داد: «من قبلاً آن را نوشتهام؛ نامِ آن جوجهاردک زشت است.»