سرمایه داری

بررسی علل پیدایش، صفات عمده، چگونگی توسعه و شیوه های نفوذ و سلطه کلنیالیسم، امپریالیسم و همچنین اثرات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این سلطه بر مستعمرات در هر دوره تاریخی باید با توجه به ساختار اقتصادی - اجتماعی مشخص و شیوه تولید مسلط در کشور استعمار کننده و در سرزمین مستعمره در همان دوره تاریخی معین صورت گیرد
پنجشنبه، 6 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرمایه داری
نظری درباره امپریالیسم و لزوم توسعه تئوریهای کلاسیک امپریالیسم
 
چکیده:
بررسی علل پیدایش، صفات عمده، چگونگی توسعه و شیوه های نفوذ و سلطه کلنیالیسم، امپریالیسم و همچنین اثرات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این سلطه بر مستعمرات در هر دوره تاریخی باید با توجه به ساختار اقتصادی - اجتماعی مشخص و شیوه تولید مسلط در کشور استعمار کننده و در سرزمین مستعمره در همان دوره تاریخی معین صورت گیرد
 
تعداد کلمات: 1058 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
سرمایه داری
نویسنده: شاپور رواسانی
 
بررسی علل پیدایش، صفات عمده، چگونگی توسعه و شیوه های نفوذ و سلطه کلنیالیسم، امپریالیسم و همچنین اثرات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این سلطه بر مستعمرات در هر دوره تاریخی باید با توجه به ساختار اقتصادی - اجتماعی مشخص و شیوه تولید مسلط در کشور استعمار کننده و در سرزمین مستعمره در همان دوره تاریخی معین صورت گیرد، زیرا شیوه های سلطه کلنیالیستی و امپریالیستی هر کشور یا به طور کلی جوامع استعمارگر بر هر مستعمره معین (یا مستعمرات) رابطه مستقیم با ساختار اقتصادی - اجتماعی و شیوه تولید مسلط در کشور استعمارگر و همچنین ساختار اقتصادی اجتماعی - فرهنگی و شیوه تولید مسلط در مستعمره معین (یا مستعمرات) در همان دوره تاریخی معین دارد.

کلنیالیسم و امپریالیسم در هر جامعه، بخشی از ماهیت و بدنه و نظام اجتماعی و قوانین اقتصادی - اجتماعی حاکم یا ناشی از همان شیوه تولید در همان جامعه است. کلنیالیسم و امپریالیسم امری سیاسی به معنای مجموعه شیوه ها و روشهای حکومت نیست تا با تغییر نظام سیاسی یا جا به جا شدن احزاب در سازمان دولت تغییر کند، بلکه چون بخشی از ماهیت و تابعی از قوانین حاکم اقتصادی - اجتماعی بر جامعه است. تا زمانی که شیوه تولید و ساختار اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی جامعه تغییر نکند، در ماهیت و اهداف و اصول آن نیز تغییریرخ نخواهد داد؛ گرچه ممکن است شیوه های سلطه و غارت تغییر یابد.

   بیشتر بخوانید : وابستگان به استعمار

بنابر این توضیحات و با توجه به ساختار اقتصادی - اجتماعی و سیاسی و شیوه تولید مسلط در هر دو گروه از جوامع - استعمار کننده و استعمار شونده - در یک دوره تاریخی معین می توان علل پیدایش، توسعه و اثرات متقابل رویدادهای اقتصادی - فرهنگی - سیاسی و رابطه این زمینه ها با یکدیگر را در درون هر یک از کشورهای وابسته به دو گروه و در تأثیرات متقابل اقتصادی و اجتماعی جوامع استعمار کننده و مستعمراتی کشف و تعریف دقیقی از کلنیالیسم و امپریالیسم ارائه نمود. با تغییر شیوه تولید مسلط و ساختار اقتصادی - اجتماعی کشور استعمار کننده یا جامعه مستعمراتی و حتی با تغییراتی که در زمینه های مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در چارچوب شیوه تولید مسلط و موجود در این جوامع رخ می دهد، ممکن است شیوه های سلطه و غارت کلنیالیستی امپریالیستی نیز دچار تغییر گردد، اما ماهیت و اصل کلنیالیسم و امپریالیسم به معنای غارت حاصل کار و دسترنج ثروتهای طبیعی و اجتماعی مردم مستعمرات، سلب آزادیهای فردی و اجتماعی، تحریف هویت فرهنگی، تاریخی، مذهبی ساکنان این سرزمینها چه با کاربرد زور و خشونت چه به صورت مستقیم و علنی و چه با بهره برداری از مکانیسم بازار و غیر مستقیم ثابت می ماند.
کلنیالیسم و امپریالیسم در هر جامعه، بخشی از ماهیت و بدنه و نظام اجتماعی و قوانین اقتصادی - اجتماعی حاکم یا ناشی از همان شیوه تولید در همان جامعه است. کلنیالیسم و امپریالیسم امری سیاسی به معنای مجموعه شیوه ها و روشهای حکومت نیست تا با تغییر نظام سیاسی یا جا به جا شدن احزاب در سازمان دولت تغییر کند، بلکه چون بخشی از ماهیت و تابعی از قوانین حاکم اقتصادی - اجتماعی بر جامعه است. تا زمانی که شیوه تولید و ساختار اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی جامعه تغییر نکند، در ماهیت و اهداف و اصول آن نیز تغییریرخ نخواهد داد؛ گرچه ممکن است شیوه های سلطه و غارت تغییر یابد.
تجارب اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در قرن اخیر ثابت می کند که تنها تغییر شیوه تولید یا تغییرات فرهنگی و سیاسی نمی تواند موجب شود که جامعه ای وارد مرحله امپریالیستی نشده یا از آن خارج گردد یا مستعمره ای از مستعمره بودن آزاد و رها شود.

یکی از نکاتی که در بررسی مسئله امپریالیسم باید مورد توجه قرار گیرد این است که همچنان که امپریالیسم پیش از پیدایش و رشد شیوه تولید سرمایه داری وجود داشته، در چارچوب یک شیوه تولید غیر سرمایه داری نیز می تواند رشد کند و توسعه یابد؛ برای اجتناب از چنین روندی نه فقط باید شیوه تولید بلکه فرهنگ جامعه نیز از مرحله نازل خارج گردد.

چه درباره شیوه تولید و چه درباره نظامهای سیاسی و تغییرات فرهنگی سؤال و مسئله اصلی این است که آیا در شیوه تولید و نظام سیاسی و فرهنگی جدید، حق حیات همه انسانها در همه سرزمینهای جهان و براساس این حق مسلم و طبیعی، حفظ سایر حقوق فردی و اجتماعی بشر در همه زمینه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، هدف و فکر اصلی و راهنماست، و کل جامعه وارد مرحله متعالی شده. حاکمیت و مالکیت جوامع انسانی بر وسایل عمده تولید، سرمایه ها و ثروتهای اجتماعی و طبیعی و همچنین آزادی اندیشه و بیان را در زمینه های سیاسی و فرهنگی پذیرفته و بدان عمل می کند یا هنوز در مرحله بدوی و نازل از تکامل اقتصادی و فرهنگی قرار دارد و مالکیت و حاکمیت خصوصی افراد و طبقات . و در هر حال یک اقلیت - بر اقتصاد و سیاست و فرهنگ جامعه را قبول و تحمل و حق حیات و سایر حقوق بشری انسانها را فدای رفاه و ثروت یک اقلیت استثمارگر میکند؟

سیاست کلنیالیستی و امپریالیستی در دوران باستان نیز از جانب جوامعی چه با شیوه تولید آسیایی و چه برده داری یا فئودالیسم درباره بسیاری از سرزمینهای مجاور اعمال می شد. غارت و چپاول، باج گرفتن و برده داری و برده فروشی در همه انواع آن، چیزی جز استثمار انسانها و استعمار جوامع نبوده و نامی جز کلنیالیسم و امپریالیسم ندارد.

آنچه کلنیالیسم و امپریالیسم سرمایه داری در دوران ما را از کلنیالیسم و امپریالیسم دوران باستان و همچنین قرون وسطای کشورهای اروپایی جدا میکند تفاوت در علل پیدایش، صفات عمده و چگونگی نفوذ شیوه های تسلط و غارت کلنیالیستی و امپریالیستی از جانب کشورهای سرمایه داری استعماری و اثرات اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی این سلطه بر مستعمرات است. این علل، صفات، شیوه ها و اثرات، در مقایسه با کلنیالیسم دوران باستان دچار تغییرات فراوان شده، اما کلنیالیسم و امپریالیسم در محتوا و ماهیت تغییری نکرده است.

غارتگریهای کلنیالیسم و امپریالیسم سرمایه داری که در مراحل اولیه به طور مستقیم از طریق دزدیهای دریایی، غارت اموال، اسیر کردن و فروش برده ها صورت می گرفت، در مراحل بعدی بر اثر تغییرات درونی شیوه تولید سرمایه داری و تغییر احتیاجات فنی و ساختارهای سیاسی و فرهنگی جوامع سرمایه داری استعماری دستخوش تغییر شد. بر خلاف همه تبلیغاتی که از جانب محافل سرمایه داری و پادوهای فرهنگی و اقتصادی آنها در مستعمرات صورت می گیرد، دوران امپریالیسم با همه غارتگریها و خشونتهایش، نه فقط پایان نیافته، بلکه امروزه به اتکای آمار و ارقام و اسناد و بررسیهای دقیق می توان نشان داد که غارت و خشونت سرمایه داری در مستعمرات آسیا، افریقا، آمریکای مرکزی و جنوبی با وجود بروز تغییرات عمده در علوم و صنایع، در روابط سیاسی و فرهنگی و توسعه ارتباطات جمعی و تحولات اساسی در بازار جهانی سرمایه، کالا و کار در چارچوب شیوه تولید سرمایه داری اصل و ماهیت خود را حفظ کرده و خشن تر و بیرحم تر هم گردیده است.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  فقر عامل تعیین کننده اجتماعی
  فقر وتهیدستی در کشورهای ثروتمند
  ارزش پول داخلی و ارزانی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط