الوهیت مسیح (قسمت دوم)

کسی به جز «کلمه» که به همه چیز نظم می بخشد و پسر یگانه پدر است، نمی تواند به انسانها در مورد پدر تعلیم دهد و بت پرستی را براندازد. از آنجا که کفاره گناهی که بر دوش همه انسانها بود باید پرداخت می شد؛ زیرا همه انسانها باید می مردند او به میان ما آمد.
سه‌شنبه، 2 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
الوهیت مسیح (قسمت دوم)
ارزیابی دیدگاه یزدان شناختی آتاناسیوس
 
چکیده:
کسی به جز «کلمه» که به همه چیز نظم می بخشد و پسر یگانه پدر است، نمی تواند به انسانها در مورد پدر تعلیم دهد و بت پرستی را براندازد. از آنجا که کفاره گناهی که بر دوش همه انسانها بود باید پرداخت می شد؛ زیرا همه انسانها باید می مردند او به میان ما آمد.
 
تعداد کلمات: 1108 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
الوهیت مسیح (قسمت دوم)
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
آتاناسیوس با این اتهام یهودیان و مشرکین رو به رو بود که تجسم و مصلوب شدن پسر خدا خفت آور و ناشایست است. آتاناسیوس در پاسخ این اتهام استدلال می کرد که تجسم و مصلوب شدن مسیح، وقایعی بایسته و ضروری و بسیار معقول هستند. آتاناسیوس نشان میداد فقط آن کسی که جهان توسط او خلق شده، قادر است آن را اصلاح کند و این اصلاح به هیچ طریقی به جز طریق صلیب نمی توانست انجام شود.
 
علت تجسم او ما بوده ایم. او آنقدر ما را دوست داشت که برای نجاتمان در جسم انسانی به دنیا آمد و در هیأت انسانی ظاهر شد... هیچکس به جز خود نجات دهنده، که در ابتدا همه موجودات را از نیستی خلق کرد، نمی توانست فاسد شده را به فسادناپذیر تبدیل نماید. کسی به جز صورت خدای پدر، نمی توانست صورت انسانها را به صورت خدا بیافریند. کسی به جز خداوند ما عیسی مسیح که خودش حیات بود، نمی توانست موجودات میرا را به موجودات نامیرا تبدیل سازد. کسی به جز «کلمه» که به همه چیز نظم می بخشد و پسر یگانه پدر است، نمی تواند به انسانها در مورد پدر تعلیم دهد و بت پرستی را براندازد. از آنجا که کفاره گناهی که بر دوش همه انسانها بود باید پرداخت می شد؛ زیرا همه انسانها باید می مردند) او به میان ما آمد. پس از آنکه وی الوهیت خود را توسط اعمالش ظاهر کرد، خود را به جای دیگران قربانی ساخت و معبد (بدن) خود را به جای همه انسانها تسلیم مرگ کرد. وی این عمل را انجام داد تا انسان ها را از زیر بار تقصیر گناه نخستین آزاد سازد، قدرت خود را بر مرگ ثابت کند، نشان دهد که بدن او فسادناپذیر است و نوبر تجدید حیات همه انسانهاست... همزمان دو معجزۀ صورت گرفت: نخست اینکه، مرگ همه انسانها در بدن خداوند به وقوع پیوست و دوم اینکه، مرگ و فساد از میان برداشته شد؛ زیرا کلمه با طبیعت انسانی ما متحد شد... به واسطه مرگ هم از نامیرایی و زندگی جاودانی برخوردار شدند و با انسان شدن کلمه، مشیتی که برای کائنات مقرر بود و نیز آفریننده و حاکم این کائنات، یعنی خود کلمه خدا، بر همگان آشکار گردید. او بدین علت موجودی انسانی شد تا ما موجوداتی الاهی شویم. بدین علت، در بدنی انسانی ظاهر شد تا ما بتوانیم پدر نادیده را بشناسیم و بدین علت توهین ها و ناسزاهای دیگران را تحمل کرد تا ما وارث نامیرایی و حیات جاودان گردیم. (تجسم کلمه ۴، ۲۰، ۵۴ )

  بیشتر بخوانید :   رنج، وسیله راستیآزمایی ایمان

ایده «خداوارگی» (تبدیل به خدا شدن) تأثیر تفکر یونانی را بر آتاناسیوس نشان می دهد. این تأثیر، در اثر دفاعیاتی دوبخشی او بیشتر به چشم می خورد. آدم پیش از سقوط، چون یک فیلسوف یونانی نمایانده شده است که بر روی کلمه، صورت پدر، به تأمل و تفکر می پردازد. او همه خواهشها و تأثرات حسی را تعالی بخشیده و در واقعیت عقلانی به تأمل و تعمق می پرداخت. اما آدم از واقعیت عقلانی رو برگردانیده و به بدن و تأثرات حسی آن توجه کرد؛ بنابراین در دام شهوات جسمانی سقوط کرد. این نگرش در مورد سقوط، نگرشی است که بیشتر تحت تأثیر فلسفه یونان  و اوریجن است تا کتاب مقدس آتاناسیوس مجموعه ای از استدلال ها را علیه آریانیسم به کار می گیرد. استدلال او در وهله نخست مبتنی بر کتاب مقدس است. او در مورد اولوهیت مسیح دلایلی مبتنی بر کتاب مقدس ارائه می کند. وی همچنین به استدلالهای آریانها که با تکیه بر کتاب مقدس ارائه شده بود، پاسخ می دهد. آنان قسمت هایی از کتاب مقدس را نقل می کردند که ثابت می کرد پسر نسبت به پدر در مرتبه ای نازل تر قرار دارد. آتاناسیوس این قسمت ها را بخش هایی می داند که به جنبه انسانیت عیسی اشاره دارند و نه به جنبه سرمدی او به عنوان خدا. آتاناسیوس همچنین به پرستش عیسی مسیح چه در عهد جدید و چه در دوران خودش اشاره می کند. در صورتی که عیسی انسان بود، این امر شرک و بت پرستی تلقی می شد. از سوی دیگر آناناسیوس در کتاب تجسم کلمه استدلال می کند که تنها خدا قادر است ما را نجات دهد؛ و بالاخره او این استدلال فلسفی را مطرح می سازد که خدا حتی بدون کلمه یا عقلانیت خود، نمی تواند نامعقول باشد.
 آتاناسیوس با این اتهام یهودیان و مشرکین رو به رو بود که تجسم و مصلوب شدن پسر خدا خفت آور و ناشایست است. آتاناسیوس در پاسخ این اتهام استدلال می کرد که تجسم و مصلوب شدن مسیح، وقایعی بایسته و ضروری و بسیار معقول هستند. آتاناسیوس نشان میداد فقط آن کسی که جهان توسط او خلق شده، قادر است آن را اصلاح کند و این اصلاح به هیچ طریقی به جز طریق صلیب نمی توانست انجام شود.
اگر او (کلمه) صرفا یک مخلوق بود، در کتاب مقدس پرستیده نمی شد یا از پرستش او سخنی به میان نمی آمد. اما او فی الواقع از ذات خدا که باید پرستش شود، منشأ گرفته است و در جوهر خود، پسر اوست و نه یک مخلوق. بنابراین، باید او را پرستید و ایمان داشت که او خداست... پرتوهای خورشید حقیقتا متعلق به خورشیدند و از ذات و جوهر واقعی خورشید متمایز یا نازل تر نیستند. جوهر خورشید بسیط بوده، پرتوهای آن نیز کامل و بسیط هستند. پرتوهای خورشیدی مرتبة متنازل جوهر نور نیستند، بلکه جریان حقیقی آن هستند. به همین شکل ما میدانیم که پسر نه خارج از پدر، بلکه از خود پدر به وجود آمده است. پدر کامل و دست نخورده باقی می ماند و «خاتم جوهرش» (عبرانیان ۳ : ۱) نیز جاودان بوده و شباهت خود به پدر و تصویر تغییر ناپذیر او را حفظ می کند. (خطابه هایی علیه آریانها ۲۴ : ۲ ، ۳۳ )
 
آتاناسیوس همچنین از نخستین کسانی است که توجهی جدی به جایگاه و مقام روح القدس مبذول داشت. تا اواسط قرن چهارم، تنها به رابطه بین پدر و پسر توجه می شد. اشاره ساده و کوتاه اعتقادنامه نیقیه «و به روح القدس» بیانگر این است که توجه کمی به روح القدس می شد. اما در سالهای (۳۵۹-۳۶۰) آتاناسیوس مجبور شد که به این موضوع بپردازد. در این زمان یک گروه گمنام مصری که تروپیکی ها ۱ نامیده می شدند، به الوهیت پسر باور داشتند، اما چنین تعلیم می دادند که روح القدس از نیستی خلق شده است. در واقع، دیدگاه آنان در مورد پسر همان دیدگاه اعتقادنامه نیقیه بود، اما در مورد روح القدس دیدگاهی آریانی داشتند. آنان با اسقف خود، سراپیون که برای راهنمایی خواستن از آناناسیوس با نامه از او مدد جسته بود، درگیر شدند. او به خواسته سراپیون، با مجموعه ای از نامه ها که نامه هایی به سراپیون نام گرفت، پاسخ داد و در این نامه ها، برای نخستین بار پایه های الاهیاتی را که کاملا مبتنی بر تثلیث بود، پی ریخت. وی در این نامه ها، به شکل مبسوط، جایگاه و مقام روح القدس و نیز پسر را مورد بررسی قرار داد. او در مورد الوهیت روح القدس بحث کرد که پسر خدا نبود، اما از پدر صادر گشته بود» (یوحنا ۲۶ : ۱۵).
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1393)

  بیشتر بخوانید :
  بازخوانی و باز اندیشی «یک کتاب مسیحی، یک ترجمه اسلامی»
  رنج نتیجه اعمال غیراخلاقی انسان
  دیدگاه واتیکان و پاپ فرانسیس به مسئله هم‌جنس‌بازی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط