میخواهم شاد باشم، آیا برای شاد بودن لازم است قوانینی را رعایت کنم؟
پاسخ:
خوشحالی و احساس شادی، هدیهای است از سوی خداوند و مقدمهای برای انجام موفق کارها. انسانهای شاد با روحیهای بالا به نبرد با مشکلات رفته و میتوانند مسائل زندگی خود را به خوبی مدیریت کنند. برخورداری از نشاط نه تنها منفی نیست، بلکه یک امتیاز مثبت برای دارنده آن است. اما مسئله اصلی در تشخیص عوامل شاد کننده و مراعات قوانینی است که خوشی ما را بیشتر کرده و از آفتزدگی حفظ میکند. به برخی از این قوانین اشاره میشود:
1. مسیر مطمئن
بعضیها شعار میدهند: هدف، وسیله را توجیه میکند. معنایش این است که برای رسیدن به هدف، از هر راهی میتوانید استفاده کنید. به عنوان مثال، از هر رفتاری که شما را میخنداند، استقبال کنید. نظر شما چیست؟ آیا این حرف منطقی است؟ فرض کنید تصمیم گرفتهاید برای خندیدن و خنداندن دیگران، دوستی را مسخره کنید و قیافهاش را سوژه نمایید. به نظر شما، در این جا خوشحالی اتفاق افتاده است؟ آیا دوست شما هم از این شیوه استقبال میکند؟
قانون صحیح این است که برای رسیدن به هدف، باید از راههای استاندارد، ایمن و بدون مشکل استفاده کنیم. اگر قرار است کسی با دزدی به هدف پولدار شدن برسد، تصور کنید چه مشکلاتی برای جامعه به وجود میآید. در مدیریت احساسات خودمان هم، لازم است راه صحیح تأمین هیجانات را شناسایی و از آنها استفاده کنیم. مثلا شما در روزهای تعطیل نوروز میخواهید خاطراتی شاد ایجاد کنید و این را با سفرهای تفریحی، ورزشهای جمعی، بازدید از طبیعت و مانند آن به دست میآورید نه با روشهایی که آسیبزا هستند.
2. بدون جراحت
برخی از لذتها، پیامدهای بدی را به دنبال خودش میکشد. شاید شنیدهاید کسانی به نام شاد شدن، یکی از اعضای خودشان را در آتش بازی یا مانند آن برای همیشه از دست دادهاند. زمانی که میتوان با روشهای صحیح و کمک گرفتن از فکر، نشاط بدون جراحت و آسیب داشت، چرا که نه؟ آلوده شدن به گناهان مختلف، یکی از ترکشهای شادی است. زمانی که قرار است در موقعیت شادی، از خدا دور شویم و خط قرمزها را عبور کنیم، حتما بعد از آن، سرزنشهای درونی ما را رها نخواهد کرد. برخی از لذتهای موقت، سرزنشهای درازمدت را با خود به همراه دارند و یک فرد باهوش، مراقبت لازم را در اینباره انجام میدهد.
3. بدون زیادهروی
زیادهروی در هر کاری ناپسند است. در دنیای خنده و شادی هم، زمانی که تمام وجود ما را تفریحات شاد کننده پر کند، دیگر جایی برای کارهای جدی نمیماند. یادمان باشد که حتما به تفریح و خوشحالی سالم نیاز داریم ولی باید اندازهای برای آن تعیین کنیم تا به کارهای اصلی ما آسیب نزند. کسانی که فقط دنبال خوشی و سرگرمیهای رنگارنگ مانند بازیهای رایانهای، رفیقبازی و مانند آن باشند، به زودی از خودشان گلایه میکنند، زیرا نتوانستهاند به هدفهای خود نزدیک شوند.
4. با هم بخندیم
یکی از بهترین فرمولهای شاد زندگی کردن، کمک به دیگران برای شاد بودن است. زمانی که ما تنها به خودمان فکر کنیم و دیگران را فراموش کنیم، شادی واقعی را تجربه نکردهایم. همچنین زمانی که خنده ما با غم و یا اشک شخص دیگری رقم بخورد، باز نمیتوانیم خودمان را فریب دهیم. در این صورت هم ما شاد نیستیم و تنها نمایش آدمهای شاد را بازی میکنیم. با هم خندیدن درست است و به هم خندیدن نادرست.
5. شادی مناسب
بعضیها دوست دارند تمام لذتهای زندگی را با هم و بدون در نظر گرفتن شرایط خودشان تجربه کنند. تصور کنید یک دانشآموز دوم دبستان، اصرار بر موتورسواری داشته باشد یا یک نوجوان 15 ساله، لذت خودش را در رانندگی ماشین ببیند. چه اتفاقی میافتد؟ اولا به خاطر مراعات نکردن قانون، دچار دردسر میشود و دوم اینکه در سن خودش، شادیهای مناسب را گم میکند. در همین مثال وقتی لذت تجربه رانندگی در 18 سالگی تعریف شده باشد و شخصی آن را سه سال زودتر بخواهد،آنگاه در 18 سالگی دنبال لذتهای جلوتر از سن خودش میگردد که گاهی دسترسی به آن برایش امکانپذیر نیست. با قدری تحمل و تدبیر میتوانیم از این زیادهخواهی خودمان جلوگیری کنیم تا نشاط بیشتر و دردسر کمتری را به دست آوریم.
6. شادی ماندگار
عمق شادیها با هم متفاوت است. شما از خوراکی خوشتان میآید. از صحبت با دوست لذت میبرید. از موفقیت در امتحان سرحال میشوید. از یک رابطه معنوی و تجربه خوش آن هم احساس خوبی به دست میآورید. هر قدر شادی و لذت ما از وجود خودمان بجوشد، مثل ارتباط با خدا که سبب میشود با تمام وجود احساس آرامش و اطمینان بکنیم، آنگاه عمق شادی هم بیشتر خواهد شد. خداوند، مخزن شادی و نشاط است و هر قدر به او نزدیکتر شویم، احساس شادابی واقعی و بیشتری را به دست میآوریم. امروزه خیلیها تلاش دارند تا از این هیجان شما، بیشترین سود مالی را ببرند و با تولید محصولاتی متنوع، شما را برای خرید و پول دادن وسوسه کنند. اما خیلی از این نقل و نباتهایی که برای چند لحظه لذت را به ما میدهد، ممکن است سمی باشد و ذهن، دل و روح ما را به دردسر بیاندازد. یادمان باشد که دنیا پر از شادیهای قلابی است که میتواند ما را مانند یک ماهی در قلاب خودش گیر بیاندازد.
نویسنده: ابراهیم اخوی