تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون
منبع : راسخون
جنگ اول خلیج فارس
صدام در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۲ اوت ۱۹۹۰) به کویت حمله کرده و خاک آن را به عراق ضمیمه کرد و با این کار خود باعث بروز بحرانهای بینالمللی گشت. اشغال کویت به معنای آن بود که صدام با احتساب ذخایر نفتی عراق دارای ۲۰ درصد ذخایر نفت جهان شده بود. آمریکا در طول جنگ عراق با ایران، میلیاردها دلار به صدام کمک کرده بود ولی این بار چون اشغال امیرنشین ثروتمند کویت به سودش نبود، در بهمنماه سال ۱۳۷۰ (فوریه ۱۹۹۱) با ائتلافی از نیروهای سازمان ملل متحد به کویت یورش برده و نیروهای عراقی را از این کشور بیرون راند.جرج اچ دبلیو بوش، رئیسجمهور آمریکا در روزهای اول با احتیاط رفتار کرد. کویت قبل از اشغال، از سویی یکی از دشمنان سرسخت اسرائیل بود و جزو کشورهای سلطنتی حوزهٔ خلیج فارس به شمار میرفت که با شوروی روابط دوستانه داشت. از سوی دیگر سیاستگذاران خارجی، کارشناسان خاورمیانه و منتقدان نظامی واشنگتن و کارخانجاتی که سرمایهگذاریهای سنگینی در منطقه کرده بودند، نگرانیهای زیادی در مورد ثبات منطقه داشتند. این حمله باعث ترس از این شد که بهای نفت جهانی و در نتیجه اقتصاد جهانی در خطر قرار گیرد؛ کویت تقریباً ده درصد کل ذخایر نفت خام را در اختیار داشت. به احتمال زیاد، هنگامی که مارگارت تاچر نخستوزیر سرسخت بریتانیا که از دوستان وفادار آمریکا در دورهٔ ریگان-بوش به شمار میرفت به آمریکا رفته بود، بوش را به این کار راضی کرد. بریتانیا نسبت به آمریکا روابط تاریخی بیشتری با کویت داشت. این روابط به سالهای استعمار کویت از سوی بریتانیا بر میگشت. این کشور همچنین سود زیادی از بابت سرمایهگذاریهای خود در کویت برداشت میکرد.
همکاری بین ایالات متحده و جماهیر متحد شوروی باعث شد تا موضوع به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شود. این شورا تصمیم گرفت که اگر صدام نیروهای خود را طبق برنامهٔ زمانبندیشده از کویت خارج نکند، اجازهٔ استفاده از زور بر علیه این کشور را خواهد داد. سیاستمداران آمریکایی از این میترسیدند که عراق قصد حملهٔ تلافیجویانه به کشور نفتخیز عربستان سعودی که از دههٔ چهل میلادی از دوستان نزدیک آمریکا به شمار میرفت و مخالف اشغال کویت بود را داشته باشد. پس از آن بود که آمریکا و گروهی از کشورهای متحد دیگر که از کشورهای مختلفی نظیر مصر، سوریه و چکسلواکی تشکیل شده بودند، دستههای بزرگی از نیروهای خود را به مرز عربستان و کویت و عراق فرستادند تا ارتش عراق را که در آن زمان بزرگترین ارتش خاورمیانه بود دور بزنند.
هنگامی که گفتگوها و تهدیدهای پس از جنگ هنوز در جریان بود، صدام توجه مجددی به قضیهٔ فلسطین کرده واعلام کرد که اگر اسرائیل از نوار غربی رود اردن، بلندیهای جولان و نوار غزه عقبنشینی کند او نیز از کویت باز پس مینشیند. این پیشنهادِ صدام باعث بروز شکاف بین کشورهای عرب شد و آمریکا و کشورهای عرب غربی را در مقابل فلسطینیها قرار داد. ائتلاف ضداشغال در پایان، هرگونه ارتباطی بین موضوع فلسطین و کویت را رد کرد.
صدام ضربالعجل شورای امنیت را نپذیرفت. آمریکا و متحدانش با پشتیبانی شورای امنیت در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۷۰ (۱۶ ژانویه ۱۹۹۱) حملهٔ هوایی گستردهای را علیه عراق آغاز کردند. اسرائیل نیز توسط موشکهای عراقی مورد اصابت قرار گرفت ولی از آنجا که نمیخواست کشورهای عرب از ائتلاف ضدعراق خارج شوند درصدد انتقامجویی برنیامد. یک نیروی زمینی که اغلب افرادش از قوای مسلح آمریکایی و انگلیسی و تیپهای پیادهنظام بودند ارتش صدام را در بهمن ماه سال ۱۳۷۰ (فوریه ۱۹۹۱) از کویت بیرون رانده و بخش جنوبی عراق را تا رود فرات اشغال کردند.
جرج اچ بوش در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۷۰ (۶ مارس ۱۹۹۱) با اشاره به درگیریهای منطقه اعلام کرد: "موضوع، تنها یک کشور کوچک نیست، هدف ما یک عقیدهٔ تازه است- یک نظم نوین جهانی، نظمی که در آن کشورهای مختلف تحت یک جنبش گرد هم آمده تا به آرزوهای جهانی بشریت، یعنی: صلح و امنیت، آزادی و حاکمیتِ قانون دست یابند." که البته بوی نفت بیشتر در گفته هایش به مشام می رسید.
ارتش پرتعداد و کمسلاح عراق در نهایت نشان داد که دیگر نمیتواند در برابر نیروهای زمینی سریعالانتقال ائتلاف و پشتیبانی هوایی قدرتمند آنها دوام بیاورد. تقریباً ۱۷۵,۰۰۰ عراقی اسیر شده بودند و بنابر آمارهای اعلامشده از سوی آمریکا شمار تلفات عراقیها به ۲۰,۰۰۰ نفر میرسید. منابع دیگر شمار کشتهها را تا ۱۰۰,۰۰۰ نفر هم بر آورد میکردند. عراق براساس توافقنامهٔ آتشبس قبول کرد که همهٔ جنگافزارهای شیمیایی و بیولوژیک خود را از بین برده و به بازرسان سازمان ملل اجازهٔ بازرسی از پایگاههای خود را بدهد. تحریم تجاری سازمان ملل تا زمانی که عراق تمامی شروط را اجرا نکرده بود باقی میماند.
پیامد جنگ خلیج فارس
گروههای قومی و دینی عراق با استفاده از وضعیت به وجود آمده زمینه را برای شورشی جدید در کشور آماده دیده و به آن اقدام کردند. با اوضاع جاری پس از جنگ در عراق، ناآرامیهای اجتماعی و قومی بین شیعیان، کردها و واحدهای نظامی ناراضی میتوانستند خطر بزرگی برای دولت صدام باشند. شورشهای کردها در شمال و شیعیان در جنوب و مرکز عراق با بیرحمی تمام پاسخ داده شد.آمریکا که خود، عراقیها را تشویق به شورش بر علیه صدام کرده بود هیچ کمکی جز کنترل منطقهٔ پرواز ممنوع عراق نکرد. ترکیه با هرگونه استقلال کردها مخالف بود و عربستان سعودی و دیگر کشورهای محافظهکار عرب از به وجود آمدن یک انقلاب شیعی دیگر مانند انقلاب اسلامی ایران هراس داشتند. صدام که توانسته بود پس از شکست در جنگ، بحرانها را نیز کنترل کند، با کشوری مواجه بود که از نظر اقتصادی و نظامی به شدت آسیب دیده بود و او هرگز نتوانست آسیبها را جبران کند. او دائماً بقای خود را نشانهٔ پیروزی عراق در جنگ با آمریکا اعلام میکرد. این پیغام صدام شهرت زیادی در جهان عرب پیدا کرد.
صدام با اصرار زیاد میخواست خود را مسلمانی مؤمن نشان دهد تا بتواند نظر گروههای دینی محافظهکار جامعهٔ عراق را به خود جلب کند. بعضی از عناصر شریعت اسلام به قانون عراق بازگردانده شدند. برای نمونه وی در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱) حکم اعدام همجنسگرایان، تجاوزگران و فاحشهگان را به قوانین عراق بازگرداند و عبارت «الله اکبر» را با دستخط خود به پرچم عراق افزود.
۱۳۸۲-۱۳۷۰
پس از اتمام جنگ رابطهٔ بین ایالات متحده آمریکا و عراق همچنان متشنج ماند. در فروردین ماه سال ۱۳۷۲ (آوریل ۱۹۹۳) سرویس امنیتی عراق تلاش کرد تا جرج اچ بوش رئیسجمهور سابق آمریکا را هنگام دیدار وی از کویت ترور کند اما ماموران امنیتی کویت بمب کار گذاشته شده در یک خودرو را خنثی کردند. آمریکا در پاسخ به این اقدام در تاریخ ۵ تیر ۱۳۷۲ (۲۶ ژوئن ۱۹۹۳) حملهای موشکی به ساختمان مرکزی اطلاعات عراق در بغداد کرد.تحریمهای سازمان ملل که به دلیل حملهٔ عراق به کویت وضع شده بودند و از صادرات نفت عراق نیز جلوگیری میکردند، همچنان بر جای خود باقی ماندند. این تحریمها موجب سختی اوضاع زندگی و نابودی زیربنای اقتصاد عراق شدند. تنها، قاچاق کالا در مرز سوریه و کمکهای انسانی باعث بهبود نسبی این بحران میشد. سازمانهای بینالمللی (مانند یونیسف و بهداشت جهانی WHO) تخمین میزنند که این تحریمها بین ۵۰۰,۰۰۰ تا ۲/۱ میلیون مرگ در پی داشتهاند. اکثر جانباختگان، افراد زیر ۵ سال بودهاند. برخی افراد دیگر نیز که به این آمار شک دارند، برآورد میکنند که ۳۵۰,۰۰۰ تن بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ (۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰) بر اثر تحریمها جان خود را از دست دادهاند و بیشتر مرگها به خاطر بمباران زیرساختهای عراق بوده است. سازمان ملل در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۵ (۹ دسامبر ۱۹۹۶) به دولت عراق اجازه داد تا مقدار محدودی از نفت خود را در ازای دریافت غذا و دارو به فروش برساند. درآمد محدودی که از بابت برنامهٔ نفت در برابر غذای سازمان ملل متحد بدست میآمد به عراق جاری شد.
سیاستمداران آمریکایی همچنان صدام حسین را متهم به تخلف از موارد آتشبس نظیر توسعهٔ سلاحهای کشتار جمعی و دیگر سلاحهای ممنوعه، خودداری از انتشار اطلاعات دربارهٔ این سلاحها و تخلف از تحریمهای سازمان ملل و «منطقهٔ پرواز ممنوع» میکردند. حملات نظامی یکطرفهٔ آمریکا و انگلیس گاه و بیگاه در عراق انجام میشدند، که بزرگترین آنها عملیات روباه صحرا نام داشت که در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸) انجام شد. دلیل اصلی بحرانها بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۷ (۱۹۹۷ تا ۱۹۹۸) که موجب بمباران شدید عراق از سوی انگلیس و آمریکا در ۲۵ تا ۲۸ آذر ۱۳۷۷ (۱۶ تا ۱۹ دسامبر ۱۹۹۸) گشت، در اختیار داشتن سلاحهای غیرقانونی توسط عراق اعلام شد. دو سال پس از فعالیتهای مداوم، جنگندههای آمریکایی و انگلیسی در بهمن ماه سال ۱۳۸۰ (فوریه ۲۰۰۱) با شدت بیشتری به پایگاههای نزدیک بغداد حمله کردند.
تمام این بازی ها به بهانه اقدام برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی بود که بعد ها معلوم شد صدام سالها پیش از آن دست برداشته است.
پس از جنگ، حمایت از صدام بین حامیان تکریتی وی، اعضای خانواده و دیگر پشتیبانان او تقسیم گشت. آنها مشارکت زیادی در فعالیتهای سرکوبگرانه و مستبدانهٔ دولت داشتند. سرکوب مخالفان داخلی به شدت افزایش پیدا کرد و پسران صدام، عدی حسین و قصی حسین به شدت نیرومند گشته و موجی از ترورهای پنهان را به وجود آوردند. این دو به احتمال زیاد عوامل مؤثر در فرار دامادهای صدام (حسین کامل و صدام کامل) به اردن در مردادماه سال ۱۳۷۴ (اوت ۱۹۹۵) بودند. دامادهای صدام که جزء ردهبالاترین نظامیان ارتش عراق به حساب میآمدند، پس از بازگشت به عراق در بهمن ماه همان سال (فوریهٔ سال بعد) کشته شدند.
همکاری عراق با بازرسان سازمان ملل در طول دههٔ ۹۰ میلادی متناوب بود. دسترسی بازرسان به پایگاههای مورد نظر سرانجام در سال ۱۹۹۸ قطع شد. این طور گفته میشود که عراق در حال بازی دادن قدرتهای غربی و دیگر کشورهای عرب بود و میخواست این طور نشان بدهد که مقادیر زیادی مواد ممنوعه در اختیار دارد که با استفاده از آنها میتواند به دوران اقتدار خویش بازگردد.
حمله به عراق در سال ۱۳۸۲
شبکههای ماهوارهای جهانی در ۱۵ فروردین (۴ آوریل) تصویر رهبر عراق را در حالی که توسط طرفدارانش احاطه شده بود و در خیابانهای پایتخت بمبارانشدهاش قدم میزد پخش کردند. دود حاصل از سوختن نفت در دوردست قابل مشاهده بود. در حالی که نیروهای زمینی ائتلاف به رهبری آمریکا در حال پیشروی به سمت پایتخت بودند، صدام حسین با لبانی خندان به مردم سلام کرده و با شعارهای آنها همراهی میکرد.صدام از نقطهنظر آمریکاییها همچنان به عنوان تهدیدی برای همپیمانان غربی مثل کشور نفتخیز عربستان سعودی و اسرائیل، خطری برای محمولههای نفتی خلیج فارس و ثبات خاورمیانه به شمار میرفت. بیل کلینتون رئیسجمهور آمریکا (۱۳۸۰-۱۳۷۲) (۲۰۰۱-۱۹۹۳) که جانشین بوش شده بود، تحریمهای اقتصادی تازهای در کنار تحریمهای نظامی برای عراق وضع کرده و منطقهٔ پرواز ممنوع را نیز کنترل میکرد.
کلینتون در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸) در پاسخ به ممانعت عراق از حضور بازرسان سازمان ملل، لایحهٔ آزادسازی عراق را امضا کرد. این لایحه بر تغییر رژیم عراق به منظور "بازگشت عراق به خانوادهٔ بینالمللی" تأکید داشت و طبق آن دولت آمریکا به گروههای تبعیدی خارج از عراق کمک مالی میکرد. پس از آن به زودی عملیات سه روزهٔ روباه صحرا انجام گرفت و طی آن کارخانههای تولید سلاح صدام منهدم گشتند؛ در حالی که استراتژیستهای پنتاگون نقشه حملههای زمینی به عراق را میکشیدند برخی از تحلیلگران آمریکایی بر این باور بودند که فشار خارجی برای ایجاد یک شورش به منظور عزل صدام کافی به نظر میرسد. این دو نظر باعث بروز شکاف در تصمیمگیریهای ضد صدام بین دولتمردان واشنگتن شد. اما پس از حملات ۲۰ شهریور ۱۳۸۰ (۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱) توازن سیاسی داخلی آمریکا تغییر کرده و باعث شد تا نومحافظهکاران بتوانند در مدیریت کشور آمریکا تأثیر به سزایی داشته باشند. رئیسجمهور آمریکا جرج دبلیو بوش (پسر جرج اچ دبلیو بوش) در بیانیهٔ اتحاد خود به کنگره، در دی ماه ۱۳۸۱ (ژانویه ۲۰۰۲) از «محور شرارت» که به زعم وی از کشورهای ایران، عراق و کرهٔ شمالی تشکیل شدهاند سخن به میان آورد. همچنین او احتمال داد که برای براندازی دولت عراق از زور استفاده خواهد کرد. او اعلام کرد: «رژیم عراق طرح تولید گاز اعصاب و سیاهزخم و سلاحهای اتمی را به مدت یک دهه دنبال کرده است.» او همچین ادامه داد: «عراق همچنان درصدد است دشمنی خود را به آمریکا نشان دهد و از ترور حمایت کند.»
صدام حسین در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۸۱ (۲۴ فوریه ۲۰۰۳) و در حالی که وقوع جنگ تزدیک بود، با دَن رَدِر مجری شبکهٔ خبری سیبیاس نیوز (CBS News) به مدت بیش از سه ساعت مصاحبه کرد. در یک دههٔ گذشته این اولین مصاحبهٔ وی با یک خبرنگار آمریکایی بود. این شبکه یک هفته بعد نوار مصاحبه را به روی آنتن فرستاد.
دولت و ارتش عراق در طول سه هفته پس از حملهٔ آمریکا و همپیمانانش در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳) نابود شدند. ایالات متحده دستکم دوبار کوشید تا با حملات هوایی، صدام را به قتل برساند ولی در هر دوبار، هدف مورد اصابت واقع نشد. با شروع ماه آوریل (اواسط فروردین) نیروهای ائتلاف بخش زیادی از عراق را اشغال کرده بودند. مقاومتهای بسیار ضعیف ارتش عراق یا به راحتی در هم میشکستند و یا تبدیل به تاکتیکهای پارتیزانی میشدند. این وضعیت، نشاندهندهٔ خروج کنترل از دست صدام بود. صدام برای آخرین بار در فیلمی ویدئویی که او را در حومهٔ بغداد نشان میداد دیده شد. هنگامی که بغداد در تاریخ ۲۰ فروردین (۹ آوریل) به دست نیروهای ائتلاف افتاد، دیگر کسی صدام را ندید. نا گفته نماند که حمله به عراق که بهانه آن سلاح های کشتار جمعی عراق بود، با اهداف پنهان تری و بالاتری طرحریزی شده بود. حمله ای که دستیابی به نفت عراق و حضور بلند مدت نظامی در خاور میانه از اهداف اصلی آن بود.
تعقیب و دستگیری
مکان صدام حسین تا هفتهها پس از سقوط بغداد و پایان درگیریهای اصلی نامعلوم بود. افراد زیادی گزارش دادند که وی را دیدهاند ولی هیچکدام تأیید نشد. یک سری نوارهای صوتی که ادعا میشد با صدای صدام ضبط شدهاند، هر چند وقت یکبار پخش میشدند ولی اعتبار هیچکدام از آنها مورد تأیید قرار نگرفت.صدام حسین در بالاترین ردهٔ «فهرست تحت پیگردترینها» قرار گرفت. بسیاری از دیگر رهبران عراق دستگیر شدند ولی تلاشهای گسترده برای دستگیری وی بیثمر بودند. پسران وی، عدی و قصی که جانشینان سیاسی وی تلقی میشدند در تیرماه ۱۳۸۲ (ژوئیه ۲۰۰۳) پس از درگیری با نیروهای آمریکایی و با گزارش یک منبع آگاه عراقی کشته شده بودند. خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۸۲ (۱۴ دسامبر ۲۰۰۳) به نقل از جلال طالبانی رهبر کردها، گزارش داد که صدام حسین دستگیر شده است. این گزارش سپس توسط دیگر اعضای هیئت حاکمه، منابع ارتش آمریکا و تونی بلر نخستوزیر وقت انگلستان تأیید شد. کمی بعد پل برمر حاکم موقت آمریکایی عراق در کنفرانسی مطبوعاتی در بغداد خبر دستگیری وی را اینچنین اعلام کرد: «خانمها و آقایان، او را گرفتیم.» او را در ساعت ۸:۳۰ به وقت محلی روز ۲۲ آذر (۱۳ دسامبر) در عملیاتی به نام سپیدهدم سرخ و در یک چاله در خانهای در روستای الدور در نزدیکی تکریت دستگیر کرده بودند. برمر در آن کنفرانس مطبوعاتی تصاویر ویدئویی صدام پس از دستگیری را پخش کرد. تصویر صدام حسین را با صورتی پر از ریش و موی بلند به هم ریخته نشان دادند. کمی بعد هویت وی با آزمایش دیانای (DNA) تأیید شد. وضعیت سلامت وی خوب اعلام شد و او را «پرحرف و با همکاری بالا» توصیف کردند. برمر اعلام کرد که صدام را به زودی محاکمه خواهد کرد ولی جزئیات محاکمهٔ وی را اعلام نکرد. اعضای هیئت حاکمهٔ موقت عراق پس از گفتگو با وی اعلام کردند که او از گذشتهٔ خود پشیمان نیست و معتقد است که تنها یک «حاکم سختگیر» بوده است. بعدها اینچنین اعلام شد که مکان اختفای وی با اعتراف یکی از دستگیرشدگان به دست آمد.
واحدهایی که در دستگیری وی دخالت داشتند عبارت بودند از تیپ یک ارتش، رستهٔ چهارم پیادهنظام و بسیاری از سربازان عملیاتهای ویژه. نام این عملیات در پروندهٔ سربازانی که در آن شرکت داشتند ثبت شد و از طرف ارتش آمریکا به تمامی آنها جوایزی اعطاء گردید.
گفته هاي موفق الربيعي از چگونگي بازداشت صدام
رابطه مستقيم من با "صدام" پس از بازداشت وي در دسامبر 2003 ميلادي آغاز شد. از زمان سقوط بغداد تا بازداشت "صدام" حدود هشت ماه زمان بود. در تمام اين مدت ديکتاتور سابق عراق در مخفيگاه بود. در گفتگوهايي که در آن زمان با آمريکايي ها داشتيم به اين نتيجه رسيديم که "صدام" نمي تواند بدون تکيه بر اقوام و نزديکان خود، در مخفيگاه بماند و همه چيز و به اصطلاح مبارزات خود عليه اشغالگران را کنترل کند. بالطبع "صدام" هم که مي دانست حتما نزديکانش زير نظر هستند، با آنان ارتباط مستقيم برقرار نمي کرد. از همين رو مطمئن شديم که او با نزديکان و اقوام دورترش ارتباط خواهد داشت، يعني افرادي که سرشناس نبوده اند. به همين دليل شجره نامه کامل اقوام و نزديکان "صدام" را ترسيم نموديم. تک تک آنها زير نظر بودند و به مرور زمان يا در عمليات هاي مختلف عليه ارتش آمريکا کشته مي شدند و يا از عراق فرار مي کردند. روز به روز داير اقوام او کوچکتر و محدود تر مي شد تا اينکه در مجموع سه چهارم آنان باقي ماندند. الربيعي افزود: در يکي از عمليات ها، ارتش آمريکا به طور ناگهاني و اتفاقي چندين نفر را بازداشت کرد که يکي از آنان جزو نزديکان "صدام" درآمد. ما نام او را در شجره نامه اي که داشتيم، پيدا کرديم. البته او ابتدا نام جعلي داد، اما در بازداشت ها نام واقعي خود را اعتراف کرد و گفت: حاضرم با شما همکاري کنم و مخيفگاه "صدام" را به شما نشان بدهم به شرط اينکه پناهنده شدن من به يکي از کشورهاي خارجي را تضمين کنيد. موفق الربيعي در ادامه گفت: بر سر اين موضوع به توافق رسيديم. او هم فورا مخفيگاه ديکتاتور سابق عراق را به ما نشان داد. پس از آن، نيروها فورا براي بازداشت "صدام" به محل اعزام شدند. بعد از دستگيري او، "صدام" گفت: "من صدام هستم، رئيس جمهور عراق، بيائيد با هم به توافق برسيم." دبير شوراي امنيت ملي عراق در ادامه گفت: پس از بازداشت "صدام"، پيش از اينکه خبر بازداشتش را به رسانه ها اعلام کنيم، بنده و احمد چلبي، عدنان پاچه چي، عادل عبدالمهدي با يکديگر ديدار و جلسه اي محرمانه داشتيم و به اين نتيجه رسيديم که چگونه و در چه زماني اين خبر را اعلام کنيم. الربيعي همچنين گفت: وقتي براي اولين بار رفتم که "صدام" را ببينم، وارد اتاق شدم، نام او را صدا زدم، وقتي سرش را بلند کرد به او گفتم: خدا تو را لعنت کند. چرا با ما (مردم عراق) اينطور کردي؟ آيا کسي هست که با ملت خود اينطور مي کند؟! آيا کسي هست که عليه ملت خود بمب شيميايي استفاده کند.وضعیت صدام در حبس
در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۸۳ (۲۰ مه ۲۰۰۵) روزنامههای سان انگلیس و نیویورک پست که توسط روبرت مردوک اداره میشوند، عکسی از صدام را در زندان در حالی که تنها یک زیرشلواری به پا داشت، با عنوان «ستمگر با زیرشلواری» چاپ کردند. صفحهٔ سوم این روزنامه که معمولاً اختصاص به نمایش دختران مدل نیمهعریان دارد، صدام حسین را در حالی که با یک زیرشلواری سفید در حال شستن لباس است نشان میداد. در عنوان این صفحه نوشته شده بود: «شخصیتی رقتانگیز در حال شستن شلوارش در زندان. (...) اکنون او روی یک چهارپایهٔ کوچک پلاستیکی صورتی مینشیند و وظایف یک زن رختشور را انجام میدهد.» این عکسها که گفته میشد "توسط منابع نظامی آمریکا، برای تخریب روحیهٔ شورشیان عراقی تهیه شده بودند" مجوز رسمی انتشار نداشتند.صدام چگونه در بازجويي شكسته شد
بازجويي از صدام بر خلاف رويه معمول بازجويي از مظنونين در سالهاي اخير در آمريكا بود. مبناي اصلي اين بازجوييها در سالهاي اخير از مظنونان تروريستي، استفاده از تكنيكهاي پرفشار و سخت براي بيرون كشيدن اطلاعات از مظنونان و متهمان باارزش است.سلاحهاي كشتار جمعي عراق بالاخره كجا بود؟ رابطه صدام حسين با القاعده چگونه بوده است؟
اينها در كنار صدها پرسش ديگر، ابهاماتي بود كه وقتي صدام حسين را از پناهگاه سوراخگونهاش در دل زمين بيرون كشيدند، كسي هنوز پاسخ آن را نميدانست.
در آن زمان يعني در دسامبر سال 2003 عمليات نظامي آمريكا هنوز در مرحله نامعلوم و خطرناكي قرار داشت و تكليف خيلي موضوعات روشن نبود. تنها يك نفر ميتوانست پاسخ اين همه پرسش را بدهد و آن مردي بود كه نظاميان آمريكايي حالا او را در اختيار داشتند.
براي حرف كشيدن از صدام هم يك راه وجود داشت و آن شكستن او بود.
اف بيآي به خاطر موفقيت در اعتراف گرفتن از چهرههاي مهمي چون رمزي يوسف، عامل بمبگذاري مركز تجارت جهاني در سال 1993 و همچنين ميرعيمل الكسي متهم بمبگذاري در مقر سيا بهخود افتخار ميكرد. بر خلاف متهمان ديگر، در بازجويي از صدام فشار و استرس و محدوديت زماني براي اعتراف گرفتن و يافتن مثلا يك بمب زماندار وجود نداشت. به همين دليل قرار براين شدهبود كه بازجويي با دقت و صرف وقت زياد و سر فرصت انجام شود.
استراتژي اين بود كه حملات احساسي در بازجوييها به صدام وارد شود و نقاط ضعف او پيدا شده و مورد استفاده قرار گيرد. سيا و افبيآي بعد از دستگيري صدام تلاش ميكردند تا در كوتاه ترين زمان ممكن بفهمند كه آيا سلاحهاي كشتار جمعي در عراق وجود داشته و ارتباطات او با القاعده چگونه بودهاست. آنها ميخواستند صدام را وادار كنند تا اتهام جنايت عليه بشريت را در جريان بمباران شيميايي مردم كشورش بپذيرد. در اواخر ژانويه سال 2004 ديويدكي، مسئول رديابي سلاحهاي كشتار جمعي در سيا نااميد شده و استعفا كرده بود و ديگر مقامات باقيمانده بهشدت تلاش ميكردند تا به نتيجه برسند. فشار بسيار زياد بود.
يك مامور جوان لبناني آمريكايي اف بيآي به نام جورج پيرو كه به زبان عربي صحبت ميكرد مسئول اعتراف گرفتن از صدام شد. برنامههاي دقيق و مفصلي براي بازجويي و اعتراف گرفتن از صدام تهيه شد و پيرو در مقابل يكي از بيرحمترين رهبران جهان در اواخر قرن 20 قرار گرفت. او آماده بود تا با كسي وارد بازي شطرنج شود كه بهره هوشياش نامشخص بوده اما ادعا ميشود كه يكي از باهوشترين سياستمداران دنياست.
نخستين جلسه ديدار اين بازجو با صدام شنيدني است. اين جلسه بازجويي كه اف بياي نام آن را «عنكبوت صحرا »گذاشته، در تاريخ 7 فوريه سال 2004 در يك سلول تاريك در فرودگاه بينالمللي بغداد برگزار شد. يادداشتهاي مربوط به اين جلسه كه براساس قانون آزادي اطلاعات بعد از 5 سال بايد منتشر ميشد، نشان ميدهد كه اف بياي ابتدا تصميم ميگيرد بازجو را بهعنوان نماينده دولت آمريكا معرفي كند؛به همين دليل صدام فكر ميكرد كه پيرو يكي از دستياران بوش است نه يك مامور نه چندان رده بالاي بازجويي اف بيآي.
صدام در جلسه نخست بعد از برانداز كردن مامور بازجويي به او گفته كه ميداند طرفش مرد باهوشياست. سخن بعدي صدام اين بوده كه قضاوت مردم و آنچه در 500 تا 1000 سال آينده دربارهاش ميگويند و فكر ميكنند، براي او خيلي مهم است.
سپس صدام درباره كارهايي كه براي عراق كرده و اينكه 40سال پيش عراق چه بوده و حالا چه هست، سخنراني كرده است. پيرو از او ميپرسد كه آيا در سالهاي اخير در مقام رهبر عراق ناكامي داشتهاست يا نه؟ صدام پاسخ ميدهد: فكر ميكني اگر هم ناكامي داشتهباشم به دشمنم ميگويم؟ صدام كه به گفته بازجويش اصلا مبهوت جلسه بازجويي نشدهبود به پيرو ميگويد كه از حالا تا سالهاي آينده تنها احزاب سياسي فعال درعراق گروههاي مسلح خواهند بود. او بهطور غيرمستقيم به حملات و ناآراميها و كشتارهاي بعد از سقوط دولتش در عراق اشاره كرده و در ادامه هم گفتهاست كه مردم بعد از مرگش او را بسيار بيشتر از حالا دوست خواهند داشت.
پيرو جلسه بازجويي را با پرسيدن سؤالاتي از صدام درباره اتهام اصلياش يعني جنايت عليه بشريت ادامه ميدهد تا غرور و احساسات زنداني را آزموده باشد. در روز دوم بازجويي او موضوع بمباران شيميايي ايران در جنگ 8ساله با عراق را مطرح ميكند. صدام محكم ميگويد: من جواب نميدهم. دوباره اين سؤال از او پرسيده ميشود و اين بار او شروع ميكند براي بازجويش توضيح دادن كه وقتش را تلف نكند زيرا او با هيچ تكنيكي گرفتار نميشود و ادامه بازجويي فايده ندارد اما پيرو اصرار ميكند و ميگويد كه سازمان ملل درباره حملات شيميايي سند و مدرك دارد. صدام ميگويد: تاريخ نوشتهشده و تغيير نخواهد كرد. هر چند بار هم كه اين سؤال را بپرسيد من جواب نميدهم.
در اين روز مامور پيرو يادداشتي به واشنگتن ميفرستد مبني بر اينكه تبديلكردن صدام به شاهدي عليه خودش در دادگاه، كار سادهاي نيست. پيرو در سومين جلسه بازجويي صدام درباره كمك عراق به گروههاي فلسطيني ميپرسد و او پاسخ ميدهد كه آنها مهمان بغداد بودهاند. او بهطور غيرمستقيم هر گونه كمك به سازمان آزاديبخش فلسطين را كه در بغداد دفتر داشته ردكرد اما گفت كه بغداد حق داشته هر وقت كه بخواهد به مبارزه فلسطين عليه اسرائيل كمك كند.
وقتي بازجو ساعتي بعد درباره كمك به ساف در بعضي حملات خود سخن ميگويد، صدام با صداي بلند فرياد ميزند: من نگفتم به اين سازمان در حملاتش كمك كردهام؛ در دهان من حرف نگذاريد. در ادامه اين جلسه صدام كه خود را در موضع برتر حفظ كرده به پيرو توصيه ميكند كه پرسشهايش را در غالب گفتوگو مطرح كند نه بازجويي. از آن به بعد پيرو و تيمش تصميم ميگيرند كه نوعي مكالمه با صدام برقرار كنند.
صدام در روزهاي نخست بهشدت سرسختي نشان ميداد اما در هفتههاي بعد اوضاع فرق كرد.
موضوع مكالمه بعد از تلاش براي واداركردن او به پذيرفتن اتهاماتش، به روزهاي پاياني حكومتش در بغداد رسيد. صدام در بازجويي گفت كه در جلسه آخرش با نيروهاي اطرافش در بغداد در آوريل سال 2003 دستورات لازم و نهايي را به آنها داده است. پيام اين بوده كه نبرد در خفا ادامه مييابد. محافظان صدام در روزهاي بعدي يكييكي متفرق شدهاند تا توجه گروه ويژه جستوجوي صدام جلب نشود و او راحتتر بتواند مخفي شود. صدام 9 ماه به اين صورت زندگي كرد و اولويت نخست او در اين مدت فرار از چنگ نيروهاي آمريكايي بود. مامور بازجويي از صدام پرسيد كه آيا هيچ وقت از بدلهايش استفاده كردهاست؟ صدام نيشخندي زد و گفت: اينها داستان فيلمهاست و واقعيت ندارد.
در جلسه چهارم بازجويي اين صدام بود كه از پيرو سؤال كرد. او گفت: بگذار رك و صريح سؤالي از تو بپرسم. اين اطلاعاتي كه از من ميگيري به كجا ميرود؟ اگر ميخواهي رابطه ما روشن و شفاف باشد بايد به اين سؤال من جواب بدهي. پيرو جواب داد كه نماينده دولت آمريكاست و بسياري از مقامات آمريكايي گزارشهاي اين جلسات بازجويي را ميبينند و از جمله خوانندگان اين گزارشها رئيسجمهوري ايالات متحده است. صدام از اين جواب راضي شد و گفت كه برايش مهم نيست اگر اين مكالمات انتشار عمومي هم پيدا كند.
پيرو درباره انبارهاي سلاح كشتار جمعي عراق از صدام پرسيد و او جواب داد كه آنها نابود شدهاند و اين را قبلا هم گفتهاست. صدام به خدا قسم ميخورد كه ديگر از اين سلاحها خبري نيست كه اگر بود در جنگ عليه آمريكا از آنها استفاده ميشد.
جلسات بازجويي در ماه فوريه ادامه يافت و با ادامه آن صدام بيشتر تاكيد ميكرد كه از اخبار بيرون مطلع شود اما پيرو با اين درخواست مخالفت ميكرد و فقط به گفتن اين جمله خبري بسنده ميكرد كه بازسازي عراق در جريان است. او به زندانياش ميگفت: در طول زمان بعضي چيزها تغيير كرده و بعضي ديگر هم نه.
در جلسات بعدي آنها درباره به قدرت رسيدن صدام در اواخر دهه 1960 صحبت كردند و پيرو شنونده صحبتهاي صدام درباره نفوذ صهيونيستها بر سياستهاي غرب بود. صدام درباره لحظات مهم در جريان به قدرت رسيدنش و طي مسير و تبديل شدن از يك انقلابي به يك ديكتاتور سخن ميگفت. او اين ماجراها را مانند يك فيلم تعريف ميكرد و بعد در لابهلاي حرفهايش ميگفت: اميدوارم در نوشتن تاريخ، منصفانه عمل كنيد. پيرو هم در جواب ميگفت: متأسفانه يا خوشبختانه من نقش زيادي در تاريخ زندگي تو دارم.
در دهمين جلسه بازجويي صدام در 27 فوريه، پيرو صدام را درباره حمله سال 1990 به كويت و جنايات نظاميان عراقي در اين كشور تحت فشار گذاشت. صدام با گوش دادن به اين حرفها گفت كه اين نخستين بار است كه اين مطالب را ميشنوم. پيرو در خلال اين بازجويي، صدام را رئيسجمهوري سابق عراق خطاب كرد كه اين باعث خشم صدام شد و گفت: من رئيسجمهوري سابق نيستم؛ من هنوز رئيسجمهوري عراق هستم.
صدام عاشق صحبت كردن بود و در طول بازجوييها اين يكي از بارزترين نشانههاي او بود. هر هفته كه ميگذشت او ساعات بيشتري را با بازجو ميگذراند و بيشتر حرف ميزد. بازجو دريافته بود كه شيوه شكستن او نشان دادن اسناد و مدارك جناياتش است. او با ديدن اين اسناد و فيلمها و عكسها درمييافت كه تاريخ چگونه دربارهاش قضاوت ميكند. بعد از پايان بعضي از اين جلسات بازجويي صدام به نشانه اعتراض، اعتصاب غذا ميكرد اما چنان به بازجو وابسته شدهبود كه همه خواستههايش را به او ميگفت و حتي يك بار به درخواست پيرو اعتصاب غذايش را پايان داد.
بعد از اين نزديكي، بازجو وارد مسائل و اتهامات پيچيدهتري چون بمباران شيميايي كردها و سركوب شيعيان شد. در جلسه نخست، صدام حتي از صحبت كردن درباره اين موارد خودداري ميكرد اما وقتي وارد بحث در اين باره ميشد. او ابتدا اين موارد را تكذيب ميكرد اما بعد از روبهرو شدن با عكسها و اسناد ميپذيرفت.
پيرو در يك مورد گزارش سازمان ديدبان حقوق بشر را جلوي صدام گذاشت كه در آن آمده بود تانكهاي ارتش عراق در جريان سركوب شيعيان در سال 1991 به بصره هجوم بردهاند و كودكان را بهعنوان سپر انساني به جلوي تانك بستهاند. صدام در پاسخ گفته كه اين دروغ است و كاملا هم معلوم است. سپس پيرو يك فيلم مستند در اين زمينه پخش ميكند. صدام بعد از ديدن چند دقيقه از اين فيلم از ديدن ادامه آن امتناع ميكند و ميخواهد كه جلسه تمام شود. او اين درخواست را مطرح ميكند و بعد ميگويد: ارتش شما كشور من را اشغال كرده و شما آزاد هستيد و من زنداني. من از هيچچيز و هيچ كس نميترسم.
محاکمه
صدام حسین در تاریخ ۹ تیر ۱۳۸۳ (۳۰ ژوئن ۲۰۰۴) (درحالیکه هنوز در اردوگاه کراپر در بغداد نگهداری میشد) به همراه ۱۱ تن از سران حزب بعث به صورت حقوقی (و نه به صورت فیزیکی، زیرا زندانهای کافی و امنی برای نگهداری از آنها در عراق وجود نداشت) تحویل دولت موقت عراق شد تا به اتهام جرایم جنگی، جرایم ضدبشری و قتلعام محاکمه گردد. قرار شد تا در طول این محاکمه توجه ویژهای به فعالیتهای وحشیانهٔ وی بر علیه کردهای شمال عراق در طول جنگ با ایران و بر علیه شیعیان جنوب در خلال سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸ (۱۹۹۱ تا ۱۹۹۹) بشود.اولین استماع دادرسی پروندهٔ صدام در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۸۳ (۱ ژوئیه ۲۰۰۴) در دادگاه ویژهٔ رسیدگی به جرائم سران عراق انجام شد. کمی بعد تصاویر این دادرسی روی شبکههای تلویزیونی عربی و غربی پخش شد. این اولین تصویر وی پس از دستگیری در آذر ماه (دسامبر) قبل توسط نیروهای آمریکایی بود.
رهبر مخلوع ۶۷ سالهٔ عراقی در طول ۲۶ دقیقه دادرسی، اعتماد به نفس و شهامت بالایی از خود نشان داد. صدام، قانونی بودن دادگاه را مورد سوال قرار داد. او دادگاه را "بازیچهٔ بوش برای رای آوردن در انتخابات آمریکا" خواند. او تمامی اتهمات وارده را به شدت رد کرد و گفت: "همهٔ اینها نمایش است. مجرم اصلی بوش است." هنگامی که قاضی از او خواست تا خود را معرفی کند او پاسخ داد: "من صدام حسین عبدالمجید، رئیسجمهور عراق هستم. من هنوز هم رئیسجمهور عراق هستم و اشغالگران نمیتوانند آن را انکار کنند." صدام در طول بازرسی از حملهٔ خود به کویت در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۰) دفاع کرده و حاکمان کویت را «سگ» خطاب کرد. این جمله باعث شد که قاضی نسبت به استفاده از واژههای توهینآمیز در دادگاه به او تذکر بدهد. کمی بعد در همان روز، ابوالحسن وزیر ارتباطات کویت اعلام کرد که "از صدام انتظار میرفت که اینچنین سخن بگوید."
با اینکه در روز استماع دادرسی در روز ۱۰ تیر (۱ ژوئیه) هیچ وکیل مدافعی در دادگاه وجود نداشت، ولی ساجده طلفاح همسر اول صدام، یک گروه ۲۰ نفرهٔ چندملیتی به ریاست محمد رشدان (اردنی) و متشکل از عایشه قذافی (لیبیایی)، کورتیس دوبلر (آمریکایی)، امانوئل لودوت (فرانسوی)، مارک هنزلین (سوییسی)، جیووانی دی استفانو (ایتالیایی) و چند تن دیگر را برای دفاع از صدام استخدام کرده بود. هنگامی که دادرسی به پایان رسید، رهبر مخلوع عراق حاضر به امضای برگهٔ تأیید تفهیم اتهامات خود نشد. این طور گفته میشود که صدام طی دیداری با دونالد رامسفلد در سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵) پیشنهاد آزادی خویش مشروط بر اعلام آتشبس با نیروهای ائتلاف را رد کرده است.
دادگاه ویژه در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۸۴ (۱۸ ژوئیه ۲۰۰۵) صدام را متهم به قتلعام اهالی روستای دجیل به بهانهٔ همکاری آنها در ترور وی در سال ۱۳۶۱ (۱۹۸۲) کرد.
خانوادهٔ صدام در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۴ (۸ اوت ۲۰۰۵) اعلام کردند که تیم وکلای صدام را منحل کرده و تنها عضو عراقی این گروه به نام خلیل الدلیمی به عنوان مشاور حقوقی به کار خود ادامه خواهد داد.
سرانجام صدام در تاریخ یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۵ (۵ نوامبر ۲۰۰۶) به اعدام با طناب دار محکوم شد. ادعای وی مبنی بر اینکه هنوز هم یک نظامی است و در صورت اثبات جرم باید تیرباران شود، از سوی دادگاه نادیده گرفته شد.
روزشمار محاكمه صدام
- ۸۴/۳/۱۵سخنگوي دولت عراق اعلام كرد صدام حسين، ديكتاتور سابق به اتهام ارتكاب ۱۲مورد عمل جنايي محاكمه خواهد شد. - ۸۴/۳/۱۷مسوولان دادگاه ويژه صدام با رد بيانيههاي دولت عراق مبني بر اينكه صدام حسين در دو ماه آينده محاكمه خواهد شد اعلام كردند هيچ جدول زماني مشخصي براي محاكمه وجود ندارد.
- ۸۴/۳/۱۸سخنگوي نخست وزير عراق تاكيد كرد براي محاكمه صدام ديكتاتور سابق عراق هنوز تاريخ مشخصي توسط دادگاه تعيين نشده است.
- ۸۴/۳/۲۱تيم دفاع از صدام حسين از وضعيت جسماني وي ابراز نگراني و ادعا كرد در صورت برگزاري محاكمه وي در يك سرزمين امن مدرك كافي براي ابطال اتهامهاي صدام مبني بر جنايت بر ضد بشريت در اختيار دارند.
- ۸۴/۳/۲۸سرلشگر عبدالحنين محمود فرمانده نيروهاي پليس شهر كوت گفت برخي گزارشها از برگزاري جلسه محاكمه صدام حسين در شهر كوت حكايت دارد.
- ۸۴/۴/۳نماينده آيتالله سيستاني دولتهاي سابق و فعلي عراق را مسوول تاخير در برگزاري محاكمه صدام حسين معرفي كرد.
- ۸۴/۴/۱۷يكي از اعضاي تيم دفاع از صدام حسين كنارهگيري خود را از همكاري با اين تيم اعلام كرد.
- ۸۴/۴/۲۰پارلمان عراق قانوني را براي ساماندهي و بازنگري مجدد دادگاه محاكمه صدام و لغو قانون تدوين شده توسط پل برمر تصويب ميكند.
- ۸۴/۴/۲۳قاضي عراقي مسوول بازجويي صدام حسين و ديگر سران رژيم سابق عراق اعلام كرد بيش از ۸۰درصد بازجوييهاي صدام و يارانش انجام شده است.
- ۸۴/۵/۱۹طارق عزيز معاون سابق نخست وزير عراق احتمال شهادت دادن عليه صدام حسين را در جلسه محاكمه وي تكذيب كرد.
- ۸۴/۶/۱۳ليث كبه، سخنگوي رسمي دولت عراق اعلام كرد ۲۷مهرماه محاكمه صدام و هفت نفر از سران رژيم بعث آغاز ميشود.
- ۸۴/۷/۲۷يك منبع رسمي عراق از آغاز محاكمه صدام حسين خبر داد. صدام در ابتداي نخستين جلسه محاكمه خود به پرسشهاي قاضي پاسخ نداد، اما تاكيد كرد چون رئيس جمهوري قانوني عراق هستم، دادگاه و قاضي را قبول ندارم.
جلسه بعدي دادگاه به ۷آذر ۱۳۸۴موكول شد.
- ۸۴/۸/۲۲تيم دفاع از صدام با انتشار بيانيهاي از كنارهگيري ۱۱۰۰وكيل مرد و زن عراقي از اين تيم خبر داد.
- ۸۴/۹/۷دومين جلسه دادگاه محاكمه شروع و صدام حسين و هفت نفر از سران رژيم بعث وارد دادگاه شدند. صدام حسين در اين جلسه به رئيس دادگاه حمله كرد و گفت بدون كاغذ از خود دفاع ميكنم.
- ۸۴/۹/۱۴سومين محاكمه صدام حسين شروع شد و در اين روز ۹۰دقيقه وقفه در دادگاه محاكمه آغاز شد. شاهدان عليه جنايت صدام در دجيل شهادت دادند.
- ۸۴/۹/۱۵دادگاه صدام كار خود را در حالي از سر گرفت كه قانون حمايت از شاهدان و خانوادههاي آنها تصويب و اجرايي شده بود.
- ۸۴/۹/۱۶صدام حسين در دادگاه حضور پيدا نكرد.
- ۸۴/۹/۲۷دادستان دادگاه جنايي عراق و مامور رسيدگي به پرونده سران حزب بعث گفت: تيم دفاع از صدام و هفت نفر از دستيارانش درخواست شنيدن اظهارات ۴۰شاهد را ارائه كردند.
- ۸۴/۹/۳۰جلسه رسيدگي به جنايتهاي صدام و هفت نفر از همكارانش در رژيم بعثي سابق عراق در بغداد آغاز شد.
- ۸۴/۱۰/۱۲صدام حسين براي دفاع از خود در دادگاه ۳وكيل جديد گرفته است.
او در دادگاه گفت: ترجيح ميدهد با گلوله كشته شود تا با طناب دار.
- ۸۴/۱۱/۴نخستين جلسه دادگاه در سال ۲۰۰۶و هشتمين جلسه وي از زمان شروع دادگاه برگزار شد. صدام در اعتراض به مديريت قاضي، دادگاه را ترك كرد.
- ۸۴/۱۱/۱۲نهمين جلسه دادگاه صدام بدون حضور وي و ۴نفر از همدستانش برگزار شد.
- ۸۴/۲/۴جلسه محاكمه صدام ديكتاتور سابق عراق به جرم كشتار ۱۴۸نفر از شيعيان منطقه دجيل از سرگرفته شد. صدام در دادگاه حاضر شد.
- ۸۴/۲/۲۵ديكتاتور سابق عراق در بيست و چهارمين جلسه رسيدگي به جناياتش از دادن پاسخ به اتهامها درباره كشتار دجيل امتناع كرد.
- ۸۴/۳/۳بيست و هشتمين جلسه رسيدگي به پرونده مستبد عراق آغاز شد.
- ۸۴/۴/۱صدام حسين و هفت نفر از همدستانش در اعتراض به قتل يكي از وكلاي مدافع صدام اعتصاب غذا كردند.
- ۸۵/۶/۲۹رئيس دادگاه محاكمه صدام كه متهم به جانبداري از ديكتاتور سابق عراق شد با موافقت دادگاه عالي جنايي عراق بركنار شد.
- ۸۵/۷/۳صدام حسين بار ديگر از جلسه دادگاه محاكمه خويش اخراج شد.
- ۸۵/۷/۲۴نشست دادگاه جنايي عراق براي مشخص كردن زمان اعلام حكم متهمان جنايت دجيل (صدام) به روزهاي بعد موكول شد.
۸۵/۰۸/۱۴دادگاه عالي جنايي عراق در نشست ديروز خود در رسيدگي به احكام متهمان پرونده دجيل، صدام حسين را به اعدام با طناب دار محكوم كرد.
منابع تحقیق :
باشگاه اندیشه
سایتسازمان تبلیغات اسلامی
سایت جامع دفاع مقدس
ویکی پدیا
جهان نیوز
روزنامه همشهری
روزنامه ابتکار
khabarneghar.blogfa.com
sonycard20.com
hollywoodphoto.webphoto.ir
www.tabnak.com
WWW.IRANIANS4PJ.ORG