تكنولوژي ارتباطي و تروريسم در آسياي جنوب شرقي (1)
نويسنده: مهسا ماه پيشانيان
فعاليتهاي تروريستي و افراطي در جنوب شرق آسيا پديده جديدي نمي باشد. زيرا در دوران جنگ سرد ناسيوناليستهاي قومي و گروه ه اي مختلف مذهبي به يك چنين اقدامات تروريستي مبادرت مي نمودند. با اتمام جنگ سرد نيز به دنبال گسترش اسلام سياسي در اين منطقه و در واكنش به سياستهاي مدرن حكومتهاي آسياي جنوب شرقي فعاليت هاي افراط گرايانه و تروريستي در اين نقطه از جهان روبه افزايش گذاشت. در اين دوران حملات تروريستي در تايلند، اندونزي، فيليپين و مالزي افزايش يافت. براي مثال در ميان مناطقي در تايلند كه مسلمانان مالايايي ساكن مي باشند اين حملات از سال 2004 افزايش يافته است. البته بايد به اين نكته توجه داشت كه اين حملات به جمعيت هاي غير مسلمان يا غربي آسيبي وارد نساخته است. اما با اين حال امروزه تايلند به مكاني مهم براي انجام چنين فعاليت هايي تبديل شده است. در مقابل فعاليت گروه ه اي بنيادگراي اسلامي تاحد بسيار زيادي در فيليپين كاهش يافته است. زيرا گروه هاي تروريستي ابوسياف و انشعابيون ميسوري از نظر ساختاري دچار انشعاب شده و به حالت انزوا درآمده اند. جبهه آزادي بخش اسلامي موروMoro Islamic Liberation Front MILF)) كه از نظر سازماني بسيار پيشرفته بود هم از مواضع افراطي خود عقب نشيني نموده و به راه كارهاي صلح آميز روي آورده است. فعاليت گروه هاي تروريستي كمونيستي در فيليپين نيز اگرچه تاحدي محسوس مي باشد اما گروه New People's Army NPA)) از نظر سازماني، رهبري و تعداد نفرات با افول چشمگيري روبرو شده است. در اندونزي نيز فعاليت گروه هاي تروريستي در نوسان مي باشد. البته اين گروه ها تاكنون توانسته اند از تكنولوژيهاي ارتباطاتي پيشرفته اي بهره مند گردند. بنابراين از آنجايي كه اين سازمان هاي تروريستي در هنگام برنامه ريزي و اجراي عمليات هاي خود از طيف گسترده اي تكنولوژيها به عنوان نيرويي تقويت كننده بهره مي گيرند در مقاله حاضر پس از بررسي گروه هاي افراطي و فعاليت آنها در جنوب شرق آسيا به طور مختصر به نحوه استفاده آنها از تكنولوژي ارتباطي نيز پرداخته مي شود.
در منطقه جنوب شرق آسيا 230 ميليون مسلمان كه حدود 20 درصد كل جمعيت جهان اسلام را تشكيل مي دهند، زندگي مي كنند. بيشتر مسلمانان اين منطقه ديدگاه ه اي نوگرايانه و همكاري جويانه دارند و مايل اند با ساير گروه هاي مذهبي و نهادهاي غيرديني همزيستي و همكاري داشته باشند. با اين حال، رگه ه اي ضدتكثرگرا و تندرو اسلامي نيز در جنوب شرق آسيا وجود دارند كه از كشورهايي چون عربستان، پاكستان و افغانستان الهام گرفته اند.
گرايش هاي تندروانه در آسياي جنوب شرقي با ظهور حركت مقاومت مجاهدين افغان عليه نيروهاي اتحاد جماهير شوروي سابق و حمايت ائتلاف بين المللي از آنها، تقويت شد. بسياري از رهبران گروه هاي تندرو در جنوب شرق آسيا يا در جنگهاي افغانها شركت داشتند يا بعدها در اين مناطق آموزش ديدند. علاوه بر اين، بيشتر آنها در مدارس علوم ديني تحصيل كرده اند. براي نمونه، پاكستان به علت داشتن موقعيتي خاص براي تفسير تندروانه تر از انديشه هاي اسلامي، محلي براي تحصيل نيروهاي افراطي از كشورهاي مختلف اسلامي از جمله جنوب شرق آسيا بوده است.
علاوه بر اين، گروه ه اي محلي مستقر در منطقه با توسعه ارتباطات خود زمينه اي لازم را براي الهام گرفتن، كمك گرفتن و همچنين تغذيه مالي گروه ه اي راديكال بين المللي پيدا كردند. تا سال 1980، در جنوب شرق آسيا چندين گروه جدايي طلب و تندرو اسلامي وجود داشت. براي مثال، حركت هاي تجزيه طلبانه مسلمانان جنوب تايلند، مقاومت طولاني مردم آچه اندونزي براي استقلال و جريانهاي تجزيه طلبي مثل"شورشيان مورو" در فيليپين تا پيش از آغاز جنگ افغانستان تاثيرات مهمي در منطقه برجاي گذاشتند. (ابوزهير شيخ، )1993
عوامل ديگري نيز مزيد بر علت شد تا كشورهاي حوزه جنوب شرق آسيا به كشورهايي مناسب براي فعاليتهاي شبه نظامي و تشكيل گروه ه اي جهادي تبديل شوند. مرزهاي اين منطقه بسيار آسيب پذير، غيرقابل كنترل و نفوذپذير است و نظام كنترل مهاجرت و حفاظت دولتي نيز بسيار ضعيف عمل مي كند. براي نمونه، تا اين اواخر براي ورود به مالزي نياز به گرفتن رواديد نبود و مسلمانان از هر كشور عضو سازمان كنفرانس اسلامي مي توانستند بدون ممنوعيت وارد اين كشور شوند. در فيليپين نيز نظام كنترل مهاجرت بسيار ضعيف است به گونه اي كه به راحتي يك خارجي ميتواند با شهروند فيليپيني ازدواج كند و هويت خود را تغيير دهد. حتي مقررات كشوري را مي توان با رشوه در اين كشور به راحتي زيرپا گذاشت.
از سوي ديگر، روابط اقتصادي گسترده، مستمر و طولاني و نيز پيوستگي ها و وابستگي هاي كشورهاي جنوب شرق آسيا به كشورهاي خاورميانه و جنوب آسيا موجب روابط نزديك ميان اين كشورها شده است. در عين حال، خارج از كانالهاي مالي دولتي و درهاي كنترل دولتي مي توان از حسن روابط سوءاستفاده كرد. اين عوامل همگي امكان انتقال منابع مالي را از بانكهاي كشورهاي خاورميانه و جنوب آسيا به منطقه جنوب شرق آسيا تسهيل مي كند.
فعاليت گروه هاي تبهكاري و مافيايي شامل قاچاق موادمخدر نيز در سطح منطقه بسيار گسترده است و مي تواند به تحرك مالي گروه ه اي راديكال كمك كند. افزون بر اين، جنوب شرق آسيا تامين كننده انواع سلاحهاي نظامي هم در سطح توليد و هم در سطح واردات محسوب مي شود. امروزه يكي از مظاهر راديكاليسم اسلامي در آسياي جنوب شرقي حزب جماعت اسلامي اندونزي است كه ارتباط نزديكي نيز با القاعده دارد. علاوه براين اين گروه ها تاكنون توانسته اند كه از تكنولوژي هاي ارتباطي پيشرفته اي بهره مند گردند اگرچه در نبرد اذهان و قلوب براي مشروعيت يافتن نزد مردمان خود شكست خورده و به عنوان گروه ه اي افراطي و تروريستي شناسايي شده اند. بر همين اساس در متن حاضر ما ابتدا به ارایه تعاريفي از تروريسم و انواع آن مي پردازيم و پس از آن نحوه فعاليت گروه هاي افراطي در جنوب شرق آسيا را بررسي مي نماييم.
در يك دسته بندي، تروريسم به استفاده از خشونت سياسي، تهديدات اجتماعي يا حملات برنامه ريزي شده بازمي گردد كه با جنگ نامتعارف ارتباط نزديكي دارد. در اين چارچوب تروريست ها كساني هستند كه به هيچ نيروي نظامي شناخته شده اي تعلق ندارند و اغلب به عنوان بازيگران ياغي شناخته مي شوند. شايان ذكر است كه اغلب تروريستها اين تعاريف را رد كرده و بيشتر خود را جدايي طلب، مبارز آزادي بخش، انقلابي، شبه نظامي، چريك، مجاهد يا فدايي معرفي مي نمايند.
در يك دسته بندي ديگر، تروريسم متقاعدسازي با استفاده از ترس و ترساندن توسط يك گروه كوچك معرفي و ريشه مفهومي آن به دوران انقلاب فرانسه و ژاكوبنها كشانده شده است. در آن دوران انقلاب فرانسه افراطيون نام تروريست بر خود نهاده و با افتخار از آن استفاده مي كردند. متعاقب اين جريان در دوران انقلابيگري فرانسه واژه تروريسم براي دوران حكومت وحشت و بيان جنايات و سوءاستفاده آنها به كار گرفته شد.
از يك نگاه ديگر تروريسم به رفتار خشونت آميز و سركوبگرانه و اغلب با اهداف سياسي اطلاق مي شود. تروريستها از بي نبرنده نظم موجود و تعقيب كننده نظم جديد مي باشند. فعاليتهاي تروريستي به منظور ايجاد ترس از طريق اقدامات خشونت آميز غيرمنتظره و اغلب عليه اعضاي يك جمعيت انجام مي شود.
مجموعه تعاريف ارائه شده از تروريسم در دانشنامه ها و فرهنگها مفاهيمي مانند ترساندن، خشونت، تغيير وضع موجود، سازمانمند بودن يا تشكيلاتي بودن اقدام كننده را مورد توجه قرار داده اند. با اين وجود در يكي از اين منابع با توجه به تعاريف مختلف، شاخصه ا و اجزاي مفهومي تروريسم به شرح زير ترسيم گرديده است :
1) خشونت: عمومي ترين ويژگي تروريسم خشونت يا تهديد به استفاده از خشونت مي باشد. با اين وجود اين واژه نمي تواند مفهوم اختصاصي از خشونت تروريستي ارائه دهد و بسياري از ديگر اقدامات كه نمي توان آنها را تروريسم ناميد از قبيل شورش، جنايات سازماندهي شده و جنگ را دربر مي گيرد.
2) قرباني: انتخاب تصادفي يا از روي هدف غيرنظاميان يكي از ويژگيها و معيارهاي اقدامات تروريستي است. در اين خصوص برخي گروه ه اي تروريستي نظير "اتا" يا ارتش جمهوري خواه ايرلند قبل از حملات خود به مردم هشدار مي دهند تا از شمار قربانيان كاسته شود و برخي نظير القاعده به دنبال بيشترين قرباني مي باشند.
3) هدف: هدف تروريسم ايجاد وحشت و ترس در قرباني است كه اين قرباني مي تواند حكومت، كل جامعه يا گروهي از اعضاي جامعه باشد. اقدامات تروريستي بر اين اساس براي جلب توجه گسترده مردم طراحي ميشوند و به دنبال ايجاد شوك رواني در جامعه مي باشند.
اقدامات تروريستي ممكن است براي رسيدن به اهداف سياسي يا مذهبي انجام شود و يا ممكن است بر اساس كسب منافع شخصي صورت گيرد. اگر سارقي به بانك حمله كند و پس از كشتن رئيس بانك با مقداري پول فرار كند نمي توان او را تروريست ناميد ولي اگر انگيزه همين شخص در سرقت از بانك ايجاد ترس و وحشت در مردم يا مقاصدي مانند بي اعتماد كردن مردم به بانكها و بي ثبات كردن اقتصاد باشد، اين كار يك اقدام تروريستي به حساب مي آيد.
5) قانونمندي: غيرقانوني بودن از ويژگيهاي بارز تروريسم است.
6) قبول مسئوليت: صدور بيانيه پس از اقدام تروريستي يكي از ويژگي هاي تروريسم است. اين بيانيه مي تواند ضمن قبول مسئوليت اقدام، ترويج كننده مواضع عقيدتي، سياسي و يا ملي تروريستها نيز باشد.
7) عامل اقدام تروريستي: بسياري از تعاريف تروريسم، اقدامات حكومتهاي قانوني را به عنوان اقدام تروريستي در نظر نمي گيرد مگر آنكه كار آنها پنهاني و در زماني غير از جنگ انجام شود. اقدامات جنگي اصولاً در حوزه تروريسم قرار نمي گيرد. اما مي توان حمايتهاي حكومتي كه در آن يك حكومت از فعاليت تروريستي در يك كشور ديگر حمايت به عمل مي آورد را اقدام تروريستي قلمداد كرد. اين نوع از تروريسم را براي فعاليتهاي گروه هاي قانوني نظير سازمان CIA ، گشتاپو و KGB تحت عنوان تروريسم دولتي استفاده كرده اند.
غيرقانوني بودن به عنوان يك شاخصه ابتدا حكومتها را از دايره تروريسم خارج مي نمايد اما در شاخصه عامل اقدام تروريستي، حكومتها نيز با يك قيد وارد دايره تروريسم مي شوند و آن اينكه اقدامات آنان غيرقانوني باشد. اما هنوز معلوم نيست اقدامات يك حكومت عليه حكومت ديگر با كدام قانون سنجيده مي شود: قوانين داخلي كشور عمل كننده يا حقوق بين الملل. با اين وجود، اشاره به دوران جنگ و صلح تا حدودي گرايش را مشخص مي كند و معلوم مي شود كه در دوران جنگ ميان كشورها، هيچ كدام از اقدامات كشورها عليه يكديگر را نمي توان در دايره تروريسم قرار داد.
تروريسم ملي گرا : گونه اي از تروريسم معرفي گرديده كه به واسطه آن تروريستها به دنبال يك حكومت مستقل و پايان دادن به اشغال كشور و يا حركت ضداستعماري براي پايان دادن به استعمار كشور و كسب استقلال آن ميباشند. اين واژه همچنين براي توصيف گروه ه ايي كه به دنبال ايجاد يك حكومت مستقل در يك منطقه قومي و مذهبي مي باشند نيز به كار رفته است. با وجود معرفي تروريسم مليگرا به عنوان يكي از انواع تروريسم، ويژگيهاي آن محل مناقشه است و هنوز مشخص نيست چه نوع جنگ يا خشونتي مشروع تلقي مي گردد. از سوي ديگر اين گونه گروه ها بيشتر خود را مبارزان راه آزادي درگير در يك جنگ نامتقارن معرفي مي نمايند.
تروريسم سياسي : نوعي از تروريسم معرفي شده كه براي تحت تاثير قرار دادن تحولات اجتماعي سياسي كه احتمال وقوع آنها به طريق مسالمت آميز ميسر نمي باشد به كار مي رود و گفته مي شود اين نوع از تروريسم از سوي گروه ه اي كوچك فاقد پايگاه قدرت مورد استفاده قرار مي گيرد و زماني بيشترين تاثير را دارد كه عليه يك حكومت ظالم و استبدادي به كار گرفته شود.
ناركو تروريسم: تروريسم و اقدامات تروريستي اي معرفي شده كه از سوي سوداگران مواد مخدر به كار گرفته مي شود. اين نوع تروريسم اولين بار از سوي رئيس جمهور اسبق پرو در سال 1983 ميلادي براي توصيف حملات تروريست گونه عليه پليس مبارزه با مواد مخدر اين كشور به كار برده شد. ناركو تروريسم براي توصيف حملات سوداگران مواد مخدر براي تاثيرگذاري بر سياستهاي دولت و عدم اجراي قانون به واسطه تهديدات منظم و استفاده از خشونت استفاده مي شود. پابلو اسكوبار،قاچاقچي كلمبيايي، يكي از نمونه ه اي معروف ناركو تروريسم معرفي گرديده است.
تروريسم مذهبي : نوعي از خشونت مذهبي است كه اقدامات آن به واسطه مذهب توجيه مي شود. در اين چارچوب تروريسم مسيحي، تروريسم اسلامي و تروريسم يهودي و هندو به عنوان انواع تروريسم مذهبي معرفي شده اند.
تروريسم تحت حمايت حكومتها : نوعي از تروريسم معرفي شده كه براي توصيف حمايتها خصوصاً حمايتهاي مالي از سازمانهاي تروريستي توسط حكومتها به كار مي رود. اين كمكها اغلب به عنوان پاداش حملات تروريستي توسط كشور يا كشورها به گروه ه اي تروريستي اعطا مي گردد. تروريسم تحت حمايت حكومتها داراي نتايج استراتژيك معرفي شده و در مواقعي به كار گرفته مي شود كه امكان استفاده از نيروهاي نظامي و متعارف وجود ندارد. در غرب تروريسم تحت حمايت حكومتها اغلب براي نشان دادن و توصيف سياستهاي مشخص و تامين منابع مالي گروه ه اي تروريستي توسط كشورهاي عربي و اسلامي به كار گرفته شده است. كشورهاي كوبا، پاكستان، ايران، بريتانيا و ايالات متحده به عنوان حاميان تروريسم تحت حمايت حكومتها معرفي گرديده اند.
تروريسم دولتي : به استفاده دولتها از خشونت و سركوب عليه گروه ها يا مردم آن كشور يا يك كشور ديگر اطلاق مي شود. اين نوع تروريسم مي تواند توسط خود نيروهاي رسمي حكومت مانند پليس يا ارتش انجام شود (مانند اسرائيل عليه مردم فلسطين) يا انجام آن به گروه هاي تروريستي و شبه نظامي مورد حمايت دولت سپرده شود. البته ميان تروريسم دولتي و اقدامات خشونت آميز دولتي مرز و تفاوت وجود دارد.
سايبر تروريسم : يكي ديگر از انواع تروريسم معرفي شده است كه به تلاقي تروريسم و فضاي سايبر اشاره دارد و بيشتر به اقداماتي اطلاق مي شود كه با استفاده از فضاي سايبر اقدام به از كاراندازي سيستم هاي اطلاعاتي مي نمايد. گفته مي شود كه اولين بار در ده ه 80 باري كالين از اين واژه استفاده كرده است. از ديد كالين ورود به رايانه هاي شركتهاي توليدكننده مواد غذايي و افزودن موادي به مواد سازنده غذاها كه در نهايت باعث مرگ، بيماري يا وحشت مردم شود و يا ورود به رايانه هاي فرودگاه ها و برهم زدن برنامه ه اي پرواز كه موجب بروز حوادث و سوانح هوايي گردد مثالهاي بارز سايبر تروريسم مي باشند.
نوع ديگر تروريسم، تروريسم آزاد نام گرفته است. تروريسم آزاد به اقدامات تروريستي لقب داده شده كه بدون حمايت يا وابستگي به سازمانهاي تروريستي توسط افراد يا گروه ه اي كوچك با هدف شخصي، بشردوستانه يا حمايت از محيط زيست انجام مي شود.
در خصوص ابعاد تروريسم، يكي از آنها تروريسم هسته اي نام نهاده شده است. اين نوع تروريسم به اقداماتي گفته شده كه در آن از تسليحات هسته اي عليه مردم و غيرنظاميان استفاده شود. اين نوع اقدام شامل استفاده از بمبها و موشكهاي هسته اي عليه اهداف غيرنظامي و همچنين اقدام عليه راكتورها و يا مخازن و انبارها و زاغه هاي محل نگهداري تجهيزات و سلاحهاي هسته اي و در نتيجه ايجاد فاجعه در يك منطقه يا كشور مي گردد.
بيوتروريسم : به عنوان يكي ديگر از ابعاد تروريسم به اقدامات تروريستي اطلاق مي شود كه در آن از تسليحات يا مواد كشنده بيولوژيك براي اهداف غيرنظامي استفاده مي شود كه نمونه ه اي معروف آن پاكتهاي حاوي ميكروب آنتراكس در ايالات متحده در سال 2001 و حمله فرقه آمريكايي راجنيش آمريكايي با استفاده از باكتري سالمونلادر سالاد بارهاي شهر آريگان در سال 1984 مي باشد.
تروريسم شيميايي : يكي ديگر از ابعاد تروريسم معرفي گرديده و به اقدامات تروريستي اطلاق مي شود كه از مواد و عوامل شيميايي در بمبها و يا موشكها عليه اهداف غيرنظامي استفاده مي گردد. از اين نوع حمله بيشتر در جنگهاي ميان كشورها استفاده شده است اما مي توان به حمله تروريستي فرقه آاُوم شينريكو با گاز سارين به متروي توكيو در سال 1995 به عنوان مهمترين نمونه اين نوع تروريسم اشاره كرد.
تروريسم كشاورزي : يكي از ابعاد تروريسم لقب گرفته است كه با استفاده از تاكتيك هاي بيوتروريسم با هدف نابودي مزارع مواد غذايي نظير غلات انجام مي گيرد. اين نوع تروريسم تاكنون نمونه نداشته اما تاكيد گرديده كه تروريسم كشاورزي پاشنه آشيل كشورهاي غربي بوده و بايد به آن توجه خاص مبذول شود.
تروريسم جنايي : نيز يكي ديگر از ابعاد تروريسم است كه ناظر بر اقدامات تروريستي تشكيلاتي با مطامع مشخص مي باشد.
يكي ديگر از ابعاد تروريسم از سوي فرهنگها و دانشنامه ها، تروريسم انتحاري نام گرفته است. تروريسم انتحاري به معنايقرباني شدن خود خواسته فرد براي انجام يك حمله تروريستي است و بيشتر از اواخر قرن بيستم رايج و تشديد گرديده است. در قرن نوزدهم آنارشيست هاي روس با نوشتن نامه براي دوستان و خداحافظي با آنان دست به عمليات انتحاريمي زدند. در دهه 1980 و دوران معاصر اين روش بيشتر در خاورميانه و تا حدودي در شبه قاره هند مورد استفاده قرار گرفت و در آغاز قرن 21، چنين عملياتي در سطح بسيار گسترده در چارچوب عمليات 11 سپتامبر و عليه آمريكا انجام گرفت.
منبع: http://www.pegahhowzeh.com
/س
مقدمه
در منطقه جنوب شرق آسيا 230 ميليون مسلمان كه حدود 20 درصد كل جمعيت جهان اسلام را تشكيل مي دهند، زندگي مي كنند. بيشتر مسلمانان اين منطقه ديدگاه ه اي نوگرايانه و همكاري جويانه دارند و مايل اند با ساير گروه هاي مذهبي و نهادهاي غيرديني همزيستي و همكاري داشته باشند. با اين حال، رگه ه اي ضدتكثرگرا و تندرو اسلامي نيز در جنوب شرق آسيا وجود دارند كه از كشورهايي چون عربستان، پاكستان و افغانستان الهام گرفته اند.
گرايش هاي تندروانه در آسياي جنوب شرقي با ظهور حركت مقاومت مجاهدين افغان عليه نيروهاي اتحاد جماهير شوروي سابق و حمايت ائتلاف بين المللي از آنها، تقويت شد. بسياري از رهبران گروه هاي تندرو در جنوب شرق آسيا يا در جنگهاي افغانها شركت داشتند يا بعدها در اين مناطق آموزش ديدند. علاوه بر اين، بيشتر آنها در مدارس علوم ديني تحصيل كرده اند. براي نمونه، پاكستان به علت داشتن موقعيتي خاص براي تفسير تندروانه تر از انديشه هاي اسلامي، محلي براي تحصيل نيروهاي افراطي از كشورهاي مختلف اسلامي از جمله جنوب شرق آسيا بوده است.
علاوه بر اين، گروه ه اي محلي مستقر در منطقه با توسعه ارتباطات خود زمينه اي لازم را براي الهام گرفتن، كمك گرفتن و همچنين تغذيه مالي گروه ه اي راديكال بين المللي پيدا كردند. تا سال 1980، در جنوب شرق آسيا چندين گروه جدايي طلب و تندرو اسلامي وجود داشت. براي مثال، حركت هاي تجزيه طلبانه مسلمانان جنوب تايلند، مقاومت طولاني مردم آچه اندونزي براي استقلال و جريانهاي تجزيه طلبي مثل"شورشيان مورو" در فيليپين تا پيش از آغاز جنگ افغانستان تاثيرات مهمي در منطقه برجاي گذاشتند. (ابوزهير شيخ، )1993
عوامل ديگري نيز مزيد بر علت شد تا كشورهاي حوزه جنوب شرق آسيا به كشورهايي مناسب براي فعاليتهاي شبه نظامي و تشكيل گروه ه اي جهادي تبديل شوند. مرزهاي اين منطقه بسيار آسيب پذير، غيرقابل كنترل و نفوذپذير است و نظام كنترل مهاجرت و حفاظت دولتي نيز بسيار ضعيف عمل مي كند. براي نمونه، تا اين اواخر براي ورود به مالزي نياز به گرفتن رواديد نبود و مسلمانان از هر كشور عضو سازمان كنفرانس اسلامي مي توانستند بدون ممنوعيت وارد اين كشور شوند. در فيليپين نيز نظام كنترل مهاجرت بسيار ضعيف است به گونه اي كه به راحتي يك خارجي ميتواند با شهروند فيليپيني ازدواج كند و هويت خود را تغيير دهد. حتي مقررات كشوري را مي توان با رشوه در اين كشور به راحتي زيرپا گذاشت.
از سوي ديگر، روابط اقتصادي گسترده، مستمر و طولاني و نيز پيوستگي ها و وابستگي هاي كشورهاي جنوب شرق آسيا به كشورهاي خاورميانه و جنوب آسيا موجب روابط نزديك ميان اين كشورها شده است. در عين حال، خارج از كانالهاي مالي دولتي و درهاي كنترل دولتي مي توان از حسن روابط سوءاستفاده كرد. اين عوامل همگي امكان انتقال منابع مالي را از بانكهاي كشورهاي خاورميانه و جنوب آسيا به منطقه جنوب شرق آسيا تسهيل مي كند.
فعاليت گروه هاي تبهكاري و مافيايي شامل قاچاق موادمخدر نيز در سطح منطقه بسيار گسترده است و مي تواند به تحرك مالي گروه ه اي راديكال كمك كند. افزون بر اين، جنوب شرق آسيا تامين كننده انواع سلاحهاي نظامي هم در سطح توليد و هم در سطح واردات محسوب مي شود. امروزه يكي از مظاهر راديكاليسم اسلامي در آسياي جنوب شرقي حزب جماعت اسلامي اندونزي است كه ارتباط نزديكي نيز با القاعده دارد. علاوه براين اين گروه ها تاكنون توانسته اند كه از تكنولوژي هاي ارتباطي پيشرفته اي بهره مند گردند اگرچه در نبرد اذهان و قلوب براي مشروعيت يافتن نزد مردمان خود شكست خورده و به عنوان گروه ه اي افراطي و تروريستي شناسايي شده اند. بر همين اساس در متن حاضر ما ابتدا به ارایه تعاريفي از تروريسم و انواع آن مي پردازيم و پس از آن نحوه فعاليت گروه هاي افراطي در جنوب شرق آسيا را بررسي مي نماييم.
تعريف تروريسم و ابعاد آن
در يك دسته بندي، تروريسم به استفاده از خشونت سياسي، تهديدات اجتماعي يا حملات برنامه ريزي شده بازمي گردد كه با جنگ نامتعارف ارتباط نزديكي دارد. در اين چارچوب تروريست ها كساني هستند كه به هيچ نيروي نظامي شناخته شده اي تعلق ندارند و اغلب به عنوان بازيگران ياغي شناخته مي شوند. شايان ذكر است كه اغلب تروريستها اين تعاريف را رد كرده و بيشتر خود را جدايي طلب، مبارز آزادي بخش، انقلابي، شبه نظامي، چريك، مجاهد يا فدايي معرفي مي نمايند.
در يك دسته بندي ديگر، تروريسم متقاعدسازي با استفاده از ترس و ترساندن توسط يك گروه كوچك معرفي و ريشه مفهومي آن به دوران انقلاب فرانسه و ژاكوبنها كشانده شده است. در آن دوران انقلاب فرانسه افراطيون نام تروريست بر خود نهاده و با افتخار از آن استفاده مي كردند. متعاقب اين جريان در دوران انقلابيگري فرانسه واژه تروريسم براي دوران حكومت وحشت و بيان جنايات و سوءاستفاده آنها به كار گرفته شد.
از يك نگاه ديگر تروريسم به رفتار خشونت آميز و سركوبگرانه و اغلب با اهداف سياسي اطلاق مي شود. تروريستها از بي نبرنده نظم موجود و تعقيب كننده نظم جديد مي باشند. فعاليتهاي تروريستي به منظور ايجاد ترس از طريق اقدامات خشونت آميز غيرمنتظره و اغلب عليه اعضاي يك جمعيت انجام مي شود.
مجموعه تعاريف ارائه شده از تروريسم در دانشنامه ها و فرهنگها مفاهيمي مانند ترساندن، خشونت، تغيير وضع موجود، سازمانمند بودن يا تشكيلاتي بودن اقدام كننده را مورد توجه قرار داده اند. با اين وجود در يكي از اين منابع با توجه به تعاريف مختلف، شاخصه ا و اجزاي مفهومي تروريسم به شرح زير ترسيم گرديده است :
1) خشونت: عمومي ترين ويژگي تروريسم خشونت يا تهديد به استفاده از خشونت مي باشد. با اين وجود اين واژه نمي تواند مفهوم اختصاصي از خشونت تروريستي ارائه دهد و بسياري از ديگر اقدامات كه نمي توان آنها را تروريسم ناميد از قبيل شورش، جنايات سازماندهي شده و جنگ را دربر مي گيرد.
2) قرباني: انتخاب تصادفي يا از روي هدف غيرنظاميان يكي از ويژگيها و معيارهاي اقدامات تروريستي است. در اين خصوص برخي گروه ه اي تروريستي نظير "اتا" يا ارتش جمهوري خواه ايرلند قبل از حملات خود به مردم هشدار مي دهند تا از شمار قربانيان كاسته شود و برخي نظير القاعده به دنبال بيشترين قرباني مي باشند.
3) هدف: هدف تروريسم ايجاد وحشت و ترس در قرباني است كه اين قرباني مي تواند حكومت، كل جامعه يا گروهي از اعضاي جامعه باشد. اقدامات تروريستي بر اين اساس براي جلب توجه گسترده مردم طراحي ميشوند و به دنبال ايجاد شوك رواني در جامعه مي باشند.
اقدامات تروريستي ممكن است براي رسيدن به اهداف سياسي يا مذهبي انجام شود و يا ممكن است بر اساس كسب منافع شخصي صورت گيرد. اگر سارقي به بانك حمله كند و پس از كشتن رئيس بانك با مقداري پول فرار كند نمي توان او را تروريست ناميد ولي اگر انگيزه همين شخص در سرقت از بانك ايجاد ترس و وحشت در مردم يا مقاصدي مانند بي اعتماد كردن مردم به بانكها و بي ثبات كردن اقتصاد باشد، اين كار يك اقدام تروريستي به حساب مي آيد.
5) قانونمندي: غيرقانوني بودن از ويژگيهاي بارز تروريسم است.
6) قبول مسئوليت: صدور بيانيه پس از اقدام تروريستي يكي از ويژگي هاي تروريسم است. اين بيانيه مي تواند ضمن قبول مسئوليت اقدام، ترويج كننده مواضع عقيدتي، سياسي و يا ملي تروريستها نيز باشد.
7) عامل اقدام تروريستي: بسياري از تعاريف تروريسم، اقدامات حكومتهاي قانوني را به عنوان اقدام تروريستي در نظر نمي گيرد مگر آنكه كار آنها پنهاني و در زماني غير از جنگ انجام شود. اقدامات جنگي اصولاً در حوزه تروريسم قرار نمي گيرد. اما مي توان حمايتهاي حكومتي كه در آن يك حكومت از فعاليت تروريستي در يك كشور ديگر حمايت به عمل مي آورد را اقدام تروريستي قلمداد كرد. اين نوع از تروريسم را براي فعاليتهاي گروه هاي قانوني نظير سازمان CIA ، گشتاپو و KGB تحت عنوان تروريسم دولتي استفاده كرده اند.
غيرقانوني بودن به عنوان يك شاخصه ابتدا حكومتها را از دايره تروريسم خارج مي نمايد اما در شاخصه عامل اقدام تروريستي، حكومتها نيز با يك قيد وارد دايره تروريسم مي شوند و آن اينكه اقدامات آنان غيرقانوني باشد. اما هنوز معلوم نيست اقدامات يك حكومت عليه حكومت ديگر با كدام قانون سنجيده مي شود: قوانين داخلي كشور عمل كننده يا حقوق بين الملل. با اين وجود، اشاره به دوران جنگ و صلح تا حدودي گرايش را مشخص مي كند و معلوم مي شود كه در دوران جنگ ميان كشورها، هيچ كدام از اقدامات كشورها عليه يكديگر را نمي توان در دايره تروريسم قرار داد.
ابعاد و انواع تروريسم
تروريسم ملي گرا : گونه اي از تروريسم معرفي گرديده كه به واسطه آن تروريستها به دنبال يك حكومت مستقل و پايان دادن به اشغال كشور و يا حركت ضداستعماري براي پايان دادن به استعمار كشور و كسب استقلال آن ميباشند. اين واژه همچنين براي توصيف گروه ه ايي كه به دنبال ايجاد يك حكومت مستقل در يك منطقه قومي و مذهبي مي باشند نيز به كار رفته است. با وجود معرفي تروريسم مليگرا به عنوان يكي از انواع تروريسم، ويژگيهاي آن محل مناقشه است و هنوز مشخص نيست چه نوع جنگ يا خشونتي مشروع تلقي مي گردد. از سوي ديگر اين گونه گروه ها بيشتر خود را مبارزان راه آزادي درگير در يك جنگ نامتقارن معرفي مي نمايند.
تروريسم سياسي : نوعي از تروريسم معرفي شده كه براي تحت تاثير قرار دادن تحولات اجتماعي سياسي كه احتمال وقوع آنها به طريق مسالمت آميز ميسر نمي باشد به كار مي رود و گفته مي شود اين نوع از تروريسم از سوي گروه ه اي كوچك فاقد پايگاه قدرت مورد استفاده قرار مي گيرد و زماني بيشترين تاثير را دارد كه عليه يك حكومت ظالم و استبدادي به كار گرفته شود.
ناركو تروريسم: تروريسم و اقدامات تروريستي اي معرفي شده كه از سوي سوداگران مواد مخدر به كار گرفته مي شود. اين نوع تروريسم اولين بار از سوي رئيس جمهور اسبق پرو در سال 1983 ميلادي براي توصيف حملات تروريست گونه عليه پليس مبارزه با مواد مخدر اين كشور به كار برده شد. ناركو تروريسم براي توصيف حملات سوداگران مواد مخدر براي تاثيرگذاري بر سياستهاي دولت و عدم اجراي قانون به واسطه تهديدات منظم و استفاده از خشونت استفاده مي شود. پابلو اسكوبار،قاچاقچي كلمبيايي، يكي از نمونه ه اي معروف ناركو تروريسم معرفي گرديده است.
تروريسم مذهبي : نوعي از خشونت مذهبي است كه اقدامات آن به واسطه مذهب توجيه مي شود. در اين چارچوب تروريسم مسيحي، تروريسم اسلامي و تروريسم يهودي و هندو به عنوان انواع تروريسم مذهبي معرفي شده اند.
تروريسم تحت حمايت حكومتها : نوعي از تروريسم معرفي شده كه براي توصيف حمايتها خصوصاً حمايتهاي مالي از سازمانهاي تروريستي توسط حكومتها به كار مي رود. اين كمكها اغلب به عنوان پاداش حملات تروريستي توسط كشور يا كشورها به گروه ه اي تروريستي اعطا مي گردد. تروريسم تحت حمايت حكومتها داراي نتايج استراتژيك معرفي شده و در مواقعي به كار گرفته مي شود كه امكان استفاده از نيروهاي نظامي و متعارف وجود ندارد. در غرب تروريسم تحت حمايت حكومتها اغلب براي نشان دادن و توصيف سياستهاي مشخص و تامين منابع مالي گروه ه اي تروريستي توسط كشورهاي عربي و اسلامي به كار گرفته شده است. كشورهاي كوبا، پاكستان، ايران، بريتانيا و ايالات متحده به عنوان حاميان تروريسم تحت حمايت حكومتها معرفي گرديده اند.
تروريسم دولتي : به استفاده دولتها از خشونت و سركوب عليه گروه ها يا مردم آن كشور يا يك كشور ديگر اطلاق مي شود. اين نوع تروريسم مي تواند توسط خود نيروهاي رسمي حكومت مانند پليس يا ارتش انجام شود (مانند اسرائيل عليه مردم فلسطين) يا انجام آن به گروه هاي تروريستي و شبه نظامي مورد حمايت دولت سپرده شود. البته ميان تروريسم دولتي و اقدامات خشونت آميز دولتي مرز و تفاوت وجود دارد.
سايبر تروريسم : يكي ديگر از انواع تروريسم معرفي شده است كه به تلاقي تروريسم و فضاي سايبر اشاره دارد و بيشتر به اقداماتي اطلاق مي شود كه با استفاده از فضاي سايبر اقدام به از كاراندازي سيستم هاي اطلاعاتي مي نمايد. گفته مي شود كه اولين بار در ده ه 80 باري كالين از اين واژه استفاده كرده است. از ديد كالين ورود به رايانه هاي شركتهاي توليدكننده مواد غذايي و افزودن موادي به مواد سازنده غذاها كه در نهايت باعث مرگ، بيماري يا وحشت مردم شود و يا ورود به رايانه هاي فرودگاه ها و برهم زدن برنامه ه اي پرواز كه موجب بروز حوادث و سوانح هوايي گردد مثالهاي بارز سايبر تروريسم مي باشند.
نوع ديگر تروريسم، تروريسم آزاد نام گرفته است. تروريسم آزاد به اقدامات تروريستي لقب داده شده كه بدون حمايت يا وابستگي به سازمانهاي تروريستي توسط افراد يا گروه ه اي كوچك با هدف شخصي، بشردوستانه يا حمايت از محيط زيست انجام مي شود.
در خصوص ابعاد تروريسم، يكي از آنها تروريسم هسته اي نام نهاده شده است. اين نوع تروريسم به اقداماتي گفته شده كه در آن از تسليحات هسته اي عليه مردم و غيرنظاميان استفاده شود. اين نوع اقدام شامل استفاده از بمبها و موشكهاي هسته اي عليه اهداف غيرنظامي و همچنين اقدام عليه راكتورها و يا مخازن و انبارها و زاغه هاي محل نگهداري تجهيزات و سلاحهاي هسته اي و در نتيجه ايجاد فاجعه در يك منطقه يا كشور مي گردد.
بيوتروريسم : به عنوان يكي ديگر از ابعاد تروريسم به اقدامات تروريستي اطلاق مي شود كه در آن از تسليحات يا مواد كشنده بيولوژيك براي اهداف غيرنظامي استفاده مي شود كه نمونه ه اي معروف آن پاكتهاي حاوي ميكروب آنتراكس در ايالات متحده در سال 2001 و حمله فرقه آمريكايي راجنيش آمريكايي با استفاده از باكتري سالمونلادر سالاد بارهاي شهر آريگان در سال 1984 مي باشد.
تروريسم شيميايي : يكي ديگر از ابعاد تروريسم معرفي گرديده و به اقدامات تروريستي اطلاق مي شود كه از مواد و عوامل شيميايي در بمبها و يا موشكها عليه اهداف غيرنظامي استفاده مي گردد. از اين نوع حمله بيشتر در جنگهاي ميان كشورها استفاده شده است اما مي توان به حمله تروريستي فرقه آاُوم شينريكو با گاز سارين به متروي توكيو در سال 1995 به عنوان مهمترين نمونه اين نوع تروريسم اشاره كرد.
تروريسم كشاورزي : يكي از ابعاد تروريسم لقب گرفته است كه با استفاده از تاكتيك هاي بيوتروريسم با هدف نابودي مزارع مواد غذايي نظير غلات انجام مي گيرد. اين نوع تروريسم تاكنون نمونه نداشته اما تاكيد گرديده كه تروريسم كشاورزي پاشنه آشيل كشورهاي غربي بوده و بايد به آن توجه خاص مبذول شود.
تروريسم جنايي : نيز يكي ديگر از ابعاد تروريسم است كه ناظر بر اقدامات تروريستي تشكيلاتي با مطامع مشخص مي باشد.
يكي ديگر از ابعاد تروريسم از سوي فرهنگها و دانشنامه ها، تروريسم انتحاري نام گرفته است. تروريسم انتحاري به معنايقرباني شدن خود خواسته فرد براي انجام يك حمله تروريستي است و بيشتر از اواخر قرن بيستم رايج و تشديد گرديده است. در قرن نوزدهم آنارشيست هاي روس با نوشتن نامه براي دوستان و خداحافظي با آنان دست به عمليات انتحاريمي زدند. در دهه 1980 و دوران معاصر اين روش بيشتر در خاورميانه و تا حدودي در شبه قاره هند مورد استفاده قرار گرفت و در آغاز قرن 21، چنين عملياتي در سطح بسيار گسترده در چارچوب عمليات 11 سپتامبر و عليه آمريكا انجام گرفت.
منبع: http://www.pegahhowzeh.com
/س