تكنولوژي ارتباطي و تروريسم در آسياي جنوب شرقي (2)

عمده فعاليت خشونت طلبانه در تايلند در جنوب اين كشور و بوسيله بنيادگرايان اسلامي كه بر فعاليتهاي جدايي طلبانه تمركز دارند صورت مي پذيرد. اين فعاليتها در ميان قبايل Pattani ، Yala و Narathiwat صورت مي پذيرد. بايد به اين نكته توجه داشت كه 80% جمعيت اين چهار ايالت را مسلمانان مالايايي تشكيل مي دهند. به سبب گرايش رسمي نسبتاً زود هنگام (طبق سند محلي) پاتاني به اسلام، از كانونهاي اسلام در جنوب شرقي آسيا به شمار مي آيد. پاتاني و ايالتهاي كنوني شمال مالزي در طول
سه‌شنبه، 21 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تكنولوژي ارتباطي و تروريسم در آسياي جنوب شرقي (2)
تكنولوژي ارتباطي و تروريسم در آسياي جنوب شرقي (2)
تكنولوژي ارتباطي و تروريسم در آسياي جنوب شرقي (2)

نويسنده: مهسا ماه پيشانيان




با توجه به بررسي مفاهيم انواع تروريسم به نظر اكثر كارشناسان تروريسم آسياي جنوب شرقي را مي توان زيرمجموعه تروريسم ملي گرا و مذهبي بدانيم. در ذيل به بررسي اين گروه ها مي پردازيم.

فعاليت اسلامگرايان افراطي در تايلند

عمده فعاليت خشونت طلبانه در تايلند در جنوب اين كشور و بوسيله بنيادگرايان اسلامي كه بر فعاليتهاي جدايي طلبانه تمركز دارند صورت مي پذيرد. اين فعاليتها در ميان قبايل Pattani ، Yala و Narathiwat صورت مي پذيرد. بايد به اين نكته توجه داشت كه 80% جمعيت اين چهار ايالت را مسلمانان مالايايي تشكيل مي دهند. به سبب گرايش رسمي نسبتاً زود هنگام (طبق سند محلي) پاتاني به اسلام، از كانونهاي اسلام در جنوب شرقي آسيا به شمار مي آيد. پاتاني و ايالتهاي كنوني شمال مالزي در طول قرن سيزدهم / نوزدهم، به سلطه سيام (تايلند) درآمدند. رابطه تايلندي ها و مسلمانان همواره متشنج بوده است. تايلنديها هنوز مالاياييها را "خائك " (خارجي ، مهمان ) مي نامند. امروزه در تايلند مسلمانان جنوب اقليت كوچكي، يعني 3% از جمعيت پنجاه ميليوني را كه غالباً بودايي اند تشكيل مي دهند. تاريخ مسلمانان پاتاني شاهد كشمكشي درازمدت براي حفظ استقلال دين و زبان و فرهنگ بوده است. سياست دولت بانكوك نسبت به مسلمانان جنوب، ميان مسالمت اكراه آميز از يك سو و سياست تهاجمي تايلندي كردن از سوي ديگر، در نوسان بوده است. سياست اخير، بويژه در ده ه هاي 1320 و 1330ش / 1940 و 1950، واكنش شديد محلي و برخوردهاي خونين ميان دولت و مسلمانان مالايايي را به وجود آورد. زنداني كردن رهبران مذهبي، عزم پيروان آنان را در پي گيري روش سنتي اسلامي زندگي خود راسختر كرد. از دهه 1340ش / 1960 تاكنون خط مشي بانكوك به جذب مسلمانان متمايل شده است. اين خط مشي در سياستهايي از اين قبيل مشاهده مي شود: پرداخت كمك هزينه تحصيلي به مدارس مذهبي مشروط بر آموزش موضوعات غيرمذهبي علاوه بر اسلام ، تلاش براي برپايي شوراهاي رهبران مذهبي براي مشاوره و ارشاد (اما تاكنون دادگاه شريعت تشكيل نشده است)، انتشار ترجمه هاي تايلندي قرآن، و امتيازهايي در زمينه پوشش اسلامي. مسلمانان به درستي اين سياستها را تلاش هايي براي كاهش اعمال مذهبي خود تلقي مي كنند. در واقع، در سراسر قرن چهاردهم / بيستم واكنش مسلمانان به تلاش هايي كه در جهت جذب و ادغامشان صورت گرفته، تحكيم و تقويت اعتقادشان به اسلام بوده است. وضع اقتصادي مسلمانان در چهار ايالت جنوبي در ده ه هاي 1330 و 1340ش / 1950 و 1960 بدتر شد. در دهه 1350ش / 1970 بانكوك متوجه شد كه سطح گذران زندگي مالايايي ها عامل افزايش ناآرامي هاي سياسي، راهزني و فعاليتهاي استقلال طلبانه در ناحيه بوده است. تلاش براي بهبود وضعيت اقتصادي اين منطقه تاكنون با توفيقي ناپايدار روبرو بوده است. دلايل آن پيچيده است ، اما بي ميلي به سرمايه گذاري عمده در منطقه اي كه تاريخ متشتت داشته، از جمله اين دلايل است. جنبشهاي استقلال طلبانه اي ميان مالايايي ها ديده مي شود كه از اواخر دهه 1320ش / 1940 براي كسب استقلال يا ملحق شدن به مالزي مبارزه كرده اند. اين مردم از هنگامي كه تايلنديها حكام سنتي شان را تغيير دادند، براي انتخاب رهبر به معلمان مذهبي روي آوردند و چهار جبهه ملي موجود نيز رهبراني از اين گروه دارند. در 1960، جبهه آزادي بخش پاتاني و در 1968، سازمان آزادي بخش متحد پاتانيتاسيس شد. هدف هر دو سازمان دستيابي به استقلال استانهاي جنوبي مسلمان نشين ، با توسل به جنگهاي چريكي بود. تلاش مسلمانان براي كسب خودمختاري يا استقلال به شكل سازمان يافته و در جنگ محدود با ارتش تايلند در ده ه هاي 1350 و بويژه 1360ش / 1970 و 1980 ادامه يافت. اما تايلنديها با اين جنبشها بشدت برخورد كرده اند و اكنون اين جنبشها در ركود به سر مي برند. گاهي خشونتهاي استقلال طلبانه بسرعت سركوب مي شود، اما اراده استقلال طلبان و حمايت مداوم مسلمانانِ خارج از تايلند از آنان، حاكي از آن است كه اين مشكل براي حكومت بانكوك پابرجا خواهد بود. بيشتر مردم مسلمان مناطق جنوبي از رونق اقتصادي تايلند در دهه 1360ش / 1980 بي نصيب ماندند و از سيطره بودايي ها بر رده هايبالاي حكومت محلي و آموزش تايلندي احساس حقارت مي كردند. ارتش تايلند، در مهار و متوقف كردن جنبشهاي استقلال طلب مسلمان به پيروزي نسبي رسيد. با وجود اين، تمايل به كسب خودمختاري بيشتر منطقه اي، بويژه در منطقه پاتاني، به شكل قوي پابرجا ماند و از اواخر دهه 1360ش / 1980 به اين سو، گرايش جديد به اصولگرايي اسلامي بويژه در ميان نسل جوان ، در قالب جنبش هاي دعوت (شبيه آنچه در مالزي ، اندونزي ، پاكستان و خاورميانه وجود دارد) تبلور يافته است. تلاش اصول گرايان بر محور ايجاد تغييرات بنيادي در آيين ها و نهادهاي اسلامي است. در حال حاضر محور اصلي جنبش مسلمانان در منطقه پاتاني سازمان آزادي بخش متحد پاتاني است كه خواستار استقلال استانهاي جنوبي است (آلگاپا متيو، 1987).
اعتقاد به پاكي قبيله، رقابت ميان مسلمانان مالاياي و تفكرات اسلامي مهمترين مباني رفتاري اين گروه را شكل مي دهد. اساس تفكرات ايدئولوژيكي آن را هم اعتقاد به خدا، امامت، جهاد و هجرت شكل مي دهد. بطوركلي ريشه شكل گيري اين گروه به نارضايتي از تشكيل حكومتي مدرن بوسيله Chakkri Dynasty در قرن 18 باز مي گردد. علاوه براين در قرن 19 با گسترش نفوذ كشورهاي استعماگر همانند بريتانيا و شكل گرفتن نهادهاي اداري و بوركراتيك وابسته به آنها قبايل اين كشور به عنوان خدمتگزاران دولت جديد در ساختار دولتي جذب شدند. علاوه براين تلاش آگاهانه اي صورت پذيرفت تا قوانين اسلامي بطور مستقل مبناي قضاوت قرا نگيرند. با تغيير نام كشور از سيام به تايلند و كنترل شديد دولتي بر قبايل جنوبي اين كشور روند هضم ساختار قبايل در دولت مدرن افزايش يافت. علاوهبراين تمام قوانين اسلامي قرباني قوانين غربي شد. در اعتراض به اين اقدام دولت معترضين مختلف سه مبناي اساسي براي دولت در نظر گرفتند. اين سه مبنا عبارت بودند از ملت، مذهب و نظام پادشاهي. در همين دوره Haji Sulong ، رييس شوراي اسلامي قبيله پاتاني جنبش مردم پاتاني Patani People''s Movement را بوجود آورد. گروه وي خواستار خودمختاري مذهبي، حقوق فرهنگي و اجراي مباني حقوق اسلام بود. اما رهبر اين گروه در سال 1952 بوسيله حكومت نظامي مليگراي ژنرالPhibun Songkhramكشته شد. خاطره وي به عنوان يك شهيد سبب گرديد كه وي به عنوان نماد مقاومت مسلمانان مالاياي شكل بگيرد. بر همين اساس هفت سال بعدPatani National LiberationFrontبا تمسك به انديشه هاي وي شكل گرفت. ( تانت آلفوموسون، 2008)

دوران فعاليت مسلمانان مبارز مالاياي در تايلند

دوران فعاليت مسلمانان مالايايي در تايلند را مي توان به سه دوره تقسيم نمود: 1960 تا 1998، 1998تا 2004 و 2004 تا زمان حال.

1. دوران 1960 تا 1998

بين سالهاي 1960 تا 1998 در حدود 60 جنبش جدايي طلب در ميان قبايل جنوب تايلند فعاليت مي نمودند. اما National Revolution Front ،Patani United Liberation Organization،،Islamic
Mujahidin Movement of Pataniو New PULO ؛ در راس اين گروه ه ا فعاليت مي نمودند.
اگرچه اين گروه ها هر كدام تمايلات متفاوتي داشتند اما همه آنها خواستار تشكيل حكومت اسلامي بودند. البته روشهاي مبارزاتي اين گروه به شيوه جنگهاي كم شدت در قالب كمين نمودن، آدم ربايي، ترور، اخاذي، خرابكاري و بمب گذاري بود. بطور كلي در اين دوران مهمترين هدف اين گروه ه ا تلاش براي دستيابي به خودمختاري براي مسلمانان، تشكيل حكومت اسلامي و رهايي قبايل از كنترل دولت مركزي بود. در سال 1997 چهار گروه مذكور در قالب اتحاديه اي تصميم گرفتند براي استقلال پاتاني تلاش نمايند. (كونر بايلي و جان ميكسيك، )1989

2. سالهاي 1998 تا 2004

در فاصله سالهاي 1994 تا 2004 فعاليت اين چهار گروه به شدت كاهش يافت. زيرا دولت تايلند در طي اين دوره به فقدان توسعه اداري و اقتصادي در پاتاني حساسيت بسيار زيادي نشان داد. البته دولت بانكوك نه تنها اقداماتي در راه توسعه جنوب تايلند انجام نداد بلكه تا جايي كه توانست كنترل خود بر اين مناطق را افزايش داد. البته به علت ناتواني دولت بانكوك در سرمايه گذاري لازم براي كنترل مناطق محلي و پيروزي در نبرد اذهان و قلوب اين گروه ها دوباره توانستند كه فعاليت خود را آغاز نمايند.

3. سالهاي 2004 تا كنون

در بين سال 2004 تاكنون در جنوب تايلند 8064 مورد خشونت بوسيله اين گروه ها اتفاق افتاده است. كه بر اثر اين حوادث خشونت آميز تاكنون 3002 نفر كشته شده و 4871 نفر نيز زخمي شده اند. (گزارش آسيا-تايلند، مي 2007)
البته در مورد فعاليت اين گروه هاي افراطي بايد به اين نكته مهم توجه داشت كه آنها در چارچوب سازمان مشخصي فعاليت نمي نمايند و ملغمه اي از انديشه هاي ملي گرايانه و اسلام خواهي دارند. برهمين اساس اعضاي اين گروه ها نيز طيف متفاوتي از كارگران، بازرگانان، افراد معمولي و مجرمان را تشكيل مي دهند. البته اين گروه ها اگرچه از نظر سازماني بسيار ضعيف مي باشند اما در زمينه سياسي، اقتصادي، امور جوانان و زنان و مسایل نظامي فعاليت دارند. تعداد افرادي كه در اين گروه ها فعاليت دارند از 1000 تا 1500 نفر بسيار متفاوت مي باشد. البته اگر تعداد نيروهاي لجستيكي و تبليغاتي را نيز به اين رقم اضافه نماييم تعداد نيروها به چيزي بين 3000 تا 5000 نفر مي رسد. با توجه به تعداد افرادي كه در اين گروه ها فعاليت دارند در سال 2007 دولت تايلند اعلام نمود كه اين گروه ها توانسته اند كنترل 100 روستا از 1521 روستاي جنوب تايلند را بدست آورند. (دسموند بال، )2004
اگر بخواهيم نمايي كلي از اهداف اين گروه ها در سالهاي اخير داشته باشيم بايد در ابتدا به اين نكته توجه داشته باشيم كه انديشه ه اي ملي گرايانه اسلامي در قالب فعاليتهاي جدايي طلبانه به فعاليت اين گروه ها شكل داده است. البته تلاش براي ايجاد آگاهي اسلامي براي فعاليتهاي استقلال طلبانه، كسب حمايت عمومي براي اسلام و ساختارهاي متناسب با آن، ايجاد ساختارها و نهادهاي مخفيانه،شكل دادن به ايدئولوژي استقلالطلبانه و ملي گرايانه در ميان طبقه حاكم، فراهم نمودن شرايط لازم براي انجام فعاليت هاي انقلابي و در نهايت آموزش نسل جوان از جمله اهداف ديگر اين گروه ها در تايلند مي باشد. (دسموند بال و ديويد اسكات ماتيسن، )2007
بطور كلي آنچه فعاليت اصلي نسل جديد اين گروه ها را شكل مي دهد آموزه هاي ساده اسلام و تلاش براي آزادي و استقلال مي باشد. بنابراين اين گروه ها در قالب جنبشهاي ملي- قومي با ديدگاهي اسلامي فعاليت دارند. البته ديد قوم گرايانه آنها بر انديشه اي اسلامي آنها برتري دارد.
البته ايالات متحده آمريكا فعاليت اين گروه ها را در قالب تروريسم ملي گرا دسته بندي نموده است. تروريسم ملي گرا گونه اي از تروريسم معرفي گرديده كه به واسطه آن تروريستها به دنبال يك حكومت مستقل و پايان دادن به اشغال كشور و يا حركت ضداستعماري براي پايان دادن به استعمار كشور و كسب استقلال آن مي باشند. اين واژه همچنين براي توصيف گروه هايي كه به دنبال ايجاد يك حكومت مستقل در يك منطقه قومي و مذهبي مي باشند نيز به كار رفته است. با وجود معرفي تروريسم ملي گرا به عنوان يكي از انواع تروريسم، ويژگيهاي آن محل مناقشه است و هنوز مشخص نيست چه نوع جنگ يا خشونتي مشروع تلقي مي گردد. از سوي ديگر اين گونه گروه ها بيشتر خود را مبارزان راه آزادي درگير در يك جنگ نامتقارن معرفي مي نمايند ( Wikipedi )
يكي ديگر از نكاتي كه در مورد فعاليت اين گروه ها بايد مد نظر داشته باشيم اين است كه اعضاي آنها هرگز تاكنون تلاش نكرده اند كه قلوب و اذهان مردم تايلند را بدست آورده و در جنگ تبليغاتي پيروز شوند. بلكه صرفا تلاش مي نمايند تا از طريق تهديد مستقيم به خشونت مردم را مرعوب نمايند. همين عامل سبب گرديده است كه مردم اين منطقه نگرش درستي نسبت به آموزه هاي اسلامي نداشته باشند.
البته نيروهاي پليس نيز توانايي چنداني براي مقابله با فعاليت اين گروه ها ندارند. همين عامل سبب گرديده است كه مردم جنوب تايلند اعتمادي به نيروهاي امنيتي دولتي نداشته باشند. اين عدم اعتماد مردم خود به عنوان پيروزي تبليغاتي مهمي براي اين گروه ها تلقي مي گردد.

افراط گرايي در فيليپين

فيليپين نسبت به كشورهاي جنوب شرق آسيا با فعاليتهاي افراطگرايي بيشتر و متنوع تري روبرو مي باشد. فعاليتهاي خشونت طلبانه در فيليپين را سير متفاوتي از گروه هاي كمونيستي تا گروه هاي اسلامي و مليگرا شكل مي دهد. ريشه بسياري از ناآراميهاي موجود در فيليپين را مي توان در نارضايتي مسلمانان مي ندانائو جستجو نماييم. با اين مقدمه كوتاه به بررسي گروه هاي مختلف افراطگرا در فيليپين مي پردازيم.

1. جبهه آزادي بخش موروMoro Islamic Liberation Front

جبهه آزادي بخش اسلامي مورو در سال 1984 با هدف تشكيل دولت مستقل اسلامي شكل گرفت. اين گروه تلاش نمود تا با مبارزه براي تشكيل دولتي مستقل در جنوب فيليپين جايي كه اكثريت آن را مسلمان تشكيل مي دادند قانون شريعت اسلامي را پياده نمايد. تفاوت اين جبهه با جبهه آزاديبخش ملي مورو در ايدئولوژي آنهاست. در حالي كه اين گروه بر ايدئولوژي اسلامي تاكيد دارد جبهه آزادي بخش ملي مورو بيشتر بر ايدئولوژيهاي ملي گرايانه تاكيد داشت (ابوزهير شيخ، آوريل-مي1998).

2. گروه انشعابي ميسوريMisuari Breakaway Group

اين گروه در سال 2001 با هدف مبارزه براي اجراي قانون بوجود آمد.

3. گروه ابوسيافAbu Sayyaf Group

اين گروه در سال 1991 به رهبري عبدالرزاق جنجلاني مشهور به ابو صبايا بوجود آمد. هدف از تشكيل اين گروه نيز تلاش براي تشكيل حكومت اسلامي بود. دركشور فيليپين، گروه "ابوسياف" مهمترين و معروفترين گروه اسلامي است كه با گروگانگيري خارجيها و درخواستهاي بعد از آن مشهور شده اند. (مركز تحقيق خشونت سياسي و تروريسم، 12 ژانويه 2006) اين گروه كه ايالات متحده به عنوان سازمان تروريستي ياد مي كند، توسط يكي از متحدين اسامه بن لادن به نام "جمال خليفه" بنيانگذاري شد و رهبري اوليه آن را شخصي به نام "جنجلاني" عهده دار گرديد. اعضاي اين جبهه همراه با گروه ابوسياف آموزش هايي را در افغانستان ديده اند. مقامات فيليپيني يك كارشناس مواد منفجره اندونزيايي موسوم به "رحمان الغوزي "را بازداشت كرده اند كه گمان مي رود حلقه اتصالي ميان گروه اسلامي مستقر در اندونزي يعني جماعت اسلامي و جبهه آزادي بخش اسلامي مورو است. افشا شدن اين حلقه ارتباطي، نگرانيهاي مقامات فيليپيني را مبني بر اينكه جبهه آزادي بخش مورو يك گروه چريكي صرفا داخلي نيست، افزايش داد. الغوزي زماني دستگير شد كه در جزيره ميندانائو و از اماكن مربوط به وي به انباري از تسليحات و مواد منفجره دست يافتند. گزارش شده كه قرار بود از اين مهمات براي حمله به اهداف امريكايي، استراليايي، اسراييلي و بريتانيايي در سنگاپور مورد استفاده قرارگيرد. الغوزي به داشتن ارتباطات نزديك با جماعت اسلامي اندونزي و مجاهدين مالزي متهم است. ( Jane''s Intelligence Review)

4. حزب كمونيستي مردم فيليپين- نيروي مسلح جديد مردميCommunist Party of the

Philippines-New People''s Army
هدف از تشكيل اين گروه تلاش براي تغيير اقتصاد و سياست فيليپين و تشكيل دولت سوسياليستي مي باشد. اين گروه در نيمه دهه ی هشتاد 12 هزار چريك مسلح را گردآوري كردند، در اين زمان بسياري اين گروه را تنها گروه توانمند براي مقابله با ديكتاتوري فرديناند ماركوس در آن زمان مي دانستند. اما عناصر مائوئيست موجود در اين گروه توسط شخص مائوتسه تونگ در سال 1974 نه تنها طرد شدند بلكه هر گونه حمايت از اين گروه چريكي كمونيستي نيز قطع گرديد. زماني كه مردم فيليپين در سال 1986، حكومت مائو را سرنگون كردند، اقبال مردم به ويژه آنهايي كه سالها در زندانهاي ماركوس مورد شكنجه و آزار و اذيت واقع شدند از حزب كمونيست گسترش يافت اما پس از روي كارآمدن دولت كوروزان آكينو و دولتهاي بعدي، با وجود آن كه آنها نيز دست نشانده آمريكا بودند، اما به هيچ روي حاضر به پذيرش كمونيستها در دولتهاي خود نشدند. لذا جنگهاي چريكي و نابرابر آنها در مقابل دولتهاي وقت نه تنها از محبوبيت و پايگاه مردمي آنها كاست، بلكه با شكنجه و كشتار مردم عادي و بيگناه از جمله 120 كارگر كه در اردوگاه ه اي چريكهاي كمونيست شكنجه شدند و نيز 900 نفر در ميندانائو توسط همين چريكها به قتل رسيدند كاملاً منزوي و مطرود شدند. با وجود فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق به عنوان اردوگاه كمونيسم اما چريكهاي كمونيستي فيليپين، حزب كمونيست ناكشاليست هند و مائوئيستهاي نپال ساختار كمونيستي و مشيمسلحانه خود را حفظ كردند. به ويژه حزب كمونيست فيليپين به دليل آن كه ايدئولوژي كمونيستي خود را نه از سويمسكو بلكه توسط واقعيتهاي محلي و بومي خود به دست آورده بود همچنان مشي خود را حفظ نمود.
بطور كلي اگر بخواهيم براي اين اقدامات افراطي در فيليپين دليلي بيابيم بايد اين مساله را در فقر اقتصادي و ناتواني حكومت اين كشور بررسي نماييم. اگرچه به اعتقاد تد رابرت گر فقر به تنهايي نمي تواند از ريشه هاي افراط گرايي به حساب آيد اما احتمال وقوع فعاليتهاي افراط گرايانه در جوامع در حال توسعه بيشتر از كشورهاي غني يا فقير است. تغييرات اقتصادي نيز شرايطي را به وجود مي آورند كه براي بروز بيثباتي و ظهور جنبشهاي مختلف خصوصاً حركتهاي شبه نظامي و ايدئولوژيك افراطي مناسب هستند. اعضاي فعال گروه ه اي افراط گراي فيليپين عموماً جوانان فقير و تحصيل نكرده مي باشند، لذا نابرابري هاي شكل گرفته در يك كشور مي تواند زمينه مناسبي براي جنبش هاي سياسي خشونت آميز به شكل كلي و تروريسم در شكل ويژه آن باشد. (تد رابرت گر، 2005، صفحه 19). هم اكنون 40 درصد فيليپيني ها با روزي دو دلار و نيز يك دهم از 87 ميليون نفر جمعيت آن در خارج از مرزها به دنبال كار هستند و فساد اداري و مالي مسوولان فيليپين، اين كشور را تا پايين ترين رده كشورهاي عقب مانده اي چون نپال و بروندي و رواندا نزول داده است. (ايوان باسكورو، نوامبر 2005)
منبع:http://www.pegahhowzeh.com




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط