ویژگیهای تبارشناسی فوکویی

دیدگاه رایج در تبیین عمل گرایانه، نگرش هدف وسیله ای است که در آن، علائق عمل گرایانه به جای هدف، و شواهد به جای وسیله می نشینند.
شنبه، 4 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ویژگیهای تبارشناسی فوکویی
یکی از ویژگیهای تبارشناسی فوکویی، عمل گرایانه بودن تبیین‌های آن است. این عمل گرایی به معنای هدایت جریان تبیین‌ها توسط اهدافی ویژه - بطور خاص اهداف قدرت مسلط و تفسیر شواهد در راستای این اهداف ویژه است. در این حالت، شواهد تاریخی نیز در راستای همین علائق و اهداف کلی تفسیر و تبیین می شوند. به سخن دیگر، مفهوم قدرت و پیش فرض هوشمندی قدرت و تلاش برای پیش راندن اهداف خویش، مولفه اساسی سامان بخش تبیین‌های فوکویی است. این امر سبب می شود تا شواهد و قرائن تاریخی و تجربی نیز استقلال نسبی خویش را از دست داده و تنها در راستای تحقق این پیش فرض تفسیر گردند. از این رو، شواهد نقش داوری خویش را از دست میدهند و به هر صورتی که باشند، چون ابزاری در خدمت تبیین عمل گرایانه به کار گرفته میشوند. در مقابل این رویکرد، دیدگاههای واقع گرایانه با پذیرش استقلال نسبی شواهد (استقلال شواهد از آن رو نسبی است که شواهد هیچ گاه نمی توانند تهی از نظریه و پیش فرض باشند. شواهد همواره گرانبار از نظریه ( theory - laden ) اند و مشاهده فارغ از نظریه ناممکن است. واژه «گرانبار از نظریه» را نخستین بار هنسن ( N . Hanson ) بکار گرفته اما بسیاری از دیگر فیلسوفان علم، چون لاکاتوش، کوهن و پوپر نیز از آن سخن گفته اند (باقری، ۱۳۸۲).  بر تعین نسبی آنها نسبت به تبیین‌های نظری تاکید می ورزند و اعتبار نظریه را بر اساس این تعین- خواه مثبت خواه منفی۔ بنا می کنند.  گرانبار بودن شواهد از نظریه و در هم تنیدگی مشاهده و نظریه، مانع از تعین کامل شواهد نسبت به تبیین‌های نظری می گردد. اما در عین حال، نوعی تعین نسبی همواره برای شواهد وجود خواهد داشت و شواهد قابل فرو کاهش به نظریه ها نخواهند بود. دیدگاه های واقع گرایانه در مقابل رویکردهای عمل گرایانه، با پذیرش این تعین، در تلاشند تا به جای محور قرار دادن علائق عمل گرایانه، موفق به احراز واقعیت گردند.
 
در مقابل، دیدگاه رایج در تبیین عمل گرایانه، نگرش هدف وسیله ای است که در آن، علائق عمل گرایانه به جای هدف، و شواهد به جای وسیله می نشینند. از همین روست که شواهد، استقلال نسبی خویش را از دست میدهند و به طور کامل در خدمت هدف قرار می گیرند. یکی از نشانه های تبیین‌های عمل گرایانه، از دست رفتن نقش شواهد تجربی در نفی تبیین‌های احتمالی است. بدین گونه است که شواهد، قدرت نفی- یا حتی تعدیل - تبیین را از دست می دهند و همواره در نقش مثبت عمل می کنند. دریفوس و رابینو (ترجمه بشیریه، ۱۳۷۶، ص ۳۴۱) با نظر به عمل گرایانه بودن تبیین‌های فوکویی، از نقش شواهد در آنها، اعتبار این تحلیل ها و نسبت آنها با حقیقت می پرسند: «آیا هر تحلیلی که برخاسته از علائق عمل گرایانه است به یک میزان معتبر است و یا این که معیارهای دیگری برای اعتبار وجود دارد؟ رابطه تجزیه و تحلیل و حقیقت از چه قرار است؟ نقش تایید تجربی و نفی تجربی چیست؟».
 
هنگامی که فوکو از تغییر راهبردها سخن می گوید، قدرت مسلط را فعال و سوژهها را منفعل در نظر می گیرد. در این میان، این تصور القا می شود که سوژهها- مردم - در هر حال محکوم به انفعال در مقابل قدرت مسلط هستند. این امر در حالی است که چنانچه زاویه نگاه عمل گرایانه را به کناری نهیم و فارغ از تاکید بر حتمیت سلطه به ماجرا نظر افکنیم، تبیین‌های دیگری فرصت ظهور خواهند یافت که تا حدودی واقع گرایانه تر به نظر می رسند. برای نمونه، هنگامی که فوکو از حذف نمایش مجازات سخن می گوید، آن را به گونه‌ای عمل گرایانه تبیین می کند و تلاش دارد تا قدرت مسلط را در آن همچنان فعال و شهروندان را همچنان منفعل معرفی می کند. فوکو (ترجمه سرخوش و جهاندیده، ۱۳۸۷ب، ص ۱۸) مینویسد: «به تدریج نمایش دادن تنبیه متوقف شد. از آن پس، هر آن چه از جلوه های نمایشی تنبیه باقی مانده بود، دارای نشانی منفی شد؛ گویی کارکردهای مراسم کیفری به تدریج درک نمیشد و این ظن وجود داشت که این آیین که به جرم "پایان می بخشید"، خود خویشاوندی مشکوکی با جرم داشته باشد. پس تمایل بر آن بود که تنبیه و مجازات به پنهانی ترین بخش فرایند کیفری بدل شود....». واژه هایی که فوکو به کار می برد، ناشی از آن است که هنوز قدرت مسلط در جایگاه برتر و فعال است و این تغییر استراتژی از روی محاسبه نتایج و برآورد آنها صورت می پذیرد. در حالی که در بسیاری از موقفهای تاریخی شاهد شورشهای مردمی، فشارهای اجتماعی برای تغییر رویه ها هستیم. خود فوکو در ابتدای بحث از توقف به نمایش نهادن صحنه های دلخراش مجازات، به تبیین‌های انسان دوستانه از آنها اشاره می کند اما مشخص نیست که چگونه از فعالیتهای مدنی معطوف به این توقف، به سادگی عبور می کند و همچنان با به کارگیری افعالی مبهم، این تغییر استراتژی را به قدرت مسلط نسبت می دهد.
 
در مجموع به نظر می رسد گاه تبیین‌های فوکویی- به دلایل پیش گفته - از واقعیت دور می شوند و حالت اعلامیه های سیاسی به خویش می گیرند. این بریدگی از واقعیت را می توان از طریق مقایسه تبیین‌های ارائه شده با اسناد و مدارک و تلاش برای ارزیابی دوباره آنها در جهت احراز واقعیت برطرف کرد. در این تلاش برای احراز واقعیت، علائق عمل گرایانه باید تا اندازه ای به حاشیه رانده شوند و استقلال نسبی اسناد و مدارک به رسمیت شناخته شود. بازگشت دوباره به اسناد و مدارک تاریخی و تلاش جهت توضیح موارد نقض با تبیین مورد نظر و اصلاح تبیین در راستای همخوانی با اکثریت اسناد می تواند تبیین‌ها را از اعتبار بیشتری برخوردار سازد و آنها را به واقعیت نزدیکتر کند.
 
منبع: تبارشناسی و تعلیم و تربیت، نرگس سجادیه، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط