احساس انسان درباره دین، ژرف و عمیق است و این احساس یک وابستگی مطلق به شمار می آید. انسان، گرایش و کششهای همیشگی به سوی آفریدگار خویش دارد، و زمزمه ها، طلبها، و راز و نیازهایش نیز برخاسته از آن کششهاست. از این رو، آدمی نمی تواند از قلمرو راز و نیاز بگریزد و ممکن نیست خود را نیازمند خداوند احساس نکند. اگر احساس کرد در زندگی او خدایی نیست، بی صدا می میرد. یکی از نیازهای بشر، گوش دادن به کلام خداوند است. آوای دلنشین قرآن نیز دردهای او را تسکین می دهد و نیازش را برمی آورد. برای طولانی نشدن بحث، خوانندگان محترم را به تحقیقات همسو حواله میدهم.
جمع بندی مقدمه این قسمت از بحث اینکه، حوزه فعالیت علاقهها، نگرشها ارزشها، ارج شناسی و سازگاری زندگی در ساحت عاطفی انسان رقم می خورد. دین با ارائه برنامه می کوشد برای زیباسازی زندگی انسانی در این ساحت نفوذ کند تا فرد با توجیهی مناسب در برابر سختیها و اضطرابها سازگاری یابد و بر آنها چیره شود، و نظر او را از زیباییهای ظاهری و دنیوی، به زیباییهای باطنی و حقیقی معطوف سازد. انسان دین دار در این ساحت، به جای استرس، افسردگی، اضطراب، خشونت، خشم، کینه، حسادت، چاپلوسی، غرور و حقارت، در پی توکل بر خدا، مهربانی، خیرخواهی، مردم دوستی، خوش بینی و مانند آن است.
کنش اساسی و زیبا آفرینی دین در حوزة عاطفی - گرایشی، دو بخش دارد: از یک طرف، رفع یا تخفیف درد و رنج آدمی در زمینه محدودیت هایش است که از کرامندی و تباهی وجود آدمی سرچشمه می گیرد (مانند ترس، تنهایی، افسردگی یا اضطراب، بی قراری، ناکامی، بیماری، فقر و مرگ) و از طرف دیگر، ثمره دین داری، تجربه کردن زیباییهای عواطف و احساسات مثبتی چون آرامش، امید، عشق، قدرت، لذت، نشاط، بهجت، تحمل، استقامت و مواردی است که در این قسمت با عنوان زیباییهای گرایشی، و در بخش زیباییهای ارتباطی انسان با خدا و خود بدان خواهیم پرداخت.
حقیقت جویی
حقیقت جویی، اشتیاق انسان به شناخت روابط بین پدیده ها و تمایل او به آگاهی از خاستگاه کشف واقعیت ها، چه در ابعاد نظری و معرفتی، و چه در ابعاد فنی و عملی است. در واقع، همه آیاتی که به نحوی ما را به تفکر و تعقل دعوت می کنند و تدبر در آفرینش را محور حرکت عقلانی ما قرار می دهند، در جهت تقویت این توانایی است. از سویی، پرهیز از تقویت این جنبه وجودی، به انحراف فکری، سرسپردگی به دیگران، شخصیت پرستی و گرایش بدون تعمق به اکثریت می انجامد.اثر گرایش به حقیقت جویی در این است که فرد با تکیه بر تفکر خود، توانایی بیشتری در تشخیص حق از باطل پیدا می کند. متفکر شهید درباره حقیقت جویی بر این باور است که در انسان چنین گرایشی وجود دارد. گرایش به کشف واقعیتهاء آنچنان که هستند، و درک حقایق اشیا ، کما هی علیها؛ اینکه انسان میخواهد جهان، هستی، و اشیا را، آن چنان که هستند دریافت کند. استاد مصباح یزدی در این زمینه می نویسد:
انگیزه حقیقت جویی را علاوه بر اینکه هریک از ما در درون خودش به روشنی می بیند و عطشی که به درک حقایق و آگاهی یافتن از اسرار هستی در خودش احساس می کند می توان آثار فعالیت آن را در پرسش های گوناگون و سؤال های فراوان مشاهده کرد که برای کودک، از سنین خیلی پایین، در همه زمینه ها و کلیه چیزهایی که می بیند یا به نحوی احساس می کند، مطرح می شود و از والدین و همراهان خود قاطعانه پاسخ آنها را می طلبد. این امر، بیانگر فطری بودن و ذاتی بودن انگیزه حقیقت طلبی در نفس انسان است که به صورت یک نیروی مرموز و یک عطش روحی شدید، از ابتدا وی را آرام نمی گذارد و به تلاش و پویش و جست وجویش وامیدارد. حتی در بعضی موارد و از بعضی انسانها، که شاید این طلب و انگیزه در آنان قوی تر است، به طور کلی آرامش و راحتی را سلب می کند که برای فهم حقیقت، به سفرهای دراز و خطرناک دست زده و احیانا خسارتها و رنج هایی را در این راه تحمل نموده و خود و خانواده شان تن به محرومیتهایی داده اند یا در گوش آزمایشگاهی یا در مطالعه و تحقیق رشته ای یا مشاهده و تجربه پدیده ای یا زندگی جانداری، مثلا مورچه، موریانه، زنبور عسل، پروانه و...، عمری را سپری کرده اند و در مواردی اعصاب و سلامت جسمی و روانی خود را در این راه مایه گذاشته اند.
آیات قرآنی در موارد زیادی به روشنی بر فطرت حقیقت جویی دلالت دارد. در بسیاری از موارد، روی یقین و ارزش مثبت انسانهای اهل یقین تکیه، و تأکید می کند که اهل یقین کسانی هستند که به ظن و گمان بسنده نمی کنند. آیاتی نیز گویای این حقیقت اند که راه برای کسانی که جویای یقین باشند، باز، و زمینه خداشناسی فراهم است که بعدا به آن خواهیم پرداخت. پس هرکس به حقیقت نرسد، کوتاهی از خود اوست؛ آن چنان که بزرگان ادب گفته اند:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار ... هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
همچنین در آیات مختلف با تعابیر گوناگون مثل (قد بینا الآیات لقوم یوقنون) و تعابیر دیگر از اهل یقین یاد، و بدین وسیله، ارزش والا و ارج و قرب آنها را گوشزد می کند.
آیات فراوان دیگری با تعابیر مختلف تعقل، تدبر و تفکر، انسان را به کشف حقیقت و درک واقعی موجودات ترغیب می کنند. دسته دیگری از آیات قرآن، ما را از پیروی ظن و گمان، و تکیه و اعتماد به غیر علم باز می دارد.
کمال جویی
دومین گرایش آدمی پس از حقیقت جویی، کمال خواهی است؛ زیرا ابتدا انسان به دنبال حقیقت است و سپس در پی بهترین و کمال آن است؛ چنان که امام علی (علیه السلام) می فرماید: «خردمند، خواهان کمال است». البته حب کمال، با حب بقا همراه است؛ چرا که هیچ تکاملی بدون بقا ممکن نیست، و فرض کمال در جایی است که انسان باقی بماند. بنابراین، تفاوت این دو، در این است که تکامل بدون بقا ممکن نیست، ولی بقا اعم است و امکان دارد همراه با تکامل نباشد. پس در کمال خواهی، انسان به دنبال نوعی افزایش کمی یا کیفی و یا شکوفایی است، و در پی آن است که چیزهایی را به دست آورد و بهره وجودی اش بیشتر شود، و این چیزی است جدای از بقا و استمرار اصل زندگیه به هر حال، انسان در پاسخ به گرایش درونی برای ایجاد تحول در زندگی، همواره می کوشد از وضعیت موجود به مرحله ای بالاتر و وضعیت مطلوب و زیبا برسد. اگرچه هر تحولی به تکامل نمی انجامد و هر تغییری موجب دستیابی به وضعیت بهتر نمی شود، انگیزه رسیدن، باعث حرکت می گردد (انگیزه و حرکت به نیل به وضعیت مطلوب و مناسب).از سویی، تحلیل انگیزه به عنوان عامل اصلی ایجاد تداوم حرکت، ما را به دو عامل گرایشی (گرایش به کمال و شناختی (تطبیق کمال جویی با مصداق معین) رهنمون می کند. از سوی دیگر، گرایش های دیگری همچون حقیقت جویی، خداجویی و فضیلت جویی نیز با تکیه بر گرایش کمال جویی قابل توجیه و تفسیر است، و اگر گرایش به کمال در انسان وجود نداشته باشد، تمایل به حقایق و فضایل و خداوند - که منبع همه کمالات است - مفهومی نخواهد داشت.
صورت زیبای ظاهر، هیچ نیست ... ای برادر سیرت زیبا بیار
منبع: اسلام و زیباییهای زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبینیا، صص275-280، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391