«خدمت به همه بیماران محترم، خصوصا فداکارانی که در راه هدف مقدس، فداکاری کرده اند ارزشی است که با موازین طبیعی و مادی نتوان ارزیابی نمود.»(2) بیماری و نقص عضو میتواند انسان را مورد توجه خداوند مهربان قرار دهد و چنانچه این بیماری و نقص عضو، در راه خدا و برای عظمت اسلام باشد، بیش از پیش بر توجه و عنایت الهی خواهد افزود. بر این اساس میتوان جانبازان را از چندین جهت مورد توجه خداوند دانست و پرستاری از آنان را از ارزشمندترین پرستاریها شمرد.
پرستاری از جانباز به لحاظ اهمیت ویژه و شیوههای مراقبتی مخصوص به خود، قابل توجه بوده، بخش مهمی از مهارتهای پرستاری را به خود اختصاص داده است. برخی از جانبازان، علاوه بر نواقص جسمی و بیماریهای تنی، دارای ضایعات روحی و روانی نیز هستند. بدین لحاظ پرستاری و مراقبت از آنان باید در ابعاد گوناگون و گسترده ای انجام گیرد که این خود نیازمند تشخیص نوسانات روحی و شیوه ارتباط سازنده با آنان است. چه بسا با حسن مراقبت از این گونه جانبازان و با رویه ای آرام، دلسوزانه و اطمینان بخش بتوان بسیاری از آنان را به زندگی عادی و آرام خود بازگرداند و از اضطراب، افسردگی، گوشه گیری، مردم گریزی و سایر اختلالات روحی نجات داد.
نقش خانواده جانباز
در پرستاری از جانباز، خانواده او میتواند زیباترین و ارزنده ترین نقشها را ایفا کند و رسالت الهی خود را به انجام رساند و از موقعیتی که خداوند فراهم کرده است بهترین بهرههای جاوید معنوی و اخروی را نصیب خود گرداند. این امر، مستلزم روح گذشت، ایثار و فداکاری است که باید با شناخت موقعیت جسمی و روحی جانباز و شیوههای مراقبت از او همراه شود. پیوند عاطفی اعضای خانواده با یکدیگر، تأثیر بسزایی در بهتر انجام گرفتن این مهم دارد. از سوی دیگر احساس آرامش در کنار خانواده و زیستن با پدر و مادر و یا همسر و فرزندان و بستگان و مراوده با آنان، مایه آرامش خاطر جانباز است. بر این مبنا - آنجا که ممکن است باید جانبازان با خانواده و بستگان خود به سر برند و از انزوا درآیند.استقلال بخشیدن به جانباز
پرستاری از جانبازان و معلولان و کمک به آنان باید چنان باشد که آنان بتوانند از بیشترین نیروی خود در انجام امور روزانه استفاده کنند و بر اثر دلسوزیهای بی مورد به دیگران متکی نشوند. آنان با توانبخشی و آموختن بهره وری از حداکثر توان بدنی خود، روح امید، استقلال، پویایی، و فایق آمدن بر معلولیتها را در خود زنده نگاه میدارند و احساس سر بار جامعه بودن را از خود میزدایند.امروزه شاهدیم که جانبازان و معلولان با استفاده از تواناییهای خود به خلاقیتها و موفقیتهای بلندی در زمینههای مختلف دست یافته اند. این درخششها میتواند اعتقاد ما را در جهت استقلال بخشیدن به جانبازان و معلولان در انجام فعالیتهای روزانه - در حد امکان ۔ قوت بخشد.
«معمولا بیمار از نظر روانی از بی حرکتی و عدم فعالیت رنج میبرد. به طور طبیعی شخص، سرپا، فعال و پرحرکت و به کار مشغول است و از فعالیتهای اوقات فراغت خود لذت میبرد. زمانی که بیمار به علت بیماری یا نقص عضو از این فعالیتهای طبیعی محروم باشد، مسلما از نظر روانی و روحی در رنج است بنابراین برای حفظ سلامت روان بیمار باید او را به فعالیت کردن تا سر حد امکان تشویق کرد.»(3) بر این مبنا حرکت، فعالیت، و انجام امور روزمره که لازمه زندگی فردی است، برای جانبازان امری اجتناب ناپذیر است که سلامت روح و روان، نشاط و احساس پویایی آنان را تضمین میکند.
همدلی، نه ترحم
فعالیتهای جسمی، مشتاقند که بیش از هر چیز به نیروی خود متکی باشند و فعالیتهای روزمره را در حد امکان انجام دهند. آنان از این که بتوانند روی پای خود بایستند و تواناییهای خود را به ظهور و بروز برسانند، احساس خشنودی، غرور، و سربلندی میکنند.برخوردهای ترحم آمیز با جانباز، که با ایثار و گذشتی وصف ناپذیر، بهترین سرمایه خود را در راه خدا نثار کرده است، با عزت نفس او که ریشه در اخلاق فطری و پسندیده آدمی دارد در تضاد خواهد بود. مرحوم علامه طباطبایی در تبیین این ویژگی انسان میفرماید:
عزت نفس عبارت از آن است که انسان در زندگی از نیروهای خدادادی استفاده کند و در راه رسیدن به مقاصد خویش آنها را به کار اندازد. و به نیروی دیگران تکیه نکند و این خود یکی از اخلاق فطری و پسندیده انسان است.»(4) بر این اساس، کسی که پرستاری از جانباز را به عهده دارد، باید حرفه خود را به دیدۂ یاری و همدلی بنگرد و از برخوردهایی که نمایانگر نوعی ترحم است جدا پرهیز کند. این گونه برخوردها بیش از آن که مشکلی را از جانباز برطرف سازد، موجب رنجش او گردیده، روح یأس و احساس سرافکندگی و بیگانگی را در او تقویت میکند.
پینوشتها:
1. صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۲۶۸.
2- همان، ج ۱۶، ص ۲۵
3- مهارتهای اساسی در مراقبتهای پرستاری، ص ۱۴۷
4- خلاصه تعالیم اسلام، ص ۱۸۸.
منبع: نگرش اسلامیبه: فرهنگ پرستاری، اکبر اسدی، صص99-95، مرکز تحقیقات اسلامیجانبازان، قم، چاپ دوم، 1375