برای شناخت فطرت، اوّلین گام بررسی لغوی و اصطلاحی این واژه می باشد. در کتاب التحقیق، فطرت را نوعی تحوّل حادث پس از تکوین و ثبوت و استقرار آن در وجود انسان ها می داند، که انسان ها را در مقابل مقررّات معیِّنی به خضوع و انقیاد می کشاند.[1]
فطرت مؤلّفه ای است که در درون و نهاد هر انسانی از بَدو تولّد وجود داشته است[2] و اگر درست از آن مراقبت شود، تا لحظه مرگ با او خواهد بود. فطرت هدیه ای است از ناحیه خداوند متعال به انسان ها، تا انسان با استفاده از این امانت الهی، راه صحیح از ناصحیح و راه درست از نادرست را تشخیص داده و از این طریق خود را به سعادت ابدی برساند.
منتهی این هدیه و امانت الهی اگر مورد بی توجّهی قرار بگیرد و خوراک معنوی مناسب با آن، نصیبش نگردد، به مرور زمان سیاه و تاریک گشته و دیگر آن کارایی خود را از دست خواهد داد و آنگاه او از حیوانات نیز پایین تر خواهد بود، زیرا که از دست دادن چنین گنج گرانبهایی، فقط از موجودات پست بر می آید. و یا اینکه فطرت همیشه به همان کیفیّت اوّلیّه ی خود باقی خواهد ماند و فقط پیشرفت و به فعلیّت رساندن استعدادها در آن رخ خواهد داد، امّا با فاصله گرفتن انسان از این استعدادها و کور نمودن ذوق و معنویّت خویش، دیگر قادر به استفاده از فطرت نخواهد بود.[3]
امّا آنچه که اکنون مورد توجه ما می باشد، بحث و نظر راجع به ویژگی ها و خصوصیّات یک فطرت سالم و عاری از هرگونه سیاهی می باشد. آن فطرتی که توانایی رساندن انسان به سعادت ابدی را دارا می باشد. زیرا فطرت نیز همچون سایر موجودات دیگر دارای رشد و نقص، شدّت و ضعف، و سقوط و کمال می باشد.
فطرت یک مقوله معنوی و غیر مادّی می باشد و با حواسّ پنجگانه قابل درک و لمس نمی باشد. لذا برای شناخت آن باید از مدارک و مستندات معنوی و روحانی استفاده نمود تا از این طریق به تبیین و شناخت آن دست یابیم.
قرآن کتاب بندگی اوّلین و مهمترین منبع برای شناخت فطرت سالم و ویژگی های آن می باشد. با استفاده از قرآن، امید است که به فهم صحیح و درستی از فطرت سالم دست یابیم.
ویژگی های فطرت سالم در قرآن
1 – تطابق دین با فطرت
در ابتدای آیه 30 سوره روم خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم می فرمایند: «پس روى خود را به سوى دین حنیف کن، که مطابق فطرت خداوند است».[4] خداوند در این آیه شریفه به صراحت بیان می نمایند که فطرت سالم و دین مبین اسلام چنان به هم نزدیک و فشرده اند که جدا نمودن و تفکیک آن امری سخت می باشد.اسلام یعنی سِلم و پذیرش و تبعیّت محض از خداوند باری تعالی[5] که مطابق است با فطرتی که انسان ها را مقیّد به تبعیّت از دستورات مشخّص می نماید.
پس اوّلین ویژگی یک فطرت سالم از نگاه قرآن، تبعیت تامّ و محض از دستورات دین مبین اسلام است، که در قرآن و سنّت به آنان اشاره شده است.
2 – اشتراک تمام بشر در داشتن فطرت
خداوند متعال می فرمایند: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا» یعنی همه مردم در داشتن فطرت مشترک هستند و خداوند فرقی بین بندگانش قرار نمی دهد و همه را بگونه ای آفریده است که اگر تلاش و همّت خود را در شکوفایی استعدادهای بالقوّه خویش بیشتر نمایند، همه به یک حدّ مساوی رشد خواهند نمود. امّا اختلاف در معنویّتی که اکنون مشاهده می شود، ناشی از تنبلی و بی همّتی بعضی از انسان ها و به انحراف کشیدن استعدادهای خویش می باشد.پس دوّمین ویژگی یک فطرت سالم، اشتراک تمام بشر در داشتن فطرت است و به سبب همین ویژگی می باشد که ما را از انجام دادن کارهایی که خلاف عرف مردم و جامعه است، و یا از انجام کارهایی که موجب شهرت و انگشت نما شدن بین مردم می شود، نهی نموده اند.
بسبب همین ویژگی است که هر انسانی در هر منطقه ای از کره خاکی با هر دین و آیین و زبان و رنگی، در صورت مشاهده ظلم نسبت به کودک یا مظلومی آزرده خاطر می شود و کشتن و خونریزی بدون دلیل و ظالمانه را تقبیح می نماید. اینها همه از ویژگی فطرت سالم می باشد.
3 – تبدیل ناپذیری فطرت
خدواند متعال در آیه 30 سوره روم، بعد از آنکه دستور به روی آوردن به دین حنیف اسلام می نمایند و آن را مطابق فطرتی می دانند که در تمام بشر وجود دارد، می فرمایند: «لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ الله». یعنی اگر فطرت را من خدا برای شما خلق نموده ام، آن را تبدیل نمی کنم. فطرت با غبار انحرافات تغییر می پذیرد، امّا تبدیل بردار نیست.[6] یعنی فطرت ممکن است با کم و یا زیاد شدن ضعف و قوّت، ضعیف یا قوی شود و تغییر پیدا نماید، امّا بطور کامل از وجود انسان پاک نمی گردد،[7] که همان معنای تبدیل ناپذیری فطرت است.از ثمرات همین ویژگی سوم فطرت سالم است که برای انسان، حتّی بعد از انجام گناه فرصت توبه فراهم گشته است و او می تواند از نو پرونده اعمالش را شروع نماید.
4 – عدم انحراف فطرت
ویژگی چهارم یک فطرت سالم، عدم انحراف آن است. یعنی اگر انسان بر طبق فطرت پاک خویش عمل نماید، هیچگاه منحرف از راهی که خداوند برای سعادت بشر مهیّا نموده است، نمی گردد.خداوند متعال به این ویژگی اینگونه اشاره نموده است: «ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّم».[8] خداوند متعال می فرمایند، دینی که فطرت با آن تطابق دارد، هیچگونه انحرافی در آن راه ندارد و انسان را با تمام قوّت به کمال مطلق می رساند.
5 - فطرت مؤثّر در تفکر
واژه نسیان در قرآن کریم45 بار آمده است که 37 مورد آن درباره انسان بوده است. نسیان به معنای فراموشی است. انسان غالباً بصورت طبیعی فراموش کار است و نعمت هایی که خداوند به او داده و وعده هایی که به خداوند داده است را فراموش می نماید. لذا باب ذکر باز شد تا او مدام به یاد خدا و نعمت ها و وعده هایش به خدا باشد.حال این انسان اگر از ذکر و تفکّر در آیات الهی غافل شود، مسیری جز خسران و نابودی در پیش روی او نخواهد بود.
فلذا خداوند متعال در نهاد او فطرت را به امانت نهاد تا او را به یاد خدا و نعمت هایی که به او ارزانی داشته است و وعده هایی که به خداوند داده است بیاندازد و با کمک فطرت دروازه های تفکّر و تعقّل را به روی خود بگشاید. که دو حجّت درونی هر انسان همین فطرت و عقل می باشد، که در صورت نبود حجّت های بیرونی که قرآن و سنّت است، بتواند مسیر صحیح خویش را پیدا نماید.
پنجمین ویژگی یک فطرت سالم را می توان از بخش پایانی آیه 30 سوره روم استنباط نمود. آنجا که خداوند متعال فرمودند: «وَ لَکِنَّ أَکْثرَالنَّاسِ لَا یَعْلَمُون». یعنی اکثر انسان ها که فراموش کارند با بی توجّهی و غفلت خویش از یاد و نام و ذکر خداوند، توجّهی به همه شمول بودن فطرت بین همه بشر نداشته اند و نفهمیده اند که دین اسلام بر اساس فطرت خلق گشته است و باز نفهمیده اند که دین خدا که مطابق با فطرت است قوام و ثبات دارد و تبدیلی در آن نیست و همه این موارد بسبب عدم توجه به فطرت و تعقّل می باشد.
پس یک فطرت سالم است که انسان را به تفکّر وا می دارد و در روایات فرموده اند یک ساعت تفکّر برتر از هفتاد سال عبادت است؛ نشان دهنده اهمیّت فطرت در تحقّق این رویداد است.
نتیجه گیری
با توجه به آیه شریفه 30 سوره روم که مورد بررسی قرار گرفت، فطرت گنج گرانبهایی است که خداوند به همه بشر عطا نموده است و اگر صحیح از آن استفاده نماید، سعادت دنیا و آخرتش تأمین خواهد بود. انشاالله.پینوشت:
[1] التحقیق فی کلمات القرآن، ج9، ص123.
[2] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، 13. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی الله عَلَیه وَ آلِه وَ سَلَّم کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ.
[3] برگرفته از اندیشه شهید مطهری راجع به فطرت.
[4] ترجمه تفسیر المیزان.
[5] التحقیق فی کلمات القرآن، ج5، ص233.
[6] صادقی نهرانی، 1419ق، ص407.
[7] قرائتی، 1383، ج7، ص198.
[8] سوره روم، آیه30.