چرایی رفتارهای عصبی در فرزندان
در بیشتر خانوادهها علت و ریشه رفتارهای عصبی فرزندان را میتوان در رفتار والدین پیدا کرد. در واقع بسیاری از مواقع، رفتار بچهها انعکاسی از مسائل و مشکلات حل نشده پدر و مادر است. وقتی مادر ناراضی و خشمگین است، کودک عصبانی و تندخو میشود. پدری که مدام مضطرب است، این اضطراب را به فرزند خود منتقل میکند و کودک برای مقابله با این اضطراب، دست به رفتارهای عصبی میزند، پرخاشگری میکند، مدام بهانه میگیرد یا ناسازگاری و نافرمانی را در پیش میگیرد. در این میان، صرفنظر از داشتن الگوهای نادرست گاهی نداشتن عزت نفس یا احساس رفتار غیرمنصفانه نیز کودک را به خشونت متمایل میکند.علاوه بر نقش مهم رفتار والدین در ایجاد عصبیتها، در دورههای خاصی از زندگی بخصوص در نوجوانی، برخی رفتارهای عصبی تکرار و شدت بیشتری پیدا میکنند. در این دوران نوجوان در شرایطی شبیه بحران به سر میبرد.
از طرفی، دوران کودکی را پشت سر گذاشته است و دیگر کودک نیست و از طرف دیگر میخواهد بزرگ باشد و بزرگ نیست و این مساله در او ایجاد تضاد میکند.
بعلاوه نوجوان با تغییرات فیزیکی وروحی زیادی روبهروست، سوالات زیادی در ذهنش ایجاد میشود و به دنبال هویت خود است.
در نتیجه بسیاری از مواقع خلقی ناپایدار پیدا میکند، خیلی زود عصبانی و خشمگین و در عین حال بسرعت پشیمان میشود.
در کنار همه اینها، پیشرفت تکنولوژی و اختراعات گوناگون و اثرات آنها بر افکار و رفتار فرزندان سبب میشود همه چیز دچار تحول شود، امروزه حرفشنوی و اطاعت کردن بیشتر به نافرمانی تبدیل شده و چشم گفتن و شنیدن نصیحت جای خود را به «نمیتوانم» و «نمیشود» داده است، فرزندان امروز با فرزندان دیروز فرق دارند. امروز بکن، نکنها و نصیحتها به تنهایی تاثیری ندارند و کارساز نیستند، اما این به معنای کمرنگ شدن نقش شما والدین عزیز نیست بلکه وظیفه شما سنگینتر شده است.
شما نیز باید همراه با فرزندان تغییر کنید و شیوههای رفتاری جدید را بیاموزید و نگرشی واقعبینانه داشته باشید.
فراموش نکنید که همه افراد در طول زندگی خود دچار عصبانیت و خشم میشوند و خشم اساسا یکی از احساسات انسان بوده که برای زندگی او ضروری است؛ اما آنچه اهمیت دارد نحوه صحیح ابراز خشم و کنترل آن است. این همان نقش بزرگی است که والدین باید ایفا کنند و به فرزند خود بیاموزند.
راهکارهایی برای والدین
ابتدا بر رفتارها و برخوردهای خودتان دقت کنید. بهتر است قبل از فرزنددار شدن با شخصیت و ویژگیهای رفتاری خود آشنا شوید و اگر نیاز به بهبودی دارند، آنهارا بهبود بخشید.در کنار فرزند خود باشید، نه در مقابل او. این را بدانید که هر رفتاری دلیلی دارد پس هنگام بروز رفتارهای عصبی با حفظ آرامش خود سعی کنید علت را بیابید. تلاش کنید مساله را از دریچه ذهن فرزند خود ببینید. این یک رفتار همدلانه است. با او همدلی کنید. زمان بروز خشم و عصبانیت اصلا زمان مناسبی برای نصیحت نیست. وقتی رابطه مطلوب است با فرزند خود صحبت کنید و ارتباطی صمیمانه را بین خودتان شکل دهید حالا در خلال این رابطه صمیمی بیشتر میتوانید بر او تاثیر بگذارید.
وقتی عصبانیت و پرخاشگری بروز میکند سعی کنید با لحنی آرام و در عین حال قاطع با او صحبت کنید. این گونه خشم او نیز کنترل میشود.همچنین در برخورد با فرزندان خود چه در تشویق و چه در تنبیه، منصفانه و عادلانه برخورد کنید. اطلاعات و آگاهیهای خود را در مورد مراحل رشد فرزندان و ویژگیهای هر دوره افزایش دهید تا بهتر بتوانید با فرزند خود ارتباط برقرار کنید.
تکنیکهای مؤثر برای مدیریت خشم کودکان
۱. به کودک بیاموزید میان احساس و رفتار تمایز قائل شود
خشم احساسی طبیعی و سالم است. اما درک تفاوت میان احساس خشم و رفتارهای پرخاشگرانه (عصبانیت) برای بسیاری از کودکان دشوار است. به کودک آموزش بدهید که روی احساسات خود نامی بگذارد، تا بتواند احساس خشم، ناکامی و ناامیدی خود را به بیان درآورد.به او بگویید: «عصبانیشدن اشکالی ندارد، اما کتکزدن دیگران ممنوع است». به او کمک کنید به این درک برسد که در زمان احساس خشم، کنترل رفتارهایش در دست خود اوست.
گاهی رفتارهای پرخاشگرانه از چند حس متنوع برمیخیزد، برای مثال غم یا خجالتزدگی. به دفعات و در طی زمان در مورد احساسات با کودک صحبت کنید. کودک شما در این فرایند به درک بهتری از احساسات خود خواهد رسید.
۲. الگوی خوبی از مهارتهای مدیریت خشم باشید
بهترین روشی که میتوانید به کودک مدیریت خشم بیاموزید، این است که به او نشان بدهید درمواقع بروز خشم چگونه برخوردی دارید. اگر کودک شاهد عصبانیت شما باشد، احتمالا همین کار را هم خواهد کرد. اما اگر او شاهد کنارآمدن شما با احساساتتان به شیوهای مهربانانهتر و آرامتر باشد، او هم این روش را انتخاب خواهد کرد.هرچند، اهمیت دارد که کودک را درمعرض بسیاری از مشکلات دوران بزرگسالی که با آن مواجهاید، قرار ندهید، اینکه او شاهد باشد که چگونه خشمتان را مدیریت میکنید، بسیار مهم است. به مواقعی اشاره کنید که دچار احساس ناکامی میشوید تا کودک متوجه شود که بزرگسالان هم گاهی دچار خشم میشوند.
اشکالی ندارد مسئله در این سطح را با کودک مطرح کنید که: «خشمگین شدم که ماشین جلویی نایستاد تا بچهها از خیابان عبور کنند، اما من ماشین را نگه میدارم تا بچهها به سلامت از خیابان عبور کنند».
به زبانآوردن احساساتتان به کودک میآموزد که او هم دربارهی احساسات خود حرف بزند.
زمانیکه در حضور کودک کنترل خود را از دست میدهید و عصبانیت را در رفتار نشان میدهید، مسئولیت آن را بپذیرید. معذرتخواهی کنید و بگویید که به جای پرخاشگری باید چه میکردید. بگویید: «متأسفم که امروز جلوی تو داد کشیدم، وقتی خشمگین بودم. بهجای اینکه صدایم را بالا ببرم باید میرفتم که قدم بزنم تا خشمم فروکش کند».
۳. برای عصبانیت قانونی داشته باشید
بیشتر خانوادهها قوانین نانوشتهای دربارهی عصبانیت دارند که میگوید کدام رفتارها قابلقبول و کدام یک غیرقابل قبول هستند. برخی خانوادهها اهمیتی نمیدهند که درب بههمکوبیده شود یا صدا بالا برود. برخی خانوادهها هم تحمل این رفتارها را ندارند.قوانین خانهتان را بنویسید و انتظاراتتان را در آن مشخص کنید. داشتن رفتاری محترمانه در زمان بروز خشم باید موضوع محوری قوانین عصبانیت باشد.
مواردی مانند ممنوعیت پرخاشگری فیزیکی، توهین، فحش و تخریب اموال را در قوانین لحاظ کنید تا کودک بداند، نمیتواند در هنگام عصبانیت، اشیا را پرتاب کند، بشکند یا با زبان و اعمالش، افراد را اذیت و اشیا را نابود کند.
۴. مهارتهای مقابلهای سالم را بیاموزید
کودکان نیاز دارند راه درستِ برخورد با خشمشان را بیاموزند. بهجای اینکه به آنها گفته شود که «برادرت را نزن» به او توضیح بدهید زمانی که عصبانی است، میتواند چه بکند.به او بگویید: «دفعهی بعد که عصبانی شدی، حرف بزن» یا «وقتی از دست دوستت عصبانی شدی، ازش دور شو».
همچنین میتوانید از او بپرسید: «بهجای کتکزدن دوستت چه کار دیگهای میتونستی انجام بدی؟» با این کار به کودک کمک میکنید استراتژیهایی را که درکنارآمدن با خشم مفید است، تشخیص دهد. میتوانید جعبهای تحت عنوان «آرامشدن» برای او بسازید تا در اوقات ناراحتی از آن استفاده کند.
این جعبه را با اشیایی که به آرامشدن او کمک میکنند، پر کنید؛ مانند کتاب، اشکال رنگکردنی و ماژیک، لوسیونهایی با بوی خوشایند و آهنگهای آرامشبخش. درگیرکردن حواس کودک میتواند ذهن و بدن او را آرام کند.
از دورشدن از موقعیت به عنوان راهی برای کمک به کودک استفاده کنید. به او یاد بدهید که میتواند پیش از آنکه خود را بر اثر خشم دچار دردسر کند، ازجاییکه هست فاصله بگیرد. وقتی کودک خودش را از موقعیت جدا میکند و چند دقیقهای را با خود خلوت میکند، آرام میشود.
مهارتهای حل مسئله را به کودکتان بیاموزید تا بداند که میتواند مسائل را بدون متوسلشدن به پرخاشگری حل کند.
۵. در صورت لزوم او را با عواقب رفتارش روبهرو کنید
زمانیکه کودک از قوانین عصبانیت تبعیت میکند، او را با نتایج مثبت رفتارش روبهرو کنید، برای مثال سیستم پاداشدهی یا اقتصاد ژتونی میتواند انگیزهی کودک را برای استفاده از مهارتهای مدیریت خشم تقویت کند.زمانیکه کودک قوانین عصبانیت را زیر پا میگذارد، او را با عواقب رفتارش مواجه کنید. اگر کودک پرخاشگری کرد،، بدون تأخیر او را با عاقبت رفتارش مواجه کنید. این عاقبت میتواند، خارجکردن او از موقعیت، محرومکردن از مزایا یا جبران با انجام مقدار بیشتری از کارهای خانه یا قرضدادن اسباببازی به قربانی صورت بگیرد.
در صورت لزوم کمک حرفهای بگیرید. اینکه یک کودک در مدیریت خشم دچار کاستی باشد، غیرطبیعی نیست. اما با راهنمایی شما، باید شاهد پیشرفت مهارتهای مدیریت خشم در کودک باشیم.
اگر کنترل عصبانیت در کودکان خارج از کنترل باشد، یا مشکل او افزایش پیدا کند، باید از کمک حرفهای بهره گرفت. متخصص تربیتشده میتواند احتمال وجود هرگونه مشکل در سلامت روانی کودک را مردود اعلام کند و برای برنامهریزی دربارهی مدیریت رفتار کودک به شما کمک کند.
بداخلاقی و عصبانیت کودکان ریشه در چه دارد و چطور می توان آن را کنترل کرد؟
طبق گفته های روانشناس بالینی دکتر هوارد بث، کج خلقی یک کودک وقتی است که او قادر نیست انگیزه های عاطفی خود را تنظیم کند و این منجر به از دست دادن کنترل نفس و بی توجهی به هنجارهای رفتاری پذیرفته شده در گذشته می شود که از تناسب با موقعیت نشات می گیرد.کج خلقی در کودکان از 18 ماهه که بیش ترین عمومیت را دارند شروع و در چهار سالگی شروع به کاهش می کند اما برخی ممکن است حتی بعد از این محدوده سنی نیز ادامه پیدا کنند ؛ در این بخش از نمناک قصد داریم به طور کامل علل و راه چاره را در مورد کودکان عصبانی از زبان کارشناسان بازگو کنیم.بررسی علل عصبانیت در کودکان و نحوه کنترل آن ها
چرا کودکان کج خلقی می کنند؟ علت عصبانی شدن کودک چیست؟
کج خلقی زمانی اتفاق می افتد که کودک سخت تلاش می کند تا بر محیط خود تسلط یابد.سفری سخت برای آن ها است که از یک کودک نوپا به یک کودک توانمند، پیشرفت پیدا کنند بیایید نگاهی بیندازیم که چرا کودکان کج خلقی می کنند.1. قشر پیشانی نارس یا PFC :
قشر پیشانی بخشی از مغز است که کارکرد اجرایی از جمله شناخت اجتماعی ، رفتار ارتباطی و رفتار اخلاقی را تنظیم می کند. PFC به طور کامل در کودکان بالغ نمی شود و این منجر به عصبانیت می شود. PFC از چهار سالگی شروع به رشد می کند.2. سیستم لیمبیک:
دستگاه لیمبیک به قشر پیشانی ارتباط دارد و مسئول کنترل احساسات انسانی اصلی مثل ترس ، ناامیدی ، خشم و شادی است.وضعیت نابالغ سیستم لیمبیک اغلب کودکان نوپا را گیج و ناتوان می سازد و نمی توانند احساسات خود را به طور دقیق بیان کنند و منجر به اوقات تلخی آنها می شوند و تا زمانی که پوسته آن ها تنها راه برقراری ارتباط را گسترش دهد، احساسات خود را به شدت بیان می کنند تا نیازهایشان برآورده شود.این دوره عدم بلوغ ، تا بیش از چهار سالگی طول می کشد.کودک عصبانی و علت بدخلقی هایش
3. مسائل خلقی:
یکی از دلایل کج خلقی و عصبانیت کودکان، مشکل در خلق و خوی آنها است.کودکانی که rigid هستند، نسبت به تغییراتت بی تحمل می باشند و احساسات خود را بد بیان می کنند که به احتمال زیاد کج خلقی و عصبانیت اینها نسبت به سایر بچه ها بیشتر است.4. روش ارتباط:
اغلب کج خلقی تنها راه برقراری ارتباط با احساسات کودک نوپا با والد است، به خاطر فقدان مهارت های کلامی لازم آنها.آن ها ممکن است سعی کنند به شما بگویند که گرسنه، مایوس، خسته هستند و احساس ناخوشی و غیره دارند.5. توجه به نیازها:
کودک ممکن است سعی کند نیاز خود را از طریق دیگر نشانه ها بیان کند، اما وقتی شما نتوانید توجه خود را به او جلب کنید و یا آن ها را درک کنید، به کج خلقی متوسل می شوند تا توجه شما را جلب کنند.منبع: سایت سیمرغ
سایت چطور
سایت نمناک