الگوی مصرف و سبک مصرف یکی از موضوعات مهم و گسترده در سبک زندگی است. این موضوع در گونه مصرف خوراک و پوشاک نمود مییابد؛ در مصرف انرژی آب و برق و گاز و سوخت خودرو نمود می یابد؛ در مصرف لوازم خانگی، ابزار معیشتی و هر آنچه که انسان برای مصارف روزانه مادی خود نیاز دارد، رخ می نماید. پس می توان گفت الگوی مصرف تقربیا در تمام عرصه های زندگی به نوعی دخیل بوده و چگونگی سبک زندگی انسان در مصارف شخصی و خانوادگی به این موضوع وابسته است.
آن چه در زمینه الگوی مصرف یک خانواده و یک جامعه به عنوان یک ناهنجاری قلمداد می شود، مصرف زدگی یا مصرف گرایی است. بدان معنا که الگوی مصرف از سطح معتدل و ایده آل خود، به افراط کشیده شده و افراد به جای اکتفا به داشته ها و خرید بر اساس نیازها، دائماً احساس نیاز نموده و در خرید، به قدر لزوم راضی نباشند. مصرف گرایی را یک مفهوم اقتصادی اجتماعی می دانند که خرید کالا و خدمات را به هر میزان بیشتر تشویق می کند. در واقع مصرف گرایی، عبارت است از اصیل واقع شدن مصرف در برابر هدفمند بودن مصرف که انسان فراموش کند، مصرف به هدف دیگری انجام می پذیرد.
علل مصرف زدگی یا مصرف گرایی در ایران را می توان در ابعاد ذیل مشاهده نمود:
1 . ضعف باورهای دینی و شخصیتی
نخستین نکته ای که می توان به عنوان موثرترین عامل در ایجاد مصرف زدگی بر شمرد، عدم درک صحیح از آموزهه های دینی و فقدان تربیت رفتارساز است. نگاهی به تعالیم اسلامی روشن می سازد که رفتار مصرف گرایانه در فرهنگ اسلامی جایی ندارد و انسان مسلمان به هیچ روی مجاز نیست که بیش از نیاز خود، خرید و یا مصرف نماید.یک نکته اثرگذار بر مصرف گرایی، باور به عدم مالکیت انسان بر مال خویش است. امام صادق (ع) فرمود: «مال، مال خدا است که آن را نزد انسان به امانت نهاده و به او اجازه داده که به میانه بخورد، به میانه بنوشد، به میانه بپوشد، به میانه ازدواج کند، به میانه مرکب بگیرد و باقیمانده این امانت را به فقرای مؤمنین بازگرداند».[1] یعنی انسان هرچه که دارایی فراوانی هم داشته باشد و هرچند که این دارایی حلال و قانونی هم باشد، اما مجاز نیست آن را بیش سطح میانه روی مصرف کند؛ زیرا اساساً دارایی او از آن او نیست بلکه در نگره اسلامی، از آن خداست و انسان تنها امانت دار مال خدا است. باور به این رویکرد دینی، علاوه بر این که غرور برخاسته از ثروت و مکنت را از انسان دارا می زداید، بلکه به او مسئولیت می دهد که در قبال مال خودش و در قبال فقرا مسئولیت پذیر باشد. اما اگر چنین رویکردی در اعتقادات فرد جای نگرفته باشد، به صورت طبیعی ثروت اندوزی و آن گاه مصرف گرایی به دنبال آن خواهد آمد و باعث می شود که انسان دائماً در اندیشه خریدها و مصرف های نابجایی باشد که بر اساس نیازهای کاذبی تعریف شده اند.
جالب است که آثار روانی عدم توجه به این آموزه نیز در گفتار معصومان مورد توجه قرار گرفته است. امام صادق (ع) یکی از مواردی که باعث می شود زندگی برای انسان گوارا نباشد را عدم وجود قناعت بر شمردند.[3] در واقع اگر مصرف گرایی را نقطه مقابل قناعت در نظر بگیریم، باعث خواهد گردید انسان همواره حس عدم رضایت مندی از داشته های مادی خود داشته باشد و حتی در عین برخورداری نیز، احساس کمبود مداوم داشته باشد.
2 . رقابت های خانوادگی و اجتماعی
دومین عاملی که می توان به عنوان ریشه مصرف زدگی در جامعه ایران بر شمرد، حس رقابتی است که میان خویشاوندان، دوستان و آشنایان دیده می شود و باعث می شود در جهت ابراز برتری نسبت به دیگران اقدام به خرید و مصرف نابجا خصوصاً در اموال منقول و غیرمنقول نماید. کیف، کفش، لباس، زیورآلات، وسایل شخصی، جهیزیه و اثاثیه خانه، خودروی شخصی، نمونه هایی از دارایی است که برخی می کوشند با تفاخر و تظاهر به برخوداری از آنها در انواع گرانتر و به روزتر آن، اثبات نمایند که جایگاه بالاتری دارند.متاسفانه این قضیه با سبک نمایش دارایی ها در فضای مجازی و محیط هایی مانند اینستاگرام تشدید شده و نوعی رقابت مجازی نیز در مصرف گرایی میان خانواده ها و افراد جامعه ایجاد نموده است. این روند از یک سو رقابت بی پایان متمولان در مصرف گرایی را دامن می زند و از سوی دیگر حس فلاکت و بدبختی و عقب ماندگی در میان اقشار کمتر برخوردار ایجاد می نماید. از سوی سوم در روندی معکوس عیار معنویت، اخلاق و توجه به مسائل انسانی و ارزشی را می کاهد. زیرا انگاره های ذهنی جامعه را به سمت و سوی مادی گری سوق می دهد.
3 . تاثیر امواج و فرهنگ مدرنیته
در نظام های سرمایه داری که حاکمان جامعه همان سرمایه داران و تولیدکنندگان عمده هستند، اساس حرکت جامعه را تولید و مصرف تعیین می کند. سرمایه داران برای دست یابی به ثروت بیشتر در حال تولید هستند و این تولید گسترده، نیازمند بازاریابی گسترده و مصرف کنندگان گسترده است. از این رو فضایی ترویج می شود که در درون آن، نه تنها اغنیا بلکه کمتربرخورداران جامعه نیز همواره عطش خرید داشته و خوشبختی را صرفاً در قدم زدن در پاساژها، بوتیکها و مراکز خرید احساس کنند و باور نمایند که اگر مصرف بالا نداشته باشند، از زندگی و لذت های زندگی جا مانده اند.همین موج در ایران نیز به شکل خاص خود مدتها است که جریان یافته و با روشهای مختلفی ترویج و تبلیغ می گردد. الگوسازی چهره های مشهور با رویکرد مصرف گرایی، تبلیغات مداوم کالاهای تجملی و زینتی در رسانه های مختلف، از جمله روش هایی هستند که بستر مصرف بیشتر و علاقه به خرید بیشتر را برای آحاد جامعه فراهم می آورند و منهای نیاز مادی، یک نیاز روانی در انسان امروز پدید می آورند. همان طور که مشاهده می شود این فرهنگ در واقع نقطه مقابل فرهنگ دینی است که روحیه نوع دوستی، انسانیت و جامعه گرایی را به روحیه فردگرایی و توجه صرف به منافع شخصی تبدیل می نماید.
4 . تاثیر شکاف های طبقاتی
دیگر عاملی که بر مصرف زدگی در جامعه ایران اثرگذار است، اختلافاتی است که میان اقشار جامعه در میزان درآمدها به علل مختلف ایجاد گردیده و باعث شده سطح معیشتی گروه های مختلف، اصناف و مشاغل مختلف بسیار متفاوت گردد. در چنین شرایطی طبیعی است که از یک سو افراد دارای درآمد بیشتر رو به تجمل گرایی آورده و اشرافیگری را به راحتی به نمایش می گذارند و از سوی دیگر، افراد دارای درآمد کمتر، اگر از ضعف شخصیتی برخوردار باشند، تلاش می کنند تا خود را شبیه ثروتمندان نموده و با تظاهر دارایی به طرق مختلف خود را انسانهایی دارا نشان دهند. این وضعیت باعث می شود تا آنان در تکاپو باشند با مصرف گرایی و مخارج نابجا در برخی امور ظاهری و در معرض دید دیگران، برای خود ارزش و اعتبار بسازند.از جنبه دیگر، تظاهر و تفاخر طبقات دارا به دارایی خود، باعث می گردد که برخی اقشار محروم و مستضعف جامعه دچار احساس حقارت شده و در تلاش برای جبران این وضعیت رو به ناهنجاریها و بزهکاریهای متعددی بیاورند که این اختلاف معیشتی را جبران نمایند. پس در واقع برخورداری مازاد از سطح نیاز، را می توان یکی از علل مصرف زدگی در بخشی از جامعه عنوان نمود که تاثیر منفی بر دیگران نیز دارد.
5 . عادت ها و باورهای نادرست
آخرین نکته ای که در موضوع مصرف زدگی می توان به آن اشاره نمود، نوع ناصحیحی از منش و رفتار در جامعه ایرانی است که اختصاصی به یک نسل نداشته و در سبک زندگی ایرانی همواره مشاهده می شود. در سبک مصرف ما، برخی مسائل مهم از آنجا که به صورت یک عادت غلط نهادینه شده اند، بی اهمیت شمرده می شوند و افراد تقیدی به رعایت آن ها ندارند. برای مثال اسراف مواد خوراکی در مهمانی ها، مجالس جشن و عزا و حتی مصارف خانگی، نشان می دهد که ما عادت کرده ایم همیشه بیش از حد نیاز خریداری نماییم و دقتی در میزان نیاز نداشته باشیم و همین مسئله باعث دورریز بخشی از مواد خوراکی شده که طبق برخی آمارها در ایران سالیانه 35میلیون تن دورریز مواد غذایی در ایران اعلام گردیده است.[4]پینوشت:
[1] . تفسیر العیاشی ج 2 ص 13.
[2] . مصباح الشریعه ص 203
[3] . المحاسن ج 1 ص 9
[4] . hamshahrionline.ir