حضورچهره هاي سينما برصحنه
سينماي ايران درسال هاي دوربا بازيگران تئاترجان گرفت.بسياري از اين بازيگران اما طي بيست سال اخير در سينما جاگير شدند و خاطره حضورشان برصحنه تئاتر براي تماشاگران کمرنگ و کمرنگ تر شد تا جايي که بسياري از تماشاگران نسل جوان امروزحتي نمي دانند بازيگرهايي که بسيار دوستشان دارند و براي ديدن فيلم هايشان صف مي کشند روزي خاک صحنه و براي همين هم وقتي خبربازي يکي از آن ها را در تئاتري مي شنوند ذوق زده مي شوند و مشتاق ديدن آن تئاتر. از آن سو بسياري از بازيگرهايي که بعد از انقلاب وارد سينما شدند فرصت تجربه در تئاتر را نيافتند و با توشه سينما پيش آمدند .اما اين روزها خبر بازي بسياري از اين بازيگران را در نمايش هاي مختلف مي خوانيم و مي شنويم که واکنش هاي گوناگون را هم به دنبال داشته است. با توجه به فراگير شدن اين ماجرا به سراغ چهره هاي تئاتري و سينمايي رفتيم تا تحليل آن ها را از اين رفت و آمدها و تأثيرآن بربازيگري سينما و تئاتر بدانيم .
تئاتر ايران شايد در مقايسه با سينماي ايران خيلي گسترده و جنجالي و پرحواشي نباشد و با مشکلات بسياري دست و پنجه نرم کند اما هميشه «آني »دارد که نمي گذارد
فراموش شود.اشتباه نکنيد اين نوشته اصلا درباره تئاترنيست و قرار نيست به مشکلاتي چون کمبود سالن هاي تئاتري و بودجه اندک و ساخت و سازهاي اطراف تئاترشهر و البته مترو توجه کنيم مي خواهيم درباره رفت و آمدهاي بازيگران سينما به تئاتر بنويسيم که اين روزها حرف و حديث هاي بسياري را دامن زده است
تا همين چند وقت پيش مهم ترين معضل تئاتري ها اين بود که بازيگران خوب تئاتر به سينما مي رفتند و با بسياري از تئاترها به همين دليل ساده تعطيل يا با کندي و تغيير و کمبود بازيگر روبه رو مي شدند.اما حالا چند وقتي است موضوع ديگري به همه مسايل تئاتري ها اضافه شده است آن هم حضور بازيگران و به تعبيري ستاره هاي سينما روي صحنه تئاتر در سينما به زمان تولد سينما در ايران با همان فيلم «آبي و رابي »يعني نخستين فيلم ايراني باز مي گردد و تا امروز هم ادامه دارد . اما مدتي است ،شاهد جرياني معکوس هستيم يعني بازيگراني که مدت ها در سينما و تلويزيون فعاليت کرده اند به صحنه تئاتر مي روند. بازيگراني که به واسطه محبوبيت شان مي توانند يکي از مشکلات اين هنر را که همان تعداد تماشاگران و جذب مخاطبان جديد است . تا حدودي حل کنند اما آيا هدف از اين رفت و آمد،فقط رسيدن تئاتر به استقلال مالي است ؟آيا حضور يک بازيگر بر صحنه نبايد پيش از هر نکته اي به توانايي آن بازيگر و ضرورت متن و شخصيت برگردد؟آيا بازيگران سينما قاعده هاي بازي تئاتر را درک و رعايت مي کنند؟چرا تئاتري ها ي قديمي کمي از اين ماجرا ناخشنود هستند ؟و پرسش هايي از اين دست که سعي کرده ايم در گزارش پيش رو،آن ها را باسينماگران واهالي تئاتر در ميان بگذاريم .
براي شروع و محض يادآوري بد نيست مروري کوتاه بر پيشينه حضور بازيگران سينما در تئاتر طي 10سال اخير داشته باشيم.
زرگر به بازي يول برينردر«سلطان ومن»جک لمون و والترماتيو در نمايش هايي از شکسپيرو بازيگران ستاره و جوان آن روز هاليوود مثل رابرت ردفورد و مريل استريپ به عنوان نمونه اي از حضور بازيگران سينما در تئاتر اشاره مي کند. حضوراين بازيگران روي صحنه تئاتر همان طورکه پيش بيني مي شد ،طيف گسترده اي از تماشاگران تلويزيوني و سينماروها را جذب سالن هاي برادوي کرد.البته زرگر بر اين نکته تاکيد مي کند که اين بازيگران با تئاتربيگانه نبودند :«بسياري از اين افراد مانند مارلون براندو،مونتگمري کليف و پل نيومن ازتئاتر آمده و درسينما چهره شده بودند .بازگشت آن ها به تئاتر به نوعي بازگشت به ريشه و اصل تلقي مي شد . تئاترآمريکا با اين روش هم زمينه فروش بالاتري را فراهم آورد و هم اين که يک رابطه متقابل بين بازيگري و مديوم هاي نمايشي ديگرمانند موزيکال و غيره به آزمون گذاشته مي شد. »
اتفاقي که درايران نيز با حضور مجدد بازيگراني مانند رضا کيانيان ،عزت الله انتظامي ،هما روستا ،گوهر خيرانديش و پرويزپرستويي هم تکرارشده است .
نکته اي که بسياري از بازيگران شاخص سينما و تئاتر با آن مخالف هستند. افشين هاشمي ،پيش از اين که با بازي در فيلم «خيلي دور،خيلي نزديک »رضا مير کريمي بدرخشد ،بازي هايي به ياد ماندني برصحنه داشت.او که با مجموعه اي از جوايز تئاتري قدم به سينما گذاشت حضور در عرصه تصويرهم با جوايزي از جمله سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل مرد براي «پابرهنه در بهشت »و نامزدي همين رشته براي «خيلي دورخيلي نزديک»از جشن خانه سينما همراه شد .او معتقد است حضوربازيگران سينما روي صحنه اتفاق چندان عجيبي نيست :«بازيگران که از ابتدا روي صحنه به دنيا نيامده اند ؛يک روزي اولين باري بوده که روي صحنه ظاهرشده اند . اين مي تواند در موردهر بازيگري صدق کند ،چه بازيگري باشد که از ابتدا بازيگر تئاتر بوده و چه بازيگري که اساساً بازيگر سينما است.»
هاشمي حاصل حضورجلوي دوربين يا روي صحنه را ملاک تقسيم بندي بازيگران مي داند:«اگرکاريک ستاره يا بازيگرسينما روي صحنه خوب باشد،معني اش اين است که ما يک تئاترخوب روي صحنه مي بينيم و يک بازيگرخوب به تئاتر معرفي شده است. بنابراين حضور آنها -ستارگان -روي صحنه نه به اين معنا که به نفع تماشاگر خواهد بود که يک تئاترخوب و يک بازي خوب ديده است .البته اين جوري هم فکر نمي کنم که بازيگر براي حضور در سينما حتما بايد تئاتر بداند ،چه بسا بازيگراني که هيچ گاه درتئاتر نبودند و در سينما بسيار خوب ظاهر شدند.
اين نکته اي است که هما روستا بازيگر سينما تلويزيون و تئاتر در گفت وگوي کوتاهمان به آن اشاره مي کند.او تاکيد دارد فرقي ميان بازيگري تئاتر وسينما نيست و اين ها موضوعاتي است که براي تفاوت گذاشتن بين بازيگران تئاتر وسينما مطرح مي شود :«ما بازي خوب داريم که درمقابل بازي بد مي نشيند .يک بازيگر دريک تئاتر مي تواند خوب بازي کند اما ممکن است در سينما نتواند از پس نقشش بربيايد.اين بستگي به شرايط بازي او و کارگردان و حتي موقعيتي دارد که درآن بازي مي کند .
شهرام زرگر اما معتقد است دراين سال ها با تعاريفي که براي بازيگري سينما و تئاتر ارائه شده است تفاوت هاي زيادي براي اين دو قائل شده اند:«زندگي ،پويايي و تداوم حس جاري درتئاترجاي خود را به فنون و تکنيکي مي دهد که دوربين سينما دراختيار بازيگرمي گذارد»
التبه اين نظرکارگردانان سينمايي هم هست .شهرام مکري ،کارگردان فيلم «اشکان و انگشترمتبرک»که تعدادي از بازيگران تئاتر در آن بازي مي کردند ؛با روستا و هاشمي هم عقيده است :«اين که بازيگران را از نظر سينمايي و تئاتري تقسيم کنيم کمي دور از واقعيت است و ميان آن ها شکاف ايجاد مي کند. به نظر من ،ما بازيگران خوب و بد داريم.بازيگران مي توانند درهريک از اين دو عرصه خوب يا بد عمل کنند. يک بازيگر خوب کسي است که مي تواند در همه عرصه ها توانايي هايش را نشان دهد.البته برخي از بازيگران براي تئاتر يا سينما مناسب تر هستند ولي اگر بخواهيم تقسيم بندي کنيم ،مي توانيم آن ها را به بازيگران خوب و بد تقسيم کنيم.»
بازيگرخوب و بازيگر بد داريم. شما گاهي مي بينيد بازيگرتجربي بدون هيچ آموزشي وارد سينما شده وبسيارهم خوب ظاهر شده اما بازيگرخوب تئاتر نتوانسته با دوربين هماهنگ شود.البته بازيگران تئاتري به دليل تمرين هايي که دارند،موفق هستند اما سابقه تئاتري داشتن لزوماً دربهتر کارکردن بازيگرموثرنيست.»
اما شهرام مکري امتيازهايي را مختص بازيگران تئاترمي داند :«تئاتراين امکان را به بازيگران مي دهد که براي عملکرد بهتر ،بيشترتمرين کند.به همين دليل وقتي بازيگري از سينما وارد تئاتر مي شود،مسايل مادي براي او مطرح نيست وبيشتردوست دارد حضورخود را در عرصه روشنفکرانه تري نشان دهد چون سينما و تلويزيون درسال هاي اخير از جنبه هاي هنري فاصله گرفته اند. بازيگران دوست دارند ابعاد هنري کارهايشان ديده شود.
افشين هاشمي هم که بازيگري در هر دو عرصه را تجربه کرده است با نام بردن از برخي بازيگران سرشناس،پيشينه تئاتري و استفاده آن ها از گنجينه ي کهن تئاتر را يکي از دلايل ماندگاري شان در سينما مي داند :«از مجيد محسني وقنبري که از اولين بازيگران سينماي ايران هستند بگيريد تا آقاي انتظامي و نصيريان ورشيدي کل نسلي که با گروه هنرملي پا به عرصه سينما و تئاترگذاشتند،تا برسد به نسل بعدترکه هنرمنداني چون مهدي هاشمي امين تارخ،آتيلاپسياني ،پرويز پرستويي و رضا کيانيان هستند تا نسل ما که چند سالي است ازتئاتر به سينما وارد شده ايم همگي وامدار تمرين ها و ممارست هايي هستيم که در تئاتر داشتيم .
دراين ميان شايد مهم ترين مساله اي که بسياري ازبازيگران سينما را به تئاتر مي کشاند ،بحث تمرين و آمادگي باشد. در سينما بازيگران کمتر فرصت تمرين و پردازش يک نقش را پيدا مي کنند،بحث سرمايه باعث مي شود زمان پيش توليد فيلم ها که درواقع بهترين فرصت براي تمرين و کنکاش نقش است مدام کوتاه تر شود،در حالي که اساس تئاتر بر مبناي تمرين بنا شده است .البته در سينما فيلم هايي سراغ داريم که اين فرصت را به بازيگر داده و جواب خود را هم گرفته اند که آخرين آن ها «درباره الي»است.افشين هاشمي هم در ادامه صحبت هايش به اين نکته اشاره و از درباره الي مثال مي آورد :«براي يک فيلم خوبي مثل درباره الي بازيگران دو ماه تمرين مي کنند با اين که هيچ کدامشان تئاتري نيستند .شهاب حسيني که جزو دو نمايش تجربه اي در تئاتر ندارد يکي از درخشان ترين بازي ها را در اين فيلم ارائه مي کند،يا مريلا زارعي ،ترانه عليدوستي و گلشيفته فراهاني که دو ،سه تجربه ،در تئاتر داشته اند و رعنا آزادي ورکه اصلاً از کلاس هاي بازيگري مستقيم به سينما آمده است با سابقه ترين بازيگر تئاتري در بين بازيگران درباره الي احمد مهرانفر است که اتفاقاً کوتاه ترين نقش را دراين فيلم دارد. يا پيمان معادي و ماني حقيقي که اولين تجربه بازيگري شان بوده و اصلاً تماشاگران تئاتر هستند. اما بسيار خوبند.اين کيفيت به اين دليل است که گروهي به صورت متمرکز تمرين کرده اند و نکته جالبش اين است که اصغر فرهادي خودش مي گويد براي ساخت درباره الي مثل تئاتر تمرين کرده اند و اين نکته مهمي است بنابراين بازيگر مي تواند روي صحنه نباشد اما تمرين لازم را براي بازي داشته باشد بدرخشد. »
اما خيلي ازکساني که در کنار تئاتر هستند و دستي برآتش دارند تازه شدن را تنها دغدغه بازيگراني نمي دانند که از سينما به تئاتر مي روند شهرام زرگر با بازگشت به سابقه اين موضوع در کشورهاي غربي به خصوص آمريکا به نکته قابل تاملي اشاره مي کند:«بسياري از ستارگان قدرتمند رسانه هاي تصويري با پذيرش يک نقش در صحنه هاي برادوي به هنر خود اعتبار مي دادند و بسياري از آن ها پيشنهاد بازي در چند کارتصويري را در ازاي تمرين و نمايش تئاتر از دست مي دادند .
زرگرکه برخلاف بسياري از اهل تئاتر با حضورستاره هاي سينما در تئاترمخالف نيست . درادامه صحبت هايش تاکيد مي کند دوستان سينمايي که براي حضور در تئاتر چندين پيشنهاد سينمايي را رد مي کنند قابل احترام قائل هستند:«بايد قبول کنيم بازي در تئاتر براي سينمايي ها بيشتر از آن که دغدغه باشد نوعي وسوسه است،وسوسه به دست آوردن يک ستاره درکهکشان ديگري به نام تئاتر.اما طي يکي دو سال اخير که رفت و آمد بازيگران سينما به تئاتر روز به روز بيشتر مي شود تعدادي از اهالي با تجربه تئاتر با ديده ترديد به اين جريان نگاه مي کنند و بسياري همچون دکتر قطب الدين صادقي معتقدند يکي از دلايل اصلي حضور چهره هاي سينمايي در صحنه تئاتر مسايل مالي است صادقي که علاوه بر تدريس در دانشگاه و نويسندگي و کارگرداني تئاتر در چندين فيلم سينمايي و تلويزيوني از جمله «کيف انگليبسي»بازي کرده است؛انگيزه هاي مالي را مهم ترين وجه دعوت سينمايي ها به تئاترمي داند «تهيه کنندگان تئاتر براي تضمين فروش از بازيگراني استفاده مي کنند که مردم آن ها را مي شناسند و اساساً براي ديدن شان به سينما مي روند .
صادقي نگاهي مشکوک به حضور بازيگران سينمايي درتئاتر دارد:«دعوت از اين بازيگران بيشتر از اين که تلاشي فرهنگي باشد نوعي فرصت طلبي است. چرا که کيفيت را فداي سود جويي و راه هاي ميان بر براي بالا بردن تعداد تماشاگران مي کند.اگريک نمايش درست اجرا شود و هويت نويسنده ،کارگردان و اعضاي گروه تعريف شده باشد. با آدم هاي کمتر معروف هم مي تواند تماشاگرخودش را داشته باشد.نمونه اش را هم کم نديده ايم .بازيگراني که از ابتدا کارشان را با صحنه آغاز کرده اند و بعد به سينما و تلويزيون رفته اند مقتضيات صحنه را خوب مي شناسند و حسابشان با آن ها که بعد از سال ها حضور در سينما و بدون آشنايي با قواعد به صحنه مي روند فرق مي کند.اگر مقصود از حضور ستاره هاي تصويري فقط کشاندن مردم به سالن ها باشدآن اثرحتماً نمي تواند اثر ماندگاري شود من دراين سال هايي که حضور بازيگران سينما در تئاتر بيشترشده است کسي را نديده ام که روي صحنه بازي قابل قبولي ارائه داده باشد .»
درآن روزهايي که فرهاد آييش با گروه اجرايي کرگدن دريکي از پلاتوهاي تئاتر شهر تمرين مي کردند ؛از شهاب حسيني که چند ماهي پيش از آن بازي در فيلم درباره الي را تجربه کرده بود ،شنيدم که مي گفت براي لذت بردن از بازي اش به تئاتر بازگشته است .او مي گفت بازي مداوم جلوي دوربين انگيزه ها را سست مي کند و مشکلات مالي تئاتر را عاملي براي دور ماندنش از صحنه مي دانست :«تئاتر را خيلي دوست دارم اما به دليل مشکلات اقتصادي و درآمدي که بايد باشد ترجيح مي دهم هر چند وقت يک بار که کار خوب پيشنهاد مي شود به تئاتر بيايم.»
اما نکته جالب اين جاست که بازيگران تئاتر چنين تفاوتي را ميان سينما و تئاتر قايل نيستند ،چنانکه افشين هاشمي خيلي با اين نظر موافق نيست :«هر کدام ارزش و اهميت خود شان را دارند. اگر يک تئاتر سفارشي مبتذل روي صحنه باشد آيا به صرف تئاتربودنش با ارزش تر از يک فيلم است؟يا برعکس فيلمي که فروش ميلياردي مي کند به اتکاي همين فروش مهم تر از تئاتري است که با يک مخاطب محدود در يک سالن کوچک اجرا مي شود؟بنابراين محصول فرهنگي مهم است و همه اين ها جدي هستند اگر ما جدي به آن ها نگاه کنيم.»
اين ها را قطب الدين صادقي درجواب اين پرسش که صاحب نظران معتقد هستند تئاتر مي تواند براي بازيگراني که بدون هيچ پيشينه آموزشي جلوي دوربين قرار گرفته اند يک کارگاه بازيگري باشد،مي گويد و البته حرف هايش را با يک اما به پايان مي برد:«بازيگري در تئاتر به دليل تمرينات منظم و هماهنگ بايد کمک موثري به بازيگران تازه از سينما رسيده باشد ،اما اين اتفاق تاکنون در تئاتر ما روي نداده است . در بسياري از موارد شاهد همين موضوع بوديم که اين بازيگران نه تنها چيزي از تئاتر نياموختند بلکه يک گروه تئاتري را نيز مجبورکردند با شرايط آن ها همراه شود
شهرام زرگر با تاکيد بر اين نکته که قصد پيش داوري ندارد و نمي خواهد حضور همکاران سينمايي را در تئاتر نفي کند ،بار ديگر تکرارمي کند :«پذيرش کار صحنه اي در ايران بيشتر از آن که بازگشت به اصل و ريشه باشد ،نوعي وسوسه به شمار مي آيد .دربسياري از موارد شاهد بوديم بازيگر و ستاره سينما در فاصله بين دو کار سينمايي به بازي در يک تئاتر و يا تله تئاتر روي مي آورد.حتي فراترازاين بعضي از همکاران ما در سينما با گروه توليد يک کار تصويري هماهنگ مي کنند که بعد از ظهرهايشان به تئاتراختصاص داده شود. تصور کنيد بازيگري که از صبح سر يک کار تصويري بوده است و در شلوغ ترين ساعت روز خودش را به تئاتر شهر مي رساند ،چگونه مي تواند حس لازم را براي اجراي صحنه اي داشته باشد. در حالي که براساس اصول بازي در تئاتر بازيگر بايد يک ساعت پيش از گريم در صحنه باشد و حرکات آماده سازي و تمرينات تمرکزي را انجام دهد. بعضي از دوستان ما حتي در صحنه اول به گريم نمي رسند . بازيگر تا پيش از رفتن به صحنه با موبايل در حال بررسي اين است که ميهمانش توانسته به داخل سالن بيايد يا خير؟اين ها همه روي سطح بازيگري اش تاثير منفي دارد.
افشين هاشمي لابه لاي صحبت هايش اين نکته را به نوعي ديگر توضيح مي دهد:«گاهي بعضي بازيگران صرف اين که در يک اثرخوب بازي کنند و چيزي بياموزند و نقش هاي متفاوتي را تجربه کنند به تئاتر نمي آيند .آن ها فقط مي آيند تا به دليل وجهه روشنفکري تئاتر و به خاطر جدي تر به نظررسيدنش با توجه به همان تصور عمومي -با تئاتر يک عکس يادگاري بگيرند . اين اگرچه سوءاستفاده به نظر مي رسد اما نيازي نيست خيلي به خاطرش حرص بخوريم !اگر آن بازيگران خوب نباشند خود به خود از ياد مي روند و به اصطلاح صحنه آن ها را پس مي زند .و البته که ايراد ازآن ها نيست ايراد از کارگردانان يا مسئولاني است که امکان اين سوء استفاده را فراهم مي کنند. »
براي نسل جوان امروز که اتفاقاً رضا کيانيان را هم خيلي دوست دارد نقش هاي به ياد ماندني اين بازيگر همان هايي است که بر پرده سينما و صفحه کوچک تلويزيون ديده است اما براي آن هايي که اين روزها سال هاي آخر جواني را پشت سر مي گذارند ،رضا کيانيان خاطره خوب نمايش هايي چون «يادگار سال هاي شن»«دانشمند وو»و «بازي استريندبرگ»را زنده مي کند. کيانيان از طرفداران پرو پاقرص تئاتر است و آن را تجربه اي روشنفکرانه مي داند که مي تواند فرصت هاي بي بديلي را دراختياريک بازيگر قراردهد.تلفني موضوع گزارش را با او در ميان گذاشتيم اولين سوال هم درباره لزوم داشتن تجربه تئاتري براي بازيگران بود؛«شکي نيست که يک بازيگرحتماً بايد سالي يک بار تئاتر بازي کند براي اين که حداقل يکي دو ماه روي بدن و بيان تمرين مي کند و قوه تخيلش را بارور مي کند وياد مي گيرد چگونه يک نقش را بسازد و معماري کند.در تئاتر بازيگر روي لحظه به لحظه نقش و تمام جزييات کار مي کند.پس همين ها باعث مي شود حضور در تئاتربراي يک بازيگر مفيد باشد
مي پرسم مگر نمي شود چنين تمرين هايي را درسينما هم داشت و تجربه کرد و آموخت او ماجراي اقتصاد سينما را پيش مي کشد:«در سينما چنين فرصتي نيست در واقع سرمايه چنين اجازه اي را به بازيگر نمي دهد.مگردرطول سال چند فيلم مانند «درباره الي »ساخته مي شود که بازيگرانش بتوانند به اندازه کافي تمرين کنند،اتفاقي که ما هنگام ساخت فيلم هاي «آژانس شيشه اي »و «روبان قرمز»تا حدودي آن را تجربه کرديم ،چنين فرصتي نياز به سرمايه دارد. بنابراين بازيگر خوب سينما يا از تئاتر آمده يا به تئاترمي رود تا تجربه هايي که امکانش در سينما نيست را به دست آورد . بازيگري که از تئاترمي آيد زبان بازيگري را بهتر مي فهمد و داراي انضباطي است که کار کارگردانان و ديگر عوامل را هم راحت مي کند.»
مي گويم حالا در اين رفت و آمد سود نصيب چه کسي مي شود . سينما يا تئاتر؟و اين که چرا تئاتري ها خيلي از اين مساله خوشنود نيستند :«بازيگرسينمايي که به تئاتر مي رود شهرت بيشتري دارد و براي تماشاگران دست نيافتني تراست براي همين هم مردم دوست دارند او را از نزديک ببينند و لمس کنند و با خود واقعي او روبه رو شوند و اين براي مردم بسيار جذاب است. حضوراين بازيگر بر صحنه تئاتر اين فرصت را به مردم مي دهد تا ارزان و از فاصله کم بازيگر مورد علاقه شان را ببينند اما مرکزهنرهاي نمايشي در اين ميان از اين علاقه مردم و تماشاگران سوء استفاده مي کند به طوري که به نمايش هايي که توليد بزرگ تري دارند و بودجه بيشتري مي طلبند پيشنهاد همکاري با بازيگران سينما را مي دهد و با اين پيشنهاد فروش تئاتر را تا حدودي تضمين مي کند درحالي که اين مرکز بايد به فکر کمک به تئاترباشد و اتفاقاً ازحرکت ها و ايده هاي جديد حمايت کند که شايد فروش چنداني ندارند.همين توجه به حضوربازيگران سينمايي است که تعدادي ازاهل تئاتر را عصباني کرده است .آن ها سال هاست دراين حرفه کارکرده و فهم و تجربه بيشتري دارند حالا يک بازيگر سينما که نه آن تجربه را دارد و نه خاک صحنه خورده امکاناتي که يک تئاتري سال ها به خاطرش تلاش کرده را به راحتي به دست مي آورد و اسمش هم در صدر ديگر بازيگران قرار مي گيرد بازيگر چهره سينما شايد در سينما درجه يک باشد اما در تئاتر نفر چندم است و به همين دليل نبايد همان توقع سينما را از تئاتر هم داشته باشد به هر حال اين تجارتي است که مرکز هنرهاي نمايش به راه انداخته است . تئاتر يک تجربه روشنفکرانه است و کمتربا بازار ارتباط دارد بخشي از تئاترکه پول خودش را در مي آورد حسابش از اين ماجرا جداست اما بخش ديگري ازتئاترتجربي است و نيازبه حمايت دارد حالا مرکزهنرهاي نمايشي مي خواهد با استفاده ازبازيگران سينما پلي درست کند که نمايش ها هم روشنفکرانه باشندو هم پول خودش را دربياورد.اين تناقض را نه خانه تئاتر و نه مرکز هنرهاي نمايشي نتوانسته اند حل مي کنند و به يک فرمول صحيح برسند حتي اين ماجراي آيين نامه دستمزدها هم پرازتناقض است .
دراين آيين نامه ،بندي آمده که برطبق آن دستمزد بازيگران تئاتر به تعداد نمايش هايي که بازي کرده اند تعيين مي شود که در واقع مبناي غلطي است ،مثلاً رضا کيانيان که بعد از انقلاب فقط 4تئاتر کار کرده از جواني که در طول سال چندين تئاتر بازي کرده بايد دستمزدش کمترباشد آن وقت با چنين ملاکي چگونه مي خواهند دستمزد بازيگرسينمايي را که به تئاتر دعوتش مي کنند تعيين کنند »
اودرميان صحبت هايش نقبي هم به مشکلات اجراي نمايش مردي براي تمام فصول مي زند :«ازطرف ديگر امسال پنجمين سالي است که بهمن فرمان آرا مي خواهد نمايي را با حضور بازيگران چهره سينما روي صحنه ببرد اما به او اجازه اين کار را نمي دهند چون عقايدش را دوست ندارند در حالي که وزارت ارشاد جاي خط و خطوط نيست و وزارت همه است .اگرفرمان آرا بتواند اين نمايش را اجرا کند هم چهره هاي سينمايي چون هديه تهراني را به تئاتر مي آورد و هم سرمايه بخش خصوصي را و در عمل هم يک کار کاملاً حرفه اي بر صحنه مي برد.
و درانتها باز هم به ناخشنودي برخي از اهل تئاتراشاره مي کنم و مي پرسم انگار مشکل اصلي اين جاست که بازيگر سينما بيشتراوقات براساس توانايي هايش انتخاب نمي شود و ماجراي جذب مخاطب جدي تر است او در پاسخ به افزايش تعداد پيشنهادهاي تئاترش اشاره مي کند :«طي همين سال ها تئاتر هاي بسياري به من پيشنهاد شد که دوستشان نداشتم در واقع چون بازيگر سينمايي هستم که تئاتر هم بلدم به سراغم آمدندنه به دليل توانايي من در ايفاي فلان نقش.به هرحال اگر بازيگر سينما قواعد تئاتر را رعايت نکند اين بي انضباطي کل ماجرا را زيرسوال مي برد فرهاد آييش ،نظرش را درباره حضور بازيگران سينما در تئاتر خيلي صريح مي گويد ،بايد ازحضور بازيگران سينما به خصوص ستاره ها روي صحنه تئاتر استقبال کرد او بعد از مدت ها فعاليت تئاتري درخارج از کشور سال 1371با نمايش «چمدان»به ايران بازگشت و اکنون هجده سالي مي شود که در سه حوزه تئاتر و سينما و تلويزيون فعاليت مي کند،اما آن چه آييش را از ساير کارگردانان تئاتر متمايز کرده ؛همکاري مکرر او با بازيگراني است که بازيگري را از سينما آغاز کرده يا از طريق پرده نقره اي شناخته شده تصويري مانند رامين ناصرنصير و مائده طهماسبي همکاري کرد در نمايش «پنجره ها»جمعي ازبازيگران تئاتر و سينما را در کنار يکديگر قرارداد.حضور بازيگراني چون علي نصيريان و مريم بوباني درکنار بهاره رهنماکه تا آن زمان تجربه بازيگري تئاتري نداشت و ليلي رشيدي از نکات بارز نمايش پنجره ها بود. خبر اجراي تئاتر «کردگدن»هم با بازي بازيگراني نظير شهاب حسيني ،آتنه فقيه نصيري و صابر ابرکه تجربه تئاتري نداشتند درکنار بازيگر چون مهدي هاشمي که ازتئاتربه سينما آمده بود با واکنش هاي مختلفي روبه رو شد .از ياد نبريم اين نمايش درشرايطي روي صحنه رفت که ازمدتي پيش از آن جريان جذب هنرمندان تئاتر به سينما و البته بازي در تله فيلم ها تعطيلي و تعويق اجراي برخي از تئاترها را موجب شده بود صد البته اين واکنش ها به دليل بازي مهدي هاشمي در اين نمايش نبود که پيشينه تئاتري اش به گروه دانشجويي صاحب نام پياده مي رسيد. بلکه به حضورشهاب حسيني به عنوان يک ستاره سينما بر مي گشت . با اين همه آييش نه تنها ازانتخاب خود دفاع کرد ،که براي کاربعدي اش يعني تله تئاتر «خرده جنايت هاي زن و شوهري »نوشته اريک امانوئل اشميت هم از نيکي کريمي و محمد رضا فروتن دعوت کرد.آييش در صحبت هايش حضور بازيگران در عرصه هاي مختلف را يک ضرورت مي داند وبر آن تاکيد مي کند:«همه ما يک خانواده هستيم و تقسيم بندي اين که چه کسي تلويزيوني است چه کسي سينمايي و چه کسي تئاتري تقسيمي نيست که بخواهيم خودمان را به آن محدودکنيم.»
او حضور بازيگران سينما در تئاتر را موضوعي مي داند که بايد از چند زاويه بررسي شود:«اگر بازيگري براي ايفاي يک نقش مناسب است و خوب از عهده آن بر مي آيد اين که بگوييم سينمايي است يا تئاتري کمي سبک،به نظر مي رسد .به هر حال همه ،هنرمندان يک سرزمين هستيم و درعرصه هاي مختلف فعاليت مي کنيم .اين که بگوييم چون فلان هنرمند بازيگر سينما است و ازپس اجراي تئاتر بر نمي آيد و بعد انتقاد کنيم که فقط به گيشه توجه شده کار درستي نيست .»
آييش مانند بسياري ازاهالي صحنه آن را داراي تقدسي مي داند که هنرمندان ملزم به رعايت آن هستند:«اگربه اين حرمت و تقدس خدشه اي وارد نشود و همان طورکه گفتم بازيگر در نقش خودش درست ظاهر شود طرح اين موضوع بسيارسبک است. يک بازيگربايد توانايي اجرا داشته باشد و با نقش مورد نظر نيز هماهنگ باشد،همچنين از نظراخلاقي نيزبايد خود را با گروه هماهنگ کند.زيرا يک گروه دردوران تمرين و اجرا مانند يک خانواده مي شود.»
زماني که از آييش درباره پررنگ بودن انگيزه هاي مالي که موجب مي شود يک نمايش با حضور بازيگران سينما به صحنه رود مي پرسيم ،مي گويد:«حضور بازيگران و ستاره هاي سينما در تئاتر مي تواند به اقتصاد تئاترکمک کنند.نمايش هاي خودم را مثال مي زنم درچند نمايشي که روي صحنه آورده ام ،نه تنها از مرکزهنرهاي نمايشي سوبسيدي دريافت نکرديم،که توانستيم در آمد کافي را ازگيشه به دست آوريم. بنابراين يکي ازانگيزه هايي که باعث شد از بازيگران سينما درتئاتر استفاده کنم ،مساله گيشه بود و به هيچ عنوان هم از مطرح کردن اين موضوع هراسي ندارم چون اين هنرمندان به دليل توانايي و محبوبيتي که در سينما دارند مي توانند مخاطبان زيادي را به تئاترجذب کنند.ضمن اين که استفاده از هنرمندان توانمندو چهره سينما جرم نيست . سينما برخلاف تئاتر درآمد خوبي از گيشه دارد فروشي که تئاترخيلي نمي تواند به آن اتکا کند و مجبوراست براي جبران آن از مرکز هنرهاي نمايشي کمک بگيرد.دراين ميان چه اشکالي دارد ما تئاترهايي را به صحنه ببريم که نه فقط باري بر دوش مرکز هنرهاي نمايشي نباشد که به آن کمک هم بکند تا مرکز هنرهاي نمايشي اين هزينه را براي به روي صحنه بردن تئاترهايي که توانايي جذب مخاطب ندارند ،هزينه کند؟»
وقتي دليل حضور برخي بازيگران سينما در تئاتررا مي پرسيم مي گويند قصد تازه شدن دارند .نکته اي که آييش هم با آن موافق است ؛بازي در تئاتر مي تواند بازيگر را بار ديگربراي بازي خوب جلوي دوربين آماده کند:«در مورد بعضي از بازيگران نه فقط در ايران بلکه در غرب هم فکر مي کنم احتياج دارند بعد از يک دوره تجربه سينمايي و دوربين روي صحنه بروند. خود من بعد از بازي درچند کار سينمايي نياز دارم روي صحنه بروم تا بتوانم انرژي تازه اي به دست بياورم .»
با اين همه با نظر بسياري از هنرمندان تئاتر که معتقد هستند ،تئاتر عرصه مناسبي براي بازيگران سينما است که بدون هيچ پشتوانه آموزشي وارد و احياناً ستاره شده اند مخالف است و آن را به نوعي تحقير بازيگران سينما مي داند:«برخي از دوستان تئاتري ما به خصوص آن ها که تلاش کرده اند به دنياي سينما و تئاترراه پيدا کنند در مورد دوستاني که از سينما وارد تئاتر مي شوند اين موضوع را مطرح مي کنند که بازيگران سينما به قصد آموزش به تئاتر مي آيند .اين نگاهي تحقيرآميز است و به نظر من اصلاً سالم نيست و پشت آن نوعي خود بزرگ بيني و تحقير کردن است. اصلاً اين گونه نيست،که بازيگران سينما چيزي از بازيگري نمي دانند و صرفاً روي صحنه تئاترمي آيند تاياد بگيرند .اما اين که برخي از بازيگران سينما به ويژه بازيگراني که فعاليت خودشان را ازسينما آغاز کرده اند ،دوست دارند به تئاتربيايند تا روي صحنه چالش داشته باشند بسيارهم خوب است و بي رحمانه است که اما اين گونه آن ها را مورد تحقيرقراردهيم .»آييش در ادامه صحبت هايش بازهم برانتخاب بازيگران سينما تاکيد مي کند :«به هرحال همه بازيگران مي توانند در سينما يا تئاتر با تلويزيون به ايفاي نقش بپردازند اکثر هنرمندان تئاتري در رابطه با مساله گيشه صحبت نمي کنند ولي به نظرمن افراد مشهور و محبوب با خود مخاطب مي آورند و گيشه پررونق مي شود. بازيگراني مشهور مي شوند که در کار خود خوب هستند پس هر کارگرداني به دنبال بازيگر خوب مي گردد. ما مي توانيم از بسياري از هنرپيشه هاي سينما در اجراي آثار تئاتري خود استفاده کنيم .
منبع:نشريه سينماي پويا،شماره20
/ن
تئاتر ايران شايد در مقايسه با سينماي ايران خيلي گسترده و جنجالي و پرحواشي نباشد و با مشکلات بسياري دست و پنجه نرم کند اما هميشه «آني »دارد که نمي گذارد
فراموش شود.اشتباه نکنيد اين نوشته اصلا درباره تئاترنيست و قرار نيست به مشکلاتي چون کمبود سالن هاي تئاتري و بودجه اندک و ساخت و سازهاي اطراف تئاترشهر و البته مترو توجه کنيم مي خواهيم درباره رفت و آمدهاي بازيگران سينما به تئاتر بنويسيم که اين روزها حرف و حديث هاي بسياري را دامن زده است
تا همين چند وقت پيش مهم ترين معضل تئاتري ها اين بود که بازيگران خوب تئاتر به سينما مي رفتند و با بسياري از تئاترها به همين دليل ساده تعطيل يا با کندي و تغيير و کمبود بازيگر روبه رو مي شدند.اما حالا چند وقتي است موضوع ديگري به همه مسايل تئاتري ها اضافه شده است آن هم حضور بازيگران و به تعبيري ستاره هاي سينما روي صحنه تئاتر در سينما به زمان تولد سينما در ايران با همان فيلم «آبي و رابي »يعني نخستين فيلم ايراني باز مي گردد و تا امروز هم ادامه دارد . اما مدتي است ،شاهد جرياني معکوس هستيم يعني بازيگراني که مدت ها در سينما و تلويزيون فعاليت کرده اند به صحنه تئاتر مي روند. بازيگراني که به واسطه محبوبيت شان مي توانند يکي از مشکلات اين هنر را که همان تعداد تماشاگران و جذب مخاطبان جديد است . تا حدودي حل کنند اما آيا هدف از اين رفت و آمد،فقط رسيدن تئاتر به استقلال مالي است ؟آيا حضور يک بازيگر بر صحنه نبايد پيش از هر نکته اي به توانايي آن بازيگر و ضرورت متن و شخصيت برگردد؟آيا بازيگران سينما قاعده هاي بازي تئاتر را درک و رعايت مي کنند؟چرا تئاتري ها ي قديمي کمي از اين ماجرا ناخشنود هستند ؟و پرسش هايي از اين دست که سعي کرده ايم در گزارش پيش رو،آن ها را باسينماگران واهالي تئاتر در ميان بگذاريم .
براي شروع و محض يادآوري بد نيست مروري کوتاه بر پيشينه حضور بازيگران سينما در تئاتر طي 10سال اخير داشته باشيم.
ازعروسي خون تا دو به اضافه دو
ازبرادوي تا تئاتر شهر
زرگر به بازي يول برينردر«سلطان ومن»جک لمون و والترماتيو در نمايش هايي از شکسپيرو بازيگران ستاره و جوان آن روز هاليوود مثل رابرت ردفورد و مريل استريپ به عنوان نمونه اي از حضور بازيگران سينما در تئاتر اشاره مي کند. حضوراين بازيگران روي صحنه تئاتر همان طورکه پيش بيني مي شد ،طيف گسترده اي از تماشاگران تلويزيوني و سينماروها را جذب سالن هاي برادوي کرد.البته زرگر بر اين نکته تاکيد مي کند که اين بازيگران با تئاتربيگانه نبودند :«بسياري از اين افراد مانند مارلون براندو،مونتگمري کليف و پل نيومن ازتئاتر آمده و درسينما چهره شده بودند .بازگشت آن ها به تئاتر به نوعي بازگشت به ريشه و اصل تلقي مي شد . تئاترآمريکا با اين روش هم زمينه فروش بالاتري را فراهم آورد و هم اين که يک رابطه متقابل بين بازيگري و مديوم هاي نمايشي ديگرمانند موزيکال و غيره به آزمون گذاشته مي شد. »
اتفاقي که درايران نيز با حضور مجدد بازيگراني مانند رضا کيانيان ،عزت الله انتظامي ،هما روستا ،گوهر خيرانديش و پرويزپرستويي هم تکرارشده است .
بازي تئاتري ،بازي سينمايي
نکته اي که بسياري از بازيگران شاخص سينما و تئاتر با آن مخالف هستند. افشين هاشمي ،پيش از اين که با بازي در فيلم «خيلي دور،خيلي نزديک »رضا مير کريمي بدرخشد ،بازي هايي به ياد ماندني برصحنه داشت.او که با مجموعه اي از جوايز تئاتري قدم به سينما گذاشت حضور در عرصه تصويرهم با جوايزي از جمله سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل مرد براي «پابرهنه در بهشت »و نامزدي همين رشته براي «خيلي دورخيلي نزديک»از جشن خانه سينما همراه شد .او معتقد است حضوربازيگران سينما روي صحنه اتفاق چندان عجيبي نيست :«بازيگران که از ابتدا روي صحنه به دنيا نيامده اند ؛يک روزي اولين باري بوده که روي صحنه ظاهرشده اند . اين مي تواند در موردهر بازيگري صدق کند ،چه بازيگري باشد که از ابتدا بازيگر تئاتر بوده و چه بازيگري که اساساً بازيگر سينما است.»
هاشمي حاصل حضورجلوي دوربين يا روي صحنه را ملاک تقسيم بندي بازيگران مي داند:«اگرکاريک ستاره يا بازيگرسينما روي صحنه خوب باشد،معني اش اين است که ما يک تئاترخوب روي صحنه مي بينيم و يک بازيگرخوب به تئاتر معرفي شده است. بنابراين حضور آنها -ستارگان -روي صحنه نه به اين معنا که به نفع تماشاگر خواهد بود که يک تئاترخوب و يک بازي خوب ديده است .البته اين جوري هم فکر نمي کنم که بازيگر براي حضور در سينما حتما بايد تئاتر بداند ،چه بسا بازيگراني که هيچ گاه درتئاتر نبودند و در سينما بسيار خوب ظاهر شدند.
اين نکته اي است که هما روستا بازيگر سينما تلويزيون و تئاتر در گفت وگوي کوتاهمان به آن اشاره مي کند.او تاکيد دارد فرقي ميان بازيگري تئاتر وسينما نيست و اين ها موضوعاتي است که براي تفاوت گذاشتن بين بازيگران تئاتر وسينما مطرح مي شود :«ما بازي خوب داريم که درمقابل بازي بد مي نشيند .يک بازيگر دريک تئاتر مي تواند خوب بازي کند اما ممکن است در سينما نتواند از پس نقشش بربيايد.اين بستگي به شرايط بازي او و کارگردان و حتي موقعيتي دارد که درآن بازي مي کند .
شهرام زرگر اما معتقد است دراين سال ها با تعاريفي که براي بازيگري سينما و تئاتر ارائه شده است تفاوت هاي زيادي براي اين دو قائل شده اند:«زندگي ،پويايي و تداوم حس جاري درتئاترجاي خود را به فنون و تکنيکي مي دهد که دوربين سينما دراختيار بازيگرمي گذارد»
التبه اين نظرکارگردانان سينمايي هم هست .شهرام مکري ،کارگردان فيلم «اشکان و انگشترمتبرک»که تعدادي از بازيگران تئاتر در آن بازي مي کردند ؛با روستا و هاشمي هم عقيده است :«اين که بازيگران را از نظر سينمايي و تئاتري تقسيم کنيم کمي دور از واقعيت است و ميان آن ها شکاف ايجاد مي کند. به نظر من ،ما بازيگران خوب و بد داريم.بازيگران مي توانند درهريک از اين دو عرصه خوب يا بد عمل کنند. يک بازيگر خوب کسي است که مي تواند در همه عرصه ها توانايي هايش را نشان دهد.البته برخي از بازيگران براي تئاتر يا سينما مناسب تر هستند ولي اگر بخواهيم تقسيم بندي کنيم ،مي توانيم آن ها را به بازيگران خوب و بد تقسيم کنيم.»
سابقه تئاتري داشتن يا نداشتن
بازيگرخوب و بازيگر بد داريم. شما گاهي مي بينيد بازيگرتجربي بدون هيچ آموزشي وارد سينما شده وبسيارهم خوب ظاهر شده اما بازيگرخوب تئاتر نتوانسته با دوربين هماهنگ شود.البته بازيگران تئاتري به دليل تمرين هايي که دارند،موفق هستند اما سابقه تئاتري داشتن لزوماً دربهتر کارکردن بازيگرموثرنيست.»
اما شهرام مکري امتيازهايي را مختص بازيگران تئاترمي داند :«تئاتراين امکان را به بازيگران مي دهد که براي عملکرد بهتر ،بيشترتمرين کند.به همين دليل وقتي بازيگري از سينما وارد تئاتر مي شود،مسايل مادي براي او مطرح نيست وبيشتردوست دارد حضورخود را در عرصه روشنفکرانه تري نشان دهد چون سينما و تلويزيون درسال هاي اخير از جنبه هاي هنري فاصله گرفته اند. بازيگران دوست دارند ابعاد هنري کارهايشان ديده شود.
افشين هاشمي هم که بازيگري در هر دو عرصه را تجربه کرده است با نام بردن از برخي بازيگران سرشناس،پيشينه تئاتري و استفاده آن ها از گنجينه ي کهن تئاتر را يکي از دلايل ماندگاري شان در سينما مي داند :«از مجيد محسني وقنبري که از اولين بازيگران سينماي ايران هستند بگيريد تا آقاي انتظامي و نصيريان ورشيدي کل نسلي که با گروه هنرملي پا به عرصه سينما و تئاترگذاشتند،تا برسد به نسل بعدترکه هنرمنداني چون مهدي هاشمي امين تارخ،آتيلاپسياني ،پرويز پرستويي و رضا کيانيان هستند تا نسل ما که چند سالي است ازتئاتر به سينما وارد شده ايم همگي وامدار تمرين ها و ممارست هايي هستيم که در تئاتر داشتيم .
دراين ميان شايد مهم ترين مساله اي که بسياري ازبازيگران سينما را به تئاتر مي کشاند ،بحث تمرين و آمادگي باشد. در سينما بازيگران کمتر فرصت تمرين و پردازش يک نقش را پيدا مي کنند،بحث سرمايه باعث مي شود زمان پيش توليد فيلم ها که درواقع بهترين فرصت براي تمرين و کنکاش نقش است مدام کوتاه تر شود،در حالي که اساس تئاتر بر مبناي تمرين بنا شده است .البته در سينما فيلم هايي سراغ داريم که اين فرصت را به بازيگر داده و جواب خود را هم گرفته اند که آخرين آن ها «درباره الي»است.افشين هاشمي هم در ادامه صحبت هايش به اين نکته اشاره و از درباره الي مثال مي آورد :«براي يک فيلم خوبي مثل درباره الي بازيگران دو ماه تمرين مي کنند با اين که هيچ کدامشان تئاتري نيستند .شهاب حسيني که جزو دو نمايش تجربه اي در تئاتر ندارد يکي از درخشان ترين بازي ها را در اين فيلم ارائه مي کند،يا مريلا زارعي ،ترانه عليدوستي و گلشيفته فراهاني که دو ،سه تجربه ،در تئاتر داشته اند و رعنا آزادي ورکه اصلاً از کلاس هاي بازيگري مستقيم به سينما آمده است با سابقه ترين بازيگر تئاتري در بين بازيگران درباره الي احمد مهرانفر است که اتفاقاً کوتاه ترين نقش را دراين فيلم دارد. يا پيمان معادي و ماني حقيقي که اولين تجربه بازيگري شان بوده و اصلاً تماشاگران تئاتر هستند. اما بسيار خوبند.اين کيفيت به اين دليل است که گروهي به صورت متمرکز تمرين کرده اند و نکته جالبش اين است که اصغر فرهادي خودش مي گويد براي ساخت درباره الي مثل تئاتر تمرين کرده اند و اين نکته مهمي است بنابراين بازيگر مي تواند روي صحنه نباشد اما تمرين لازم را براي بازي داشته باشد بدرخشد. »
وسوسه ،تازه شدن يا جذب مخاطب
اما خيلي ازکساني که در کنار تئاتر هستند و دستي برآتش دارند تازه شدن را تنها دغدغه بازيگراني نمي دانند که از سينما به تئاتر مي روند شهرام زرگر با بازگشت به سابقه اين موضوع در کشورهاي غربي به خصوص آمريکا به نکته قابل تاملي اشاره مي کند:«بسياري از ستارگان قدرتمند رسانه هاي تصويري با پذيرش يک نقش در صحنه هاي برادوي به هنر خود اعتبار مي دادند و بسياري از آن ها پيشنهاد بازي در چند کارتصويري را در ازاي تمرين و نمايش تئاتر از دست مي دادند .
زرگرکه برخلاف بسياري از اهل تئاتر با حضورستاره هاي سينما در تئاترمخالف نيست . درادامه صحبت هايش تاکيد مي کند دوستان سينمايي که براي حضور در تئاتر چندين پيشنهاد سينمايي را رد مي کنند قابل احترام قائل هستند:«بايد قبول کنيم بازي در تئاتر براي سينمايي ها بيشتر از آن که دغدغه باشد نوعي وسوسه است،وسوسه به دست آوردن يک ستاره درکهکشان ديگري به نام تئاتر.اما طي يکي دو سال اخير که رفت و آمد بازيگران سينما به تئاتر روز به روز بيشتر مي شود تعدادي از اهالي با تجربه تئاتر با ديده ترديد به اين جريان نگاه مي کنند و بسياري همچون دکتر قطب الدين صادقي معتقدند يکي از دلايل اصلي حضور چهره هاي سينمايي در صحنه تئاتر مسايل مالي است صادقي که علاوه بر تدريس در دانشگاه و نويسندگي و کارگرداني تئاتر در چندين فيلم سينمايي و تلويزيوني از جمله «کيف انگليبسي»بازي کرده است؛انگيزه هاي مالي را مهم ترين وجه دعوت سينمايي ها به تئاترمي داند «تهيه کنندگان تئاتر براي تضمين فروش از بازيگراني استفاده مي کنند که مردم آن ها را مي شناسند و اساساً براي ديدن شان به سينما مي روند .
صادقي نگاهي مشکوک به حضور بازيگران سينمايي درتئاتر دارد:«دعوت از اين بازيگران بيشتر از اين که تلاشي فرهنگي باشد نوعي فرصت طلبي است. چرا که کيفيت را فداي سود جويي و راه هاي ميان بر براي بالا بردن تعداد تماشاگران مي کند.اگريک نمايش درست اجرا شود و هويت نويسنده ،کارگردان و اعضاي گروه تعريف شده باشد. با آدم هاي کمتر معروف هم مي تواند تماشاگرخودش را داشته باشد.نمونه اش را هم کم نديده ايم .بازيگراني که از ابتدا کارشان را با صحنه آغاز کرده اند و بعد به سينما و تلويزيون رفته اند مقتضيات صحنه را خوب مي شناسند و حسابشان با آن ها که بعد از سال ها حضور در سينما و بدون آشنايي با قواعد به صحنه مي روند فرق مي کند.اگر مقصود از حضور ستاره هاي تصويري فقط کشاندن مردم به سالن ها باشدآن اثرحتماً نمي تواند اثر ماندگاري شود من دراين سال هايي که حضور بازيگران سينما در تئاتر بيشترشده است کسي را نديده ام که روي صحنه بازي قابل قبولي ارائه داده باشد .»
تئاترجدي است يا سينما ؟
درآن روزهايي که فرهاد آييش با گروه اجرايي کرگدن دريکي از پلاتوهاي تئاتر شهر تمرين مي کردند ؛از شهاب حسيني که چند ماهي پيش از آن بازي در فيلم درباره الي را تجربه کرده بود ،شنيدم که مي گفت براي لذت بردن از بازي اش به تئاتر بازگشته است .او مي گفت بازي مداوم جلوي دوربين انگيزه ها را سست مي کند و مشکلات مالي تئاتر را عاملي براي دور ماندنش از صحنه مي دانست :«تئاتر را خيلي دوست دارم اما به دليل مشکلات اقتصادي و درآمدي که بايد باشد ترجيح مي دهم هر چند وقت يک بار که کار خوب پيشنهاد مي شود به تئاتر بيايم.»
اما نکته جالب اين جاست که بازيگران تئاتر چنين تفاوتي را ميان سينما و تئاتر قايل نيستند ،چنانکه افشين هاشمي خيلي با اين نظر موافق نيست :«هر کدام ارزش و اهميت خود شان را دارند. اگر يک تئاتر سفارشي مبتذل روي صحنه باشد آيا به صرف تئاتربودنش با ارزش تر از يک فيلم است؟يا برعکس فيلمي که فروش ميلياردي مي کند به اتکاي همين فروش مهم تر از تئاتري است که با يک مخاطب محدود در يک سالن کوچک اجرا مي شود؟بنابراين محصول فرهنگي مهم است و همه اين ها جدي هستند اگر ما جدي به آن ها نگاه کنيم.»
به نام تئاتر به کام سينما
اين ها را قطب الدين صادقي درجواب اين پرسش که صاحب نظران معتقد هستند تئاتر مي تواند براي بازيگراني که بدون هيچ پيشينه آموزشي جلوي دوربين قرار گرفته اند يک کارگاه بازيگري باشد،مي گويد و البته حرف هايش را با يک اما به پايان مي برد:«بازيگري در تئاتر به دليل تمرينات منظم و هماهنگ بايد کمک موثري به بازيگران تازه از سينما رسيده باشد ،اما اين اتفاق تاکنون در تئاتر ما روي نداده است . در بسياري از موارد شاهد همين موضوع بوديم که اين بازيگران نه تنها چيزي از تئاتر نياموختند بلکه يک گروه تئاتري را نيز مجبورکردند با شرايط آن ها همراه شود
شهرام زرگر با تاکيد بر اين نکته که قصد پيش داوري ندارد و نمي خواهد حضور همکاران سينمايي را در تئاتر نفي کند ،بار ديگر تکرارمي کند :«پذيرش کار صحنه اي در ايران بيشتر از آن که بازگشت به اصل و ريشه باشد ،نوعي وسوسه به شمار مي آيد .دربسياري از موارد شاهد بوديم بازيگر و ستاره سينما در فاصله بين دو کار سينمايي به بازي در يک تئاتر و يا تله تئاتر روي مي آورد.حتي فراترازاين بعضي از همکاران ما در سينما با گروه توليد يک کار تصويري هماهنگ مي کنند که بعد از ظهرهايشان به تئاتراختصاص داده شود. تصور کنيد بازيگري که از صبح سر يک کار تصويري بوده است و در شلوغ ترين ساعت روز خودش را به تئاتر شهر مي رساند ،چگونه مي تواند حس لازم را براي اجراي صحنه اي داشته باشد. در حالي که براساس اصول بازي در تئاتر بازيگر بايد يک ساعت پيش از گريم در صحنه باشد و حرکات آماده سازي و تمرينات تمرکزي را انجام دهد. بعضي از دوستان ما حتي در صحنه اول به گريم نمي رسند . بازيگر تا پيش از رفتن به صحنه با موبايل در حال بررسي اين است که ميهمانش توانسته به داخل سالن بيايد يا خير؟اين ها همه روي سطح بازيگري اش تاثير منفي دارد.
افشين هاشمي لابه لاي صحبت هايش اين نکته را به نوعي ديگر توضيح مي دهد:«گاهي بعضي بازيگران صرف اين که در يک اثرخوب بازي کنند و چيزي بياموزند و نقش هاي متفاوتي را تجربه کنند به تئاتر نمي آيند .آن ها فقط مي آيند تا به دليل وجهه روشنفکري تئاتر و به خاطر جدي تر به نظررسيدنش با توجه به همان تصور عمومي -با تئاتر يک عکس يادگاري بگيرند . اين اگرچه سوءاستفاده به نظر مي رسد اما نيازي نيست خيلي به خاطرش حرص بخوريم !اگر آن بازيگران خوب نباشند خود به خود از ياد مي روند و به اصطلاح صحنه آن ها را پس مي زند .و البته که ايراد ازآن ها نيست ايراد از کارگردانان يا مسئولاني است که امکان اين سوء استفاده را فراهم مي کنند. »
براي نسل جوان امروز که اتفاقاً رضا کيانيان را هم خيلي دوست دارد نقش هاي به ياد ماندني اين بازيگر همان هايي است که بر پرده سينما و صفحه کوچک تلويزيون ديده است اما براي آن هايي که اين روزها سال هاي آخر جواني را پشت سر مي گذارند ،رضا کيانيان خاطره خوب نمايش هايي چون «يادگار سال هاي شن»«دانشمند وو»و «بازي استريندبرگ»را زنده مي کند. کيانيان از طرفداران پرو پاقرص تئاتر است و آن را تجربه اي روشنفکرانه مي داند که مي تواند فرصت هاي بي بديلي را دراختياريک بازيگر قراردهد.تلفني موضوع گزارش را با او در ميان گذاشتيم اولين سوال هم درباره لزوم داشتن تجربه تئاتري براي بازيگران بود؛«شکي نيست که يک بازيگرحتماً بايد سالي يک بار تئاتر بازي کند براي اين که حداقل يکي دو ماه روي بدن و بيان تمرين مي کند و قوه تخيلش را بارور مي کند وياد مي گيرد چگونه يک نقش را بسازد و معماري کند.در تئاتر بازيگر روي لحظه به لحظه نقش و تمام جزييات کار مي کند.پس همين ها باعث مي شود حضور در تئاتربراي يک بازيگر مفيد باشد
مي پرسم مگر نمي شود چنين تمرين هايي را درسينما هم داشت و تجربه کرد و آموخت او ماجراي اقتصاد سينما را پيش مي کشد:«در سينما چنين فرصتي نيست در واقع سرمايه چنين اجازه اي را به بازيگر نمي دهد.مگردرطول سال چند فيلم مانند «درباره الي »ساخته مي شود که بازيگرانش بتوانند به اندازه کافي تمرين کنند،اتفاقي که ما هنگام ساخت فيلم هاي «آژانس شيشه اي »و «روبان قرمز»تا حدودي آن را تجربه کرديم ،چنين فرصتي نياز به سرمايه دارد. بنابراين بازيگر خوب سينما يا از تئاتر آمده يا به تئاترمي رود تا تجربه هايي که امکانش در سينما نيست را به دست آورد . بازيگري که از تئاترمي آيد زبان بازيگري را بهتر مي فهمد و داراي انضباطي است که کار کارگردانان و ديگر عوامل را هم راحت مي کند.»
مي گويم حالا در اين رفت و آمد سود نصيب چه کسي مي شود . سينما يا تئاتر؟و اين که چرا تئاتري ها خيلي از اين مساله خوشنود نيستند :«بازيگرسينمايي که به تئاتر مي رود شهرت بيشتري دارد و براي تماشاگران دست نيافتني تراست براي همين هم مردم دوست دارند او را از نزديک ببينند و لمس کنند و با خود واقعي او روبه رو شوند و اين براي مردم بسيار جذاب است. حضوراين بازيگر بر صحنه تئاتر اين فرصت را به مردم مي دهد تا ارزان و از فاصله کم بازيگر مورد علاقه شان را ببينند اما مرکزهنرهاي نمايشي در اين ميان از اين علاقه مردم و تماشاگران سوء استفاده مي کند به طوري که به نمايش هايي که توليد بزرگ تري دارند و بودجه بيشتري مي طلبند پيشنهاد همکاري با بازيگران سينما را مي دهد و با اين پيشنهاد فروش تئاتر را تا حدودي تضمين مي کند درحالي که اين مرکز بايد به فکر کمک به تئاترباشد و اتفاقاً ازحرکت ها و ايده هاي جديد حمايت کند که شايد فروش چنداني ندارند.همين توجه به حضوربازيگران سينمايي است که تعدادي ازاهل تئاتر را عصباني کرده است .آن ها سال هاست دراين حرفه کارکرده و فهم و تجربه بيشتري دارند حالا يک بازيگر سينما که نه آن تجربه را دارد و نه خاک صحنه خورده امکاناتي که يک تئاتري سال ها به خاطرش تلاش کرده را به راحتي به دست مي آورد و اسمش هم در صدر ديگر بازيگران قرار مي گيرد بازيگر چهره سينما شايد در سينما درجه يک باشد اما در تئاتر نفر چندم است و به همين دليل نبايد همان توقع سينما را از تئاتر هم داشته باشد به هر حال اين تجارتي است که مرکز هنرهاي نمايش به راه انداخته است . تئاتر يک تجربه روشنفکرانه است و کمتربا بازار ارتباط دارد بخشي از تئاترکه پول خودش را در مي آورد حسابش از اين ماجرا جداست اما بخش ديگري ازتئاترتجربي است و نيازبه حمايت دارد حالا مرکزهنرهاي نمايشي مي خواهد با استفاده ازبازيگران سينما پلي درست کند که نمايش ها هم روشنفکرانه باشندو هم پول خودش را دربياورد.اين تناقض را نه خانه تئاتر و نه مرکز هنرهاي نمايشي نتوانسته اند حل مي کنند و به يک فرمول صحيح برسند حتي اين ماجراي آيين نامه دستمزدها هم پرازتناقض است .
دراين آيين نامه ،بندي آمده که برطبق آن دستمزد بازيگران تئاتر به تعداد نمايش هايي که بازي کرده اند تعيين مي شود که در واقع مبناي غلطي است ،مثلاً رضا کيانيان که بعد از انقلاب فقط 4تئاتر کار کرده از جواني که در طول سال چندين تئاتر بازي کرده بايد دستمزدش کمترباشد آن وقت با چنين ملاکي چگونه مي خواهند دستمزد بازيگرسينمايي را که به تئاتر دعوتش مي کنند تعيين کنند »
اودرميان صحبت هايش نقبي هم به مشکلات اجراي نمايش مردي براي تمام فصول مي زند :«ازطرف ديگر امسال پنجمين سالي است که بهمن فرمان آرا مي خواهد نمايي را با حضور بازيگران چهره سينما روي صحنه ببرد اما به او اجازه اين کار را نمي دهند چون عقايدش را دوست ندارند در حالي که وزارت ارشاد جاي خط و خطوط نيست و وزارت همه است .اگرفرمان آرا بتواند اين نمايش را اجرا کند هم چهره هاي سينمايي چون هديه تهراني را به تئاتر مي آورد و هم سرمايه بخش خصوصي را و در عمل هم يک کار کاملاً حرفه اي بر صحنه مي برد.
و درانتها باز هم به ناخشنودي برخي از اهل تئاتراشاره مي کنم و مي پرسم انگار مشکل اصلي اين جاست که بازيگر سينما بيشتراوقات براساس توانايي هايش انتخاب نمي شود و ماجراي جذب مخاطب جدي تر است او در پاسخ به افزايش تعداد پيشنهادهاي تئاترش اشاره مي کند :«طي همين سال ها تئاتر هاي بسياري به من پيشنهاد شد که دوستشان نداشتم در واقع چون بازيگر سينمايي هستم که تئاتر هم بلدم به سراغم آمدندنه به دليل توانايي من در ايفاي فلان نقش.به هرحال اگر بازيگر سينما قواعد تئاتر را رعايت نکند اين بي انضباطي کل ماجرا را زيرسوال مي برد فرهاد آييش ،نظرش را درباره حضور بازيگران سينما در تئاتر خيلي صريح مي گويد ،بايد ازحضور بازيگران سينما به خصوص ستاره ها روي صحنه تئاتر استقبال کرد او بعد از مدت ها فعاليت تئاتري درخارج از کشور سال 1371با نمايش «چمدان»به ايران بازگشت و اکنون هجده سالي مي شود که در سه حوزه تئاتر و سينما و تلويزيون فعاليت مي کند،اما آن چه آييش را از ساير کارگردانان تئاتر متمايز کرده ؛همکاري مکرر او با بازيگراني است که بازيگري را از سينما آغاز کرده يا از طريق پرده نقره اي شناخته شده تصويري مانند رامين ناصرنصير و مائده طهماسبي همکاري کرد در نمايش «پنجره ها»جمعي ازبازيگران تئاتر و سينما را در کنار يکديگر قرارداد.حضور بازيگراني چون علي نصيريان و مريم بوباني درکنار بهاره رهنماکه تا آن زمان تجربه بازيگري تئاتري نداشت و ليلي رشيدي از نکات بارز نمايش پنجره ها بود. خبر اجراي تئاتر «کردگدن»هم با بازي بازيگراني نظير شهاب حسيني ،آتنه فقيه نصيري و صابر ابرکه تجربه تئاتري نداشتند درکنار بازيگر چون مهدي هاشمي که ازتئاتربه سينما آمده بود با واکنش هاي مختلفي روبه رو شد .از ياد نبريم اين نمايش درشرايطي روي صحنه رفت که ازمدتي پيش از آن جريان جذب هنرمندان تئاتر به سينما و البته بازي در تله فيلم ها تعطيلي و تعويق اجراي برخي از تئاترها را موجب شده بود صد البته اين واکنش ها به دليل بازي مهدي هاشمي در اين نمايش نبود که پيشينه تئاتري اش به گروه دانشجويي صاحب نام پياده مي رسيد. بلکه به حضورشهاب حسيني به عنوان يک ستاره سينما بر مي گشت . با اين همه آييش نه تنها ازانتخاب خود دفاع کرد ،که براي کاربعدي اش يعني تله تئاتر «خرده جنايت هاي زن و شوهري »نوشته اريک امانوئل اشميت هم از نيکي کريمي و محمد رضا فروتن دعوت کرد.آييش در صحبت هايش حضور بازيگران در عرصه هاي مختلف را يک ضرورت مي داند وبر آن تاکيد مي کند:«همه ما يک خانواده هستيم و تقسيم بندي اين که چه کسي تلويزيوني است چه کسي سينمايي و چه کسي تئاتري تقسيمي نيست که بخواهيم خودمان را به آن محدودکنيم.»
او حضور بازيگران سينما در تئاتر را موضوعي مي داند که بايد از چند زاويه بررسي شود:«اگر بازيگري براي ايفاي يک نقش مناسب است و خوب از عهده آن بر مي آيد اين که بگوييم سينمايي است يا تئاتري کمي سبک،به نظر مي رسد .به هر حال همه ،هنرمندان يک سرزمين هستيم و درعرصه هاي مختلف فعاليت مي کنيم .اين که بگوييم چون فلان هنرمند بازيگر سينما است و ازپس اجراي تئاتر بر نمي آيد و بعد انتقاد کنيم که فقط به گيشه توجه شده کار درستي نيست .»
آييش مانند بسياري ازاهالي صحنه آن را داراي تقدسي مي داند که هنرمندان ملزم به رعايت آن هستند:«اگربه اين حرمت و تقدس خدشه اي وارد نشود و همان طورکه گفتم بازيگر در نقش خودش درست ظاهر شود طرح اين موضوع بسيارسبک است. يک بازيگربايد توانايي اجرا داشته باشد و با نقش مورد نظر نيز هماهنگ باشد،همچنين از نظراخلاقي نيزبايد خود را با گروه هماهنگ کند.زيرا يک گروه دردوران تمرين و اجرا مانند يک خانواده مي شود.»
زماني که از آييش درباره پررنگ بودن انگيزه هاي مالي که موجب مي شود يک نمايش با حضور بازيگران سينما به صحنه رود مي پرسيم ،مي گويد:«حضور بازيگران و ستاره هاي سينما در تئاتر مي تواند به اقتصاد تئاترکمک کنند.نمايش هاي خودم را مثال مي زنم درچند نمايشي که روي صحنه آورده ام ،نه تنها از مرکزهنرهاي نمايشي سوبسيدي دريافت نکرديم،که توانستيم در آمد کافي را ازگيشه به دست آوريم. بنابراين يکي ازانگيزه هايي که باعث شد از بازيگران سينما درتئاتر استفاده کنم ،مساله گيشه بود و به هيچ عنوان هم از مطرح کردن اين موضوع هراسي ندارم چون اين هنرمندان به دليل توانايي و محبوبيتي که در سينما دارند مي توانند مخاطبان زيادي را به تئاترجذب کنند.ضمن اين که استفاده از هنرمندان توانمندو چهره سينما جرم نيست . سينما برخلاف تئاتر درآمد خوبي از گيشه دارد فروشي که تئاترخيلي نمي تواند به آن اتکا کند و مجبوراست براي جبران آن از مرکز هنرهاي نمايشي کمک بگيرد.دراين ميان چه اشکالي دارد ما تئاترهايي را به صحنه ببريم که نه فقط باري بر دوش مرکز هنرهاي نمايشي نباشد که به آن کمک هم بکند تا مرکز هنرهاي نمايشي اين هزينه را براي به روي صحنه بردن تئاترهايي که توانايي جذب مخاطب ندارند ،هزينه کند؟»
وقتي دليل حضور برخي بازيگران سينما در تئاتررا مي پرسيم مي گويند قصد تازه شدن دارند .نکته اي که آييش هم با آن موافق است ؛بازي در تئاتر مي تواند بازيگر را بار ديگربراي بازي خوب جلوي دوربين آماده کند:«در مورد بعضي از بازيگران نه فقط در ايران بلکه در غرب هم فکر مي کنم احتياج دارند بعد از يک دوره تجربه سينمايي و دوربين روي صحنه بروند. خود من بعد از بازي درچند کار سينمايي نياز دارم روي صحنه بروم تا بتوانم انرژي تازه اي به دست بياورم .»
با اين همه با نظر بسياري از هنرمندان تئاتر که معتقد هستند ،تئاتر عرصه مناسبي براي بازيگران سينما است که بدون هيچ پشتوانه آموزشي وارد و احياناً ستاره شده اند مخالف است و آن را به نوعي تحقير بازيگران سينما مي داند:«برخي از دوستان تئاتري ما به خصوص آن ها که تلاش کرده اند به دنياي سينما و تئاترراه پيدا کنند در مورد دوستاني که از سينما وارد تئاتر مي شوند اين موضوع را مطرح مي کنند که بازيگران سينما به قصد آموزش به تئاتر مي آيند .اين نگاهي تحقيرآميز است و به نظر من اصلاً سالم نيست و پشت آن نوعي خود بزرگ بيني و تحقير کردن است. اصلاً اين گونه نيست،که بازيگران سينما چيزي از بازيگري نمي دانند و صرفاً روي صحنه تئاترمي آيند تاياد بگيرند .اما اين که برخي از بازيگران سينما به ويژه بازيگراني که فعاليت خودشان را ازسينما آغاز کرده اند ،دوست دارند به تئاتربيايند تا روي صحنه چالش داشته باشند بسيارهم خوب است و بي رحمانه است که اما اين گونه آن ها را مورد تحقيرقراردهيم .»آييش در ادامه صحبت هايش بازهم برانتخاب بازيگران سينما تاکيد مي کند :«به هرحال همه بازيگران مي توانند در سينما يا تئاتر با تلويزيون به ايفاي نقش بپردازند اکثر هنرمندان تئاتري در رابطه با مساله گيشه صحبت نمي کنند ولي به نظرمن افراد مشهور و محبوب با خود مخاطب مي آورند و گيشه پررونق مي شود. بازيگراني مشهور مي شوند که در کار خود خوب هستند پس هر کارگرداني به دنبال بازيگر خوب مي گردد. ما مي توانيم از بسياري از هنرپيشه هاي سينما در اجراي آثار تئاتري خود استفاده کنيم .
منبع:نشريه سينماي پويا،شماره20
/ن