همه چيز درباره بني صدر (1)
تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : سایت راسخون
منبع : سایت راسخون
پس از پیروزی هر انقلابی، رهبران انقلابی، باید از عهده رسالت تاریخی خود یعنی سروسامان دادن به روند جاری انقلاب برآیند. از دیدگاه اندیشمندان سیاسی رهبران انقلابی موفق، واجد دو خصلت اساسی هستند. اول زیر سؤال بردن ساختار سیاسی پیشین و سپس ارائه راهكاری عملی برای سازمان دادن به جو انقلابی موجود و الگویی جدید برای ساختار سیاسی تحول یافته. با مروری اجمالی بر تحولات سیاسی دو سال ابتدایی و حیاتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، می توان دو خصلت مذكور را در شیوه رهبری امام خمینی به عنوان رهبر مذهبی و سیاسی انقلاب اسلامی ایران، به خوبی مشاهده كرد. در واقع مدیریت صحیح، تدبر، بهره گیری از نظرات مشورتی بزرگان انقلاب و از همه مهم تر شجاعت بود. ایشان در زمانی كه می بایست با تأسیس نهادها و ارگان های سازمان بخش، از هرج و مرج طبیعی پس از هر انقلابی جلوگیری می كرد، با تأسیس نهادهایی چون شورای انقلاب، كمیته های انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دادگاه های انقلاب و ...، در این جهت اقدام كرد. هنگامی كه می بایست برای تثبیت جمهوری اسلامی ایران بر تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، اصرار می ورزید، در همین راستا عمل كرد. در زمانی كه هر گونه اختلاف و چندگانگی در میان مسئولین كشور، آفتی در راه تحكیم انقلاب اسلامی به شمار می آمد، به محض بروز اختلافات، مسئولین و گروه های سیاسی را اصطلاحاً به «وحدت كلمه» دعوت می نمود. نمونه بنی صدر نیز از جمله مواردی است كه امام خمینی در زمان خاص خود، به بهترین شكل عمل كرد. در جایی كه بنی صدر توانست رأی اول را در انتخابات ریاست جمهوری بدست آورد، حكم او را در بیمارستان تنفیذ كرد و در عین حال به او تذكر داد تا ما بین قبل و بعد از ریاست جمهوری، در اخلاق روحی اش تفاوتی ایجاد نشود. در هنگامی كه بنی صدر، حجت الاسلام سید احمد خمینی را برای پست نخست وزیری برگزید، با این مسأله مخالفت كرد و در نهایت هنگامی كه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی دور شد و مجلس نیز رأی به عدم كفایت سیاسی او داد، بنی صدر را از ریاست جمهوری اسلامی ایران، عزل كرد.
این نگاه منفی و بیم داشتن از اجبار پدر برای یادگیری دروس حوزوی باعث شد كه وی در عرصه فراگیری علوم جدید از خود تقلایی نشان دهد. در كنار این، از مسائل سیاسی هم غافل نبود و كم و بیش در جریان وقایع و رویدادهای روز قرار میگرفت. بنیصدر علاقمند به تحصیل در رشته حقوق دانشگاه تهران بود، اما به دلیل نمره صفر او در زبان خارجه، نتوانست در كنكور شركت كند و ناگزیر به تحصیل در دانشكده معقول و منقول شد. در دوران دانشجویی ابتدا به حزب «زحمتكشان» مظفر بقایی تمایل یافت، اما در جریان كودتای آمریكایی 28 مرداد، جذب جبهه ملی شد. (درس تجربه،ص 57)
ابوالحسن بنیصدر پس از گرفتن لیسانس، كار خود را در مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی احسان نراقی آغاز كرد و در همین ایام با دختر همسایه دوران نوجوانیاش در همدان ازدواج نمود.
در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت 2 بار بازداشت شد و مدت كوتاهی را در زندان گذراند.
ناگفته نماند كه وي از سوی دولت نامشروع اسرائیل برای شرکت در کنگره سازمان جهانی جوانان در حیفا دعوت شد و با پذیرش دعوت و با اجرای سخنرانی و بازدید و دریافت پیشنهاد همکاری از سوی وزارت امور خارجه اسرائیل به ایران بازگشت. پس از مدتی حضور در ایران، برای تکمیل تحصیلات دانشگاهی خود و مراجعه به امیرعباس هویدا، نخستوزیر شاه و قبول وى، سال 1342 عازم فرانسه شد. مطابق آنچه خود در خاطراتش مینویسد، در پاریس بیشتر به کار تحقیق میپرداخت و زندگی بسته و تنهایی داشت و کمتر از خانه خارج میشد.
در آنجا فعالیتهای خود را تحت عنوان جبهه ملی سوم پی گرفت، اما طولی نكشید كه اختلافات شدیدی با كنفدراسیون دانشجویان خارج كشور پیدا شد و بر اثر بروز این درگیریها، ابتدا جبهه ملی سوم و در پی آن كنفدراسیون متلاشی شد. او كه در سالهای اولیه دهه پنجاه از فعالیتهای سیاسی دور افتاده بود و بعضاً به اتفاق دكتر نقیزاده در انگلیس گاهنامه «خبرنامه جبهه ملی» را منتشر میساخت، به مرور به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا نزدیك شد و دور تازهای در حیات سیاسی بنیصدر آغاز شد
زمانی كه حركت انقلابی مردم ایران شدت گرفت، روابط بنیصدر نیز با انقلابیون و پیروان امام نزدیكتر شد، به ویژه اینكه در جریان زندانی شدن آیات طالقانی و منتظری و شهادت آیتالله سعیدی، برخی از مبارزین از جمله محمد منتظری، محمد غرضی، محمدعلی هادی كه آن هنگام در فرانسه حضور داشتند و در كلیسای «سن مری» اعتصاب غذا كرده بودند، نقش فعالی پیدا كرد و به همراه سلامتیان، سودابه سدیفی و احمد غضنفرپور، جنبههای مثبت این حركت اعتراضی را برای فرانسویان و فعالان حقوق بشر تشریح كرد.
به عقیده هاشمی رفسنجانی، در طی این سالها بنیصدر که نزدیکی بیشتری با جبهه ملی احساس میکرد و خود را تئوریسین انقلاب میدانست همواره درگیر رقابت با صادق قطبزاده (که او نیز در پاریس اقامت داشت) بود.
قطبزاده نزدیکی فکری بیشتری با نهضت آزادی ایران داشت و به همین لحاظ بیشتر مورد تائید مبارزین اسلامی بود.
آن موقع صادق قطبزاده به خاطر روابط گسترده در عرصه رسانه، در پاریس معروفیتی پیدا كرده بود و با مبارزین انقلاب و چهرههای ملی و مذهبی ارتباط خوبی داشت، اما هم بنیصدر و هم قطب زاده تاب همكاری و تحمل یكدیگر را نداشتند و آن یكی، دیگری را به صفت كیش شخصیتی متهم میكرد و این ماجرا تا زمان انقلاب اسلامی و حوادث پس از استقرار نظام هم ادامه پیدا كرد.
این اختلافات همچنان باقی بود تا اینكه خبر رسید امام قصد سفر به فرانسه را دارد. این مسئله باعث اختلاف نظر میان نیروهای انقلابی مقیم پاریس شد. بنیصدر با آمدن امام به پاریس به دلایل زیر مخالف بود:
اول اینكه میگفت، ایشان یك مرجع تقلید هستند و اگر بیایند در یك كشور غربی، در بین مذهبیون ایرانی و منطقه جنبه خوبی پیدا نخواهند كرد.
دوم اینكه او نمیخواست امام شاهد اختلافات موجود میان روشنفكران و نیروهای ملی و مذهبی باشد و اصرار داشت كه امام برای اقامت، سوریه را انتخاب كند (هجرت امام از نجف به پاریس به روایت غضنفرپور، خبرگزاری فارس، 22/11/85)
سرانجام امام تصمیم گرفتند به پاریس سفر كنند و در زمان اقامت ایشان در فرانسه، ارتباط برخی از انقلابیون و روشنفكران از جمله بنیصدر با امام بیشتر شد.
بني صدر و قطب زاده در تاریخ ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ با پرواز ایرفرانس به کشور بازگشتند.
مناظره بنیصدر با بابك زهرایی از رهبران گروهی مائوئیستی موسوم به كارگران انقلابی نیز چهره موفقی از او به نمایش گذاشت وكمكم زمینه عضویت او در شورای انقلاب مطرح شد و با قطعی شدن این موضوع، از این پس در بیشتر روزنامهها، عكس و خبر او درج میشد.
وی در این دوران برای بسیاری به عنوان كسی كه ظاهراً برای مشكلات، راه حلی ایدئولوژیك و مبتنی بر اسلام اندیشیده، مطرح بود؛ خصوصا اینكه در آن زمان وی مقالات و كتابهای زیادی را در این زمینه تألیف كرده بود، مانند اقتصاد توحید، كیش شخصیت، صد مقاله پیرامون جمهوری اسلامی و… .
در دوازدهم مرداد 1358 به نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان (تدوین قانون اساسی) انتخاب شد.
دو مورد مهم تضاد و اختلاف وی با روحانیون در جلسه مجلس خبرگان قانون اساسى، چشمگیر و قابل توجه بود: اولین اختلاف دربارة اصل پنجم قانون اساسی بود که مربوط به اصل ولایت فقیه میشد و رهبر را در رأس هرم قدرت حکومت قرار میداد و اختیارات گستردهای را به او محول میکرد. مورد دیگر اصل 115 قانون اساسی بود که به شرایط عمومی و اختصاصی رئیس جمهور مربوط میشد و... بنیصدر خواستار تصویب قوانینی بود که اختیارات گستردهای برای رئیسجمهوری قایل باشد. در یکی از جلسات خبرگان، رئیس جلسه، شهید دکتر بهشتى، اصل مربوط به شرایط رئیسجمهور را به رأی گذاشت. فکر اکثر نمایندگان آن بود که همگان درباره این اصل نظر موافق دارند و بنابراین مخالفتی نخواهد بود، اما پس از اعلام این اصل، با اعتراض بنیصدر روبهرو شدند... علیرغم پافشاریهای بنیصدر در عدم پذیرش شروط فوق و اصرار بر نظرات خود در مورد این اصل، پیشنهادهای او و سایرین به رأی گذاشته شد و به دلیل عدم کسب حداکثر آرا، در اقلیت قرار گرفت و قضیه ختم گردید.
در واقع پس از استعفای دولت موقت ، بحث آمدن یا نیامدن بنی صدر به صحنه انتخابات ریاست جمهوری در مطبوعات وابسته به جریان روشنفكری غربی مطرح شد ، تا زمانی كه ثبت نام نامزدها فرا رسید ، هنوز نامزدی بنی صدر قطعی نبود ، ولی این شیوه تبلیغی وی را در میان توده مردم مطرح ساخته بود .
در تاریخ 4/10/58 كیهان در گمانهزنیهای خود در مورد كاندیداهای احتمالی از بنیصدر، قطبزاده، بازرگان و غلامحسین صدیق (از نیروهای جبهه ملی) به عنوان داوطلبان شركت در انتخابات ریاست جمهوری نام برد.
ابوالحسن بنیصدر وزیر اقتصاد و دارایی نیز در همین ایام به صورت تلویحی اعلام كرد كه ظرف چند روز آینده، رسماً دست به فعالیت انتخاباتی خواهد زد.
بنی صدر در یك شگرد تبلیغاتی سعی كرد كه محبوبیت حضرت امام را به نفع خود مصادره كند ، تلویزیون بنی صدر را در حالی نشان داد كه برای دیدار حضرت امام می رود ، خبرنگار از او پرسید : " آیا برای ریاست جمهوری ثبت نام می كنید ؟ " وی پاسخ داد : " هنوز معلوم نیست ."
بنی صدر وارد بیت حضرت امام در جماران شد ، پس از خروج از بیت حضرت امام همان خبرنگار پرسید : " آیا برای ثبت نام تصمیم گرفته اید ؟ " و بنی صدر در پاسخ گفت : " آری ، قطعاً ثبت نام خواهم كرد ! "
وی با این شگرد تبلیغاتی چنین وانمود كرد كه حضرت امام به او امر كرده است تا برای انتخابات ثبت نام نماید !
بنی صدر كه از ماهها پیش خود را برای ریاست جمهوری آماده كرده بود ، ناگهان وارد صحنه شد و با ژست های متنوع ، دهها نوع تصویر و پوستر روشنفكرانه ای پخش كرد ، كاروان های تبلیغاتی به راه انداخت .
سر انجام با داغ شدن بازار شعارهای انتخاباتی ، بنیصدر مهمترین برنامههای خود را وحدت ملی، بازسازی اقتصاد، امنیت و معنویت برشمرد.
شگردهای تبلیغاتی به شیوه غرب را به كار گرفت و با تخریب شخصیت جدی ترین رقیب خود جلال الدین فارسی توانست گوی سبقت را از رقبا برباید
در 25/10/58 احتمال كنارهگیری جلال الدین فارسی به خاطر شبهه قانون اساسی و ایرانی الاصل نبودن او مطرح شد. این مسئله حزب جمهوری را با وضعیت دشواری مواجه ساخت. از طرفی میدیدند كه رقیب اصلی انتخاباتی آنان یعنی بنیصدر از حمایت گسترده ای برخوردار است و از سوی دیگر فكر نمیكردند بتوانند جایگزین مناسبی را برای فارسی انتخاب كنند.
سرانجام انتخابات برگزار شد. بنیصدر در پنج بهمن 58 به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. او با یازده میلیون رأی از میان چهارده میلیون شركت كننده در انتخابات واجد اكثریت آرا شد .او دراین انتخابات، ۷۶ درصد آرا را کسب کرد. رقبای وی در این انتخابات آقایان حسن حبیبی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر، صادق قطبزاده، کاظم سامی، محمد مکری، حسن غفوریفرد و حسن آیت بودند و تعداد آرای این افراد مجموعا بیست و سه درصد آرای باقیمانده را تشکیل میداد.
امام خميني در مراسم تنفيذ فرمودند:
" من یك كلمه به آقای بنی صدر تذكر می دهم ، این كلمه تذكر برای همه است ، حب الدنیا رأس كل خطیئة هر مقامی كه برای بشر حاصل می شود چه مقام های معنوی و چه مقام های مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است .
توجه داشته باشند همه كسانی كه برای بشر خدمت می كنند ، كسانی كه دارای مقامی هستند و دارای پستی هستند ، مقام آنها را مغرور نكند ، مقام رفتنی است و انسان در وجود خدای تبارك و تعالی ماندنی است .
من از آقای بنی صدر می خواهم كه ما بین قبل از ریاست جمهوری و بعد از ریاست جمهوری در اخلاق روحی شان تفاوتی نباشد ، تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است و من از همه كسانی كه در مقامی هستند چه مقام های كشوری و چه مقام های لشكری می خواهم به مقامات خودشان مغرور نباشند و در راه اعتلای اسلام و اعتلای ملت مسلمان و اعتلای كشور ایران كوشا باشند .
این طور نباشد كه به واسطه تقدم و تأخر یك نفر یا چند نفر موقتاً اسباب این بشود كه كناره گیری كنند و یا خدای نخواسته مخالفت و كار شكنی ، از خداوند تعالی مسألت می كنم همه ما را به خدا و به راه راست هدایت كند و از گرایش به شرق و غرب حفظ كند و از خوف از ابرقدرت ها حفظ كند ."
صحیفه نور ، ج 11 ، ص 257
سپس با نصایح حساب شده ای ، حكم ریاست جمهوری بنی صدر را تنفیذ كردند ، اما این حكم را به عدم تخلف بنی صدر از احكام اسلام و تبعیت از قانون اساسی ، مشروط كردند :
" بر اساس آن كه ملت شریف ایران با اكثریت قاطع جناب آقای دكتر سید ابوالحسن بنی صدر را به ریاست جمهوری كشور جمهوری اسلامی ایران برگزیده اند و بر حسب آن كه مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع الشرایط باشد ، اینجانب به موجب این حكم رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم ، لكن تنفیذ و نصب اینجانب و رأی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احكام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسی ایران ..... "
پس از تنفیذ حكم ریاست جمهوری بنی صدر وی و دوستانش كه در دفتر هماهنگی های مردمی با رئیس جمهور فعالیت می كردند در یك تبلیغات گسترده چنین وانمود كردند كه نیروهای اصولگرا و مذهبی به ویژه آنها كه در كنار حضرت امام مشغول به خدمت هستند ، نمی گذارند رئیس جمهور شعارهای خود را جامعه عمل بپوشاند !
حضرت امام برای گرفتن بهانه از دست آنها ، طي حكمي جانشینی فرماندهی كل قوا را نیز به بنی صدر واگذار كرد تا دیگر هیچ عذری باقی نماند.
در این حكم آمده است :
" جناب آقای بنی صدر رئیس جمهوری ایران ! در این مرحله حساس كه احتیاج به تمركز قوا بیشتر از هر مرحله است ، جنابعالی به نمایندگی این جانب به سمت فرماندهی كل نیروهای مسلح به ترتیبی كه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین كرده است منصوب می شوید ، امید است كه با شایستگی كه جنابعالی دارید امور كشوری و لشكری و قوای مسلح به نحو شایسته با موازین اسلامی جریان پیدا كند ."
صحیفه نور ، ج 11 ، ص 260
حضرت امام(ره) برای حفظ اصل نظام و جلوگیری از هرگونه تشتت و التهاب در كشور كه مقتضای زمان جنگ بود و برای جذب بنی صدر در حد امكان و در راستای سیاست مدارا و مماشات با وی بارها از بنی صدر به عنوان رئیس جمهور تعریف و تمجید می كردند .
ولی عمده تعریف های امام(ره) راجع به بنی صدر تعریف از شخصیت او نبود ، مثلاً امام(ره) می فرمودند :
" امروز شما هر یك از اینهایی كه متصدی در كارها هستند ، وقتی ملاحظه می كنید می بینید كه از همین خود مردم هستند ، رئیس جمهور یك شخص است ، پسر بنی صدر همدانی * یك ملای همدانی ، حالا هم كه هست ، از آن یال و كوپال دارها نیست و از خود مردم است ."
در این تعریف امام(ره) تنها به این كه بنی صدر از مردم است و پدرش ملای همدانی است بسنده كرده اند ، در جایی دیگری در مقام مقایسه زندگی رئیس جمهور ما با طاغوت می فرمایند :
" چند ساعت كه آن اعلیحضرت قدرت می خواستند در یك شهرستانی بروند ، برایشان یك دستگاه های عظیم با پول همین ملت درست كردند كه آقا می خواهد چند ساعت در سال تشریف ببرند در آنجا ، حالا آقای بنی صدر هم همان طور است ؟ " صحیفه نور ، ج 14 ، ص 82
همچنین از بنی صدر چنین تعریف می كنند :
" الان رئیس جمهور كه در رأس واقع شده است در هر مجلسی كه او را دعوت كنند می رود ، در هر شهری كه از او تقاضا كنند می رود و مردم را ارشاد می كند ، بدون این كه یك ذره خوف در دل او باشد ، برای این كه ملت را از خودش می داند و ملت هم او را از خودش می داند ، برادر هستند ، رئیس جمهور با ادنی شخصی كه در ایران زندگی می كند برادر است و مردم هم برادرند و پشتیبانی می كنند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 1
در جای دیگر می فرمایند : " رئیس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به این ملت هستند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 18
امام(ره) به نیروهای تحت امر بنی صدر می فرمایند :
" فرض كنید كه آقای رئیس جمهور را من قرار دادم برای این كه رئیس كل قوا باشد و آن چیزی را كه من قرار دادم اگر چنانچه با آن موافقت بكنید موافقت با من است و من خودم مستقیماً نمی توانم در همه امور دخالت بكنم ، من باید بالاخره اشخاص را قرار بدهم و یك نظمی ایجاد بشود ."
صحیفه نور ، ج 12 ، ص 151
با اینگونه تعریف ها و تمجیدها از بنی صدر كه در راستای جذب وی و مدارا و مماشات با او و برقراری نظم از سوی امام(ره) صورت می گرفت برخی آن را تأیید و حمایت از بنی صدر می دانستند و از آن سوء استفاده كرده و در روزنامه هایشان چنین وانمود می كردند كه امام(ره) طرفدار بنی صدر است .
مدارا و مماشات امام(ره) با بنی صدر تا آنجا ادامه یافت كه شهید دكتر بهشتی طی نامه ای كه بعدها انتشار یافت به امام(ره) نوشت :
" به خدا سوگند كه تحمل این وضع برای این فرزندتان بسی دشوار است كه چهره افسرده اینها را ببینم و ندای یاللمسلمین آنها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد كه صبر كنید ، من صبر می كنم .... در ماه های اخیر صدای پای آمریكای توطئه گر و همدستان و هم داستانان او گسترده تر از پیش شنیده می شود ." هفته نامه پرتو سخن ، 24 شهریور 78 ، ص 4
بنیصدر از همان ابتدا، مستقیم و غیر مستقیم با حضرت امام خمینی(ره) و یاران و طرفدار امام، خط امام و عناصر خدوم و مبارزان حزباللهی به مخالفت برخاست و مغرور از آرای مردم به کمک دوستان همفکر و طرفداران خود كه هیچ کدام از آنها سابقه خوب و سالمی نداشتند، بلکه با انقلاب اسلامی مخالف بودند، توطئهها و کوبیدن شخصیتهای اسلامی و انقلابی را علیه انقلاب اسلامی و امام و مردم آغاز کردند؛ مانند: «درگیری با حزب جمهوری اسلامی و شهید مظلوم آیتالله بهشتی و یارانش؛ درگیری با شهید رجائى نخستوزیر پیرامون مسئله تعهد و تخصص و ایجاد مشکل در راه اداره امور نخستوزیری و اجرای مرتب برنامهها و امور کشور؛ تلاش برای ایجاد درگیری و اختلاف بین نیروهای ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شرایطی که رژیم عراق به کشور حمله کرده بود.»
شعارهای او قبل و بعد از انتخاب شدن تفاوت پیدا کرد. چرا که در جلب آرای مردم و فریب آنها و حتی عدهای از شخصیتها و بعضی از گروهها تمام توان خود را بهکار برد. بنیصدر کمک به آمریکا را هم فراموش نکرد، بلکه خدمت بزرگی به آمریکای انجام داد؛ او دستور بمباران هلیکوپترهای سالم بهجا مانده در طبس که با اقرار رادیو آمریکا، حاوی اسناد با ارزش بود را صادر کرد.
در آستانه برگزاری نخستین دوره انتخابات مجلس، گروههای سیاسی با شور و هیجان وارد عرصه شدند و از همان ابتدا مشخص بود كه رقابت اصلی میان حزب جمهوری اسلامی و دفتر همكاریهای مردم با رئیسجمهور خواهد بود.
بنیصدر بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به منظور تجدید این موفقیت، اقدامات چندی را برای جلب توجه مردم و كسب آرای آنان برای انتخابات و راهیابی نامزدهای مورد حمایت خود به مجلس آغاز كرد كه تأسیس دفتر همكاریهای مردم با رئیسجمهوری از جمله این اقدامات بود.
به هر حال، انتخابات برگزار و حزب جمهوری اسلامی در تهران و دیگر شهرستانها موفق به كسب اكثریت آرا شده بود. این مساله نارضایتی رئیسجمهور و سازمان مجاهدین خلق و ملیگراها را در پی داشت.
" آقای رئیس جمهور افرادی كه به درد جامعه اسلامی ما بخورد به درد مكتب ما بخورد باید تهیه كند ، معرفی كند ، یعنی نخست وزیر را كه او تهیه می كند باید شخصی باشد كه همه آن صفاتی كه من گفته ام در او باشد ، كه در رأس همه صفات مكتبی بودم است ، فكر بكند ، فكر مكتب اسلام ، در صدد باشد كه اسلام را تقویت بكند ، در صدد باشد كه احكام اسلام را پیاده بكند ، نه در صدد باشد كه ملیت را احیا بكند ." صحیفه نور ، ج 12 ، ص 273
بنیصدر در اقدام بعدی، مصطفی میرسلیم، سرپرست شهربانی كل كشور و از اعضای حزب جمهوری اسلامی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی كرد كه به رغم حدس و گمانهای اولیه مبنی بر موافقت اكثریت نمایندگان مجلس با میرسلیم، او هم موفق به كسب آرای لازم نشد.علیاكبر ولایتی دیگر نامزد پیشنهادی بنیصدر برای تصدی نخستوزیری بود كه او نیز موفق به جلب نظر مجلس نشد.
" آقای رئیس جمهور نخست وزیری معرفی می كند ، شخصی باشد مكتبی و در صدد باشد كه احكام اسلام را پیاده بكند نه در صدد این باشد كه ملیت را احیا بكند ، آنهایی كه می گویند ما ملیت را می خواهیم احیا بكنیم ، آنها مقابل اسلام ایستاده اند ، اسلام آمده است كه این حرف های نامربوط را از بین ببرد ، افراد ملی به درد ما نمی خورند ، افراد مسلم به درد ما می خورند ، اسلام با ملیت مخالف است ، معنی ملیت این است كه ما ملت را می خواهیم و ملیت را می خواهیم و اسلام را ." صحیفه نور ، ج 12 ، ص 273
" ما از این ملی ها هیچی ندیدیم جز خرابكاری ، اگر یك نفرشان آدمی بود كه اسلامی بود كه صحیح بود ما ندیدیم چیزی از اینها ، همه ما اسلامی پیش برویم با برنامه اسلامی پیش برویم ، پیروزی ما مرهون اسلام است نه مرهون من است ، نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه ای ، مرهون اسلام است ."
صحیفه نور ، ج 12 ، ص 118
در نهایت تصمیمگرفته شد تا كمیته منتخب نمایندگان و شورای انقلاب و رئیسجمهور برای تعیین نامزد نخست وزیر اقدام كنند و این كمیته در مورد محمدعلی رجایی به توافق رسید. از همان ابتدا بنیصدر با انتخاب وی به عنوان نامزد پیشنهادی برای نخستوزیر موافق نبود و حتی به رجایی لقب «خشك سر» داد.
جالب اینجاست كه به رغم عدم عضویت محمدعلی رجایی در حزب جمهوری اسلامی، وی با آرای نسبتاً بالایی در مجلس موفق به كسب رأی اعتماد شد.
در این مقطع بنی صدر تلاش كرد تا ضمن در دست زمام امور و بی اثر كردن حرف نخست وزیر، دلائل ناكارآمدی سیاسی و اقتصادی را متوجه كابینه محمد علی رجایی كند و از سوی دیگر در جبهههای جنگ از نیروهای بسیجی و سپاهی كه جزو منتقدان فرماندهی او در جنگ بودند سلب اختیار كند.
او نسبت به شهید رجایی كه نخست وزیرش بود همواره بی مهری می كرد و در هر فرصتی وی را تحمیلی ، ناكارآمد و بیسواد معرفی می نمود و روزنامه های تحت امر وی نیز موج تبلیغاتی به راه می انداختند .
بنی صدر تا آنجا پیش رفت كه طی نامه ای به حضرت امام(ره) درباره تغییر ناپذیر بودن شهید رجایی و هیئت وزیران در برابر سیاست های خود اعتراض كرد و در پایان از امام(ره) نظر خواهی می كند تا طبق نظر ایشان رفتار نماید .
اما در پاسخ نوشتند :
" این جانب دخالتی در امور نمی كنم ، موازین همان بود كه كراراً گفته ام و سفارش من آن است كه آقایان تفاهم كنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 55
درباره معرفی كابینه نیز امام(ره) رهنمود می دادند :
" آن اشخاصی كه انقلابی نیستند باید در رأس وزارت خانه نباشند و آقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نكند و اگر كرد مجلس رد كند و هیچ اعتنا نكند ، الا این كه وزیری كارآمد باشد ، اسلامی باشد ، مسامحه كار نباشد ، انقلابی باشد .... اگر بنا باشد این طوری باشد باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم ، عزای همه مسائل را بگیریم ."
صحیفه نور ، ج 12 ، ص 256
" آقای بنی صدر باید امثال اینها (ملي ها) را معرفی به مجلس نكند و اگر كرد مجلس رد بكند و هیچ اعتنا نكند الا این كه وزیری باشد كه كارآمد باشد ، اسلامی باشد .... اگر بنا باشد این طوری باشد باید عزای اصل جمهوری را بگیریم ، عزای اصل همه مسائل را بگیریم ، آقایان سر یك ملی شدن چیز امروز دیدید كه التماس می كنند كه بگذارید یك قدری بگذرد ، یك قدری ببینیم ملی چطور است ، ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم ؟
من نمی خواهم بگویم كه در زمان ملیت در زمان آن كسی كه این همه از آن تعریف می كنند چه سیلی به ما زد آن آدم ، من نمی خواهم بگویم كه طلبه های مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان ، همان طور كه در زمان پهلوی بستند كه من و آقای حائری بالای سر این جوان هایی كه از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند رفتیم و اطباء جرأت نمی كردند بنویسند این زخمی شده است.
بروند كنار اینها ، بروند گم بشوند اینها ، اینها منحل باید باشند ، ما نمی توانیم تحمل كنیم به این كه هر كس هر جوری دلش می خواهد ، خیر ، من دلم می خواهد كه حالا دموكرات باشد ، من دلم می خواهد كه ملی باشد ، من دلم می خواهد كه ملی و اسلامی باشد ، ما از اینها ضربه دیده ایم ، ما اسلام را می خواهیم ، غیر از اسلام نمی خواهیم ."
صحیفه نور ، ج 12 ، ص 256
به هر حال چرخ اجرایی اداره كشور به كندی در حال چرخش بود و نمایندگان مجلس برای اینكه روند امور برای پیشبرد اهداف كابینه دولت تسهیل شود، تصویب لایحه دوفوریتی تعیین سرپرست برای سه وزارتخانه امور اقتصادی و دارایی، امور خارجه و بازرگانی را در دستور كار قرار دادند. اما بنیصدریون در مجلس به تكاپو افتادند تا بر سر تصویب چنین لایحهای مانعتراشی كنند و به همین عده ای صحن علنی مجلس را ترك كردند كه البته این تلاش ناكام ماند.
***
نبايد از قلم بيفتد كه بني صدر با نخست وزيرش مشكلات بنياديني داشت. کتاب مکاتبات شهید رجایی و بنی صدر توسط کیومرث صابری (گل آقا) در شهریور 1360 برای اولین بار منتشر شد. کیومرث صابری از نزدیکان شهید رجایی بود و خاطرات زیادی از این شهید بزرگوار داشت. به نظر کیومرث صابری، بنی صدر دارای بینشی متفاوت با شهید رجایی بود و به همین دلیل، نمی توانست با دولت شهید رجایی کنار بیاید. در اینجا دو نامه از اين كتاب که نشاندهنده نگرش های متفاوت بنی صدر و شهید رجایی است را با هم می خوانیم:
شماره 2904/م ن
تاریخ 16/1/60
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای بنیصدر رئیس جمهور و فرمانده كل قوا
دفتر ریاست جمهوری از تاریخ 12/3/1359 بیست دستگاه اتومبیل از اموال بنیاد مستضعفان را برای مدت 3 روز به عاریت گرفته است تا در پذیرایی میهمانان خارجی مورد استفاده قرار داده و سه روز بعد به بنیاد مسترد دارد. بنیاد نیز به قصد همكاری با دفتر ریاست جمهوری، در اسرع وقت نسبت به تحویل اتومبیلها كه قیمت آنها به گفته مسئولان بنیاد بالغ بر 72 میلیون تومان میباشد اقدام كرده است.
اینك كه این نامه را به شما مینویسم، سرنوشت این 20 دستگاه اتومبیل معلوم نیست و آن سه روز به بیش از ده ماه به طول انجامیده است! در این مدت ده ماه بنیاد مستضعفان مكاتبات زیادی در زمینه استرداد اتومبیلهای تحویلی، با دفتر شما انجام داده است و تعجبآور است كه دفتر شما حتی از دادن پاسخ به نامههای بنیاد مستضعفان نیز خودداری كرده است!
اینك مسئولان بنیاد از اینجانب سؤال میكنند كه وقتی دفتر ریاست جمهوری با بنیاد چنین رفتاری دارد و نه تنها از استرداد اموال بنیاد مستضعفان امتناع میكند، بلكه حتی به نامههای بنیاد هم وقعی نمیگذارد و پاسخی نمیدهد، از دیگران چه انتظاری میتوان داشت؟
انتظاری میتوان داشت؟
ذكر این نكته در پایان نامه شاید لازم باشد كه یكی از طرق تهیه امكانات برای مستضعفان، فروش همین داراییهای بنیاد است. انتظار دارد ضمن صدور دستور لازم به دفتر ریاست جمهوری در زمینه استرداد اتومبیلها یا قیمت آنها به بنیاد مستضعفان، به مسئولان دفتر خود خاطر نشان فرمائید كه در ارتباط با نهادها و سازمانها، جانب انصاف و اصول را مراعات فرمایند .
محمدعلی رجائی
نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران
نامه دوم: دو نگرش درباره فرهنگ
هیأت دولت در تاریخ نوزدهم آبان ماه 1359 طی تصویبنامهای به وزارت ارشاد اجازه داد كه 27 نفر كارمند استخدام كند .
بنیصدر ضمن مخالفت با این تصویبنامه، چنین نظر داد كه وزارت ارشاد از كارمندان آماده به خدمت و مازاد بر احتیاج استفاده كند.
نظر شهید رجایی در ذیل نامه بنیصدر، خواندنی و آموزنده است:
آقای محمدعلی رجائی نخستوزیر
در مورد تصویبنامه مورخ 19/8/59 موضوع اجازه استخدام بیست و هفت نفر كارمند برای وزارت ارشاد ملی بطوری كه در نامه شماره 18184 تذكر داده شد مقتضی است در این قبیل موارد از كارمندان آماده به خدمت و مازاد بر احتیاج كه اسامی آنان از طرف سازمان امور اداری و استخدامی كشور به سازمانهای دولتی اعلام گردیده است استفاده نمایند .
رئیس جمهور
ابوالحسن بنیصدر
27/10
ارشاد یك سازمان تبلیغات اسلامی است . كارمند زائد یا آماده به خدمت به چه كارش میآید .
رجائی
5/11
***
امام(ره) می دانستند كه بیشتر این اطرافیان بنی صدر هستند كه او را تحریك می كنند ، اگر خودش بود و خودش ممكن بود بتوان با او كنار آمد ، لذا همواره بنی صدر را نصیحت می كردند كه از اطرافیانش فاصله بگیرد .
امام(ره) پس از عزل بنی صدر فرمودند :
" خدا می داند كه من مكرر به این گفتم كه آقا اینها تو را تباه می كنند ، این گرگ هایی كه دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند ، تو را از بین می برند ، گوش نكرد ، هی قسم خورد كه اینها فداكار هستند ، اینها مردم كذا هستند ، ( یعنی آنهایی كه دور و بر او هستند )
خوب من می دانستم كه این جور نیستند ، یك دسته ای كه می روند توی وزارت خانه دزدی می كنند ، آن را تأییدش می كند ، خوب معلوم می شود دزدی را شما گفتید ، این قدر عقل شان ناقص است این را تأیید می كردند ."
صحیفه نور ، ج 15 ، ص 68 و 69
منابع تحقیق :
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سایت فرهیختگان
پايگاه حوزه
خبرگزاری فارس
دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران
ویکیپدیا
jahannews.com
كتب:
مکاتبات شهید رجایی و بنی صدر
غائله چهاردهم اسفد 1359، ظهور و سقوط ضد انقلاب، تهران، دادگستری جمهوری اسلامی ایران، 1364.
فاطمه حیدریان، بن بست غرور، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.
قاسم روان بخش، بازخوانی پرونده یك رئیس جمهور، قم، دفتر جریانشناسی تاریخ معاصر، 1382. یحیی فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، جلد اول، تهران، نشر عروج، 1384.
مسعود رضوی، هاشمی و انقلاب، تهران، انتشارات همشهری، 1376.
محمد جواد مظفر، اولین رئیس جمهور، تهران، انتشارات كویر، 1378.
اكبر خوشزاد، مجلس شورای اسلامی دوره اول، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.
صحیفه نور
ادامه دارد...
تولد و دوران جواني
این نگاه منفی و بیم داشتن از اجبار پدر برای یادگیری دروس حوزوی باعث شد كه وی در عرصه فراگیری علوم جدید از خود تقلایی نشان دهد. در كنار این، از مسائل سیاسی هم غافل نبود و كم و بیش در جریان وقایع و رویدادهای روز قرار میگرفت. بنیصدر علاقمند به تحصیل در رشته حقوق دانشگاه تهران بود، اما به دلیل نمره صفر او در زبان خارجه، نتوانست در كنكور شركت كند و ناگزیر به تحصیل در دانشكده معقول و منقول شد. در دوران دانشجویی ابتدا به حزب «زحمتكشان» مظفر بقایی تمایل یافت، اما در جریان كودتای آمریكایی 28 مرداد، جذب جبهه ملی شد. (درس تجربه،ص 57)
ابوالحسن بنیصدر پس از گرفتن لیسانس، كار خود را در مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی احسان نراقی آغاز كرد و در همین ایام با دختر همسایه دوران نوجوانیاش در همدان ازدواج نمود.
در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت 2 بار بازداشت شد و مدت كوتاهی را در زندان گذراند.
ناگفته نماند كه وي از سوی دولت نامشروع اسرائیل برای شرکت در کنگره سازمان جهانی جوانان در حیفا دعوت شد و با پذیرش دعوت و با اجرای سخنرانی و بازدید و دریافت پیشنهاد همکاری از سوی وزارت امور خارجه اسرائیل به ایران بازگشت. پس از مدتی حضور در ایران، برای تکمیل تحصیلات دانشگاهی خود و مراجعه به امیرعباس هویدا، نخستوزیر شاه و قبول وى، سال 1342 عازم فرانسه شد. مطابق آنچه خود در خاطراتش مینویسد، در پاریس بیشتر به کار تحقیق میپرداخت و زندگی بسته و تنهایی داشت و کمتر از خانه خارج میشد.
در آنجا فعالیتهای خود را تحت عنوان جبهه ملی سوم پی گرفت، اما طولی نكشید كه اختلافات شدیدی با كنفدراسیون دانشجویان خارج كشور پیدا شد و بر اثر بروز این درگیریها، ابتدا جبهه ملی سوم و در پی آن كنفدراسیون متلاشی شد. او كه در سالهای اولیه دهه پنجاه از فعالیتهای سیاسی دور افتاده بود و بعضاً به اتفاق دكتر نقیزاده در انگلیس گاهنامه «خبرنامه جبهه ملی» را منتشر میساخت، به مرور به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا نزدیك شد و دور تازهای در حیات سیاسی بنیصدر آغاز شد
بني صدر در دوران اوج انقلاب
زمانی كه حركت انقلابی مردم ایران شدت گرفت، روابط بنیصدر نیز با انقلابیون و پیروان امام نزدیكتر شد، به ویژه اینكه در جریان زندانی شدن آیات طالقانی و منتظری و شهادت آیتالله سعیدی، برخی از مبارزین از جمله محمد منتظری، محمد غرضی، محمدعلی هادی كه آن هنگام در فرانسه حضور داشتند و در كلیسای «سن مری» اعتصاب غذا كرده بودند، نقش فعالی پیدا كرد و به همراه سلامتیان، سودابه سدیفی و احمد غضنفرپور، جنبههای مثبت این حركت اعتراضی را برای فرانسویان و فعالان حقوق بشر تشریح كرد.
به عقیده هاشمی رفسنجانی، در طی این سالها بنیصدر که نزدیکی بیشتری با جبهه ملی احساس میکرد و خود را تئوریسین انقلاب میدانست همواره درگیر رقابت با صادق قطبزاده (که او نیز در پاریس اقامت داشت) بود.
قطبزاده نزدیکی فکری بیشتری با نهضت آزادی ایران داشت و به همین لحاظ بیشتر مورد تائید مبارزین اسلامی بود.
آن موقع صادق قطبزاده به خاطر روابط گسترده در عرصه رسانه، در پاریس معروفیتی پیدا كرده بود و با مبارزین انقلاب و چهرههای ملی و مذهبی ارتباط خوبی داشت، اما هم بنیصدر و هم قطب زاده تاب همكاری و تحمل یكدیگر را نداشتند و آن یكی، دیگری را به صفت كیش شخصیتی متهم میكرد و این ماجرا تا زمان انقلاب اسلامی و حوادث پس از استقرار نظام هم ادامه پیدا كرد.
این اختلافات همچنان باقی بود تا اینكه خبر رسید امام قصد سفر به فرانسه را دارد. این مسئله باعث اختلاف نظر میان نیروهای انقلابی مقیم پاریس شد. بنیصدر با آمدن امام به پاریس به دلایل زیر مخالف بود:
اول اینكه میگفت، ایشان یك مرجع تقلید هستند و اگر بیایند در یك كشور غربی، در بین مذهبیون ایرانی و منطقه جنبه خوبی پیدا نخواهند كرد.
دوم اینكه او نمیخواست امام شاهد اختلافات موجود میان روشنفكران و نیروهای ملی و مذهبی باشد و اصرار داشت كه امام برای اقامت، سوریه را انتخاب كند (هجرت امام از نجف به پاریس به روایت غضنفرپور، خبرگزاری فارس، 22/11/85)
سرانجام امام تصمیم گرفتند به پاریس سفر كنند و در زمان اقامت ایشان در فرانسه، ارتباط برخی از انقلابیون و روشنفكران از جمله بنیصدر با امام بیشتر شد.
بني صدر و قطب زاده در تاریخ ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ با پرواز ایرفرانس به کشور بازگشتند.
ابتداي دوران انقلاب
مناظره بنیصدر با بابك زهرایی از رهبران گروهی مائوئیستی موسوم به كارگران انقلابی نیز چهره موفقی از او به نمایش گذاشت وكمكم زمینه عضویت او در شورای انقلاب مطرح شد و با قطعی شدن این موضوع، از این پس در بیشتر روزنامهها، عكس و خبر او درج میشد.
وی در این دوران برای بسیاری به عنوان كسی كه ظاهراً برای مشكلات، راه حلی ایدئولوژیك و مبتنی بر اسلام اندیشیده، مطرح بود؛ خصوصا اینكه در آن زمان وی مقالات و كتابهای زیادی را در این زمینه تألیف كرده بود، مانند اقتصاد توحید، كیش شخصیت، صد مقاله پیرامون جمهوری اسلامی و… .
در دوازدهم مرداد 1358 به نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان (تدوین قانون اساسی) انتخاب شد.
دو مورد مهم تضاد و اختلاف وی با روحانیون در جلسه مجلس خبرگان قانون اساسى، چشمگیر و قابل توجه بود: اولین اختلاف دربارة اصل پنجم قانون اساسی بود که مربوط به اصل ولایت فقیه میشد و رهبر را در رأس هرم قدرت حکومت قرار میداد و اختیارات گستردهای را به او محول میکرد. مورد دیگر اصل 115 قانون اساسی بود که به شرایط عمومی و اختصاصی رئیس جمهور مربوط میشد و... بنیصدر خواستار تصویب قوانینی بود که اختیارات گستردهای برای رئیسجمهوری قایل باشد. در یکی از جلسات خبرگان، رئیس جلسه، شهید دکتر بهشتى، اصل مربوط به شرایط رئیسجمهور را به رأی گذاشت. فکر اکثر نمایندگان آن بود که همگان درباره این اصل نظر موافق دارند و بنابراین مخالفتی نخواهد بود، اما پس از اعلام این اصل، با اعتراض بنیصدر روبهرو شدند... علیرغم پافشاریهای بنیصدر در عدم پذیرش شروط فوق و اصرار بر نظرات خود در مورد این اصل، پیشنهادهای او و سایرین به رأی گذاشته شد و به دلیل عدم کسب حداکثر آرا، در اقلیت قرار گرفت و قضیه ختم گردید.
انتخابات رياست جمهوري
در واقع پس از استعفای دولت موقت ، بحث آمدن یا نیامدن بنی صدر به صحنه انتخابات ریاست جمهوری در مطبوعات وابسته به جریان روشنفكری غربی مطرح شد ، تا زمانی كه ثبت نام نامزدها فرا رسید ، هنوز نامزدی بنی صدر قطعی نبود ، ولی این شیوه تبلیغی وی را در میان توده مردم مطرح ساخته بود .
در تاریخ 4/10/58 كیهان در گمانهزنیهای خود در مورد كاندیداهای احتمالی از بنیصدر، قطبزاده، بازرگان و غلامحسین صدیق (از نیروهای جبهه ملی) به عنوان داوطلبان شركت در انتخابات ریاست جمهوری نام برد.
ابوالحسن بنیصدر وزیر اقتصاد و دارایی نیز در همین ایام به صورت تلویحی اعلام كرد كه ظرف چند روز آینده، رسماً دست به فعالیت انتخاباتی خواهد زد.
بنی صدر در یك شگرد تبلیغاتی سعی كرد كه محبوبیت حضرت امام را به نفع خود مصادره كند ، تلویزیون بنی صدر را در حالی نشان داد كه برای دیدار حضرت امام می رود ، خبرنگار از او پرسید : " آیا برای ریاست جمهوری ثبت نام می كنید ؟ " وی پاسخ داد : " هنوز معلوم نیست ."
بنی صدر وارد بیت حضرت امام در جماران شد ، پس از خروج از بیت حضرت امام همان خبرنگار پرسید : " آیا برای ثبت نام تصمیم گرفته اید ؟ " و بنی صدر در پاسخ گفت : " آری ، قطعاً ثبت نام خواهم كرد ! "
وی با این شگرد تبلیغاتی چنین وانمود كرد كه حضرت امام به او امر كرده است تا برای انتخابات ثبت نام نماید !
بنی صدر كه از ماهها پیش خود را برای ریاست جمهوری آماده كرده بود ، ناگهان وارد صحنه شد و با ژست های متنوع ، دهها نوع تصویر و پوستر روشنفكرانه ای پخش كرد ، كاروان های تبلیغاتی به راه انداخت .
سر انجام با داغ شدن بازار شعارهای انتخاباتی ، بنیصدر مهمترین برنامههای خود را وحدت ملی، بازسازی اقتصاد، امنیت و معنویت برشمرد.
شگردهای تبلیغاتی به شیوه غرب را به كار گرفت و با تخریب شخصیت جدی ترین رقیب خود جلال الدین فارسی توانست گوی سبقت را از رقبا برباید
در 25/10/58 احتمال كنارهگیری جلال الدین فارسی به خاطر شبهه قانون اساسی و ایرانی الاصل نبودن او مطرح شد. این مسئله حزب جمهوری را با وضعیت دشواری مواجه ساخت. از طرفی میدیدند كه رقیب اصلی انتخاباتی آنان یعنی بنیصدر از حمایت گسترده ای برخوردار است و از سوی دیگر فكر نمیكردند بتوانند جایگزین مناسبی را برای فارسی انتخاب كنند.
سرانجام انتخابات برگزار شد. بنیصدر در پنج بهمن 58 به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. او با یازده میلیون رأی از میان چهارده میلیون شركت كننده در انتخابات واجد اكثریت آرا شد .او دراین انتخابات، ۷۶ درصد آرا را کسب کرد. رقبای وی در این انتخابات آقایان حسن حبیبی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر، صادق قطبزاده، کاظم سامی، محمد مکری، حسن غفوریفرد و حسن آیت بودند و تعداد آرای این افراد مجموعا بیست و سه درصد آرای باقیمانده را تشکیل میداد.
تنفيذ حكم رياست جمهوري بني صدر
امام خميني در مراسم تنفيذ فرمودند:
" من یك كلمه به آقای بنی صدر تذكر می دهم ، این كلمه تذكر برای همه است ، حب الدنیا رأس كل خطیئة هر مقامی كه برای بشر حاصل می شود چه مقام های معنوی و چه مقام های مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است .
توجه داشته باشند همه كسانی كه برای بشر خدمت می كنند ، كسانی كه دارای مقامی هستند و دارای پستی هستند ، مقام آنها را مغرور نكند ، مقام رفتنی است و انسان در وجود خدای تبارك و تعالی ماندنی است .
من از آقای بنی صدر می خواهم كه ما بین قبل از ریاست جمهوری و بعد از ریاست جمهوری در اخلاق روحی شان تفاوتی نباشد ، تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است و من از همه كسانی كه در مقامی هستند چه مقام های كشوری و چه مقام های لشكری می خواهم به مقامات خودشان مغرور نباشند و در راه اعتلای اسلام و اعتلای ملت مسلمان و اعتلای كشور ایران كوشا باشند .
این طور نباشد كه به واسطه تقدم و تأخر یك نفر یا چند نفر موقتاً اسباب این بشود كه كناره گیری كنند و یا خدای نخواسته مخالفت و كار شكنی ، از خداوند تعالی مسألت می كنم همه ما را به خدا و به راه راست هدایت كند و از گرایش به شرق و غرب حفظ كند و از خوف از ابرقدرت ها حفظ كند ."
صحیفه نور ، ج 11 ، ص 257
سپس با نصایح حساب شده ای ، حكم ریاست جمهوری بنی صدر را تنفیذ كردند ، اما این حكم را به عدم تخلف بنی صدر از احكام اسلام و تبعیت از قانون اساسی ، مشروط كردند :
" بر اساس آن كه ملت شریف ایران با اكثریت قاطع جناب آقای دكتر سید ابوالحسن بنی صدر را به ریاست جمهوری كشور جمهوری اسلامی ایران برگزیده اند و بر حسب آن كه مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع الشرایط باشد ، اینجانب به موجب این حكم رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم ، لكن تنفیذ و نصب اینجانب و رأی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احكام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسی ایران ..... "
پس از تنفیذ حكم ریاست جمهوری بنی صدر وی و دوستانش كه در دفتر هماهنگی های مردمی با رئیس جمهور فعالیت می كردند در یك تبلیغات گسترده چنین وانمود كردند كه نیروهای اصولگرا و مذهبی به ویژه آنها كه در كنار حضرت امام مشغول به خدمت هستند ، نمی گذارند رئیس جمهور شعارهای خود را جامعه عمل بپوشاند !
حضرت امام برای گرفتن بهانه از دست آنها ، طي حكمي جانشینی فرماندهی كل قوا را نیز به بنی صدر واگذار كرد تا دیگر هیچ عذری باقی نماند.
در این حكم آمده است :
" جناب آقای بنی صدر رئیس جمهوری ایران ! در این مرحله حساس كه احتیاج به تمركز قوا بیشتر از هر مرحله است ، جنابعالی به نمایندگی این جانب به سمت فرماندهی كل نیروهای مسلح به ترتیبی كه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین كرده است منصوب می شوید ، امید است كه با شایستگی كه جنابعالی دارید امور كشوری و لشكری و قوای مسلح به نحو شایسته با موازین اسلامی جریان پیدا كند ."
صحیفه نور ، ج 11 ، ص 260
حضرت امام(ره) برای حفظ اصل نظام و جلوگیری از هرگونه تشتت و التهاب در كشور كه مقتضای زمان جنگ بود و برای جذب بنی صدر در حد امكان و در راستای سیاست مدارا و مماشات با وی بارها از بنی صدر به عنوان رئیس جمهور تعریف و تمجید می كردند .
ولی عمده تعریف های امام(ره) راجع به بنی صدر تعریف از شخصیت او نبود ، مثلاً امام(ره) می فرمودند :
" امروز شما هر یك از اینهایی كه متصدی در كارها هستند ، وقتی ملاحظه می كنید می بینید كه از همین خود مردم هستند ، رئیس جمهور یك شخص است ، پسر بنی صدر همدانی * یك ملای همدانی ، حالا هم كه هست ، از آن یال و كوپال دارها نیست و از خود مردم است ."
در این تعریف امام(ره) تنها به این كه بنی صدر از مردم است و پدرش ملای همدانی است بسنده كرده اند ، در جایی دیگری در مقام مقایسه زندگی رئیس جمهور ما با طاغوت می فرمایند :
" چند ساعت كه آن اعلیحضرت قدرت می خواستند در یك شهرستانی بروند ، برایشان یك دستگاه های عظیم با پول همین ملت درست كردند كه آقا می خواهد چند ساعت در سال تشریف ببرند در آنجا ، حالا آقای بنی صدر هم همان طور است ؟ " صحیفه نور ، ج 14 ، ص 82
همچنین از بنی صدر چنین تعریف می كنند :
" الان رئیس جمهور كه در رأس واقع شده است در هر مجلسی كه او را دعوت كنند می رود ، در هر شهری كه از او تقاضا كنند می رود و مردم را ارشاد می كند ، بدون این كه یك ذره خوف در دل او باشد ، برای این كه ملت را از خودش می داند و ملت هم او را از خودش می داند ، برادر هستند ، رئیس جمهور با ادنی شخصی كه در ایران زندگی می كند برادر است و مردم هم برادرند و پشتیبانی می كنند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 1
در جای دیگر می فرمایند : " رئیس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به این ملت هستند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 18
امام(ره) به نیروهای تحت امر بنی صدر می فرمایند :
" فرض كنید كه آقای رئیس جمهور را من قرار دادم برای این كه رئیس كل قوا باشد و آن چیزی را كه من قرار دادم اگر چنانچه با آن موافقت بكنید موافقت با من است و من خودم مستقیماً نمی توانم در همه امور دخالت بكنم ، من باید بالاخره اشخاص را قرار بدهم و یك نظمی ایجاد بشود ."
صحیفه نور ، ج 12 ، ص 151
با اینگونه تعریف ها و تمجیدها از بنی صدر كه در راستای جذب وی و مدارا و مماشات با او و برقراری نظم از سوی امام(ره) صورت می گرفت برخی آن را تأیید و حمایت از بنی صدر می دانستند و از آن سوء استفاده كرده و در روزنامه هایشان چنین وانمود می كردند كه امام(ره) طرفدار بنی صدر است .
مدارا و مماشات امام(ره) با بنی صدر تا آنجا ادامه یافت كه شهید دكتر بهشتی طی نامه ای كه بعدها انتشار یافت به امام(ره) نوشت :
" به خدا سوگند كه تحمل این وضع برای این فرزندتان بسی دشوار است كه چهره افسرده اینها را ببینم و ندای یاللمسلمین آنها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد كه صبر كنید ، من صبر می كنم .... در ماه های اخیر صدای پای آمریكای توطئه گر و همدستان و هم داستانان او گسترده تر از پیش شنیده می شود ." هفته نامه پرتو سخن ، 24 شهریور 78 ، ص 4
بنیصدر از همان ابتدا، مستقیم و غیر مستقیم با حضرت امام خمینی(ره) و یاران و طرفدار امام، خط امام و عناصر خدوم و مبارزان حزباللهی به مخالفت برخاست و مغرور از آرای مردم به کمک دوستان همفکر و طرفداران خود كه هیچ کدام از آنها سابقه خوب و سالمی نداشتند، بلکه با انقلاب اسلامی مخالف بودند، توطئهها و کوبیدن شخصیتهای اسلامی و انقلابی را علیه انقلاب اسلامی و امام و مردم آغاز کردند؛ مانند: «درگیری با حزب جمهوری اسلامی و شهید مظلوم آیتالله بهشتی و یارانش؛ درگیری با شهید رجائى نخستوزیر پیرامون مسئله تعهد و تخصص و ایجاد مشکل در راه اداره امور نخستوزیری و اجرای مرتب برنامهها و امور کشور؛ تلاش برای ایجاد درگیری و اختلاف بین نیروهای ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شرایطی که رژیم عراق به کشور حمله کرده بود.»
شعارهای او قبل و بعد از انتخاب شدن تفاوت پیدا کرد. چرا که در جلب آرای مردم و فریب آنها و حتی عدهای از شخصیتها و بعضی از گروهها تمام توان خود را بهکار برد. بنیصدر کمک به آمریکا را هم فراموش نکرد، بلکه خدمت بزرگی به آمریکای انجام داد؛ او دستور بمباران هلیکوپترهای سالم بهجا مانده در طبس که با اقرار رادیو آمریکا، حاوی اسناد با ارزش بود را صادر کرد.
انتخابات مجلس
در آستانه برگزاری نخستین دوره انتخابات مجلس، گروههای سیاسی با شور و هیجان وارد عرصه شدند و از همان ابتدا مشخص بود كه رقابت اصلی میان حزب جمهوری اسلامی و دفتر همكاریهای مردم با رئیسجمهور خواهد بود.
بنیصدر بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به منظور تجدید این موفقیت، اقدامات چندی را برای جلب توجه مردم و كسب آرای آنان برای انتخابات و راهیابی نامزدهای مورد حمایت خود به مجلس آغاز كرد كه تأسیس دفتر همكاریهای مردم با رئیسجمهوری از جمله این اقدامات بود.
به هر حال، انتخابات برگزار و حزب جمهوری اسلامی در تهران و دیگر شهرستانها موفق به كسب اكثریت آرا شده بود. این مساله نارضایتی رئیسجمهور و سازمان مجاهدین خلق و ملیگراها را در پی داشت.
انتخاب نخست وزير و كابينه
" آقای رئیس جمهور افرادی كه به درد جامعه اسلامی ما بخورد به درد مكتب ما بخورد باید تهیه كند ، معرفی كند ، یعنی نخست وزیر را كه او تهیه می كند باید شخصی باشد كه همه آن صفاتی كه من گفته ام در او باشد ، كه در رأس همه صفات مكتبی بودم است ، فكر بكند ، فكر مكتب اسلام ، در صدد باشد كه اسلام را تقویت بكند ، در صدد باشد كه احكام اسلام را پیاده بكند ، نه در صدد باشد كه ملیت را احیا بكند ." صحیفه نور ، ج 12 ، ص 273
بنیصدر در اقدام بعدی، مصطفی میرسلیم، سرپرست شهربانی كل كشور و از اعضای حزب جمهوری اسلامی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی كرد كه به رغم حدس و گمانهای اولیه مبنی بر موافقت اكثریت نمایندگان مجلس با میرسلیم، او هم موفق به كسب آرای لازم نشد.علیاكبر ولایتی دیگر نامزد پیشنهادی بنیصدر برای تصدی نخستوزیری بود كه او نیز موفق به جلب نظر مجلس نشد.
" آقای رئیس جمهور نخست وزیری معرفی می كند ، شخصی باشد مكتبی و در صدد باشد كه احكام اسلام را پیاده بكند نه در صدد این باشد كه ملیت را احیا بكند ، آنهایی كه می گویند ما ملیت را می خواهیم احیا بكنیم ، آنها مقابل اسلام ایستاده اند ، اسلام آمده است كه این حرف های نامربوط را از بین ببرد ، افراد ملی به درد ما نمی خورند ، افراد مسلم به درد ما می خورند ، اسلام با ملیت مخالف است ، معنی ملیت این است كه ما ملت را می خواهیم و ملیت را می خواهیم و اسلام را ." صحیفه نور ، ج 12 ، ص 273
" ما از این ملی ها هیچی ندیدیم جز خرابكاری ، اگر یك نفرشان آدمی بود كه اسلامی بود كه صحیح بود ما ندیدیم چیزی از اینها ، همه ما اسلامی پیش برویم با برنامه اسلامی پیش برویم ، پیروزی ما مرهون اسلام است نه مرهون من است ، نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه ای ، مرهون اسلام است ."
صحیفه نور ، ج 12 ، ص 118
در نهایت تصمیمگرفته شد تا كمیته منتخب نمایندگان و شورای انقلاب و رئیسجمهور برای تعیین نامزد نخست وزیر اقدام كنند و این كمیته در مورد محمدعلی رجایی به توافق رسید. از همان ابتدا بنیصدر با انتخاب وی به عنوان نامزد پیشنهادی برای نخستوزیر موافق نبود و حتی به رجایی لقب «خشك سر» داد.
جالب اینجاست كه به رغم عدم عضویت محمدعلی رجایی در حزب جمهوری اسلامی، وی با آرای نسبتاً بالایی در مجلس موفق به كسب رأی اعتماد شد.
در این مقطع بنی صدر تلاش كرد تا ضمن در دست زمام امور و بی اثر كردن حرف نخست وزیر، دلائل ناكارآمدی سیاسی و اقتصادی را متوجه كابینه محمد علی رجایی كند و از سوی دیگر در جبهههای جنگ از نیروهای بسیجی و سپاهی كه جزو منتقدان فرماندهی او در جنگ بودند سلب اختیار كند.
او نسبت به شهید رجایی كه نخست وزیرش بود همواره بی مهری می كرد و در هر فرصتی وی را تحمیلی ، ناكارآمد و بیسواد معرفی می نمود و روزنامه های تحت امر وی نیز موج تبلیغاتی به راه می انداختند .
بنی صدر تا آنجا پیش رفت كه طی نامه ای به حضرت امام(ره) درباره تغییر ناپذیر بودن شهید رجایی و هیئت وزیران در برابر سیاست های خود اعتراض كرد و در پایان از امام(ره) نظر خواهی می كند تا طبق نظر ایشان رفتار نماید .
اما در پاسخ نوشتند :
" این جانب دخالتی در امور نمی كنم ، موازین همان بود كه كراراً گفته ام و سفارش من آن است كه آقایان تفاهم كنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 55
درباره معرفی كابینه نیز امام(ره) رهنمود می دادند :
" آن اشخاصی كه انقلابی نیستند باید در رأس وزارت خانه نباشند و آقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نكند و اگر كرد مجلس رد كند و هیچ اعتنا نكند ، الا این كه وزیری كارآمد باشد ، اسلامی باشد ، مسامحه كار نباشد ، انقلابی باشد .... اگر بنا باشد این طوری باشد باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم ، عزای همه مسائل را بگیریم ."
صحیفه نور ، ج 12 ، ص 256
" آقای بنی صدر باید امثال اینها (ملي ها) را معرفی به مجلس نكند و اگر كرد مجلس رد بكند و هیچ اعتنا نكند الا این كه وزیری باشد كه كارآمد باشد ، اسلامی باشد .... اگر بنا باشد این طوری باشد باید عزای اصل جمهوری را بگیریم ، عزای اصل همه مسائل را بگیریم ، آقایان سر یك ملی شدن چیز امروز دیدید كه التماس می كنند كه بگذارید یك قدری بگذرد ، یك قدری ببینیم ملی چطور است ، ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم ؟
من نمی خواهم بگویم كه در زمان ملیت در زمان آن كسی كه این همه از آن تعریف می كنند چه سیلی به ما زد آن آدم ، من نمی خواهم بگویم كه طلبه های مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان ، همان طور كه در زمان پهلوی بستند كه من و آقای حائری بالای سر این جوان هایی كه از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند رفتیم و اطباء جرأت نمی كردند بنویسند این زخمی شده است.
بروند كنار اینها ، بروند گم بشوند اینها ، اینها منحل باید باشند ، ما نمی توانیم تحمل كنیم به این كه هر كس هر جوری دلش می خواهد ، خیر ، من دلم می خواهد كه حالا دموكرات باشد ، من دلم می خواهد كه ملی باشد ، من دلم می خواهد كه ملی و اسلامی باشد ، ما از اینها ضربه دیده ایم ، ما اسلام را می خواهیم ، غیر از اسلام نمی خواهیم ."
صحیفه نور ، ج 12 ، ص 256
به هر حال چرخ اجرایی اداره كشور به كندی در حال چرخش بود و نمایندگان مجلس برای اینكه روند امور برای پیشبرد اهداف كابینه دولت تسهیل شود، تصویب لایحه دوفوریتی تعیین سرپرست برای سه وزارتخانه امور اقتصادی و دارایی، امور خارجه و بازرگانی را در دستور كار قرار دادند. اما بنیصدریون در مجلس به تكاپو افتادند تا بر سر تصویب چنین لایحهای مانعتراشی كنند و به همین عده ای صحن علنی مجلس را ترك كردند كه البته این تلاش ناكام ماند.
***
نبايد از قلم بيفتد كه بني صدر با نخست وزيرش مشكلات بنياديني داشت. کتاب مکاتبات شهید رجایی و بنی صدر توسط کیومرث صابری (گل آقا) در شهریور 1360 برای اولین بار منتشر شد. کیومرث صابری از نزدیکان شهید رجایی بود و خاطرات زیادی از این شهید بزرگوار داشت. به نظر کیومرث صابری، بنی صدر دارای بینشی متفاوت با شهید رجایی بود و به همین دلیل، نمی توانست با دولت شهید رجایی کنار بیاید. در اینجا دو نامه از اين كتاب که نشاندهنده نگرش های متفاوت بنی صدر و شهید رجایی است را با هم می خوانیم:
دو نامه از شهید رجایی به بنی صدر
شماره 2904/م ن
تاریخ 16/1/60
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای بنیصدر رئیس جمهور و فرمانده كل قوا
دفتر ریاست جمهوری از تاریخ 12/3/1359 بیست دستگاه اتومبیل از اموال بنیاد مستضعفان را برای مدت 3 روز به عاریت گرفته است تا در پذیرایی میهمانان خارجی مورد استفاده قرار داده و سه روز بعد به بنیاد مسترد دارد. بنیاد نیز به قصد همكاری با دفتر ریاست جمهوری، در اسرع وقت نسبت به تحویل اتومبیلها كه قیمت آنها به گفته مسئولان بنیاد بالغ بر 72 میلیون تومان میباشد اقدام كرده است.
اینك كه این نامه را به شما مینویسم، سرنوشت این 20 دستگاه اتومبیل معلوم نیست و آن سه روز به بیش از ده ماه به طول انجامیده است! در این مدت ده ماه بنیاد مستضعفان مكاتبات زیادی در زمینه استرداد اتومبیلهای تحویلی، با دفتر شما انجام داده است و تعجبآور است كه دفتر شما حتی از دادن پاسخ به نامههای بنیاد مستضعفان نیز خودداری كرده است!
اینك مسئولان بنیاد از اینجانب سؤال میكنند كه وقتی دفتر ریاست جمهوری با بنیاد چنین رفتاری دارد و نه تنها از استرداد اموال بنیاد مستضعفان امتناع میكند، بلكه حتی به نامههای بنیاد هم وقعی نمیگذارد و پاسخی نمیدهد، از دیگران چه انتظاری میتوان داشت؟
انتظاری میتوان داشت؟
ذكر این نكته در پایان نامه شاید لازم باشد كه یكی از طرق تهیه امكانات برای مستضعفان، فروش همین داراییهای بنیاد است. انتظار دارد ضمن صدور دستور لازم به دفتر ریاست جمهوری در زمینه استرداد اتومبیلها یا قیمت آنها به بنیاد مستضعفان، به مسئولان دفتر خود خاطر نشان فرمائید كه در ارتباط با نهادها و سازمانها، جانب انصاف و اصول را مراعات فرمایند .
محمدعلی رجائی
نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران
نامه دوم: دو نگرش درباره فرهنگ
هیأت دولت در تاریخ نوزدهم آبان ماه 1359 طی تصویبنامهای به وزارت ارشاد اجازه داد كه 27 نفر كارمند استخدام كند .
بنیصدر ضمن مخالفت با این تصویبنامه، چنین نظر داد كه وزارت ارشاد از كارمندان آماده به خدمت و مازاد بر احتیاج استفاده كند.
نظر شهید رجایی در ذیل نامه بنیصدر، خواندنی و آموزنده است:
آقای محمدعلی رجائی نخستوزیر
در مورد تصویبنامه مورخ 19/8/59 موضوع اجازه استخدام بیست و هفت نفر كارمند برای وزارت ارشاد ملی بطوری كه در نامه شماره 18184 تذكر داده شد مقتضی است در این قبیل موارد از كارمندان آماده به خدمت و مازاد بر احتیاج كه اسامی آنان از طرف سازمان امور اداری و استخدامی كشور به سازمانهای دولتی اعلام گردیده است استفاده نمایند .
رئیس جمهور
ابوالحسن بنیصدر
27/10
ارشاد یك سازمان تبلیغات اسلامی است . كارمند زائد یا آماده به خدمت به چه كارش میآید .
رجائی
5/11
***
امام(ره) می دانستند كه بیشتر این اطرافیان بنی صدر هستند كه او را تحریك می كنند ، اگر خودش بود و خودش ممكن بود بتوان با او كنار آمد ، لذا همواره بنی صدر را نصیحت می كردند كه از اطرافیانش فاصله بگیرد .
امام(ره) پس از عزل بنی صدر فرمودند :
" خدا می داند كه من مكرر به این گفتم كه آقا اینها تو را تباه می كنند ، این گرگ هایی كه دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند ، تو را از بین می برند ، گوش نكرد ، هی قسم خورد كه اینها فداكار هستند ، اینها مردم كذا هستند ، ( یعنی آنهایی كه دور و بر او هستند )
خوب من می دانستم كه این جور نیستند ، یك دسته ای كه می روند توی وزارت خانه دزدی می كنند ، آن را تأییدش می كند ، خوب معلوم می شود دزدی را شما گفتید ، این قدر عقل شان ناقص است این را تأیید می كردند ."
صحیفه نور ، ج 15 ، ص 68 و 69
منابع تحقیق :
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سایت فرهیختگان
پايگاه حوزه
خبرگزاری فارس
دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران
ویکیپدیا
jahannews.com
كتب:
مکاتبات شهید رجایی و بنی صدر
غائله چهاردهم اسفد 1359، ظهور و سقوط ضد انقلاب، تهران، دادگستری جمهوری اسلامی ایران، 1364.
فاطمه حیدریان، بن بست غرور، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.
قاسم روان بخش، بازخوانی پرونده یك رئیس جمهور، قم، دفتر جریانشناسی تاریخ معاصر، 1382. یحیی فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، جلد اول، تهران، نشر عروج، 1384.
مسعود رضوی، هاشمی و انقلاب، تهران، انتشارات همشهری، 1376.
محمد جواد مظفر، اولین رئیس جمهور، تهران، انتشارات كویر، 1378.
اكبر خوشزاد، مجلس شورای اسلامی دوره اول، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.
صحیفه نور
ادامه دارد...