طره مفشان که غرامت بر ماست

طره مفشان که غرامت بر ماست شاعر : خاقاني طيره منشين که قيامت برخاست طره مفشان که غرامت بر ماست کان نه غمزه است که شمشير قضاست غمزه بر کشتن من تيز مکن بر سر اين همه خشم تو چراست بس که از خصم توام بيم سر است مرو از جاي که صحبت برجاست گر عتابي ز سر ناز برفت بر کسي کو به تو انگشت نماست گفت بيهوده بر انگشت مپيچ خود خيال تو بر اين گفته گواست هيچ بد در تو نگفتم بالله بسته‌ي ديده‌ي هر خس نه رواست اين قدر گفتم کان روي چو گل که همه شهر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طره مفشان که غرامت بر ماست
طره مفشان که غرامت بر ماست
طره مفشان که غرامت بر ماست

شاعر : خاقاني

طيره منشين که قيامت برخاستطره مفشان که غرامت بر ماست
کان نه غمزه است که شمشير قضاستغمزه بر کشتن من تيز مکن
بر سر اين همه خشم تو چراستبس که از خصم توام بيم سر است
مرو از جاي که صحبت برجاستگر عتابي ز سر ناز برفت
بر کسي کو به تو انگشت نماستگفت بيهوده بر انگشت مپيچ
خود خيال تو بر اين گفته گواستهيچ بد در تو نگفتم بالله
بسته‌ي ديده‌ي هر خس نه رواستاين قدر گفتم کان روي چو گل
که همه شهر حديث تو و ماستمن همانم تو همان باش به مهر
عذر آن کرده به جان خواهد خواستبنده خاقاني اگر کرد گناه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط