بتي کز طرف شب مه را وطن ساخت شاعر : خاقاني ز سنبل سايبان بر ياسمن ساخت بتي کز طرف شب مه را وطن ساخت بشد ياقوت را پيمان شکن ساخت نه بس بود آنکه جزعش دل شکن بود فروغ خور عقيق اندر يمن ساخت دروغ است آن کجا گويند کز سنگ که عشق او عقيق از چشم من ساخت دل يار است سنگين پس چه معني که شد در زلف آن دلبر وطن ساخت من از دل آن زماني دست شستم هلاک خويشتن از خويشتن ساخت کنون اندوه دل هم دل خورد ز آنک که خود را هم به دست خود کفن ساخت به کرم پيله...