هر زمان از عشق جانانم وفايي ديگرست شاعر : سنايي غزنوي گر چه او را هر نفس بر من جفايي ديگرست هر زمان از عشق جانانم وفايي ديگرست هر زمان او را به من از نو عنايي ديگرست من برو ساعت به ساعت فتنه زانم کز جمال بر من بيچاره عشق او قضايي ديگرست گر قضا مستولي و قادر شود بر هر کسي خاک پايش از عزيزي توتيايي ديگرست باد زلفش از خوشي ميآورد بوي عبير از ضعيفي عاشقش گويي هبايي ديگرست از لطيفي آفتاب ديگرست آن دلفريب کو مرا جز وصل او راحت فزايي ديگرست ...