کار دل باز اي نگارينا ز بازي در گذشت

کار دل باز اي نگارينا ز بازي در گذشت شاعر : سنايي غزنوي شد حقيقت عشق و از حد مجازي در گذشت کار دل باز اي نگارينا ز بازي در گذشت کار بازي بازي از لاف و بازي در گذشت گر به بازي بازي از عشقت همي لافي زدم چون ز من پيشي گرفت از اسب تازي در گذشت اندک اندک دل به راه عشقت اي بت گرم شد تير چون از شست شد از دست غازي در گذشت سودکي دارد کنون گر گويد اي غازي بدار زلف دلدوز تو از طرار رازي در گذشت چشم خونخوار تو از قتال سجزي دست برد از بت چيني و ماچين...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کار دل باز اي نگارينا ز بازي در گذشت
کار دل باز اي نگارينا ز بازي در گذشت
کار دل باز اي نگارينا ز بازي در گذشت

شاعر : سنايي غزنوي

شد حقيقت عشق و از حد مجازي در گذشتکار دل باز اي نگارينا ز بازي در گذشت
کار بازي بازي از لاف و بازي در گذشتگر به بازي بازي از عشقت همي لافي زدم
چون ز من پيشي گرفت از اسب تازي در گذشتاندک اندک دل به راه عشقت اي بت گرم شد
تير چون از شست شد از دست غازي در گذشتسودکي دارد کنون گر گويد اي غازي بدار
زلف دلدوز تو از طرار رازي در گذشتچشم خونخوار تو از قتال سجزي دست برد
از بت چيني و ماچين و طرازي در گذشتگر چه کشميريست آن سيمين صنم از حسن خويش
اين نياز و خوشدلي و بي‌نيازي در گذشتبي‌نياز ار داشتي خوشدل سنايي را کنون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط