در کوي ما که مسکن خوبان سعتريست

در کوي ما که مسکن خوبان سعتريست شاعر : سنايي غزنوي از باقيات مردان پيري قنلدريست در کوي ما که مسکن خوبان سعتريست پيري که از بقاي بقيت دلش بريست پيري که از مقام منيت تنش جداست بر صورتي که خلق برو بر همي گريست تا روز دوش مست و خرابات اوفتاده بود گفتا که حال منکري از شرط منکريست گفتم و را بمير که اين سخت منکرست کاندر وجود معني و با خلق داوريست گفتم گر اين حديث درست ست پس چراست با غير داوري ز پي فضل و برتريست گفت آن وجود فعل بود کاندرو ترا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در کوي ما که مسکن خوبان سعتريست
در کوي ما که مسکن خوبان سعتريست
در کوي ما که مسکن خوبان سعتريست

شاعر : سنايي غزنوي

از باقيات مردان پيري قنلدريستدر کوي ما که مسکن خوبان سعتريست
پيري که از بقاي بقيت دلش بريستپيري که از مقام منيت تنش جداست
بر صورتي که خلق برو بر همي گريستتا روز دوش مست و خرابات اوفتاده بود
گفتا که حال منکري از شرط منکريستگفتم و را بمير که اين سخت منکرست
کاندر وجود معني و با خلق داوريستگفتم گر اين حديث درست ست پس چراست
با غير داوري ز پي فضل و برتريستگفت آن وجود فعل بود کاندرو ترا
بنگر به راستي که کنون خاصه چون پريستآن کس که ديو بود چو آمد درين طريق
هر نکته از کلامش دينار جعفريستاز دست خود نهاد کله بر سر خرد
گفت اين نه از شما ز سخنهاي سر سريستگفتم دل سنايي از کفر آگهست
چون تو نه‌اي حقيقت اسلام کافريستدر حق اتحاد حقيقت به حق حق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط