زلف پر تابت ما در تاب کرد

زلف پر تابت ما در تاب کرد شاعر : سنايي غزنوي چشم پر خوابت مرا بي خواب کرد زلف پر تابت ما در تاب کرد آنکه با تار قصب مهتاب کرد با تن من کرد نور عارضت تا دلم چو گوي در طبطاب کرد عنبرين زلف چو چوگان خم گرفت تا سرشگم سرخ چون عناب کرد وان لب عناب گونت طعنه کرد مست و هالک بي نبيد ناب کرد گر عجب بود آنکه عشق تو مرا چشم من پر لولو خوشاب کرد اين عجب‌تر آنکه عشقت رايگان چشمه‌ي خورشيد را محراب کرد ميغ روي خوب چون خورشيد تو همچو ابدالان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زلف پر تابت ما در تاب کرد
زلف پر تابت ما در تاب کرد
زلف پر تابت ما در تاب کرد

شاعر : سنايي غزنوي

چشم پر خوابت مرا بي خواب کردزلف پر تابت ما در تاب کرد
آنکه با تار قصب مهتاب کردبا تن من کرد نور عارضت
تا دلم چو گوي در طبطاب کردعنبرين زلف چو چوگان خم گرفت
تا سرشگم سرخ چون عناب کردوان لب عناب گونت طعنه کرد
مست و هالک بي نبيد ناب کردگر عجب بود آنکه عشق تو مرا
چشم من پر لولو خوشاب کرداين عجب‌تر آنکه عشقت رايگان
چشمه‌ي خورشيد را محراب کردميغ روي خوب چون خورشيد تو
همچو ابدالان گذر بر آب کردو آتش روي ترا چون سجده برد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط